سرآغاز کارهنری .MP3
35.64M
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب
📚 سرآغاز کار هنری
📆شنبه ١٥ مرداد ١٤٠١
@gharare_andishe
قرار اندیشه
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب 📚 سرآغاز کار هنری 📆شنبه ١٥ مرداد ١٤٠١ @gharare_andishe
🔹فلسفه به معنای حقیقی خود یعنی جایی که دیالوگ امکان دارد؛ چیزی است که امکانِ بودن به همه میدهد و راه حضور فهم ها را در دیالوگ باهم باز میکند.
🔹این یک مسئله تاریخی است؛ تمنایی این چنین که همه در دیالوگ باهم قرار بگیرند، به زبان منطق فروکاسته شده است. در زبان منطق و زبان ریاضی تشخص و کیفیتی نیست جز اینکه منطق زبانها مشخص میشود. در حالیکه در تعالي است که آن وحدت اتفاق می افتد. "تعالوا الي کلمه سواء بيننا و بینکم". میتوان به یک تعالی فکر کرد که در آن تعالی همدیگر را پیدا کنیم و مجالی برای هم بگذاریم.
🔹هایدگر میخواهد نشان دهد که گویی در عالم فلسفه مشهور نمیتوان به دیالوگ و به یک جهان رسید و هنر نیز دیگر امری نیست که افق و عالمی را نشان دهد و بیشتر زیباکردن امور پیرامون ماست.
#سرآغاز_کار_هنری
@gharare_andishe
🔹جلسه متن خوانی و گفتگو پیرامون کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ٢٢ مرداد ١٤٠١
🔹ساعت ١٥
@gharare_andishe
.
...شعر شاعر زبان مردم است. وقتی شاعر میمیرد، زبان عزادار می شود. پس امروز یکی از روزهای عزای زبان فارسی است.
▪️عزای زبان
گعدهای با یاد شاعر مردم، هوشنگ ابتهاج(سایه)
📅 یکشنبه، ۲۳ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۰
آدرس: خ مسجد سید خ ظهیرالاسلام کوچه شهید حیرت بن بست شکوفه ساختمان #سها
✅ پخش زنده از طريق لينك زير
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
@soha_sima
آرامــش نــه اینڪه طوفـانے نیست!!
بلڪه آرام بودن در میان طوفـان است
انـسان واقعــے درونش را شـاد مــےڪند تا زندگـے ڪند.
انـسان غمگین بیرونش را ملامت مــےڪند.
انـسان واقعــے زندگــے خود باشیم ...
✍#زینب_صفرے
@gharare_andishe
.
آیا چنین نیست که در نهان خود حاج قاسمی داریم؟
اما ما را چه شده که نمی خواهیم بندهایی که ما را در باتلاق روزمرگی ها فرومی کشند از خود جدا کنیم؟
چه شده که دیگر هیچ چیز برایمان راز گونه نیست؟
همینکه من هستم، همین گل های بنفشه، همین پرواز پروانه ها...
اینکه هیچ پروانه ای سقوط نمی کند...
دیگر به اندازه یک آسمان خراش، یک اتومبیل لوکس ما را به وجد نمی آورند اینها عجیب نیست؟
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe
🏴🏴🏴
السلام علیک و علي ذریتک الناصرین
سلام بر تو و بر خاندان یاری دهنده ات...
@gharare_andishe
نگاه تنها خیره به شهید نیست
نگاه خیره به مقصد و راه و عالم شهید است
روایتی رمز الود از باطن عالم..چشمی بینا تر از ظواهر زندگی دنیایی
حقیقت این دنیا...
انگار روایت میکند شهید از این مسیر عشق
و جاماندگان خیره و مبهوت به مسیری که شهید اشاره میکند و راوی آن است
✍#پروا_زِ_خویش
@gharare_andishe
فکر میکند
میجنگد ... با زمین و زمان
خودش را میگیرد برای خودش جایگاهی قائل است
از بار که بیرون می آید دوستانه تر رفتار میکند انگار عاشق تر است بی تعادل نیست ...تعادلش در تعریف تعادل نمی گنجد
این روز ها با این گرانی و وضعیت نابسمان ما را توان بار آمدن نیست تو ما را بنوشان و گه بگاه مست کن
راستی مگر این نابسامانی را جز با مستی گذراندن میسر است....
✍#؟
@gharare_andishe
🔹شاید بتوان گفت، طلب شهادت نوعی آرزوی منفعلانه برای رهایی از حصارهای دنیا نیست. نوعی تصویر چشماندازی برای آینده است. راهیست که از لابلای این حوالت تاریخی مقدر شده یافته میشود، تا از عوارض و لوازم این تاریخ راهی و روزنهای خود را نشان دهد و آشکار کند.
اگر انسان همان موجودی باشد که منتظر جلوهگاههای وجود است و بخواهد خود را در آنجا حاضر کند، پس باید هر جایی که خود را مماس با حقیقت یافت، آنجا را نحوهی شهادت خود ببیند. گویا سنت الهی براین است، که هستی آننحوه از بودن را موثر بداند که با یکرنگی با ان روبرو شود.
در احوالی که انسان حتی روابط انسانی و خانوادگی خود را قابل عرضه و یا فروش میداند، یکیشدن با هستی کاریست صعب و چه بسا دور از دسترس...
شاید برای مواجه شدن با چالشهای امروز خود کمتر به اینگونه پیمودن راه توجه کردهایم و ردِ حل مسائل خود را از میان نظریات و تئوریها و بومیکردن آنها دنبال کردهایم.
مهمترین نقطهی معارضهی ما، اساس و بنیان امور است. جایی که بدانیم در جهان امروز پای نحوی از خداوارگی در میان است، که روح و صورت هر چیز را تعیین میکند و برای فهم آن و راه عبور از آن، بیش و پیش از هر علم و روش و ایدهای باید درد عالَمسوز داشت، که این درد را کربلا و مواجهی حقیقی آنها با مسائل جامعه، در وجود ما به ودیعه مینهد؛ شاید راز آرزوی شهادت در این نحوه مواجهه و امکان عبور از بحران، اهمیت دارد.
#شهادت
#بنیان_اصل
✍#مصیر
@gharare_andishe
و از پایان درک عالم و آدم
سفرها مانده تا زینب...
#یا_عقیله_بنی_هاشم
@gharare_andishe