مینشینم گوشه ی خرابات دلم...
که بنویسم قلبم، روحم، چشم های آلوده ام اماده ی محرمت نیست...!
که بنویسم غم دارم از لحظاتی که تو را حبس کرده باشم در تاریخ و بنشینم به روضه خوانی و اشک و ماتم...!
که بنویسم...
به وقت اول محرم الحرام
🖊#سیاره_رنج
@gharare_andishe
"جوان"
کربلا لغتنامه ای ست که به هر کلمه و حروفی معنا می دهد...
امشب که من مانده ام و جوان ِ حسین...
امشب که من مانده ام ندای غریب جوانان بنی هاشم بیایید
امشب که من مانده ام و حسرت بزرگ زندگی ام " گذرکردن جوانی "...
بعد از روضه ها، بعد از سینه زنی...
بعد از شورِ شیرین و آه جانسوز غربت امام...
مینشینم به فکر کردن...
به این جوانی در حال گذر...
به این سرمایه ی رو به اتمام...
به این بیست و چند سالی که گذشت...
به وقت شب هشتم محرم الحرام
✍#سیاره_رنج
@gharare_andishe
1.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدای امید بخش ِحسرت های عمیق...!
خدای پناهگاه ِ غم های ناگهانی...!
خدای نزدیک تر از رگ گردن...!
خدای شب های طولانی و بغض...!
خدای حاج قاسم...!
بگذار به اسم "خدای حاج قاسم" بخوانمت...
باید با شرم بگویم
که نه بنده ات بودم و نه حل شدم در ربوبیتت!
من همان مخلوق ِ غرغروی ناسپاس همیشگی ات هستم که در پس تک تک دعاهایم خودخواهی فریاد میزند!
من همان مخلوق ِ کم حافظه و کند ذهنت هستم که هربار گوشه ای از قلبم را، با محبت کسی، چیزی پر کردم و هر بار به سوگ نشستم که فراموشت کردم!
ادعای بیشرمانه ایست که بنده ات،
که عبدت تو را فراموش کند
که حرم ِ تو جولانگاه مظاهر دنیوی و پست شود!
من همان مخلوق ِ بی پناهم! که پناهی جز تو ندارد.
من همان مخلوق ِ بی دست و پایم!
اما بگذار به اسم "خدای حاج قاسم" بخوانمت..
ظرف وجودم را وسعت ببخش..!
#حاج_قاسم_سلیمانی
✍#سیاره_رنج
@gharare_andishe