روزها میگذرد و هر کدام از ما در کاری یا حرفهای یا تخصصی مشغولیم و تمام هدف و غایتمان، تاثیرگذاری بر خودمان و محیط پیرامونمان و در سطح کلان بر کشور و جامعهیمان است.
در مسیر کارهایمان مدام خود را ارزیابی میکنیم که در کدام قسمت ضعف داریم و در کدام قسمت توانمندیم.
به هر حال شاید همهی ما تصدیق کنیم که هر چه تلاش میکنیم و جوانب کار را میسنجیم مشکلات تمامی ندارد و هر چقدر تلاش کنیم باز هم یک جای کار میلنگد و در آخر هر کار و فعالیتی از خود میپرسیم کجای کار ایراد دارد؟ چرا مسائل در یک روال معقول قرار نمیگیرد؟ و نقطهی بنیادین و مولد ایرادات از کجا نشات میگیرد؟ و از این قسم سوالات....
اگر مقدمهی گفته شده برای شما آشناست یا به عبارتی حرف دلتان است. کتاب "گسست تاریخی و شرق شناسی" به قلم دکتر رضا داوری اردکانی میتواند روایت زخمهای التیام نیافتهی این روزهای ما باشد.
کتابی که سعی دارد از حواشی و تکرار گفتههای تکراری بپرهیزد و نوع مواجههی ما را تذکر دهد و به چشم آورد.
کتاب در مقدمهای سه صفحهای در باب نگاه تاریخی سخن میگوید و سعی دارد نگاه تاریخی و کلی را از نگاه جزئی و سیر در اتفاقات و حوادث جزئی بازشناساند. همچنین نگاه مرسوم به تاریخ را که نگاه خطی به زندگی انسان است را مورد سوال قرار میدهد و نگاه دوری را تفصیل میدهد و در نهایت به این سخن میرسد که دورههای تاریخی هر کدام اصول و مبادی خاص خود را دارند و آنچه ما میبینیم ظواهر آن عالَم است. که این ظواهر در عالمی غیر از آن معنا ندارد و نمیتوان مسائل و راه حلهای آنها را به هر جایی تسری داد.
در فصل اول بعد از مقدمه به گسست تاریخی اشاره میکند و به دنبال آن شواهدی دال بر اینکه درجوامعی به لحاظ تاریخی گسست و فاصله ایجاد شده؛ میپردازد و جوامعی مانند جوامع ما را به لحاظ تاریخی در وضعیت ویژه و خاصی میبیند، وضعیت که از گذشتهی خود خارج شده و در تاریخ کنونی نیز قرار ندارد. به عبارت دیگر در بی تاریخی و بی عالمی قرار دارد. و حال با توجه به این موضوع باید کارها و تصمیمات اعم از فرهنگی اقتصادی سیاسی را باید با لحاظ این نکتهی مهم انجام داد.
و در فصل سوم نگاه شرق شناسانه را مورد بررسی قرار میدهد و به این نکته تذکر میدهد که به دلیل غلبهی نگاه تجدد ما ناخواسته مسائل را آنگونه که شرقشناسان روایت کردهاند میبینیم و میفهمیم. و چه بسا که مسائل را باید از سیطرهی این نگاه ازاد کرد تا تاریخ را آنگونه که هست ببینیم و بفهمیم.
در نکتهی آخر دکتر داوری اشاره میکند که نگاه شرقشناسانه، نتیجهی یک سیاست برنامه ریزی شده نیست که دستهایی پشت پرده آن را طراحی کرده باشند بلکه اقتضای بسط تجدد بر این بوده تا چنین رویکردی به وجود آید و خود شرق را به خودش ، چنان که یک غربی میبیند بشناساند.
اگر شما از کسانی هستید که در مسیر علمی و تحصیلی خود و یا در کارهای فرهنگی و هنری خود به مسائل عمیقتر میاندیشید و قبل از عمل به دنبال فهم بهتر موقعیت و وضعیت هستید، اگر به دنبال جایگاه کارها در وسعتی کلان هستید و اگر طالب درنگ و تاملید این کتاب میتواند مفید واقع شود.
#گسست_تاریخی_و_شرق_شناسی
@gharare_andishe