شاید توبه و بازگشت با آینده نسبت وثیقی دارد. گویی وقتی آینده مقابل انسان روشن می شود، او به خود و به آینده بازمیگردد و آیا بازگشت به گذشته است یا به آینده؟
ما همواره بازگشت را در نسبت با گذشته میشناسیم و آن را نوعی ارتجاع و یا گاهی بازگشت به اصالت خود میشناسیم، ولی شاید بازگشت در نسبت با آینده است که معنا دارد. انسان به گذشته باز نمیگردد، گویی بازگشت هنگامی است که آینده را مییابد و افقی مقابل خویش نظاره میکند. آینده ای که در جایی آن را گم کرده و چیزهایی او را از آن آینده منصرف کرده و آن را مقابل خود نمییابد. اگر چشم به امکان خود بتواند بگشاید، می تواند به آینده خود بازگردد.
مقتل عاشورا گویی تجلی کامل توبه است؛ تجلی گاهی فراتر از زمان که علاوه بر اصحاب کربلا، در هر زمانی در توجه به آن راه گشوده میگردد.
حر و زهیر در آینه زلال کربلا خود را مییابند و در این نسبت است که حر به راستی حر میشود آنچنان که جان خود را آزاد میکند و بال میگشاید در رکاب امام و خود را در آینده کربلا مییابد.
و مگر میشود تو را دید و به خود باز نگشت؟
کدام راه نزریکتر از دیدن تو برای بازگشت به خود و توبه به انسانیت؟
و کربلای تو راهی گشوده تا ابدیت است
و گویی چنین است که آنان که در جستجوی آینده اند، کربلا را مییابند و خود را به کربلا میرسانند...
#اصحاب_کربلا
#شهید_عبدالله_اسکندری
@gharare_andishe