eitaa logo
📚📖 مطالعه
72 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
83 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۶/۱ 🏷 مراقبت دقیق از کارگزاران امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه به مطلب مهم دیگرى; یعنى بیان صفات کارگزاران حکومت مى پردازد و مى فرماید: «سپس در امور مربوط به کارگزارنت دقت کن و آنها را با آزمون و امتحان و نه از روى «تمایلات شخصى» و «استبداد و خودرأیى» به کار گیر؛ زیرا این دو کانونى از شعب ظلم و  اند»; (ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَ لاَ تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً(۱) وَ أَثَرَةً(۲)، فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ  شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِیَانَةِ). ← شک نیست که زمامداران بدون همکارى کارگزارانشان نمى توانند کارى انجام دهند. چنانچه این کارگزاران افرادى صالح و سالم باشند، امور مملکت بر محور صحیح مى چرخد وگرنه در همه جا فساد و ظلم و جور آشکار مى گردد. امام در اینجا معیار انتخاب آنها را آزمایش و امتحان قرار داده و مالک اشتر را به شدت از اینکه معیار رابطه ها ـ و نه ضابطه ها ـ حاکم گردد و بدون مشورت آنها گزینش شوند برحذر مى دارد و تصریح مى کند که انتخاب بدون و یا با تمایلات شخصى مجموعه اى از شاخه هاى جور و خیانت را به‌وجود مى آورد.(۳) این گفتار امام در واقع اشاره به اوضاع نابسامان جامعه اسلامى در زمان خلیفه سوم دارد که گروهى از بنى امیّه را به سبب رابطه خویشاوندى و بدون هیچ گونه مشورت (یا مشورت با امثال مروان که او هم از بنى امیّه بود) براى پُست هاى حسّاس کشور اسلام برگزید و آنها هم مصداق بارز «جِماعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الخِیَانَةِ» بودند; تا توانستند ظلم و ستم کردند و اموال بیت المال را به غارت بردند به گونه اى که همه مسلمانان ناراحت شدند و شورش عظیمى بر ضد آنها و بر ضد خلیفه برپا شد. آن گاه امام اوصاف آنها را در سه جمله کوتاه و پرمعنا بیان مى دارد و مى فرماید: «و از میان آنها افرادى را برگزین که داراى تجربه و پاکى روح باشند از خانواده هاى صالح و پیشگام و باسابقه در اسلام»; (وَ تَوَخَّ(۴) مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ  وَ الْحَیَاءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَ الْقَدَمِ(۱۵) فِی الاِْسْلاَمِ الْمُتَقَدِّمَةِ). ← وصف اوّل یعنى باتجربه بودن در کارى که براى آن انتخاب مى شود تأثیر غیر قابل انکارى دارد و همه کسانى که مى خواهند شخصى را براى کار مهمى انتخاب کنند بر آن تأکید دارند که باید در آن امر صاحب تجربه باشد. ← و «الْحَیاء» که به معناى انقباض نفس در مقابل معصیت است در واقع اشاره به نوعى از وصف عدالت است؛ زیرا عدالت به معناى مصطلح که حالت خداترسى درونى و پرهیز از گناه است، تقریبا با حیا به معناى وسیع کلمه یکسان خواهد بود. ← اما وصف سوم; یعنى از خانواده هاى صالح و پیشگام در اسلام بودن اشاره به همان معناى وراثت است؛ زیرا خانواده هاى اصیل افزون بر اینکه صفات ذاتى خود را به فرزندان خویش منتقل مى کنند به امر تربیت آنها نیز همت مى گمارند و غالباً فرزندان صالح و سالمى را تقدیم جامعه مى کنند. آن گاه امام(علیه السلام) به ذکر دلیل براى انتخاب افرادى که واجد این صفات اند پرداخته مى فرماید: «زیرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنان پاک تر و توجّه آنها به موارد طمع کمتر و در سنجش عواقب کارها بیناترند»; (فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلاَقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً(۶)، وَ أَبْلَغُ فِی عَوَاقِبِ الاُْمُورِ نَظَراً). با توجّه به اینکه ضمیر «انهم» به کسانى که داراى مجموعه این صفات اند باز مى گردد، آثارى که امام براى آنها بر شمرده هر یک نتیجه یکى از این اوصاف است. پاکى اخلاق🌸 و قداست خانوادگى » مربوط به اهل بیوتات صالحه است. و بى اعتنایى به موارد طمع » نتیجه حیاست. و بیناتر بودن در عواقب امور » از اهل تجربه بودن سرچشمه مى گیرد. به این ترتیب مجموعه این علل چهارگانه نتیجه مجموع آن صفات سه گانه است. آن گاه امام(علیه السلام) دستور دیگرى درباره کارگزاران حکومت مى دهد و مسئولیت زمامدار را بعد از انتخاب آنها با اوصافى که در عبارات قبل آمد چنین بیان مى دارد: مى فرماید: «آن گاه روزى آنها را فراوان کن (و حقوق کافى به آنها بده) ؛ زیرا این کار سبب تقویت آنها در اصلاح خویشتن مى شود و ایشان را از خیانت در اموالى که زیر نظرشان است بى نیاز مى سازد و اضافه بر این حجتى در برابر آنهاست اگر از دستورات تو سرپیچى کنند یا در امانت تو خیانت ورزند»; (ثُمَّ أَسْبِغْ(۷) عَلَیْهِمُ الاَْرْزَاقَ، فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلاَحِ أَنْفُسِهِمْ، وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ، وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا(۸) أَمَانَتَکَ).
۱۶/۲ جالب اینکه امام این فرمان را هم در مورد قضات بیان فرموده و هم فرماندهان لشکر و هم کارگزاران کشور اسلام. دستور مى دهد آنها را سیر کن، چرا که شکم گرسنه به اصطلاح ندارد. شایان دقت است که امام سه دلیل براى این مطلب ذکر فرموده است: ۱) دلیل اوّل اصلاح خویشتن است؛ زیرا انسان نیازمند نمى تواند به اصلاح اخلاق خود بپردازد و غالباً حالت پرخاش گرى در برابر ارباب رجوع پیدا مى کند; ولى اگر زندگى او در حد معقول اداره شود لازم را مى یابد. در داستان ورود سفیان ثورى (متصوّف معروف) بر امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که امام از جمله مسائلى که در نفى کارهاى سفیان بیان داشت چنین فرمود: «ثُمَّ  مَنْ قَدْ عَلِمْتُمْ بَعْدَهُ فِی فَضْلِهِ وَ زُهْدِهِ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرّ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا فَأَمَّا سَلْمَانُ فَکَانَ إِذَا أَخَذَ عَطَاهُ رَفَعَ مِنْهُ قُوتَهُ لِسَنَتِهِ حَتَّى یَحْضُرَ عَطَاؤُهُ مِنْ قَابِل فَقِیلَ لَهُ یَا أَبَاعَبْدِاللهِ أَنْتَ فِی زُهْدِکَ تَصْنَعُ هَذَا وَ أَنْتَ لاَ تَدْرِی لَعَلَّکَ تَمُوتُ الْیَوْمَ أَوْ غَداً فَکَانَ جَوَابَهُ أَنْ قَالَ مَا لَکُمْ لاَ تَرْجُونَ لِیَ الْبَقَاءَ کَمَا خِفْتُمْ عَلَیَّ الْفَنَاءَ أَ مَا عَلِمْتُمْ یَا جَهَلَةُ أَنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهَا مِنَ الْعَیْشِ مَا یَعْتَمِدُ عَلَیْهِ فَإِذَا هِیَ أَحْرَزَتْ مَعِیشَتَهَا اطْمَأَنَّت; سپس بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از فضل و زهد سلمان و ابوذر (رضى الله عنهما) شنیده اید; اما سلمان هنگامى که سهمیه خود را از بیت المال مى گرفت قوت سال خود را (به صورت زاهدانه) از آن برمى داشت تا سال دیگر فرا رسد. کسى به او گفت اى سلمان تو با اینکه زاهدى چنین مى کنى با اینکه نمى دانى شاید مرگ تو امروز یا فردا فرا رسد؟ جواب سلمان این بود: چرا همان گونه که درباره من مى ترسید درباره بقاى من امیدوار نیستید؟ آیا شما جاهلان نمى دانید که نفس آدمى گاه بر صاحبش مى پیچد (و او را در فشار قرار مى دهد) هرگاه وسیله زندگى قابل اعتمادى نداشته باشد; اما هنگامى که معیشت خود را فراهم ساخت آرامش پیدا مى کند؟».(۹) سلمان در واقع این سخن را از کلام پیغمبر گرفته بود که مى فرمود: «إِنَّ النَّفْسَ إِذَا أَحْرَزَتْ قُوتَهَا اسْتَقَرَّتْ; نفس آدمى هنگامى که قوت خود را به دست آورد آرامش مى یابد».(۱۰) ۲) دلیل دوم اینکه شخص هنگامى که مستغنى شد کمتر گِرد خیانت مى گردد و در حفظ آنچه به او سپرده اند امانت را رعایت مى کند. ۳) دلیل سوم اینکه اگر در امانت خیانتى کنند یا بر خلاف فرمان رفتار نمایند مُجرم بودن آنها به آسانى اثبات مى شود؛ زیرا مستغنى بودند و حتى دلیل ظاهرى  بر خیانت در دست نداشتند. آن گاه امام دستور دیگرى درباره کارگزاران مى دهد و آن دستور نظارت بر اعمال آنها به وسیله بازرسان و مأموران مخفى است مى فرماید: «سپس با فرستادن مأموران مخفى راستگو و وفادار کارهاى آنان را تحت نظر بگیر؛ زیرا بازرسى مداومِ پنهانى سبب تشویق آنها به امانت دارى و مدارا کردن به زیردستان مى شود»; (ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ(۱۱) لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الاَْمَانَةِ، وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ). امام(علیه السلام) در جمله هاى بالا بر این امر تأکید می‌ورزد که باید مأموران مخفى را از میان افراد راستگو و درستکار و وفادار انتخاب کنى. در ضمن فلسفه این کار را نیز بیان مى فرماید و آن اینکه چون کارگزاران احساس کنند مأموران پنهانى اعمالشان را به زمامدار گزارش مى دهند از یک سو به کارهاى نیک تشویق مى شوند و از سوى دیگر لازمه آن این است که خود را از خیانت و بدرفتارى به مردم برکنار مى دارند. آن گاه امام بعد از آن جمله کوتاهى بیان کرده مى فرماید: «مراقبت از معاونان مى شود»; (وَتَحَفَّظْ مِنَ الاَْعْوَانِ) این جمله ممکن است دنباله جمله هاى پیشین باشد و به صورت «و تَحَفُّظ» خوانده شود و ناظر به این معنا باشد که وجود مأموران مخفى سبب مى شود کارگزاران افزون بر حفظ امانت و خوش رفتارى با رعیت، مراقب اعوان و یاران و معاونان و زیردستان خویش باشند و از افراد خائن و بد رفتار بپرهیزند، بنابراین تفسیر جمله هاى بعد ادامه بحث هاى گذشته درباره کارگزاران خواهد بود و ارتباط و پیوند میان جمله هاى قبل و بعد کاملا محفوظ خواهد ماند; ولى  کمتر کسى از مفسّران و شارحان نهج البلاغه به سراغ چنین تفسیرى رفته است.
۱۶/۳ تفسیر دیگر این است که «تَحَفَّظْ مِنَ الاْعْوان» دستور جدیدى باشد و معناى آن این است: «از معاونان خود بپرهیز و برحذر باش»، به این صورت که بحثِ عُمّال با جمله پیشین پایان گرفته و امام به معاونان زمامدار پرداخته باشد و جمله هاى بعد که سخن از و مجازات خائنان مى کند ناظر به معاونان باشد. ▪️ این تفسیر از جهاتى بعید به نظر مى رسد؛ زیرا طبق معمول، امام هر گروه جدیدى را ذکر مى کند مطلب را با «ثم» شروع کرده نخست صفات و شرایط آنها را بیان مى دارد و سپس به رسیدگى به حال آنان توصیه مى کند و سرانجام دستورات انضباطى را در مورد آنان صادر مى فرماید در حالى که در اینجا هیچ یک از این امور مراعات نشده است; نه با «ثم» تجدید مطلع شده و نه صفات اعوان و معاونان که مهم ترین نزدیکان زمامدارانند بیان گردیده و نه درباره حقوق آنها توصیه شده، بلکه حضرت مستقیماً به سراغ مجازات خیانت کاران رفته است. در ضمن، بحث گذشته که درباره مأموران مخفى است ناتمام مى ماند، چرا که سخن از نتیجه کار مأموران مخفى و مجازات متخلفان به میان نیامده است. 💭 این احتمال نیز داده شده که «تَحَفَّظْ مِنَ الاْعْوان» جمله معترضه اى باشد; یعنى از معاونان خود برحذر باش. جمله بعد نیز ادامه بحث درباره کارگزاران باشد. با توجّه به آنچه گفتیم روشن مى شود که تفسیر اوّل از همه مناسب تر است، هرچند کمتر کسى به آن پرداخته است. آن گاه امام بعد از دستوراتى که جنبه تبشیر و تشویق داشت از انذار و تحذیر سخن مى گوید و مى فرماید: «و هرگاه یکى از آنها (از کارگزاران تو) دست  به سوى خیانت دراز کند و مأموران مخفى ات متفقاً نزد تو بر ضد او گزارش دهند به همین مقدار به عنوان گواه و شاهد قناعت کن و مجازاتِ بدنى را در حق او روا دار و به مقدارى که در کار خود خیانت کرده کیفر ده سپس (از نظر روانى نیز او را مجازات کن و) وى را در مقام خوارى بنشان و داغ خیانت را بر او نه و قلاده ننگ اتهام را به گردنش بیفکن (و او را چنان معرفى کن که دیگران گردد)»; (فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیُونِکَ، اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ(۱) بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ). امام(علیه السلام) در این حکم بر چند موضوع تأکید ورزیده است. یکم. براى اثبات مجرم بودن تنها به اخبار یک نفر از مأموران مخفى قناعت نکند؛ بلکه باید تمام آنها بر خیانت یک فرد اجماع داشته باشند، از این رو در بعضى از نامه هایى که گذشت مشاهده مى کنیم که امام مى گوید: مأمور پنهانى من چنین گزارشى داده اگر چنین باشد چنان خواهد بود و اگر... معلوم مى شود امام در مسائل مهم تنها به اخبار یک نفر قناعت نمى کرد (خواه مربوط به موضوعات باشد یا احکام و این همان چیزى است که در علم اصول نیز بر آن تأکید کرده ایم). دوم. بعد از اجماع آنها تردید به خود راه ندهد و بدون ملاحظه مقام و موقعیت افراد، کیفر لازم را براى آنها مقرّر دارد. سوم. این کیفر باید جنبه جسمى و روحى هر دو داشته باشد و به گونه اى باشد که براى همگان گردد؛ زیرا کیفرهاى مجرمان به دو منظور انجام مى شود: ـ نخست بازداشتن مجرم از جرم در آینده ـ و دیگر بازداشتن افرادى که احتمال آلودگى آنها مى رود. چهارم. باید مجازات به اندازه جرم باشد نه بیشتر و جمله «أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ» اشاره به این معنا دارد. درباره عیون و مأموران مخفى و اطلاعاتى در بخش ششم همین عهدنامه مطالب لازم بیان شد. ____________ پاورقی : ۱. «مُحاباة» به معناى تمايلات شخصى و بخشيدن چيزى به کسى به موجب رابطه خاص است. از ريشه «حَبْو» بر وزن «حمد» به معناى بخشيدن و عطا کردن گرفته شده است. ۲. «أثَرَة» به معناى استبداد و خودرأيى در کارها و بدون مشورت عمل کردن از ريشه «أَثَر» بر وزن «خبر» به معناى تأثيرگذارى يا مقدّم داشتن خويشتن بر ديگرى گرفته شده است. ۳. ضمير «إنَّهما» که تثنيه است به مُحاباة و اَثَرَة باز مى گردد و اشاره به کسانى است که بر اساس اين دو معيار نادرست برگزيده مى شوند، هرچند در بعضى از نسخ به جاى آن «إنّهم» به صورت ضمير جمع که ناظر به برگزيده شدگان است آمده. ولى نسخه تحف العقول که به جاى ضمير تثنيه اسم ظاهر به کار برده و گفته است: «فَإنَّ الْمُحاباةَ وَ الاَْثَرَةَ جِماعٌ» گواه بر صحت نسخه اوّل است. ۴. «تَوَخَّ» به معناى جستجو کردن و برگزيدن است. از ريشه «وخْى» بر وزن «وحى» به معناى قصد کردن و آهنگ چيزى نمودن گرفته شده است.
۵. «قَدَم» در اين گونه موارد به معناى سابقه مى آيد و «صاحب قدم» يعنى کسى که داراى حسن سابقه است. ۶. در بسيارى از نسخ به جاى «إشراق» که به معناى نورافشانى است «اِشراف» که به معناى نظر کردن از محل بالا به چيزى است آمده؛ از جمله در نسخه تحف العقول و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد و تمام نهج البلاغه و اين نسخه مناسب تر است. شاهد ديگر اينکه در بخش قبل که امام صفات قضات را بيان مى فرمود تعبير به «لا تَشْرفُ نَفْسُه عَلَى الطَّمَع» آمده است. ۷. «أسْبِغْ» از ريشه «سُبوغ» بر وزن «بلوغ» به معناى فراخى نعمت است و در اصل به معناى گشاد بودن پيراهن يا زره و «اسباغ» به معناى چيزى را فراوان ساختن آمده است. ۸. «ثَلَمُوا» از ريشه «ثلم» بر وزن «سرد» به معناى شکافتن يا شکستن چيزى است و در بالا که در مورد امانت به کار رفته اشاره به خيانت در امانت است. ۹. کافى، ج ۵، ص ۶۸، ح ۱. ۱۰. همان مدرک، ص ۸۹، ح ۲. ۱۱. «حَدْوَة» به معناى تشويق کردن و تحريک نمودن کسى است و در اصل از ريشه «حُداء» به معناى حرکت دادن سريعِ شتران با آواز مخصوصى گرفته شده است. ۱۲. «أخَذْتَ» در اصل از ريشه «أخذ» به معناى گرفتن است; ولى بسيار مى شود که به معناى مجازات کردن به کار رود؛ زيرا هنگام مجازات نخست مجرم را دستگير و سپس مجازات مى کنند. در قرآن مجيد نيز کراراً اين معنا به کار رفته است; مانند: (أخَذْناهُمْ بِالعَذابِ)(مؤمنون، آيه ۷۶). ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۳۶ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : نسبت به افراد كافر و فاسق، چگونه بنگريم‌؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : در حديث مى‌خوانيم: هر كَس خودش را بهتر از ديگران بداند، مستكبر است. « مَن ذهب انّ‌ له على الآخر فضلاً فهو من المستكبرين» آرى، چون عاقبت افراد را نمى‌دانيم، نبايد قضاوت عجولانه كنيم. چه بسا افراد فاسق كه مؤمن و افراد مؤمنى كه بد مى‌شوند. عليه السلام در بيان حديث فوق فرمود: ساحرانى كه در تمام عمر منحرف بودند، با ديدن معجزه موسى عليه السلام ، در يك لحظه ايمان آوردند و تمام تهديدات فرعون را ناچيز و ناديده گرفتند. شيطان با شش هزار سال عبادت منحرف شد، ولى حُرّ و زُهير در كربلا سعادتمند شدند. بنابراين كسانى كه در راه هستند، نبايد مغرور شوند؛ زيرا ممكن است از راه خارج شوند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۳۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : سعۀ صدر چيست‌؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : «سعۀ صدر» به معناى داشتن روح بزرگ است كه همچون لاستيك تراكتور🚜 از امواج رد شود و تاب بر ندارد؛ در حالى كه افراد عادى مثل لاستيك دوچرخه🚲، با اولين موج تاب برمى‌دارند. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: « آلَةُ‌ الرّياسة سعة الصَّدر »، شرط‍‌ لازم براى پذيرش هر مسئوليّتى، سعۀ‌صدر است. دعاى عليه السلام پس از رسيدن به مقام نبوّت، بود كه از خداوند خواست: «رَبّ‌ اشَرح لى صَدرى» البتّه موسى از خدا درخواست كرد و خدا به او عطا نمود، ولى خداوند قبل از اينكه پيامبر درخواست كند، به او سعۀ صدر داد و فرمود: «ألم نَشرَح لك صَدرك» ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۳۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : اسلام به كيفيّت بيشتر توجّه دارد يا به كمّيت‌؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : در مواردى اسلام به كميّت توجه دارد، نظير تعداد نفراتى كه در حاضر مى‌شوند كه هر جماعتى نفراتش بيشتر باشد، ثوابش بيشتر است. در مواردى به كيفيّت توجّه دارد، نظير انفاق به محرومان كه مقدارش مهم نيست، بلكه در آن مهم است. «و يُطعمون الطّعام عَلى‌ حُبّه» مقدار غذايى كه اهل‌بيت به يتيم، مسكين و اسير دادند زياد نبود؛ امّا خالصانه بود. گاهى هم كيفيّت مطرح است و هم كمّيت. ← مثلاً قرآن دربارۀ ذكر خدا، هم مى‌فرمايد: «اُذكروا اللّه ذكراً كثيرا» خدا را بسيار ياد كنيد و هم مى‌فرمايد: «فى صلوتهم خاشعون» مؤمنان در نمازشان خشوع دارند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۳۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : جهاد در راه خدا، چه نقشى در سازندگى جامعۀ اسلامى دارد؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : نوك بيل به خاطر درگيرى با خاك، همواره سائيده مى‌شود، ولى در عوض سفيد و برّاق و تيز است؛ امّا قسمت‌هاى بالاى آن گرچه آهن ضخيم است، ولى سياه و زنگ زده است. همچنين امّتى كه جهاد مى‌كند و جوانان خود را به جبهه مى‌فرستد و از مكتب و وطن خود دفاع مى‌كند، گرچه جوانانى را از دست مى‌دهد و به ظاهر اين امّت استهلاك دارد؛ امّا در ديدگاه بين المللى و قضاوت وجدان‌هاى بيدار، اين امّت رو سفيد و عزيز است، برخلاف امت ترسو و استعمارپذيرى كه به ظاهر، آسايش و نفرات بيشترى دارد، ولى رو سياه و زنگ زده است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
ابوالفضل روحی - یوم الانتقام.mp3
5.73M
🇵🇸 قطعه ی حماسی یوم الانتقام 🎙 با نوای حاج ابوذر روحی ____________ ما آیه والتین والزیتونیم ما عاشقان جنگ با صهیونیم ما در دو عالم با حسین معروفیم ما بچه های فکه و مجنونیم غیرت ایرانی ما دیدن دارد نسل سلیمانی ما دیدن دارد در دل حیفا و تل آویو بزودی شور رجز خوانی ما دیدن دارد‌ ای قدس به تو از جان سلام الیوم یوم الانتقام الیوم یوم الانتقام تیغ مظلوم ندیدید چنین شیر شدید یادتان هست در احزاب زمین گیر شدید عمرتان رو به زوال است دگر پیر شدید با دم شیر در این معرکه درگیر شدید ای خنجر انصارالله ای ارتش سید نصرالله ای نجباء ای حشد الشعبی ای کتائب حزب الله ای فاطمیون ای زینبیون شیران اباعبدالله ای نیروی قدس ای معنی سوره زلزال روح الله وقت نبرد با صهیون است ای لشکر حق بسم الله قله زیر قدم ماست بیا برخیزیم حاج قاسم دلش آنجاست بیا برخیزیم ته این معرکه ی سرخ چراغِ سبزِ خیمه ی مهدی زهراست بیا برخیزیم ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج 🇵🇸 👊 ✌️ ‌ ‌ ‌╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۴۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : آيا شخصيّت و موقعيّت افراد، در كيفر و پاداش آنها مؤثّر است‌؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ 💬 پاسخ : قرآن به زنان پيامبر مى‌فرمايد: شما با سايرين فرق داريد و كار خلاف شما دو برابر حساب مى‌شود: «يا نساء النّبىّ‌ مَن يَأتِ‌ منكُنّ‌ بفاحشةٍ‌ مُبيّنةٍ‌ يُضاعف له العذابُ‌ ضِعفَين» همان گونه كه پاداش عمل شايستۀ شما، دو برابر ديگران است؛ «و مَن يَقنُت مِنكنّ‌ لِلّه و رسوله و تَعمل صالحاً نُؤتها أجرها مَرّتَين» هر كوهى🏔 قلّه‌اش بلندتر باشد، درّه‌اش عميق‌تر است. در مى‌خوانيم: از جاهل هفتاد گناه بخشيده مى‌شود قبل از آنكه از عالم يك گناه بخشيده شود. « يغفر للجاهل سبعون ذَنباً قبل أن يُغفر للعالم ذنبٌ‌ واحد» نردبان اين جهان ما و منى است عاقبت اين نردبان افتادنى است لاجرم هركَس كه بالاتر نشست استخوانش سخت‌تر خواهد شكست ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۴۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : نقش رهبرى در جامعۀ اسلامى چگونه است‌؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : هر حركت، چند عنصر دارد: مبدأ، مسير، وسيله، راهنما و مقصد. در ميان اين پنج عنصر، مهم‌ترين نقش با راهنماست. اگر رهبر و راهنما، عالم و متّقى باشد، نه هدف گم مى‌شود و نه به انحراف كشيده مى‌شود. اگر رهبر لايق باشد و مردم اطاعت كنند، مشكلات حل مى‌شود؛ اگر سوزن🪡 تيز باشد و نخ🧵 هم متّصل به آن، هر پارچه‌اى دوخته مى‌شود؛ امّا اگر سوزن كج بود يا نخ جدا شد، نازك‌ترين پارچه هم دوخته نمى‌شود. اگر مردم اطاعت نكنند، رهبر كارى از پيش نمى‌برد همان گونه كه اگر نخ به دنبال سوزن نرود، هر قدر هم سوزن كارآمد باشد، كارى از پيش نمى‌برد. حركت و نفوذ سوزن در پارچه‌هاى مختلف، به شرط‍‌ پيروى نخ از اوست. اگر راننده اهل فن باشد، حتى ماشين معيوب را راه اندازى و با آن رانندگى مى‌كند؛ همان گونه كه پيامبران در بدترين شرايط‍‌ اجتماعى، بهترين امّت‌ها را ساختند. امّا اگر رهبرى صلاحيّت نداشته باشد، بهترين شرايط‍‌ را نيز به هدر مى‌دهد، چنانكه بهترين اتومبيل‌ها را اگر در اختيار رانندۀ ناشى قرار دهيم، آن را به درّه سقوط‍‌ مى‌دهد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💭 ای کاش این کلیپ را همه ببینند 🎞️ سخنان مخالفین خارج نشین درباره‌ی ایشون 📖 تخصص ها 🗯 دانستنی های تکان دهنده 👨🏻‍🎓 سخنان دانشجوی نخبه مخالف ایشون 💯 اثرگذارترین شخصیت صد سال آینده ؟ ❌ توصیف ضدانقلاب از زندگی رهبری 💍 ماجرای انگشتر عقد رهبری 🤵🏾‍♂ نظر دبیرکل وقت سازمان ملل در خصوص آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مدظله 🪧 حتی یک نقطه خاکستری در زندگی او نیست. ♻️ کسی که عبادت او یک کمونیست را مجذوب می‌کند 📚 کسی که سطح مطالعه اش حیرت آور است ... 🎤 کسی که سخنرانی او در کنگره حافظ، حتی پس از ۳۰ سال، نطق ادبی برگزیده سازمان ملل است. 📜 تسلّط حیرت‌آور در بحث زبان و ترجمه 👂 گوش تان به دهان باشد... ✨ نظر آیت‌الله بهجت در خصوص رهبری _____________________ 🎞 برشی از سخنرانی حجت‌ الاسلام راجی 🎬 اندیشکده راهبردی سعداء نویسنده بیانیه گام دوم را می‌شناسید؟ ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۴۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : در برابر متلك‌ها و يا سرزنش‌هايى كه در راه حقّ‌ مى‌شنويم، چه وظيفه‌اى داريم‌؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : شخصى از قاهره شترى را اجاره كرد تا به منطقۀ عبّاسيه برود. او بر شتر سوار شد و صاحب شتر🐫 افسار شتر را گرفته و مسافر را مى‌برد. در مسير راه، شتربان زير لب و گاهى هم بلند مسافر را مسخره مى‌كرد و چون او را مردى غريب و تنها و محتاج يافته بود، همگام با حركت شتر به جسارت‌هاى خود ادامه مى‌داد. 🗣 در مسير راه شخصى اين صحنه را ديد و به مسافر گفت: آيا مى‌دانى و مى‌شنوى كه شتربان چه مى‌گويد؟ گفت: بلى! پرسيد: پس چرا از خود عكس العملى نشان نمى‌دهى‌؟ گفت: اگر او مرا به عباسيه مى‌رساند و مسير راه درست است، اين حرف‌ها مهم نيست، هرچه مى‌خواهد بگويد. در سورۀ مطفّفين مى‌خوانيم كه مجرمان، مؤمنان را به شكل‌هاى مختلف تحقير مى‌كنند: ١- پيوسته به آنها مى‌خندند: «اِنّ‌ الّذين أجرَموا كانوا من الّذين آمنوا يَضحكون» 🤣 ٢- هر گاه از كنار آنها عبور مى‌كنند، غمزه مى‌آيند و چشمك مى‌زنند: «و اذا مَرّوا بهم يَتَغامزون» 🥴 ٣- همين كه به سوى دار و دستۀ خود بر مى‌گردند، پشت سر مؤمنان فكاهى و طنز مى‌گويند: «و اذا انقَلبوا الى اهلِهم انقَلبوا فَكِهين» 😂 ٤- هنگامى كه مؤمنان را مى‌بينند، مى‌گويند: اينها منحرفند: «و اذا راوهم قالوا انّ‌ هؤلاء لضالّون» 🤪 امّا مؤمنان كرده و از راه خود دست بر نمى‌دارند. قرآن در ادامه مى‌فرمايد: روزى خواهد آمد كه مؤمنان، به كفار خواهند خنديد. 😄 «فاليوم الّذين آمنوا من الكفار يَضحكون» ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۴۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : آيا براى حفظ‍‌ آبرو مى‌توان نماز باران را ترك كرد؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : در مسابقات ورزشى، ورزشكاران نمى‌گويند: مى‌ترسيم شكست بخوريم؛ پس در زمين حاضر نشويم! ⚽️ فوتباليست بايد در مسابقه شركت كند، خواه گل بزند يا گل بخورد. حتى اگر چند بار هم شكست بخورد باز هم دست از مسابقه برنمى‌دارد. ناپلئون مى‌گويد: در چهارده عمليات نظامى شكست خوردم تا بالاخره پيروز شدم. بر اساس روايات، به هنگام خشكسالى بايد خواند، ما بايد به خود عمل كنيم، اين كه باران ببارد يا نبارد، مربوط‍‌ به خداوند است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۴۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : حضور در مراسم مذهبى، نوعى مطرح كردن خود است، آيا اين كار، ريا و تظاهر نيست‌؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : اولاً هر خودنمايى و تظاهرى حرام نيست. 🪞 زن و مرد كه خود را براى يكديگر مى‌كنند، براى تظاهر است و همين تظاهر عبادت است. 🕌 سفارش اسلام به حضور در مسجد براى نماز، نوعى تظاهر است، امّا تظاهر براى تعظيم شعائر دينى. 🏴 عزادارى براى امام حسين عليه السلام با حضور در خيابان‌ها، تظاهرى است كه در آن عبادت نهفته است. ثانياً شركت بعضى افراد در مساجد و محافل، يك نوع تبليغ و تشويق عملى براى ديگران است. اگر مسئولين به مسجد محلّه بروند، مردم عادّى نيز خواهند آمد. تظاهر و ريا آنجا حرام است كه هدف، مطرح كردن خود باشد، نه مطرح كردن كار. ← يعنى اگر در جايى شركت كنيم كه نشان دهيم انسان نيكوكار و خوبى هستيم، اين ريا و حرام است، امّا اگر هدف ما از حضور در مراسم اين باشد كه به مردم بگوييم: «من آمدم، شما هم بياييد»، اين عملى است و حتى پاداش و ثواب دارد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
|۴۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : در برخورد با حوادث تلخ، چه كنيم‌؟ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 💬 پاسخ : در سر يك سفره ممكن است هم ترشى و فلفل قرار دهند و هم شيرينى و مربّا؛ كودكان از شيرينى و حلواى سفره لذّت مى‌برند، و فلفل🌶 و ترشى را بى مورد مى‌دانند، امّا بزرگ‌ترها هر دو را در سفره لازم مى‌دانند. حوادث تلخ نيز بركاتى دارد، از جمله: ١- توجّه انسان را به خدا بيشتر مى‌كند. ٢- انسان را سنجيده و استعدادهاى او را شكوفا مى‌سازد. ٣- كفّارۀ گناهان و لغزش‌هاى او مى‌شود. ٤- قدر نعمت‌ها بيشتر شناخته مى‌شود. انسان‌ها در برابر حوادث سه گروهند: چنانكه كودك همين كه لب به فلفل🌶 و پياز🧅 و ترشى مى‌گذارد ناراحت مى‌شود، نوجوان تحمّل مى‌كند و والدين او پول مى‌دهند و فلفل و ترشى را مى‌خرند. قرآن مى‌فرمايد: گروهى همين كه دچار سختى مى‌شوند، جيغ مى‌زنند، «اذا مَسّه الشَرّ جَزوعا» گروهى صبر مى‌كنند، «و بَشِّر الصّابرين الّذين اذا أصابَتهم مُصيبة قالوا انّا لِلّه و انّا اليه راجِعون» و گروهى به استقبال سختى‌ها مى‌روند «و منهم مَن يَنتظر» كسانى نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌آمدند تا آنان را به جهاد و جبهۀ جنگ اعزام كند، حضرت مى‌فرمود: اسب و شمشير ندارم تا شما را مجهّز كنم آنان گريه مى‌كردند كه چرا به جبهه نرفتند. از سختى‌ها و حوادث تلخ مى‌توان با تدبير و صبر و استمداد از خداوند، بهترين استفاده را برد. همان گونه كه مى‌توان از ليموى ترش🍋، شربت ليموناد ساخت. آرى، اگر انسان آشپز ماهرى باشد، حتى از پوست پرتقال🍊 هم مربّا درست مى‌كند. ♻️ امروزه حتى از زباله‌ها استفادۀ بهينه مى‌كنند. عليها السلام با سخنرانى خود در كاخ ستمگران، از اسارت خود در كوفه و شام آن گونه استفاده كرد كه پايه‌هاى رژيم اموى را لرزاند. در مسجد شام، عليه السلام بر بالاى منبر رفت و رژيم بنى اميه را به شدت استيضاح كرد. يزيد براى آن كه صداى امام را خاموش كند، به مؤذّن دستور داد كه با صداى بلند اذان بگويد تا شايد سخنرانى امام سجاد عليه السلام قطع شود، ولى امام عليه السلام از همين صحنه نيز استفاده كرد و جملات اذان را آن گونه تفسير كرد كه بر مسجد لرزه افتاد، بخصوص پس از گفتن « أشهد أنّ‌ محمّداً رسول اللّه » فرمود: اى يزيد! اين محمّد جّد من است يا جّد تو؟! آيا اين اسرا از نسل او نيستند؟ هنگامى كه امام كاظم عليه السلام را به زندان انفرادى بردند، فرمود: چه جاى خوبى براى عبادت است‌؟! 📚 بسيارى از علما، كتاب‌هاى خود را در شرايط‍‌ سخت و در زندان و تبعيدگاه‌ها نوشته‌اند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا