eitaa logo
قرار اندیشه
256 دنبال‌کننده
464 عکس
188 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @mmasir
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست دارم همیشه در هوایت معلق باشم حسین هر زمان هر لحظه در کنارت باشم حسین شما امید بی‌پناهانی آقا کشتی نجات و نور راهی حسین داستان غمت تکراری نمی‌شود هیچ‌وقت بلکه هر سال تازه‌تر می‌شود حسین نمی‌دانم چه سرّی است که در غمت نشاط و زندگی جاریست زنده می‌کنی همه را با یادت حسین وقتی یادت این‌گونه زنده می‌کند، حرمت چه می‌کند با ما حسین! می‌خواهم اربعین کربلا باشم جایی که بالاتر از اینجاست حسین و بالاتر از آن را هنوز نمی‌دانم شاید جهان دیگری باشد آنجا حسین @gharare_andishe
. زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوش‌تر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت @gharare_andishe
هدایت شده از صدا
[سخت است هم امان دل‌ها باشی هم عقاب توی قفس…] ابالفضل قد کشیده بود برای دفاع از حسین، نذر شده بود برای حسین، بر و بازو ترکانده بود، شمشیر زنی آموخته بود، از بلاغت کلام علی ارث برده بود، پهلوانی شده بود بی مثال برای آنکه روزی همه را خرج حسین کند، تا کسی به برادرش خش نیاندازد. سی و پنج سال همه وجودش را گذاشته بود برای روزی مثل عاشورا. روزی که رجز بخواند، به میدان برود، همه دشمنان را از دم درو کند و رخصت ندهد کسی دم پر حسین شود. اما قصه عباس عجیب است… حالا تو بیا برویم روز عاشورا. از صبح هر که رخصت میدان خواست امام فرصتش داد، اما هر بار عباس سر خم کرد پیش حسین که بگذار بروم، امام اجازه نداد. سخت است هم امان دل ها باشی هم عقاب توی قفس. همه یاران و بنی هاشم به میدان رفتند، همه دلاورانه جنگیدند، همه رجز خواندند، الا عباس. هر وقت اجازه میدان می‌خواست، ابی‌عبدالله رخصت نمی‌داد جز برای آوردن آب… عباس عمرش را گذاشته بود برای میدان رفتن روز عاشورا…بزرگ شده بود برای همین… اما تسلیم امر امامش بود! میدان نرفت. پهلوانی اش را به رخ دشمن نکشید… با دلاوری و در رزم میان چکاچک شمشیرها حین جنگ شهید نشد… عباس تسلیم امامش بود… من همیشه فکر می‌کنم ما آنجایی از زندگی که بین دوراهی می‌مانیم که باید کاری را که برایش خودمان را آماده کرده‌ایم انجام دهیم تا احساس مفید بودن کنیم یا آن کاری که بر عهده‌مان گذاشته شده را انجام دهیم، چقدر تسلیمیم؟ مصداقش توی زندگی هر آدمی پیدا می‌شود…
‌ گر درِ ميكده را پير به عشاق گشود پس از آن آرزوى فتح و ظفـر بايد كرد ...روح الله موسوی خمینی... 🔸هم‌اندیشی و گفتگو با محوریت کتاب: 📗 سلوک ذیل شخصیت امام‌خمینی[ره] اثر: 📆 جلسه اول شنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۳ 🕠 ساعت ۱۶:۳۰ 📍مکان: سرای هنر و اندیشه جلسه به صورت حضوری و مجازی برگزار میگیرد. لینک دعوت مجازی🔻 https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom @soha_sima
«زندگی به اندازه همه تاریخ وسعت دارد و تاریخ گزارش تحقق زمان است و مردمی که زمان و تاریخ ندارند، زندگی هم ندارند.» 📚نگاهی فلسفی به مسائل کنونی ایران ✍رضا داوری اردکانی 📖صفحه ۳۲ @gharare_andishe
...روایت زن امروز... 🔹در بازخوانی شخصیت بانو مجتهده امین(ره) گفت وگو با حضور 📆 سه شنبه ۲ مرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ ‌ جلسه به صورت حضوری و مجازی برگزار می‌گردد. لینک دعوت مجازی🔻 https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom @ziafat_andishe @soha_sima
بعد از محرم کارمان سخت‌تر می‌شود؛ نقش و وظیفه‌مان جور دیگر می‌شود؛ اصلا نه! بعد از محرم باید زندگی‌مان عوض شود! فکر و ذهن و روح و ریشه‌مان عوض شود؛ یعنی بفهمیم حسین برای چه شهید شد... یعنی بفهمیم عشق، کربلا، حسین را... یعنی بفهمیم خون علی اصغر حسین را... یعنی بفهمیم عزت و بلندی و غرور را... بعد از محرم جور دیگر می‌شود نگاه.. آن‌گونه که نقطه به نقطه‌ی کربلای حسین سبکی شود برای چطور بودن با حسین... ✍ @gharare_andishe
. ای شمایانی که بر رؤیاهای ما می‌گذرید، این غزه است... 🔹ای کسانی که از میان حرف‌های زودگذر می‌گذری، وقت رفتنت است هر جا که دوست داری زندگی کن، اما در میان ما زندگی نکن، وقت رفتن تو فرا رسیده است، هر جا دوست داری بمیر، اما در میان ما نرو، زیرا ما کار داریم. در سرزمین خود ما گذشته را اینجا داریم اولین فریاد زندگی را داریم حال و حال و آینده داریم این دنیا را اینجا داریم و اینجا پس از آن پس کشورمان را ترک کن سرزمین ما دریا ما گندم، ما نمک، زخم‌های ما همه‌چیز، و خاطرات خاطره را رها کن ای کسانی که از میان حرف‌های زودگذر می‌گذرند! «محمود درویش» @gharare_andishe
اخلاق در زندگی کنونی.MP3
32.97M
🎙 🔹متن خوانی و گفتگو 🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی" دکتر داوری 🔹بخش چهارم: نسبت تاریخی میان علم و اخلاق 🔹فصل چهارم: علم در دهه‌های اخیر 🔹قسمت دوم 🔹۲ مرداد ۱۴۰۳ @gharare_andishe
دنیا بزرگ است و صبور ولی طوفان الاقصی شاید تب مرگبار این جهان پیر و مریض تجدد بوده باشد این همه خون مظلوم شریان های تجدد را پر از لخته کرده شاید نتوان بین این همه اتفاق ربط و تقارن منطقی یافت همچنانکه رابطه غربت و دق کردن از آن با ایست قلبی یا یورش بیماری های خفته آشکار نیست. من فقط از چوب بی صدای خدا حرف نمیزنم از حال خراب دنیایی بی امید می‌گویم که شاید یک فشار دیگر ستون فقرات اعصابش را در هم ریزد. این ریزش بورس برای من مثل فروپاشی عصبی تجدد است. ✍🏻 سید رسول فاطمی @sr_fatemy ‌ ‌@gharare_andishe
اخلاق در شرایط کنونی.MP3
40.01M
🎙 🔹گفتگو پیرامون کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی" دکتر داوری 🔹تفکر، قرار گرفتن در مرز عمل است. 🔹 ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ @gharare_andishe
🔹گویی فهم تقدیر تاریخی زن در جهان امروز و حضور اجتماعی زن با انقلاب میسر است. آنجا که هم اقتدار و جایگاه زن بدون کشاندن او به ابتذال امکان دارد و هم اینکه حضور اجتماعی زن در عرصه‌های جهانی نه تنها در میدان‌های علمی و فرهنگی که در میدان‌های ورزشی نیز گشوده می‌شود. @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ...من را ببخش اگر که لکنت زبان گرفتم... 🎥...یا رقیه...(سلام‌الله‌علیها) وداع دختربچه‌ای از اهل غزه با پدرش که در حملات جدید اشغالگران به شهادت رسید... 🇵🇸 @gaze_karbala @soha_sima
انتظار یعنی دوست داشتن کسی و فکر کردن به او در همه لحظات و مشتاق دیدار او بودن... و البته حرکت و نزدیکی هردو به هم... و در این انتظار حرکت باید باشد. حرکت یک سویه، شاید هم دوسویه هم عاشق هم معشوق؛ اما از آنجایی که اهل بیت مهربان ما بیشتر از ما مشتاق هستند، پس آنها به سوی ما آمده‌اند تا حدی که خدای متعال اجازه داده است و باقی‌اش می‌ماند تلاش ما و لطف او و تمام. @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرتِ ارباب؛ ماهم خیلی دوست داریم جای غلام‌سیاهتان باشیم شما برایمان دعا کنی و روزگارمان تغییر کند... ما شاید قیافه‌هامان فریبنده باشد و مردم فکر کنند آدم خوبی هستیم ولی روح‌ِمان خیلی سیاه‌تر از رویِ غلامتان است... می‌شود همان‌طور که دست کشیدی روی سرِ غلامت و برایش دعا کردی؛ دست بکشی روی قلب‌مان و برای این قلب‌ِ‌خسته‌مان دعا کنی؟ می‌دانیم به دردت نخوردیم ولی شما خیلی در حق‌ ما مردانگی کردی؛ الان‌ هم فقط دعای شما ما را درست می‌کند ابی‌عبدالله... ما را مادرمان به مادرِ شما سپرده... این روحِ خسته‌ی ما و دستِ شما... ‌ @gharare_andishe
اخلاق دروضع توسعه نیافتگی.23 مرداد.MP3
48.73M
🎙 🔹متن خوانی و گفتگو 🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی" دکتر داوری 🔹بخش چهارم: نسبت تاریخی میان علم و اخلاق 🔹فصل پنجم: تأسیس علم بدون اخلاق نمی‌شود 🔹 ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ @gharare_andishe
قرار اندیشه
🎙#مسئله_اخلاق 🔹متن خوانی و گفتگو 🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم ان
. 🔹ما اکنون علمی را مراقبه می‌کنیم که علم رسمی و آموختنی است که در جامعه جایگاهی ندارد و در نسبت با جامعه نیست هرچند که شاید محترم باشد. اساس علم یک نحوه اخلاق است و این اخلاق است که موجب می‌شود علم بنا گذاشته شود و علم‌جویی از حیطه سود شخصی بیرون بیاید و به مثابه یک فعل اخلاقی صورت بگیرد. البته این منشأ اخلاقی، اخلاق فضائل یونانیان نیست بلکه یک نحوه اخلاق کانتی است. به عبارتی طلب علم، یک نحوه کار اخلاقی است. زمانی می‌توان علم داشت که فعل اخلاقی صورت بگیرد. حال بحث این است که فعل اخلاقی چگونه صورت می‌گیرد؟ عده‌ای فعل اشخاص را اخلاقی می‌دانند و اینجا نهایتا با اخلاق فضیلت می‌خواهند افراد اخلاقی بشوند که به خاطر سود، علم را دنبال نکنند. این بنیان‌گذاری علم نیست و فعل اخلاقی محسوب نمی‌شود. نهایتاً عادت و ملکه‌ای است که افراد، رسمی از علم را طی می‌کنند. به نظر عده‌ای اختیار با فعل می‌آید. به این معنا که لحظه آزادی پیش می‌آید و آدمی در لحظه آزادی است و کسی که تصمیم اخلاقی می‌گیرد، خود را می‌تواند در آن لحظه حاضر کند. «آزادی» و «باید» چگونه نسبت برقرار می‌کنند؟ اخلاق از خود آزادی پیش می‌آید. به عبارتی «باید» از خود آزادی پیش می‌آید. این اخلاق یک بار رخ می‌دهد و بنای اخلاق می‌شود. به عبارتی یک تصمیم اخلاقی است که باعث ایجاد جهانی می‌شود. 🔹این طرح بحث شاید به نوعی طرح بحث دیگری از نیهیلیسم است؛ اینکه چگونه این بشر خود بنیاد می‌تواند منشأ فعل اخلاقی شود، می‌تواند طرح بحث دیگری از نیهیلیسم باشد. @gharare_andishe
🔰اربعین به غزه رسیده است.... @gharare_andishe
🏴 رهبر انقلاب: «حرب لمن حاربکم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست، به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن و دقیق به هدف زدن است 📩 رهبر انقلاب در جمع عزاداران هیئتهای دانشجویی اربعین حسینی: ✏️ در زیارت عاشورا شما عرض می‌کنید به امام حسین علیه‌السلام: یا اباعبدالله انّی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامة. «انی سلم لمن سالمکم» یعنی با هر کسی که در جبهه شماست من خوبم، «حرب لمن حاربکم» یعنی با هر کسی که با جبهه شما می‌جنگد، می‌جنگم. ✏️ این جنگ اشکال مختلفی دارد. در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست. در دوران تبلیغات به ‌وسیله شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور است، ولی هست. در دوران دانشجو بودن انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است، در همه احوال هست. ✏️ «حرب لمن حاربکم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست، به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر این‌جور فکر و شناسایی و همت کردیم، زندگی معنا و هدف پیدا می‌کند. ✏️ پول و مقام و قدرت و موقعیت‌های اجتماعی حقیرتر از آنند که هدف زندگی انسان قرار بگیرد. هدف زندگی، بندگی و رسیدن به خداست، راهش هم فقط همین است: سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. ۱۴۰۳/۶/۴ @gharare_andishe
هدایت شده از خط تیره
روزهاست که حرف زده ایم.سالهاست که پادکست وار برای این و آن بالای ممبر رفته ایم.به گمانم اگر زندگیمان را وارسی کنیم سردبیر ادبی مجله ی طمطراق خودمان بوده ایم. همه مان حداقل یکبار هم که شده خودمان را جدا کرده ایم‌.از آدم ها،خیابان ها و جمع ها.از «این و آن». این و آنی که از اتوبوس و مترو گرفته تا مغازه و خانه همه آنهایی بوده اند که دور از مایند.آنهایی که با نبودنشان جور فهم قرار قضیه را توسط ما را به دوش کشیده اند.آنهایی که موقع خواندن کتاب اسم کتاب را به رخ چشم های خسته شان کشیدیم.آنهایی که موقع رسیدن به ایستگاهشان با اکراه از جلو کنار می‌رفتیم و «ببخشید_خواهش میکنم» را به عنوان دیالوگی نه چندان جذاب اما ضروری روانه قدم هایشان کردیم.راه ها،اتوبوس ها و ایستگاه ها و ما.نمیدانم گفتن ما چیست؟نمیدانم این بار هم جور این وجه از این سخن را جامعه شناس ها به دوش بکشند یا روانکاو ها و حتی آنها.آنهایی که در کوچه ی شب،در اتوبوس بی آر تی اصفهان و یا در خانواده با منند.کاش روزی بیاید که جور حرف هایم را خودم بکشم.بار امانتی که زمین و آسمان تحمل آن را نداشته اند را «من» به دوش بکشم.و ای وای! ضمیر ها دارند نفسم را میبرند.نفس «من» را https://eitaa.com/Khatetireh
از زمانی که وارد حوزه شدم، نام سرباز امام زمان را یدک کشیده ام همانند چند ده عنوان و لقب دیگر که در زندگی به دوش می کشم. نه راه سربازی کردن را بلدم نه رسمش را. دیرزمانی است که از سربازی هم خودم را معاف کرده ام، نه حتی مرخصی استعلاجی، معاف کامل آن هم از نوع پزشکی تا در رزم هم بهانه ای داشته باشم. آن قدر دنیایم از هیچ پرشده که برای نفس کشیدن هم زمان ندارم، گوش هایم وزوز می کند و چشم هایم سو ندارد، این ها دلایل کمی است برای معافیت از سربازی؟ این قصه ی یک سرباز فراری. حالا سرباز معاف از خدمت، یه کم با خودت رو راست باش. اصلا دفترچه ی اعزام به خدمت رو گرفته بودی یا اون هم یک توهم بود؟ اما سربازی یاران خمینی (ره) جور دیگری است.. سر را باختن تنها راه و رسم عاشقانه ی آنهاست. جز فدا شدن راه دیگری را نمی شناسند، اصلا بلد نیستند.. در زمانه ی ما سربازان کوچک فلسطینی، نه معافیت دارند نه خسته می شوند و نه حتی برای زخم هایشان به مرخصی می روند.. بارها شنیده ام که راه قدس از کربلا می گذرد و جز با شهادت نمی توان این راه را پیمود و شهادت را این بزرگ سربازان گمنام برای ما رنگ دیگری زده اند.. به رنگ ارغوان. ✍ @gharare_andishe
آقا جانم! زمانه ما به گونه‌ای شده که انسانهایی با یک زبان و یک تیپ و یک خانواده، همدیگر را نمی‌فهمند، نمی‌بینند و نمی‌شنوند... فقط بدن‌هایی کنار هم هستند که هر کدام در عالمی سیر می‌کنند متفاوت با همدیگر... بدن‌هایی که کنار هم هستند ولی حضور در جایی دیگر دارند. و چقدر دردناک است که این‌گونه کنار هم باشیم و از هم جدا... و این درد را فقط به امید رسیدن به یگانگی زمان ظهورت می‌توان تحمل کرد. بیا آقا جان... امام زمانم! چقدر محتاج شما هستم... آقا وجودم بیابانی شده که تشنه‌ی حضور پرطراوت و زنده‌کننده شماست. وجودم پر از تاریکی‌هاست و شما آن نور درخشانی هستید که نورانی‌اش می‌کنید. عقلم سرگشته و خسته از انشعاب‌های مسیر و گم شدن‌ها و دوباره پیدا شدن‌ها.. و راه شما، همان راهی است که باید در آن وارد شد و رفت... ✍ @gharare_andishe