eitaa logo
قرار اندیشه
256 دنبال‌کننده
464 عکس
188 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @mmasir
مشاهده در ایتا
دانلود
. حدود ۱۳ سال است که رهبر انقلاب مسئله اقتصاد و تولید را دغدغه اول کشور میدانند. حال آنکه حرکت عناصر فکری و فرهنگی ما در دانشگاه و حوزه و بخش‌های فرهنگی مردمی و دولتی اصلا ارتباطی با این جهت گیری ندارند. دلیل این را میتوان در جدا انگاشتن عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی از هم دانست. اینکه تصور درستی از اثرگذاری این حوزه‌ها بر روی یکدیگر نداریم. مثلا با تصور افزایش تولید، کار فرهنگی میکنیم حال آنکه اگر به ابعادی که رهبر انقلاب برای مسئله روشن می‌کنند فکر کنیم، افزایش تولید خود کار فرهنگی است. در اینجا کار فرهنگی به توصیه کردن و نصیحت کردن و در نهایت به دعوت مدام دیگران به کاری تقلیل پیدا میکند. هر روز روی می‌آوریم به تشویق و تنبیه یا تحذیر در حالی که رهبر انقلاب میگویند: "فرهنگ مثل هواست" بی رنگ و بی بو ولی دربرگیرنده. هوا تمام فضای اطراف ما را دربرگرفته و در عین ناپیدایی پیداست و اثر بخش. اینکه بدنه فکری و فرهنگی کشور ذهنشان این عرصه‌ها را از هم جدا می‌داند ریشه‌ی آن در نداشتن علوم انسانی است. تاثیر علوم انسانی و خلاء نبود آن جایی مشخص می‌شود که با واژه‌ای به نام دانش بنیان در نسبت با تولید یا اقتصاد چگونه برخورد کنیم و تعریف ارائه کنیم. اینجا معلوم می‌شود که بر روی این مسائل فکر نکرده‌ایم و امروز دستمان پر نیست. به همین دلیل حضرت آقا در دیدار با خبرگان می‌گویند قدرت ملی امری مرکب از "علم و فناوری" و "تفکر و اندیشه ورزی و آزاد فکری" است. یعنی راه حل فرهنگ و اقتصاد و هنر و صنعت را رهبر انقلاب در مسئله تولید و به تعبیری ساختن میدانند. امروز اگر ما فلسفه نداریم دلیلش چیست؟ چون امروز را درنیافته‌ایم و اصلا نمیدانیم از فلسفه چه‌ کار می‌آید. منظورم این نیست که موضوع فلسفه را تولید بگذاریم یا موضوع ادبیات و جامعه شناسی را اقتصاد و تولید دانش بنیان بگذاریم و با روش و منطق این علوم سرفصل‌هایی تعریف کنیم که موضوع را به انتزاع بکشاند و فاصله نظر و عمل و زیاد کند. کاری که در محافل انقلابی ما رایج است که تا رهبری افقی را نشان می‌دهند سریع آن را تبدیل به کلید‌‌ واژه‌ای می‌کنیم و سرازیر در فیلم و داستان و مقاله و..... و از آن محصول میگیریم و خروجی و آمار می‌دهیم که مثلا فلان قدر رمان در حوزه جمعیت نوشته‌ایم و خیالمان آسوده می‌شود که خدا را شکر، داریم برای افزایش جمعیت کار میکنیم که البته در این وضعیت نه ادبیات ما رشد میکند و نه مسائل ما حل می‌شود. همه این تلاش‌ها مغتنم است ولی درباره ثمر بخشی و اثر آن نمی‌توان اظهار نظر دقیقی کرد. ما هنوز راه تبدیل مشکلات به مسائل را نیاموخته‌ایم. از همین رو مدام درباره مشکلات سخن میگوییم و وقت عمل که میرسد جسارت اقدام نداریم. این نداشتن جسارت عمل برای حل مشکل از نبود تفکر در ما نشات میگیرد. تفکر عزم اقدام و حرکت و عمل را در ما به وجود میاورد. تفکر است که ما را به وقت عمل می‌رساند و آینده را برای ما میاورد و به ما کمک می‌کند تا صورت بندی دقیقی از مسائل‌مان به دست آوریم. اینکه آن مسئله چیست و ما در چه موقع و مقامی از آن ایستاده‌ایم و چه امکانی پیش رو داریم. @soha_sima
. ▪️حج ابراهیمی... وقتی سیاست به مدیریت و برنامه ریزی انسان فروکاسته می‌شود، گویی وجود و حقیقت انسانی نادیده انگاشته می‌شود. گویی انسان‌ها موجوداتی هستند که با سنجش کارایی و توانمندی در مسیرهایی از پیش تعیین شده قرار می‌گیرند و معنای حضور خود را از دست می‌دهند و این همان درد پوچی و نیهیلیسم است؛ درد بی معنا شدن انسان. حج ابراهیمی فرصتی است برای آنکه انسان ها وجود همدیگر را دریابند و متوجه نسبتی عمیق‌تر شوند. نسبتی که در آن انسان، دیگری را برای منفعت خویش نمی‌خواهد؛ نسبتی از سر فتوت و جوانمردی. آنگونه که ابراهیم به رسم فتوت بت‌های جهان خویش را شکست تا انسان‌ها را از بندگی یکدیگر آزاد کند و سرود "انی لا احب الافلین" سر دهند. تا آنچنان وسعتی در جان خود بیابند که مهیای قربانی کردن عزیزترینشان باشند. اینجاست که باید گفت حج ابراهیمی کارگاه عملی سیاست دینی است برای تولد سیاستمدار دینی. @soha_sima
. دولت، مردم، آزادی با تحقق جمهوری اسلامی ملت ایران خود را در مقابل امر دشوار تشکیل دولت یافت. امری که در ابتدا دشواری خود را نشان نمی‌داد و تصور می‌شد با جایگزینی افراد انقلابی مسائل حل می‌شود و مردم که در نسبت با دولت گرفتار ادارات و مقررات دست و پاگیر هستند آزادی را تجربه می کنند و در سایه این آزادی امورات کشور روند صلاح به خود می گیرد. اما دیری نپایید که دشواری ها خود را آشکار نمود دولت و سازمانهای آن کارهای مربوط به خود را داشتند و مردم نیز درگیر مسائل خود بودند. نیروهای تازه وارد هم دوبخش شدند؛ عده‌ای اداره و سازمان را مزاحم کار مردم می‌دانستند و عده‌ای مردم را مزاحم کار سازمانها. این تقابل و تضاد می‌توانست به یک طرح مسأله در نسبت دولت و مردم برسد. شهید بهشتی جزو معدود افرادی بود که به مسأله نسبت سازمان(تشکیلات) و مردم اندیشید. در نظر ایشان حضور مردم برای حل مسائل کشور و برعهده گرفتن مسئولیت‌ها امری قطعی و اجتناب ناپذیر بود اما از طرف دیگر این حضور باید در یک تشکیلات و یا همان سازمان صورت بگیرد تا بتواند موثر واقع شود. این امر آنچنان برای ایشان مهم بود که پذیرفتن ریاست قوه قضائیه برای ایشان در درجه دوم اهمیت قرار می‌گرفت و نهایتا این دغدغه به تشکیل حزب جمهوری اسلامی انجامید. دفتر حزب نیز بیشتر از آنکه در نظر ایشان محل لابی گری‌های سیاسی باشد محلی برای اندیشیدن به این مسأله دشوار بود. سرچشمه تلاشی بود تا باب توجه به این مسأله پیش آید. هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی طلیعه‌ای است برای گفتگوهایی که به نسبت "سازمان، قانون و آزادی" بیندیشیم تا از دریچه خودآگاهی به وضعیت امروز خردی برای "مردمی سازی دولت" پیش آید. چرا که امر مهم مردمی سازی دولت بیش از آنکه به یک سازمان و ساختار جدید نیازمند باشد به خردی نیاز دارد تا نسبت عملی میان مردم و دولت را بیابد و آزادی که حاصل این خرد است پدید آید. @soha_sima
. 🔹 چشم اندازی برای پرورش خرد عملی شاید اصلی ترین پرسشی که باید در ابتدای امر بدان پرداخته شود این است که مگر مردمی سازی دولت یک امر عملی نیست؟ پس مباحث نظری به چه کار مردمی سازی می‌آید؟ برای روشن شدن مطلب می‌توان گفت یکی از دشواری‌های حضور ما در دنیای جدید نسبت نظر و عمل است. در فهم مشهور مباحث نظری دستیابی به شیوه‌ها و روش‌های انجام کار است چرا که در دنیای امروز که دنیای تکنیک است برای دستیابی به نتیجه، تکنیک‌ها و روش‌هایی وجود دارد که باید آن روش ها را پیدا کرد. آشنایی با این روش‌ها را معمولا کار نظری می‌دانند. شاید در کار مردمی سازی هم اولین توجهی که به کارنظری می‌شود پیدا کردن شیوه‌ها و روشهای مردمی سازی باشد. از این رو معمولا بیشترین توجه در این امر دیدن تجربه‌ها یا همان روش‌هایی باشد که دیگران در این امر به کار برده‌اند. اما یک خطر بزرگ در این نسبتِ میان نظر و عمل هست و آن تقلید و تکرار بدون در نظر گرفتن موقع و مقام کارهاست. همان امری که امروز در اداره‌های ما جاری است. در اداره‌های ما هرکس بدون آنکه متوجه غایت و هدف کارش باشد مشغول کاری می‌شود بدون آنکه بدنبال حاصل و نتیجه‌ای از کار خود باشد، لذا امور و کارها نمی‌توانند به سرانجام برسند. در این نسبتِ نظر وعمل گام دیگری که برای سامان دادن کارها برداشته می‌شود، توجه به هوش مصنوعی و ساخت دولت الکترونیک. در این فهم از نسبتِ میان نظر وعمل نه تنها مجالی برای مردم و آزادی باز نمی شود، بلکه هر روز به نحو فزاینده‌ای انسان خود را در بند تکنیک می‌بیند و مجال شکوفایی نمی‌یابد. اما درک دیگری نیز از نظر و نسبت آن با عمل وجود دارد و آن؛ پیدا کردن چشم اندازی برای پرورش خرد عملی است. در این فهم دیگر مباحث نظری پیدا کردن روشهای مردمی سازی دولت نیست بلکه مباحث نظری، نظر انداختن به یک چشم انداز است تا با دیدن آن، عقل عملی امکان عمل را بیابد و موقع و مقام را دریابد و با عمل بهنگام میدان را برای حضور مردم در اداره کشور باز کند. برای تبیین این مطلب شاید اگر به تأسیس معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری و ایجاد زیست بوم دانش بنیان توجه کنیم متوجه میشویم که حضرت آقا به یک امکان در جهان امروز توجه نمودند و با تذکر دادن به این امکان راهی در مقابل جوانان در حوزه اقتصاد گشودند تا بتوانند آزادی را در خود تجربه نمایند و استعدادهای نهفته مردم در امر تولید و رسیدن به قله‌های فناوری شکوفا شود. آری اگر کار نظری را بتوان در چنین تمنایی که چشم باز کردن به افق‌های تاریخی ملت ماست دنبال کنیم، می‌توان انتظار داشت بصیر‌ت‌های بزرگی حاصل شود و به مدد این بصیرت‌ها راه حضور مردم در امر اداره کشور گشوده شود. @soha_sima
. 🔹حجاب و آزادی در فهم همگانی، حجاب در برابر آزادی و آزادی در برابر حجاب است. در این فهم حجاب از رسومات گذشته و آزادی پدیده‌ای امروزی است. معمولا اینگونه فهمیده می‌شود که زن در گذشته حجاب داشته و در امروز آزادی دارد. در این فهم، حجاب تکلیف و آزادی حق است. با این نوع نگاه ما در یک تنگنای تاریخی نسبت به این مسأله هستیم. به عبارت بهتر این فهم همان تنگنای تاریخی ماست که باید منتظر غلبه یکی بر دیگری بود؛ تکلیف بر حق یا حق بر تکلیف. بیشتر اوقاتمان به جنگ و نزاع می‌گذرد و زمانی که از جنگ خسته شدیم از در صلح وارد می‌شویم و می‌گوییم باید عقاید یکدیگر را محترم بشماریم. اما کمی بعد دوباره... تفکر تاریخی درک تنگناهای تاریخی و پیدا کردن چشم اندازی برای فهم و درک مسائل است. تا وحدت خود را بیابیم و بجای نزاع و جدال با مهر و دوستی جهانی برای زندگی بیابیم. شاید بگوییم: تفکر تاریخی نظرش در مورد این مسأله چیست؟ و چه راه حلی ارائه می کند؟ تفکر تاریخی به ما کمک می کند تا مسائل، از نو طرح شوند به تعبیر بهتر اگر امروز خود را در یک نزاع می‌بینیم هنوز نتوانسته‌ایم مسأله را بیابیم. پس بجای آنکه اصرار بر نظر و نگاه خود داشته باشیم، باید دوباره به مسأله حجاب و آزادی بیندیشیم شاید فهم دیگری از مسأله پیش آید. @soha_sima