eitaa logo
قرار اندیشه
244 دنبال‌کننده
502 عکس
239 ویدیو
5 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیدونم در مورد انتظار چی میشه گفت؟ به چه حالتی انتظار میگن ؟ و چطور بشه میگیم یک نفر منتظره ... عموما در حرفهای ما و حتی ساختار ذهنی هممون یک تعریف خاص و مدل خاص از انتظار و منتظر مد نظره. امشب جایی بودم که امام جماعت برای دانشجوها، از منتظر منفعل و فعال حرف میزد چیزی که شاید ده سال پیش هم برای ما می‌گفتند، چهره‌‌ی تک به تک دخترها رو که می‌دیدم برقی در چشماشون بود و امید به آینده‌ای که نمیدونم واقعا با شنیدن حرفهای حاج آقای خوابگاه، چقدر موندگاره...حرفم چیز دیگه‌ای و نمیخوام نقد کنم یا فردی رو تخطئه کنم که خودم فاقد نگاه و حرف در این موضوعم؛ اما داشتم به این فکر میکردم زبان می‌تونه از مفاهیم حراست کنه، زبان عبارت(چیزی که ما باهاش مواجهیم) زبان تکراره، با کلمات و جملاتش معنایی منکشف نمیشه بلکه همون بذری که در وجودمون هست رو هم میخشکونه.... شاید زبانی که بتونه از انتظار بگه هم نیازمند انتظاره، زبانی که باید به خاطرش عرق ریزان روح داشت و دست از حرفهای مکرر شست، ترس ندانستن رو به جون خرید تا سخن گرمابخش متولد بشه.... شاید این نوع از انتظار که برآمده از ندانستن و وقوف بر جهله(و اصلا کار راحتی نیست و نمیشه سریع ادعا بر این موضوع کرد) یک جورایی، به استقبال تر و تازگی رفتنه و همین امید به اومدن کسی رو در دل زنده میکنه....و چه بسا این نوع از انتظار افضل اعماله و موثر در تعجیل فرج صاحب الزمانه ✍ @gharare_andishe
مسیر سیاست و سیاست ورزی با قدم نهادن در میدان‌های واقعی گره‌خورده است . که البته برای رسیدن به غایت سیاست، باید به طی کردن راه و مسیر اندیشید، شاید بتوان گفت آنچه را که ما میان پیشنهادات مدل‌های حکمرانی و انبوهی از انتقادات بی‌سرانجام و تکراری گم کرده‌ایم، خود راه بودن راه است، شاید اگر درک درستی از طی کردن راه، رخ دهد به نوعی ثبات قدم و استمرار نیز می‌توان دست یافت. اما راهی که باید در آن قدم نهاد، فرسنگ‌ها با نظریات انتزاعی جامعه شناختی و روانشناسی اجتماعی تفاوت دارد و بیشتر شبیه حال عاشق دلسوخته‌ایست که در مسیر ابتلاء از دوست و غریبه، زخم خورده‌است اما همچنان، نغمه‌ی عشق می‌سراید، از مهر و وفا حرف می‌زند و به پای معشوق می‌ماند، شاید جمله‌ی جمهوری اسلامی حرم است، ادبیات جدیدی‌ست که در طی کردن راه پیدا شده‌است و نشات گرفته از قلبی‌ست که توانسته در کوره‌راه سودای قدرت‌طلبی و مقام‌پرستی، نقش همان عاشقِ پایْ در راه نهاده، را رقم بزند و خود را با همه‌ی فراز و فرودها و بی مروتی‌های راه و افراد، یگانه ببیند و بپذیرد. این احوال نیز می‌تواند بر افراد دیگر راههایی را بگشاید اگر طالب باشند. شاید اگر حضور در شئونات و میدان‌های مختلف جمهوری اسلامی را، ماندن به پای دوست بدانیم، بتوانیم به سیاست معنایی فراتر از نزاع‌های حزبی بدهیم و قدم در راه انقلاب بگذاریم. ✍ @gharare_andishe