هدایت شده از _خطِ تیره_
فکه آری کربلا گشته ست
کامران ها سوی سید مرتضی در صف
کربلا با ظهر در آنسوی آسمانی چون بلند
با بقای ساحل لبخند
و کنون شوق صف عشاق
من به دور از راه
مرتضی با عینکی بر دست
سید است و احترامش واجب است
اما
در میان شور چشمانش
به او سوگند
آن قلم که دست داده است به دستش
_بی مهابا، خوب سوی راه آزادی_
با ورق های پر از آوارگی
خط به خط در وصف و مدح شوقِ راه
فکه است اینجا
ساحل امن شقاوت های رویایی
ماه اینجا باشد ای ظلمت نوردان
چون صیام و چون هلال شب
_در این نخستین شب چه پنهان است_
صبح در راه است
گرم فتحِ راه این غزه
گفتمش غزه!
نام آنجا چیست آخر من نمیدانم
سیدِ عشاق
این کافیست:
تو آنجایی
#راهیانِ_نور
#نامش_بسی_گویاست
https://eitaa.com/Kathetireh