* نهضتی علیه ظلم پهلوی
شاید آن زمان، آمادگی هم نبود که بخواهند آنچه را که [فداییان اسلام] میگفتند - که همان حکومت اسلامی بود - بر سرِ پا کنند. برای این کار، یک حرکت عمومی در درازمدّت لازم بود؛ لیکن سخن اینها در بین فریادها و عربدههای مستانه دشمنانشان گم شد. اینها مردمانی بودند که «انّهم فتیة امنوا بربّهم». واقعاً جوانانی بودند که به خدا #ایمان آوردند و از روی #اخلاص، در راه حاکمیت معارف و احکام نورانی اسلام تلاش کردند و در مقابل ظلم و فساد ایستادند. ظلم و فساد خاندان پهلوی و وابستگی آنها به بیگانگان، این حرکت و نهضت را به وجود آورد. اصلاً قضیه اینها چنین بود که در جهت اسلامی شدن جامعه، مبارزه ضدّ استبدادی و ضدّ سلطنتی خودشان را آغاز کردند و متأسّفانه در وسط کار، همهشان از بین رفتند. البته برای خود آنها خوب شد؛ چون به شهادت رسیدند و به مقام عالی شهادت دست یافتند؛ اما برای جامعه خسارتی بود...
شما ملاحظه میکنید که اسم این عزیزان، اینطور در ملأ عام و علیرؤس الاشهاد آورده میشود؛ چون آرزوی آنها عملی شد و این ملت در این راه به حرکت درآمد و فداکاری و ایستادگی نمود و آن چهره کفر و استکبار را نابود کرد. ۱۳۷۵/۱۰/۲۸
#داستانهای_شگفت
۴۳ - تمثّل شیطان 😈
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
جناب حاج علی آقا سلمان منش ( که داستانهای 29 و 30 از ایشان نقل گردید ) فرمود شبی هنگام سحر مشغول تهجّد بودم برای قنوت وتر، که سیصد مرتبه ( اَلْعَفْو ) دارد، 📿 تسبیح را که در سجاده ام بود برداشتم تا برخیزم و مشغول شوم، دیدم گره های بسیار خورده به طوری که باز شدنی نیست و هیچ نمی شود از آن برای شماره کردن استفاده نمود، دانستم که این عمل از شیطان است و می خواهد مرا امشب محروم سازد. ناگاه جلوم ظاهر شد😈.
گفتم ملعون چرا چنین کردی، اعتنایی نکرد .
گفتم مگر نمی دانی نظر لطف خدا با من است، باز اعتنایی نکرد.
سر بالا کرده عرض کردم پروردگارا ! لطف خود را درباره من ظاهر فرما و روی این ملعون را سیاه نما.
📿 فوراً به قلبم الهام شد که تسبیح خود را بردار که خدا آن را درست کرد. تا تسبیح را برداشتم دیدم هیچ گرهی ندارد و آن ملعون هم از نظرم پنهان گردید .
از جمله مُسلّمیّات آن است که شیطان لعین سدّ راه خدا و به منزله سگی است در این درگاه و هرگاه بشری بخواهد برای قرب به پروردگار خود، عملی را انجام دهد سعی می کند که واقع نشود و یگانه راه ظفر بر او التجاء به لطف حضرت آفریدگار و تکیه به قدرت قاهره اوست و شکی نیست که هرکَس از روی #اخلاص و توکل خدای را به عجز بخواند و به او پناهنده شود نهیب قهر الهی، آن ملعون را از او دور خواهد کرد و این معنی صریحاً در قرآن مجید وعده داده شده ؛ چنانچه در سوره 16 آیه 100 می فرماید : ( چون بخوانی قرآن را پس پناه بَر به خداوند از شرّ شیطان که رانده شده خداست، جز این نیست که او را تسلّطی نیست بر کسانی که ایمان به خدا آوردند و بر پروردگارشان توکل می کنند)(1)
و نیز باید دانست که تمثّل شیطان و مزاحمت آن لعین با سلسله جلیله انبیا : مانند حضرت یحیی علیه السلام و موسی علیه السلام و ابراهیم علیه السلام در مِنیٰ و عیسی علیه السلام،
با حضرات ائمه : مانند اینکه به صورت اژدهایی شد و انگشت پای حضرت سجاد علیه السلام را هنگامی که در نماز بودند در دهان کرد تا نهیب قهر الهی او را طرد کرد و همچنین با سایر اهل ایمان داستانهایی است که در کتب روایات نقل و ثبت گردیده است و غَرَضم لزوم استعاذه است ؛ یعنی هرگاه مؤمن بخواهد کار خیری انجام دهد قبلا به خداوند پناهنده شود از شرّ شیطان به تفصیلی که در جلد سوم دارالسلام مرحوم نوری بیان فرموده و مَروی است هرگاه کسی بخواهد در راه خدا #صدقه دهد، هفتاد شیطان به دستش می چسبند و او را از فقر می ترسانند تا از آن خیر بزرگ، محروم گردد.
------------------------------------------------
1- وَ اِذا قَرأتَ الْقُرْآنَ فَاْستَعذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهْمِ یَتَوکَّلُونَ) (سوره نحل ، آیه 98).
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/47742
╭═══════๛ - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
و نیز منقول است که شخصی از ثروتمندان بر واعظی گذشت که می گفت : ( عجبتُ مِن ضعیفٍ یعصی قویّاً ؛ یعنی در شگفتم از بنده ناتوانی که مخالفت می کند امر خدای توانا را )
این سخن در او اثر کرد و تمام گناهان را ترک نمود و رو به خیر آورد تا یکی از خوبان روزگار شد. شاید او بسیار کلمات موعظه و #حکمت شنیده بود؛ اما نجات کلی و بیداری او را خداوند در این کلمه قرار داده بود.
به عبداللّه بن مبارک گفتند تا کِی تو در طلب حدیث و علم هستی ؟ گفت نمی دانم، شاید آن سخن که رستگاری من در آن است هنوز نشنیده باشم .
و لذا عالم ربانی مرحوم شیخ جعفر شوشتری در منبر دعا می کرد و عرض می نمود پروردگارا ! مجلس ما را مجلس موعظه قرار ده و می فرموده هنگامی مجلس موعظه است که شنونده اگر اهل معصیت است پشیمان شود و گناه را ترک کند و اگر اهل طاعت است، شوقش در زیادتی طاعت و سعی او در #اخلاص بیشتر شود .
و بالجمله عالم و غیر عالم همه باید در مجلس وعظ به قصد اندرز گرفتن و متنبّه شدن و عمل به آن حاضر شوند؛ نادان برای دانستن و دانا برای یادآوری.
و اخبار وارده در فضیلت مجلس موعظه بسیار است و برای شناختن اهمیت آن کافی است دانسته شود موعظه غذای روح و حیاتبخش دل است چنانچه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرماید : ( اَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ ) و رسوا کننده نفس و شیطان و نجات دهنده از شرّ آنهاست و موجب برطرف شدن وساوس و اضطرابات و پیدایش امنیت و آرامش خاطر است : ( اَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمئِنُّ الْقُلُوبُ )¹
چه اشخاصی که بواسطه فشار وساوس و خیالات شیطانی آماده انتحار ( خودکشی ) شدند و به وسیله برخورد بموعظه، آرامش خاطری نصیبشان شده و قرار گرفتند.
ناگفته نماند کسیکه بمجلس موعظه و برخورد بکسی که او را موعظه کند دسترسی نداشته باشد، باید از مراجعه بمواعظ مدوَّنه بهره مند شود که در رأس آنها قرآن مجید است.
🔍 با دقّت و تدبّر در تفسیر آیات آن و بعد ترجمه و شرح نهج البلاغه و خطبه های بلیغه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که شرح دهنده و بیان کننده آیات قرآن مجید است و بعد ترجمه جلد 17 بحارالانوار که مواعظ رسول خدا ( صلوات الله علیه وآله ) و ائمه هدی (علیهمالسلام) را جمع نموده و بعد کتب اخلاقی مانند معراج السعاده نراقی و عین الحیوٰة مجلسی و سایر کتابهائیکه در آنها مواعظ بزرگان دین نقل شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سوره رعد، آیه 28.
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/48133
╭═══════๛ - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
سرآغاز دين، #معرفت و شناخت اوست و کمال معرفتش تصديق به ذات پاک اوست و کمال تصديق به او همان #توحيد اوست و کمال توحيدش، #اخلاص براى اوست و کمال اخلاص براى او، نفى صفات ممکنات از اوست چرا که هر صفتى (از اين صفات) گواهى مى دهد که غير از موصوف است و هر موصوفى (از ممکنات) شهادت مى دهد که غير از صفت است، پس هر که خداوند سبحان را (با صفاتى همچون صفات مخلوقات) توصيف کند او را با امور ديگرى قرين ساخته و آن که او را با چيز ديگرى قرين کند دوگانگى در ذات او قائل شده و کسى که دوگانگى براى او قائل شود اجزايى براى او پنداشته و هر که براى او اجزايى قائل شود به راستى او را نشناخته است و کسى که او را نشناسد به او اشاره مى کند و هر که به او اشاره کند او را محدود شمرده و هر که او را محدود بداند او را به شمارش درآورده است (و در وادى شرک سرگردان شده است)!
#داستانهای_شگفت
۵۵ - عنایت علوی (علیه السلام)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ الاسلام - اعلی اللّه مقامه - که داستان 37 و 38 از ایشان نقل گردید فرمودند هنگامی که مرحوم حاج قوام الملک شیرازی مشغول ساختمان حسینیه بود، سنگهای آن را به یک نفر سید حَجّار که در آن زمان استاد حجارهای شیراز بود، کنترات داده بود و آن سید در این معامله دچار زیان سختی شد به طوری که مبلغ سیصد تومان مدیون گردید و البته این مبلغ در آن زمان زیاد بود، خلاصه پریشان حال و بیچاره شد.
شب جمعه نماز جعفرطیار را می خواند و حضرت #امیرالمؤمنین علیه السلام را برای گشایش کارش به درگاه الهی وسیله قرار می دهد.
و همچنین شب جمعه دوم تا شب جمعه سوم حضرت امیر علیه السلام به او می فرمایند فردا برو نزد حاج قوام که به او حواله کردیم.
چون بیدار می شود متحیّر می شود چگونه به حاج قوام حرف بزنم در حالی که نشانه ای ندارم، شاید مرا تکذیب کند.
بالاخره در حسینیه می آید و گوشه ای با همّ و غم می نشیند و ناگاه می بیند حاج قوام با فرّاشها و ملازمانش آمدند در حالی که آمدنش در چنان موقعی غیر منتظره بود. همینطور نزدیک می آید تا برابر سید حجار می رسد، می گوید مرا به تو کاری است بیا منزل.
وقتی که حاج قوام به منزلش بر می گردد سید می آید و ملازمان با کمال احترام او را نزد حاج قوام حاضر می کنند.
چون وارد می شود و سلام می کند حاج قوام بدون پرسش از حالش بلافاصله سه کیسه 💰💰💰 که در هر یک یکصد 💯 اشرفی یک تومانی 🪙 بود تقدیمش می کند و می گوید بدهی خودت را بپرداز و دیگر حرفی نمی زند.
از این داستان دانسته می شود؛
✓ که متمکنین سابق در کارهای خیر تا چه حد دارای صدق و اخلاص بودند تا اندازه ای که مورد عنایت و التفات بزرگان دین قرار می گرفتند و همراه خود می بردند و در این دوره اولاد ثروتمندان غالباً در فکر زیاد کردن ثروت خود هستند و توفیق صرف کردن در امور خیریه نصیب آنها نیست.
✓ و ثانیا هرگاه مختصری از دارائی خود را صرف خیری کنند نوعاً از صدق و #اخلاص محرومند و به خیال مدح خلق و ستایش دیگران، کار خیری انجام می دهند و چون برای خدا خالص نیست نتیجه باقی هم برای آنها نخواهد داشت و بحث در اطراف ریا کردن در اعمال خیر که سبب بطلان عمل می شود در رساله گناهان کبیره مفصلا ذکر شده.
🤲 خداوند ثروتمندان ما را موفق بدارد که از اندوخته خود نتیجه بگیرند و از آنچه جمع آوری کرده اند بهره های باقی ببرند.
مال را کز بهر حق باشی حَمول
نِعْمَ مالٌ صٰالحٌ گفتش رسول
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/48495
╭═══════๛ - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
هدایت شده از فقه و احکام
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #پند | در کارها اخلاص داشته باشید
✏️ رهبر انقلاب: در کارهایتان #اخلاص داشته باشید؛ یعنی نگذارید شائبهی منیّت در انگیزههای شما و در کارهای شما دخالت کند؛ اخلاص یعنی فقط برای خدا کار کردن.
آنجایی که میبینید شائبهی منیّت است، پس بکشید؛ یعنی انسان کار را ترک کند، بهتر از این است که کار را برای دیده شدن انجام بدهد.
╭───
│ 📖 @feqh_ahkam
╰──────────
#داستانهای_شگفت
۶۱ - توسل به سیدالشهداء (علیه السلام)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
مرحوم حاج میرزا علی ایزدی فرزند مرحوم حاج محمد رحیم مشهور به آبگوشتی( سبب شهرتش به این لقب این بود که ایشان #اخلاص و ارادت زیادی به #حضرت_سیدالشهداء علیه السلام داشت و مواظب خواندن زیارت عاشورا بود و هر شب در مسجد گنج که به خانه اش متصل بود پس از نماز جماعت یک یا دو نفر روضه می خواندند پس از روضه خوانی، سفره پهن می کردند و مقدار زیادی نان و آبگوشت در آن می گذاردند.
هر که مایل بود همانجا می خورد و هر که می خواست همراه خود به خانه اش می برد)
نقل نمود که پدرم سخت مریض شد و به ما امر نمود که او را به مسجد ببریم، گفتم برای شما هتک است چون تجار و اشراف به عیادت شما می آیند و در مسجد مناسب نیست!
به ما گفت می خواهم در خانه خدا بمیرم و علاقه شدیدی به مسجد داشت، ناچار او را به مسجد بردیم تا شبی که مرضش شدید شد و در حال اغما بود که او را به منزل بردیم و آن شب در حال سکرات مرگ بود و ما به مردنش یقین کردیم؛ پس در گوشه ای از حجره نشسته و گریان بودیم و سرگرم مذاکره تجهیز و محل دفن و مجلس ترحیمش بودیم تا هنگام سحر شد، ناگاه صدای من و برادرم زد، نزدش رفتیم دیدیم عرق بسیار کرده است به ما گفت آسوده باشید و بروید بخوابید و بدانید که من نمی میرم و از این مرض خوب می شوم.
😳 ما حیران شدیم و صبح کرد در حالی که هیچ اثر مرض در او نبود و بسترش را جمع کرده او را به حمام بردیم و این قضیه در شب اول ماه محرم سنه 1330 قمری اتفاق افتاد و حیا مانع شد از اینکه از او بپرسیم سبب خوب شدن و نمردنش چه بود.
موسم حج نزدیک شد پس در تصفیه حساب و اصلاح کارهایش سعی کرد و مقدمات و لوازم سفر حج را تدارک دید تا اینکه با نخستین قافله حرکت کرد.
به بدرقه اش در باغ جنت یک فرسخی شیراز رفتیم و شب را با او بودیم.
ابتدا به ما گفت از من نپرسیدید که چرا نمردم و خوب شدم اینک به شما خبر می دهم که آن شب، مرگ من رسیده بود و من در حالت سکرات مرگ بودم؛ پس در آن حال خود را در محله یهودیها دیدم و از بوی گند و هول منظره آنها سخت ناراحت شدم و دانستم که تا مُردم جزء آنها خواهم بود.
پس در آن حال به پروردگار خود نالیدم ندایی شنیدم که اینجا محل ترک کنندگانِ حجّ است، گفتم پس چه شد توسلات و خدمات من نسبت به حضرت سیدالشهداء علیه السلام؟
ناگاه آن منظره هول انگیز😱 به منظره فرحبخش مبدّل شد و به من گفتند تمام خدمات تو پذیرفته است و به شفاعت آن حضرت ده سال بر عمر تو افزوده شد و مرگ تو تأخیر افتاد تا حج واجب را بجا آوری و چون اینک عازم حج شده ام گزارشات خود را به شما خبر دادم.
مرحوم ایزدی نقل نمود که پیش از محرم 1340 مرض مختصری عارض پدرم شد و گفت شب اول ماه موعد مرگ من است و همانطور که خبر داده بود شب اول محرم هنگام سحر از دار دنیا رحلت فرمود رحمة اللّه علیه.
⚠️ و بالجمله باید دانست؛ کسی که علاقه قلبیّهاش به شهوات نفسانی و امور فانی دنیوی بیشتر از علاقه به خدا و رسول و امام و امور باقی اخروی باشد در خطر شدید است ؛ یعنی امتحاناتی برایش پیش خواهد آمد و غالباً دین خود را به دنیا می فروشد و اگر در مدت حیات دنیویه اش به سلامت بگذرد ساعت آخر عمرش در خطر دستبرد شیاطین است؛ چنانچه در داستان مزبور نقل گردید مگر اینکه فضل و لطف الهی یاری فرماید و در مواقع خطر دستگیری نماید و چاره ای نیست جز تضرّع و التجای به درگاه حضرت آفریدگار و اینکه خودش #ایمان را حفظ فرماید چنانچه #امام_صادق علیه السّلام فرمود : فَاِذا دَعا وَ اَلَحَّ ماتَ عَلَی اْلایمانِ ¹.
یعنی : چون بنده دعا کند و خدا را بخواند و اصرار کند در دعا، بر #ایمان می میمرد .
کنون هر ساعتی غم بیش دارم که روز واپسین در پیش دارم در آن ساعت خدایا یارئی ده ز #غفلت بنده را بیدارئی ده در آن ساعت ز شیطانم نگهدار به لطفت نور ایمانم نگهدار چو جان من رسد در نزع، بر لب فرو مگذار دستم گیر یا ربٌ چو در جانم نماند زان لقا هوش تو در جانم مکن نامت فراموشو اما جهت رجاء پس باید دانست کسی که از روی صدق و #اخلاص به پروردگار خود ایمان آورد و محمد و آل محمد علیهم السّلام را اولیای خدا و حجج او و واسطه رساندن #وحی او دانست و آنها را از جان و دل دوستدار شد و نیز سرای آخرت را باور داشت و آن را مهم بلکه اهم از دنیا دانست و رسیدن به بهشت و جوار آل محمد علیهم السّلام و لقاءاللّه را دوستدار و آرزومند گردید ، به طوری که این ایمان و #محبت در دل او جای گیرد که لازمه آن خضوع و عبودیت برای پروردگار و حاضر شدن برای اطاعت از اوست، چنین ایمانی اگر تا آخر #عمر بماند و از دست ندهد مورد حمله و دستبرد شیاطین نخواهد شد و پروردگار چنانچه در قرآن مجید وعده داده بنده مؤمن را یاری خواهد فرمود : ( وَ ما کانَ اللّهُ لِیُضیعَ ایمانَکُمْ اِنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ )² یعنی : خداوند ضایع نمی کند ایمان شما را ، خداوند به مردمان حتما مهربان و رحیم است . ( وَ یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَولِ الثّابِتِ فِی الْحَیوهِ الدُّنْیا وَ اْلاخِرَهِ )³ یعنی : ثابت و استوار می دارد خداوند آنان را که ایمان آوردند به سبب سخن راست و محکم که همان ایمان باشد در حیات دنیویه و در سرای آخرت. در تفسیر عیاشی از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمود : شیطان در ساعت مرگ شخصی از دوستان ما حاضر می شود و از سمت راست و چپ او می آید تا ایمان او را بگیرد ولی خدا نخواهد گذاشت چنانچه فرموده : ( وَ یُثّبِتُ اللّهُ ) تا آخر آیه را تلاوت فرمود و روایات بسیاری در این مطلب وارد شده است و در دو داستانی که نقل شد یاری کردن و نجات دادن از شرّ شیطان را ملاحظه کردید و نظیر آن بسیار است . ------------------------------------------------ 1- اصول کافی ، کتاب الایمان والکفر. 2- سوره بقره ، آیه 143. 3- سوره ابراهیم ، آیه 27. 🇯 🇴 🇮 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/51657 —— ⃟ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
#ثواب من قال لا إله إلا الله مخلصا
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
۱- محمّد بن حمران از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: هر كه با #اخلاص بگويد « لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اَللّٰهُ » داخل بهشت خواهد شد، و اخلاص در كلمۀ توحيد باينست كه شهادت دادن به يگانگى پروردگار او را از معاصى باز دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲- جابر گويد امام باقر عليه السّلام روايت كرد كه پيغمبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم فرمود: جبرئيل بين صفا و مروه بر من نازل شد، گفت اى محمّد طوبى و خوشى(يا درختى در بهشت)ويژه آن فردى از امّت تو است كه «لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اَللّٰهُ » را با اخلاص بگويد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳- زيد بن ارقم از پيغمبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم روايت كند كه فرمود: هر كه با اخلاص بگويد «لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اَللّٰهُ» داخل بهشت خواهد شد، و اخلاص او در اين شهادت باينست كه گفتن «لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اَللّٰهُ » او را از محرّمات الهى باز دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۴- زرّ بن حبيش گويد حذيفه ميگفت « لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اَللّٰهُ » هميشه غضب الهى را از بندگان برميگرداند، مادامى كه سلامت دين را بر دنيا مقدّم بدارند، ولى هر گاه باكى از نقصان در دين نداشته باشند، و فقط در فكر تكميل جهات مادّى و دنيوى خود باشند، و در عين حال «لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اَللّٰهُ» بگويند از آنان پذيرفته نميشود و بآنها ميگويند دروغ ميگوئيد، و در اين كلمه راستگو نيستيد.
____________
[ شرح: ملاحظه ميفرمائيد كه اين چند روايت أخير مقيّد مينمايد روايات قبل را، و مجموعاً معناى احاديث اين مى شود كه هر گاه شخص متّقى «لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اَللّٰهُ» بگويد سبب دخول در بهشت مى شود نه هر كسى و بهر نيّتى.
و نيز روايت چهارم مقطوع است يعنى نام معصوم عليه السّلام ذكر نشده.
فواید بی شمار در دوستی اهل بیت (علیه السلام)
مطلب دوم؛ موضوع دوستی حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام است. از ضروریات اسلام، وجوب مودّت و #محبت اهل بیت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله که در رأس آنها حضرت #امیرالمؤمنین علیه السّلام می باشد و دلیلهای آن در کتب مربوطه ذکر شده و در اینجا به آیه مودّت اشاره می شود که می فرماید : ( بگو بر رسالت، پاداش از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را )²
ضمنا باید دانست فایده این حکم نه چیزی است که عائد اهل بیت علیهمالسّلام گردد؛ بلکه نتیجه آن فایده هایی است که به خود مسلمانان می رسد چنانچه در جای دیگر قرآن مجید بیان می فرماید : ( و آنچه از پاداش از شما خواستم برای خود شماست)³
از جمله آن فایده ها، بهره مندی از شفاعت ایشان است که در این باره روایات فراوانی رسیده است.
در جلد ۳ بحارالانوار بیشتر آنها مذکور است و در جلد ۱۵ بحار نیز روایاتی در این زمینه نقل نموده است و خلاصه، بهره مندی دوستان اهل بیت علیهم السّلام از شفاعت ایشان است و آنان را رحمت و آمرزش خداوندی در برمی گیرد و این مطلب قطعی است لکن دوستان باید بدانند هرچند به شفاعت، از آثار گناهان پاک شوند لیکن از ثواب و اجرهای نیکوکاران و مخلصین محروم خواهند بود.
مثلاً این مختار مرحوم هر چند از آثار سوء ریاکاریهایش خلاص شد، لکن اگر اعمال را از روی #اخلاص انجام داده بود، چه ثوابهای بزرگی که داشت ولی خود را از آنها محروم ساخت و این مطلب در بحث اخلاص کتاب ( قلب سلیم ) به تفصیل نوشته شده و در اینجا به نقل یک داستان شگفت انگیزی اکتفا می شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- قُلْ لا اَسْئَلکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلاّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی
۲- قُلْ ما سَئَلْتُکُمْ مِنْ اَجْرٍ فَهُو لَکُمْ
#داستانهای_شگفت
۱۲۷ - سقوط از مقام رفیع
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
مخلص متقی و صفی زکی، مرحوم حاج غلامحسین(معروف به تنباکو فروش به مناسبت شغلش) رحمة اللّه علیه تقریبا چهل سال قبل نقل فرمود که من به مرحوم آیت اللّه سید ابوطالب ارادتمند بودم و شبها در مسجد معرکه خانه(مسجد نور فعلی) به جماعت ایشان حاضر می شدم.
مدتی طرف عصر تا موقع نماز مغرب در مسجد مزبور با حضور جمعی از مؤمنین چند مسئله می گفتم و قدری از معجزات ائمه علیهم السّلام را از روی کتاب می خواندم.
به تدریج جمعیت زیادی حاضر می شدند تا اینکه حالت وسوسه در نیت من پدید آمد و از ریاکاری و نمایش به خلق و طلب منزلت نزد مردم سخت ترسناک بودم و چون در #اخلاص عمل خود در شک بودم آن مجلس را ترک کردم.
شبی در عالم واقعه دیدم مرکبی از نور برایم حاضر شد و من بر آن سوار شدم پس به سمت آسمانها به سرعت نور حرکت می کرد و بهجت و سرور و لذتی که در آن طیران و مشاهده عجایب خلقت پیدا کردم قابل وصف نبود تا به آسمان هفتم رسیدم ناگاه مَرکب از من جدا شد و از همانجا سقوط کردم تا وسط مسجد معرکه خانه افتادم، در نهایت سختی و زحمت و غصه و در همان حال صدایی شنیدم که صعود تو از اینجا بود و سقوط تو هم از اینجاست و اگر باز صعود می خواهی باید از همین جا باشد.
چون از خواب بیدار شدم پی به اشتباه خود بردم و خودم را بر ترک آن مجلس ملامت کردم؛ پس تصمیم گرفتم دوباره آن مجلس را برپا نمایم و همه روز در همان موقع عصر می رفتم لکن جمعیت نمی شد و مردم حاضر نمی شدند. خلاصه دیگر موفق به تجدید آن خیر بزرگ نشدم و از آن فیض عظیم بی بهره گشتم.
توفیق را غنیمت شمارید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غرض از نقل این داستان آن است که مؤمن عاقل هرگاه #توفیق کارِ خیری نصیبش شد، باید #نعمت مزبور را بزرگ داند و از آن قدردانی کند و در ادامه آن کوشا باشد و از زوال توفیق ترسناک و به خداوند پناهنده باشد؛ مثلاً اگر توفیق سحرخیزی پیدا کرد آن را از دست ندهد و اگر شبی خوابش برد تا اذان صبح، پس از ادای نماز واجب، آن را قضا نماید یا مثلاً توفیق قرائت قرآن مجید یا دعایی روزانه دارد آن را از دست ندهد یا توفیق انفاق روزانه یا هفتگی یا ماهانه دارد مواظب باشد ترک نگردد، همچنین است توفیق اقامه و حضور در مجالس دینی.
از اینجاست که در روایات امر شده کار خیر را ادامه دهند تا جایی که حضرت صادق علیه السّلام می فرماید : (کمی که با دوام است بهتر از زیادی است که دوام ندارد)¹
شواهد این مطلب زیاد و تنها به نقل یک روایت اکتفا می شود :
در کتاب کافی به سند صحیح از یعقوب الأحمر روایت کرده که به امام صادق علیه السّلام گفت فدایت شوم! به من هجوم و گرفتاریهایی رسیده ( و در نسخه دیگر از روایت : بدهکاری بسیار پریشانم کرده ) که هر خیر و نیکی را از دستم ربوده تا برسد به قرآن که قسمتی از آن یادم رفته است.
گوید آنحضرت در هنگام این گزارش چون به نام قرآن رسید در هراس شد سپس فرمود : ( راستی شخص سوره ای از قرآن را فراموش می کند و آن سوره روز قیامت نزد او می آید تا اینکه یکی از درجات بهشت بر او مشرّف شود؛ پس بر او سلام کند و او جواب گوید و می پرسد تو کیستی؟ گوید من فلان سوره ام که مرا ضایع گذاشتی و ترک کردی و اگر مرا ترک نمی کردی تو را به این درجه می رسانیدم.
سپس فرمود : بچسبید به قرآن و آن را بیاموزید، به راستی برخی از مردم قرآن را یاد می گیرند برای شهرت تا بگویند فلانی قرآن دانست و برخی آن را برای آوازه خوانی یاد گیرند تا گویند فلانی خوش آواز است و در این آموزش خیری نیست و برخی آن را یاد گیرند و در شب و روز آن را به کار بندند و توجه ندارند کسی این مطلب را بداند یا نداند)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- قلیلٌ یَدوُمٌ خَیْرٌ مِنْ کَثیرٍ یَزُولُ
#داستانهای_شگفت
۱۳۵ - کلید 🔑 چمدان به دامنش می افتد.
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
عبد صالح متقی حاج ملا علی کازرونی که داستانهای چندی از ایشان نقل گردید و عکسشان نیز در صفحات گذشته چاپ گردید عجایبی دارد از اجابت دعاها و الطاف و عنایات حضرت آفریدگار جلّ جلاله؛ از آن جمله فرمود :
🕋 سفر حج که خداوند میسّر فرمود با هواپیما ✈️ از کویت برای جدّه حرکت نمودم.
نزدیک جده که رسید به وسیله بلندگو 📢 اعلان کردند که چند دقیقه دیگر به جده می رسیم و باید هرکَس چمدان 🛄 خود را همراه برداشته و آماده تفتیش باشد. دست در جیب خود نمودم که کلید چمدان 🛅 را بیرون بیاورم دیدم نیست؛ متوجه شدم که در منزل فراموش کرده ام همراه بیاورم، سخت ناراحـ😔ـت شدم، عرض کردم پروردگارا ! من میهمان تو هستم و ساعت دیگر می خواهم برای دخول خانه ات مُحرم شوم. لباس احرامی هم در چمدانست، با نبودن کلید چکنم ؟
می فرمود به خدای لاشریک له در آن حال کلید در دامن من افتاد به طوری که رفیقم که پهلوی من نشسته بود ( پسر مرحوم سید حسن دندانساز ) متوجه شد و پرسید چه بود؟
حقیقت مطلب را به او گفتم.
کلید را برداشته شکر خدای را بجا آوردم.
در ذیل داستان ۲۵ گفته شد این قِسم اجابت دعوات و خوارق عادات از یک بنده شایسته الهی جای شگفتی نیست.
نتیجه یک عمر #اخلاص
حاج علی مزبور سلّمه اللّه تعالی که سن شریفش قریب هفتاد باید باشد تا آنجا که بنده می دانم، عمری را در بندگی و فرمانبرداری و صدق و اخلاص و محبت حضرت آفریدگار و اهل بیت اطهار علیهم السّلام گذرانده و از حالاتش پرهیز از غفلت است.
#مراقبه و ملاحظه حضور حضرت احدیت جل شأنه را دارد و شکی نیست کسی که راه و روش او چنین باشد به مقام قرب می رسد و آشکار است از آثار قرب، رسیدن به قدرت بی نهایت حضرت احدیت جل جلاله است و چون عالم دنیا تنگ است ظهور تامّ این قدرت پس از مرگ مؤمن است و گاهی در همین دنیا ظهوراتی هم دارد مانند جناب آصف بن برخیا که تخت سلطنتی بلقیس، ملکه سبأ را در یک چشم به هم زدن از شهر شام در حضور حضرت سلیمان حاضر ساخت به شرحی که در تفسیر سوره نمل رسیده است.
بچه را در هوا نگه میدارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزی یک نفر از بندگان صالح از کوچه ای می گذشت، دید وسط کوچه مردم جمعند و سروصدا می کنند پرسید چه خبر است ؟
گفتند در این خانه بچه ای پشت بام رفته است مادرش در تعقیب اوست، شیون و ناله می کند می ترسد از بام بیفتد.
در این اثنا بچه پایش را روی ناودان گذاشته از آن بالا می افتد، فوراً آن عبد صالح می گوید : خدایا ! او را بگیر ، بچه در هوا می ماند تا آن عبد صالح او را می گیرد و به مادرش می رساند.
مردم چون چنین دیدند اطراف او را گرفته دست و پایش را می بوسند و او می فرموده ای مردم ! چیز مهمی واقع نشده، بنده عاجزی که عمری از خداوند بزرگ اطاعت نموده اگر خداوند هم عرض او را بشنود و حاجتش را روا فرماید عجیب نباشد.
گواه این فرمایش، این قسمت از حدیث قدسی است، خداوند می فرماید : ( هرکَس با من همنشین شود من هم با او همنشین باشم و هرکَس مرا مطیع و فرمانبردار شود من هم هرچه او بگوید انجام دهم )¹
____________
۱- یَقُولُ اللّهُ تَعالی اَنَا جَلیسُ مَنْ جالَسَنی وَ مُطیعُ مَنْ اَطاعنی (کتاب اقبال، باب اعمال ماه رجب )
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/56553
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -