eitaa logo
قرار اندیشه
259 دنبال‌کننده
466 عکس
191 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
عجیب است دهه محرمت! سفره ای به پا کرده ای! روضة خوان می خواند و ما را با خود می برد... شبی در غربت، شبی دیگر پریشانی، لحظه ای خواهر میشویم و نگران برادر و چه سخت است این خواهری، لحظه ای دیگر پدری و در انتظار پسر، گاه دیگر حر می شویم و شرمنده این همه آزادگی... گویی ما را در لحظه لحظه خودمان میبری! پدر می شوم، مادر می شوم، خواهری چشم انتظار، کودکی در انتظار عمو، عمویی نگران برادرزاده... همه را نه که نشان بدهی، تا خودش میبری دست میگیری در این صحرای بلا، راه میبری در این سفر تاریخ... و چه سفری است این سفر! درست در متن زندگی! در دل مادري ها، برادری ها، خواهری ها، کودکی ها.... همه را باهم آشنا میکنی! روضة خوان می خواند: بأبي أنت و ٱمی يا أباعبدالله.... @gharare_andishe
عمو امید آب عطش تصور کن خیمه ای که کودکان از شدت گرما از نمناکی خاک بهره می گیرند با بالا زدن لباس و لمس کردن خاک نمناک تصور کن کودکی بهتر بگویم نوزادی که طبق روایتی 40 روزش است گو طبق بعضی روایتی 6ماهه اما مهم عطش اوست و مادری که شرمنده ی نگاه فرزند‌ش است.... آنگاه که سکینه، عزیز دل عمو می بیند که عمو جان، به اذن پدر قصد ٱب اوردن دارد. تصور کن آنگاه که کودک قد رشید عموجان، بازوهای قوی عموجان به یاد می آورد ، با امید وصف نشدنی خرامان راه می رود بقیه کودکان را به صف می کند و بگوید عموم آب میاره. آه از امیدی که.... فقط عطشش مانده.... عطش عطش عطش @gharare_andishe
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است آن به که کار خود به عنایت رها کنند... @gharare_andishe
آب آور را زدند ناله ای پیچید در خیمه که لشگر را زدند.... @gharare_andishe
نزدیک غروب بود دلم گرفته بود و جایی مناسب تر از حیاط خانه زیر درخت زیتون و انگور نبود همین که نشستم متوجه برگه های زردی که به آرامی از درخت انگور به زمین می افتاد شدم قصد تمیز کردن حیاط را داشتم اما انگار کسی می گفت: دست نگه دار عمیق تر که شدم حس کردم انگار هر چه به عاشورای حسینی نزدیک می شویم حتی بقیه موجودات هم به گونه ای پریشانی خود را ابراز میکنند و به زبان اشاره به ما می گویند "به عاشورا نزدیک می شویم" عاشورا عطش غربت و تنهایی @gharare_andishe
امشب به ماه کمی بنگر آن همان ماه هست که شاهد مناجات حسین بود @gharare_andishe
و امام چراغها را خاموش کردند تا نور دل یاران دیده شود... @gharare_andishe
عاشورا بخشی از تاریخ نیست عاشورا همه تاریخ است که اگر خوب بنگری آن را در حال وقوع می یابی عاشورا حقیقتی زنده ست زنده زنده شاید از همین روست که باید برای قلب محزون و داغدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف، صدقه داد زیرا ایشانند که وقوع آن را نظاره گرند و سنگینی این مصیبت قلب نازنینشان را به سختی می فشارد.. آجرک الله یا مولی در مصیبت جدتان حسین علیه السلام، آجرک الله یا مولی در مصیبتی که آسمان و زمین تحمل آن را ندارند... عاشورا به اندازه تمام زمان ها و مکان ها که حتی فوق زمان و مکان وسعت دارد. وسعتی به اندازه حق، راستی به کدامین غم بگرییم و بر کدامین سوگ فغان و شیون کنیم ... غم علی اکبر یا علی اصغر، غم عباس یا بی پناهی اهل حرم ... وای که اگر نام حسین علیه السلام نبود، آن به آن از سنگینی این بار جان ها قالب تهی می کرد و این است معنای "حسین آرام جانم... حسین روح و روانم" عاشورا چگونه عالم را در خود جای دادی چگونه صحنه های ثقیل و پرده های پر رمز و راز را به رخ عالم کشیدی ای ملایک آری تنها این صحنه های عظیم است که میتواند مترجم انی اعلم مالایعلمون خدا شود و تنها خالق این صحنه هایند که ترجمان تبارک الله احسن الخالقین اند... السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین @gharare_andishe
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الغریب، جدک العطشان....
کافیست کاسه ای آب برداری و به آن خیره شوی حرفهایی برای گفتن دارد که تا حال در هیچ کتابی ندیده و در هیچ روضه ایی نشنیده ای آب روضه می خواند از زمانی که ارثیه مادر از فرزند دریغ شد از لحظه ای که مادر تشنگی طفل شیرخوار را دید و کاری از دستش بر نمی آمد جز شرمندگی... تا وقتی که مادر آب نوشید و شیون زدنش آغاز شد. و آقا زين العابدين عليه السلام با دیدن آب، منقلب می‌شدند.. دشمن از پیر و جوان سیر شد از آب ولی.... قطره ای کودک شش ماهه از آن آب نخورد... مادر آب کجایی؟... @gharare_andishe
دیگر چگونه روی دو پایم بایستم! وقتی به نیزه تکیه زدی تا بایستی... عمري گریه به یاد روزی که به اندازه تمام تاریخ است و این روز را با اشک تسری دادن تا هر روز عاشورا باشد و هر زمینی کربلا... دعایی می‌طلبد که هر لحظه زندگی جاری باشد، هنگام صبح و شام، به وقت دیدن هلال ماه، با هر نفسي که برمی آید و هر نفسی که فرو می رود... و دعا همان اشک است که میریزد و اشک همان دعاست که جاری می‌شود تا روندگان را به کربلا برساند... به راستی کربلا را چگونه می توان دید؟ بعد کربلا چگونه می توان بود و تاب آورد؟ جنگی دوباره که تازیانه وجدان است نه کربلایی بودن! گویی کربلایی بودن بعد کربلا، صبري از جنس کربلا می‌طلبد! کربلایی بدون جنگ، از جنس اشک... و این صبر چه کربلایی است برای خودش... @gharare_andishe
1_552823890(3).m4a
5.96M
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود صدا، آيينه صوت علي بود . . . . . زنی مجنون عشق کبریایی زنی سالار مردان خدایی زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق زنی پیغمبر قرآن ناطق زنی خون خدایی را پیمبر زن و پیغمبری! الله اکبر قیصر امین پور @gharare_andishe
نا نداشتیم. گرما امانمان را بریده بود، اما دیدن تابلوی کربلا توی مسیر یکباره همه چیز را عوض کرد. باورش سخت بود. فکر رسیدن به کربلا نیروی تازه ای به همه کاروان داده بود. حس و امید رسیدن، خستگی را از تنمان درآورده بود. اما انگار پاه ها شرم داشتندبا کفش تا کربلا بروند. انگار از اهل بیت امام خجالت می کشیدند. شروع کردیم به درآوردن کفش هایمان. بعضی از بچه ها کفشهایشان را از بند به کیفشان آویزان کرده بودند. یاد حر افتادم. وقتی می خواست با تمام خطاهایی که کرده بود، از امام حسین علیه السلام عذرخواهی کند. حری که چکمه هایش را پر از خاک و سنگ کرد و سر به زیر انداخت و رفت طرف ارباب. گمان میکنم توی آن شرایط، همه حس و حال مرا داشتند. به کفشهام که از گردن آویزان بودند، زل زده بودم و گفتم: خدا کند ما را هم قبول کند... @gharare_andishe
و انسان، آدم، این فروافتاده در عالم کیست؟ چیست؟ ساکن کجاست؟ روان در پی چیست؟ و در این روزگار این سوال مضاعف میشود: انسان امروز کجاست؟ حضور خود را اصلا حس می‌کند؟ خود را کجا می‌بیند؟ زندگی ای که جسمی مکانیکی از آن مانده، کم کم بی فروغ تر شد و تا جایی پیش رفت که اینگونه به سمت مجازی شدن پیش رفت! چه شد که کرونا پیش آمد؟ آفتی که به جان آدمیان افتاد، آفتی مخصوص انسان که حیوانات و.. از آن در امانند. انس های کم جان را بی رمق تر کرد و زندگی را سردتر‌؛ فاصله ای که بود را عیان کرد و انسانی که حیاتش به انس و تعلق و حب وابسته است را در خود فرو می‌برد؛ چطور می رود؟ چگونه از آن می‌توان درآمد؟ شاید فرصتی است برای انسان، فرصتی تاریخی که بتوان با انس با خود حقیقی از آن به در آمد و حیات را یافت.... و به راستی انسان ساکن کجاست؟ دوست داری دست بر سینه گذاری و زمزمه کنی: سلام علی ساکن کربلا... @gharare_andishe
در غیبتت حال و هوای ما این چنین که مینماییم نیست. خیالت راحت نمیخاهم خاطر شریف را به احوال مظلم قلبمان مکدر کنم ولی رأفتت را نشانه میگیرم شاید از رضایتت بکاهد. ما اگر راهی به با تو بودن باز میکردیم بحال ما راضی نمیشدی میدانی با خود چه کرده ایم چه مصلحتی تو را راضی به این که ما گرفتارش هستیم کرده من به دروغ خود را منسوب به تو کردم و چه گواراست این دروغ سلاح من دروغ است شهر را پر خواهم کرد از این شایعه که من به تو ربط و نسبتی دارم فکری به حالم کن برای خودت بد میشود, گفتم که من اساس نسبتم دروغ است پیداست که همچین شخصی بند و باری ندارد و معترف به دروغ را دیگر به خاطر نسبتی که داده امتحان نمیکنند گفتم دروغ که تا تهش را بروی آری همان که مفتاح کل شر است چاره ای ندارم دیگر این آخرین تیر چله من است که از رأفتت باج بگیرم بیچاره ام میفهمی بدت نیاید شاید هیچ کس با تو اینگونه سخن نگوید ولی در باتلاق فرو رفته را چه کار با ادب راهی باز کن ای.... هزار مرتبه شویم دهان به عطر گلاب هنوز نام تو گفتن ...... السلام علیک حین .... میدانم که حینی که به یادم میوفتی پیش خود میگویی آخر من با این چه کنم ناراحت نباش خدا بزرگ است شاید مرا برای اثبات امکان جمع تناقض آفریده @gharare_andishe
سالیان دور زمانی که همه در خواب شیرین فرو رفته بودند غولی به سرزمینم حمله کرد جوانان رشید، با ایثار و از خود گذشتگی، خود را سپر مردم قرار دادند در حالی که دستشان خالی ولی قلبشان لبریز از ايمان به خداوند بود گوش جانشان به دهان، ولی امرشان بود و هر آنچه آن پیرمراد می گفت: با وجودشان می شنیدند... از اینرو سر و دُم غول را قطع کردند امنیت ناموس را حفظ کردند و نگذاشتند یک وجب از خاک سرزمینم جابجا شود...... . . . تاریخ تکرار شد زمانی که همه در خواب ناز فرو رفته بودیم غولی از آشیانه سر بر آورد و سایه اش را بر بشریت انداخت که سر و صدایش محسوس نبود فقط جان می گرفت‌؛ آن هم با علائم بسیار معمولی سرماخوردگی.. تا جایی که با تنگی نفس، دیگر نفسی بالا نیاید... تازه فهمیدیم گران ترین و با ارزش ترین سرمایه را داریم و از آن غافلیم "نفس کشیدن" سرمایه ای که خریدنی نیست.... به راستی زمانی که جوانان با دست خالی حتی با تحریم سیم خاردار توانستند با دست پر از خدا اینگونه تاریخ را رقم بزنند حال ما چگونه باید تاریخ را رقم بزنیم؟ آیا باید چشم انتظار واکسن و... باشیم؟! یا راه دیگری وجود دارد؟ @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به راستی داستان کربلا شگفت انگیزتر است یا قصه اصحاب کهف؟
صدای مداحی میآید:"... ساده ترین راه حسین است" و با خود می گویم به راستی ساده ترین راه... چگونه؟ راهی اینچنین ساده ترین راه باشد! پس چرا ما راه ساده را گم میکنیم؟ ساده است؟ حسین بودن ساده است؟ به سادگی تشنگی و عطش، به سادگی عطر سیب، به سادگی نسیم که جان می‌دهد و جانهای خسته را آزاد می‌کند. به دشواری همین سادگی است.. خون، نیزه و کمان، مشک و دست و پا و گلو... همه پاره، همه خونین، و این است انسان... به همین سادگی، به همین زیبایی... و این سادگی چه دشوار است اگر تو را گم کنیم. @gharare_andishe
37.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🎥 "زبانِ مادری" ▫️روایتی از امروز و فردای مردم مظلوم افغانستان ▫️ویدئوی با کیفیت این روایت را از صفحه آپارات سیمای هنر و اندیشه تماشا کنید🔻 https://aparat.com/v/T58B6 @soha_sima
مادر چقدر این واژه آشنایِ دور است هم می شناسم هم نمی شناسم به راستی چه معنایی برایش قابل تصور است؟ مادر در تاریخ ما چه افقی می بینی و کجاها سیر می کنی سیر صعودی غیر قابل تصور یا ... کدامش امکان ماست و شدن ما در آن رقم می خورد؟ به غیر از خدا چه کسی از غیب ما خبر دارد؟ و به جز این خانه آیا ماوای دیگری هست؟؟! @gharare_andishe
...کمی آن‌‌سو تر از ما، کودکی از ترس تبانی‌های سیاسی روسای حقیر کشورش به خود می‌لرزد، جوانی با دیدن سقوط وطن، همه‌ی آرزوهایش را بر باد می‌بیند و زنی زیر سایه‌ی شوم متحجرانی کم‌خرد، هویتی برای خود نمی‌بیند‌.مردمانی گرفتار سویه‌های متضاد متحجران و غرب‌گرایان بی عزت، نیرویی برایشان نمانده و طالب روزنه‌ی نجاتند. این تصویر افغانستان امروز است. و ما که در این زمانه‌ی روایت‌های مغشوش و غبارآلود در طلب حقیقتیم و دل‌خون از ظلم رواشده بر هم‌کیشانمان! چه بستری‌است که می‌تواند همه‌ی انسان‌ها را کنار هم بنشاند تا یک‌دیگر را در مقام همدلی ببینند، دست یکدیگر را بفشارند و هم‌قدم با خواهران و برادران، داد ظلم بخواهند؟ شاید، هویت حسینی‌مان باشد که نیروهای خالص و ناب مردمی از سرزمین‌های دور و نزدیک را به یکدیگر گره می‌زند ، متحد می‌کند تا با خودآگاهی چاره‌ی کار و بار خود کنند و "خود" میهن خویش را آباد کنند. @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید موکب های حسینی اربعین شان در افغانستان رقم می خورد تا هویت حسینی به ظهور دیگری برسد آغازی دیگر @gharare_andishe
هلال ماه صفر، ماه اسارت آل الله بر آسمان ظلمانی عالم حلول کرده. صدای قدم‌های خیل پیادگان اربعین گوش عالم را کر کرده جان را صفا دهید که امیر کاروان عشق در این برهه از تاریخ به جای قدم‌ها قلب‌ها را به کوی یار فراخوانده . جز این نيست که عشق با پیوند قلب‌ها سهل است و کدام عشق پاک‌تر از عشق به آل الله است که تجلی خدا در زمین و سکون آن هستند؛ همان محل هبوط آدم و حوا رانده شدگان بهشت. شاید بتوان در این سفر با پای دل در عالم آخرین ذخیره الهی، عالم بقیه اللهی وارد شد و خون‌های بی گناه ریخته شده ادوار تاریخ را به دست منتقم خون خدا ستاند. وعده موعود نزدیک است شتاب کنید لحظه‌ها را غنیمت شمارید که زود دیر می‌شود..... @gharare_andishe