💎در تاریخِ سوژهگی، مادرانِ شهید، فاتحان تاریخاند....
جهان امروز، جهانی است که انسان، زندگی به راه و رسم هر روزی را ترجیح میدهد. برای او صلاح و فساد امور اهمیتی ندارد بلکه در هرحال پیروی از جمع موضوعیت دارد. در این عالم، انسان به دنبال جاییست برای غلبه و بسط خواستهها و تحقق ارادهی خود؛ چه بسا اساسا جهان را در خدمت خود و تقویت قدرت و خواست خود میخواهد. به عبارت دیگر او وجود خود را در این انحصارطلبی و به خدمت واداشتنِ هر آنچه در این جهان است، میبیند. او خود را بتی بزرگ میپندارد که اگر چیزی به کار پرستش او در نیاید، حس نیستی و عدم میکند و هر گاه این احساس تقویت گردد با جنگافروزی و خانمانسوزی و خرابی سرزمینها و کشتار انسانها، به زعم خود، جایگاه خویش را طلب میکند.
در نقطهای دیگر از همین جهان و در همین تاریخ انسان قصهی زندگی خود را جور دیگری نگاشت؛ انسانی که خود را در عالَم میدید و به سرخط و سرآغاز بازگشته بود ،او دریافت که برای گشودن راه تاریخ باید از خود و تعلقات خود بگذرد و اینگونه بود که در زندگی زمینی، عالَم قدس را یافت، در این نسبت آلام و رنجها را راهی برای مواجهه با خود و ساختن آن میدید و با آغوشی باز به استقبال ابتلائات میرفت، تا خود را در جوار اصحاب کربلا بیابد، انسانی که عزمِ راه دارد و با گذشتن از خود، جهانی را میسازد که سراسر عشق و محبت است، او از خود و خواستههای بیحد و حصرش میترسد تا در برابر مستکبر بیرونی نترسد و در سختترین خطرها، جوانمردانه بایستد.او مدام با ضعفهای درونی خود مواجه میشود و جایی برای پوشش آن نمیگذارد تا در دل کورهراهها و بحرانهای مهیب جراتِ بودن بیابد و مهیای لحظه و فرصت نابِ تجلی حق گردد.
شاید بتوان نمونهای از این وجود را در " مادر شهید" یافت. لحظهی جدایی فرزند از مادر و رهسپاری فرزند به جبهه برای مادر، فرصت گذر کردن از خود و یافتن حق است.لحظهای که احساسات مادری، در مقابل عظمت عالَم جبهه بیمعنا میشود، لحظهی تعالی روح انسانیاوست. لحظهای که مادر از زندگی عادی و روزمره چشم میپوشد، لحظهی بازشدن چشمی دیگر برای رویت تقدیر جاریست و در آخر، لحظه مواجهه مادر با پیکر بیجان فرزند شهیدش، کربلای مادر است. آنجاست که مادر شهید، با ندیدن خود، فتحِ تاریخ را رقم میزند و مبشر وجود انسانیست که در هر لحظه طالب رویت و تحقق حق است. مادر شهیدی که باید او را دوباره یافت و در معنای او درنگی کرد تا بتوان او را روایت کرد.
#روایت
#مادر_شهید
#تنها_گریه_کن
@gharare_andishe