#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۱ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل دانه هاي انار!
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
❚ دانه هاي انار چون كنار هم اند، چون دوشادوش هم اند به يكديگر شكل و شخصيت مي دهند.
ما هم مثل دانه هاي اناريم؛ يعني وقتي #هويت پيدا مي كنيم و معنا و معنويتي به چنگ مي آوريم كه با هم باشيم.
به خاطر همين بود كه علي(علیهالسلام) وصيت كرد:
«اِيّاكُم وَ التَقاطُع وَ التَدابُر و التَفرُّق»
بپرهيزيد از گسستگي و پشت كردن به يكديگر و جدايي.
يادمان باشد جدايي و پشت به يكديگر كردن، آدم ها را بي خاصيت مي كند.
مي گويي: نه؟
يك اره 🪚 را بردار و نگاه كن!
دنده هاي ارّه را ببين!
ببين چگونه شانه به شانه هم اند! ببين چگونه پا به پاي هم اند!
به خاطر همين هم است كه برش دارند و مي بُرند و پيش مي روند و كار را هم پيش مي برند.
حالا اگر دنده ها از هم جدا بودند يا به يكديگر پشت مي كردند، يعني يك دنده رويش اين طرف بود و يك دنده رويش آن طرف بود، آيا مي توانستند برش
داشته و يا كارايي داشته باشند؟ هرگز.
حالِ ما هم همين طور؛
يعني اين داستان، داستان ما هم هست به خصوص بستگان و خويشان كه اگر با هم نباشيم و با يكديگر #صله_رحم نكنيم فَشَل مي شويم.
اين است كه علي(علیهالسلام) مي فرمود:
«وَيلكَ قَطِيعَةَ الرَحِم»
واي بر تو اگر قطع رحم كني.
البته قطع رحم نكردن يا صله رحم كردن، تنها به معني رسيدن به يكديگر نيست، بلكه به معناي رسيدگي نسبت به يكديگر است، و اين بالاترين صله رحم است.
شب عاشورا را ببين.
حضرت به خانواده خود فرمود:
من كسي را سراغ ندارم كه مثل شما صله رحم كرده باشد.
يعني صله رحم فقط اين نيست كه در كنار سفره با هم باشيم، بلكه صله رحم واقعي اين است كه حتي در صحنه كارزار و در دل سختي ها و تا پاي جان با هم همراه و همدل باشيم.
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۲ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل كليد گنج! 🗝
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
❚ يك كليد 🗝 بايد راست باشد تا قفلي را باز كند وگرنه با كليدي كج هيچ قفلي گشوده نمي شود.
همان طور كه يك خط كش 📏بايد راست باشد تا بتواند خطي راست پديد آورد، وگرنه خط كشي كه خود كج است كجا مي تواند خطي را راست نمايد.
حال #دروغ مثل كليد كج و خط كشِ كج است، و كجا مي تواند گره هاي ما را بگشايد و كجي ها را از ما
دور كند.
🤥 دروغ خود زشت است آن هم آن قدر زشت كه دروغگو👺از دروغگو👺 بدش مي آيد.
حال چيزي چنين زشت آيا مي تواند زندگي ما را زيبا كند؟
و قصه يوسف(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) اين حقيقت را به نمايش گذاشت كه دروغ فروغ ندارد و نه پيش مي رود و نه پيش مي برد.
اگر قرار بود دروغ كارها را به سامان كند و گره ها را بگشايد، گره از كار فروبسته برادران يوسف مي گشود؛ مگر آنان كم دروغ گفتند؟
🗣 گفتند: يوسف را به تفريح و بازي مي بريم؛ اما دروغ بود.❌
🗣 گفتند: به مسابقه رفتيم؛ اما دروغ بود.
🗣 گفتند: گرگ 🐺 آمد يوسف را دريد؛ اما دروغ بود.
جامه اش را با خون بزغاله اي خونين كردند و گفتند: خون يوسف است؛ اما دروغ بود.
اشك 😭 مي ريختند؛ اما دروغ بود.
سراپا دروغ بودند و دروغ گفتند.
«دستشان كژ، پاي شان كژ، چشم كژ
مهرشان كژ، صلحشان كژ، خشم كژ»
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۳ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل ماهي!
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
🐟 ماهي بيچاره گذارش به كنار ساحل مي افتد، كرمي 🪱 معلق مي بيند و غافل از آن كه در پس آن قلابي 🎣 تيز در كمين نشسته است، با چه حرص و شتاب و ولعي شتابان به سراغ آن مي رود و آن را به دهان مي كشد و همين كه از دريا بالا آمد، چه لرزه اي بر اندام او مي افتد. تازه مي فهمد چه داده و چه گرفته است. آنچه داد درياست و آنچه گرفت، يك كرم، آن هم مرده و فرو نبرده!
حال قصه يوسف(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) يك چنين معامله اي را به نمايش مي گذارد، و از مردمي ياد مي كند كه يوسف(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) را دادند و در عوض درهمي چند گرفتند.
آنان يوسف را فروختند به بهايي اندك يعني درهمي 🪙 چند.
و آنان نسبت به يوسف بي رغبت بودند.
البته چنين معامله اي براي ما نبايد جاي هيچ شگفتي داشته باشد، چون در حقيقت اين داستان داستان ما نيز بوده و هست.
«بشنويد اي دوستان اين داستان
خود حقيقت نقد حال ماست آن»
به قول مولانا اگر باور نمي داري سري به بازار شهر بزن تا با چشم خود و به عيان چنين معامله اي را بارها و بارها ببيني.
«در شهر ما نك احمقي خوش مي فروشد يوسفي
باور نمي داري ز من، بازار شو، بازار شو»
با اين تفاوت كه آن ها يوسف را فروختند و ما خداي يوسف را. چون وقتي كسي به 🤥#دروغ، جنسي كه ده تومان ارزش دارد را به يازده تومان مي فروشد، او خدا را به يك تومان داده است، پس باز هم به فروشندگان يوسف!
اين است كه حافظ خيرخواهانه #نصيحت مي كرد و مي گفت:
«يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد
آن كه يوسف به زر ناسره بفروخته بود»
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۴ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل دارو!
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
💊 روي تمام دارو ها نوشته: «مصرف طبق دستور پزشك.»
چرا؟
چون دارو اثر دارد، به خصوص روي اطفال.
به همين خاطر مي نويسند: از دسترس كودكان دور نگه داريد.
يادمان باشد سخن و حرف هم در نگاه قرآن كريم و اهل بيت(علیهمالسلام) چيزي شبيه داروست. يعني مثل دارو اثرگذار است، به خصوص روي بچه ها.
اين است كه سخن گفتن هم بايد طبق دستور طبيب باشد.
و طبيب خداست.
يكي از نام هاي خدا در جوشن كبير طبيب است.
پس، او بايد بگويد چه چيزي بگو و چه چيزي نگو.
در قرآن كريم كم نداريم كه خداوند مي گويد: بگو، يا مي گويد: نگو.
خيلي از انحرافاتي كه امروز در فرزندان خود مي بينيم، به خاطر حرف هايي است كه در كودكي به خورد آن ها داده ايم؛ يعني متأسفانه روي حرف ها دقت نكرديم.
پدر يا مادر هميشه به فرزند خود مي گفت: بچه خوشگلم! بچه قشنگم! غافل از اين كه اين
«قشنگم»، يا «خوشگلم»، دارو بود و بي جا به او مي داد.
عوارض و آثارش هم امروز پيداست. مثلاً دائم برابر آينه🪞مي ايستد.
چرا؟
چون خوشگلي و قشنگي در ذهنش شكل گرفته.
وقت #ازدواج هم كه مي شود آنچه برايش مهم است قشنگي و زيبايي طرف مقابل است. هيچ چيز ديگر برايش مهم و ملاك نيست، چون از بچگي با او اين جوري حرف زده اند.
اگر همان وقت مي گفتند: بچه عاقلم! ديگر عقل و فهم در پيش او معنا پيدا مي كرد و محور مي شد.
و ديگر اين قدر به ظاهر خود توجه نمي كرد، و اين قدر به ظاهر ديگران توجه نداشت و وقتي كه مي خواست ازدواج كند تنها به قيافه طرف نگاه نمي كرد بلكه به فهم و عقل و درايت او هم التفات داشت.
ببينيد قرآن كريم به عيسي مسيح(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) كلمه گفته است. مي گويد او كلمه اي است از نزد ما چرا چنين مي گويد؟
چون مي خواهد كلمه و سخن را معنا كند.
مي خواهد بگويد: من به چيزي كلمه مي گويم كه مثل عيسي مسيح(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) پاك باشد، و مثل او حيات بخش باشد، و مثل او مبارك، و مثل او پخته و مثل او شِفابخش باشد.
خلاصه، كلمه بايد پيامبري كند، هدايت كند، و راهي را روشن كند، و خط و جهتي بدهد.
حال به خود راست بگوييم، آيا تا كنون #كلمه اي به زبان رانده ايم، آيا در ميان آنچه گفته ايم، ″كلمه″ اي هم به چشم مي خورد؟
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۵ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل قبله نما! 🧭
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
🧭 عقربه هاي قبله نما را ببين كه پيوسته لرزان اند، مگر زماني كه همسو با قبله 🕋 باشند.
💓 دل آدمي نيز همين طور است، لرزان و مضطرب است مگر اين كه با خدا همسو شود و همواره در #ياد_خدا باشد.
پيامبر(صلیالله علیه وآله) همواره دلي آرام داشت.
چرا؟
چون پيوسته در ياد خدا
بود:
«لا يقُومُ وَ لا يَجلسُ اِلّا على ذكرِ اللهِ»
در تمام نشست ها و برخاست ها ياد خدا مي كرد؛ البته نه به اين معنا كه دائم تسبيح 📿 به دست بود!
بلكه هر كجا مي خواست كاري انجام دهد، مي گفت: اگر خدا الان جاي من بود، چه مي كرد؟
و ياد خدا به اين معناست.
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پخش مستند غیر رسمی۶؛ روایتی از انس رهبر انقلاب با کتاب و اهالی فرهنگ
📺 جمعه ۲۷ بهمن؛ ساعت ۲۲:۴۵ از شبکه افق سیما
📺 سهشنبه ۱ اسفند؛ ساعت ۲۰ از شبکه نسیم
☝این مستند آبانماه امسال و همزمان با هفته کتاب در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد و پس از نمایش برای مخاطبان تخصصی، اکنون به قاب تلویزیون رسیده است.
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آنقدر برای پدرم #کتاب میخواندم که سرم گیج میرفت...
🔹️خاطرۀ #شنیدنی رهبر انقلاب از انس و علاقه پدرشان به کتاب
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
#کتابخوانی
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 آقا گفتند این اشعار سایه است، بروید سراغ سایه...
📒 ماجرای دفتر شعر مفقود شده هوشنگ ابتهاج(سایه) که به دست رهبر انقلاب رسید ...
🎬 بخشی از مستند غیررسمی۶
Farsi.Khamenei.ir
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
48.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #نسخه_کامل #مستند غیر رسمی۶؛
🖥 روایتی از انس رهبر انقلاب با #کتاب و اهالی فرهنگ
07:47 سفید کردید ...
09:00 فریده خانم ...
10:00 کتاب فروختن به من آسان است.
11:18 هبه معاوضه کردند ...
12:22 نه؛ امضا نمی کنم
14:36 عبدالکریمی
15:03 آیت الله سبحانی
15:58 آقای هژار، ترجمه قانون بوعلی
18:18 این هم که جوابی ننویسند، جواب است.
19:37 کمون کریستو را کرایه کردم.
20:39 مادرم ...
21:02 کرایه رمان ها
22:50 برای پدر کتاب میخواندم
28:29 اشکال شما اینه که حافظه تون خیلی خوبه!
☝این مستند آبانماه امسال و همزمان با هفته کتاب در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد و پس از نمایش برای مخاطبان تخصصی، اکنون به قاب تلویزیون رسیده است.
قسمت اول
https://eitaa.com/mabaheeth/12935
قسمت دوم
https://eitaa.com/mabaheeth/16017
قسمت سوم
https://eitaa.com/mabaheeth/22799
قسمت چهارم
https://eitaa.com/mabaheeth/38233
قسمت پنجم
https://eitaa.com/mabaheeth/62147
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#آن_چهارده_روز
هفت امتحان علی(علیهالسلام) در زمان حیات پیامبر(صلیالله علیه وآله)
[امتحانه(علیهالسلام) فی سبعة مواطن فی حیاة الرسول(صلیالله علیه وآله)]
↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
امتحان چهارم: بیش از 70 زخم در دفاع از پیامبر(صلیالله علیه وآله)!
[وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ؛ نَیِّفاً وَ سَبْعِینَ جَرْحَةً]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپس علی(علیهالسلام) فرمود:
ای مرد یهودی!
اما امتحان چهارم این بود که یک سال بعد از جنگ بدر همۀ اهل مکه به خونخواهی کشتههایشان در بدر به ما هجوم آوردند و قبایل نزدیک مکه را هم تحریک کرده و با خود همراه کردند.
[ فَقَالَ عَلِیٌّ(علیهالسلام): وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّ أَهْلَ مَکَّةَ أَقْبَلُوا إِلَیْنَا عَلَى بَکْرَةِ أَبِیهِمْ قَدِ اسْتَحَاشُوا مَنْ یَلِیهِمْ مِنْ قَبَائِلِ الْعَرَبِ وَ قُرَیْشٍ طَالِبِینَ بِثَأْرِ مُشْرِکِی قُرَیْشٍ فِی یَوْمِ بَدْرٍ.]
جبرئیل علیهالسلام بر پیامبر صلیالله علیه وآله نازل شد و او را از این لشکرکشی آگاه کرد و پیامبر با اصحاب در منطقۀ احد مستقر شدند.
سپاه مشرکان رسیدند.
نبردی سخت آغاز شد و افراد بسیاری از ما به شهادت رسیدند و سپاه اسلام شکست خورد.
کسانی که زنده ماندند، از مهاجر و انصار به منازل خود در مدینه بازگشتند و گفتند: پیامبر و اصحابش به قتل رسیدند!
[ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ(علیهالسلام) عَلَى النَّبِیِّ(صلیالله علیه وآله)، فَأَنْبَأَهُ بِذَلِکَ. فَذَهَبَ النَّبِیُّ(صلیالله علیه وآله) وَ عَسْکَرَ بِأَصْحَابِهِ فِی سَدِّ أُحُدٍ. وَ أَقْبَلَ الْمُشْرِکُونَ إِلَیْنَا فَحَمَلُوا إِلَیْنَا حَمْلَةَ رَجُلٍ وَاحِدٍ وَ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ کَانَ مِمَّنْ بَقِیَ مِنَ الْهَزِیمَةِ.]
اما من ماندم و از رسول خدا(صلیالله علیه وآله) دفاع کردم؛ تا جایی که بیش از هفتاد زخم برداشتم و در نهایت خداوند شر مشرکان را دفع کرد.
سپس امام لباس خود را کنار زد، دست بر زخمهای تنش کشید و فرمود: ثواب آنچه کردم انشاءالله نزد خدا محفوظ است.
[ وَ بَقِیتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) وَ مَضَى الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ إِلَى مَنَازِلِهِمْ مِنَ الْمَدِینَةِ، کُلٌّ یَقُولُ: قُتِلَ النَّبِیُّ(صلیالله علیه وآله) وَ قُتِلَ أَصْحَابُهُ.
ثُمَّ ضَرَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وُجُوهَ الْمُشْرِکِینَ وَ قَدْ جُرِحْتُ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) نَیِّفاً وَ سَبْعِینَ جَرْحَةً، مِنْهَا هَذِهِ وَ هَذِهِ ثُمَّ أَلْقَى(علیهالسلام) رِدَاءَهُ وَ أَمَرَّ یَدَهُ عَلَى جِرَاحَاتِهِ. وَ کَانَ مِنِّی فِی ذَلِکَ مَا عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَوَابُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.]
آنگاه رو به اصحاب کرد و پرسید: آیا اینگونه نیست؟
[ ثُمَّ الْتَفَتَ(علیهالسلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟]
اصحاب گفتند: چرا ای امیرمؤمنان.
[ قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ]
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
انسان شناسی 022.mp3
11.56M
#انسان_شناسی ۲۲
#استاد_شجاعی 🎤
🔺تمام اعتبار انسان، به وجودِ شیطان وابسته است!
🔺تمام قیمت انسان، به وجودِ شیطان وابسته است!
🔺تمام رشــد انسان، به وجودِ شیطان وابسته است!
یعنی چی؟
یعنی اگر #شیطان نبود، ما اعتبار، قیمت و رشدی نداشتیم؟
@Ostad_Shojae
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
12:00 شیطان، مربی و لازمه وجودی ماست ...
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
📚📖 مطالعه
📗 صحیفه جامعه سجادیه 📖 حاوی 272 دعا از #امام_سجاد علیه السلام ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۵
دعای پنجم – تسبیح خداوند در روز ششم هر ماه
سُبْحَانَ مَنْ أَشْـرَقَ نُورُەُ كُلَّ ظُلْمَةٍ
سُبْحَانَ مَنْ قَدَّرَ بِقُدْرَتِهِ كُلَّ قُدْرَةٍ
سُبْحَانَ مَنِ احْتَجَبَ عَنِ الْعِبَادِ وَ لاٰ شَیْءَ یَحْجُبُهُ
سُبْحَانَ اللّٰهِ وَ بِحَمْدِەِ.
پاک است آنکه نورش هر تاریکی را روشن ساخت،
پاک است آنکه با قدرتش هر قدرتی را مقدّر ساخت.
پاک است آن که از بندگان پوشیده است در حالی که چیزی او را نـمیپوشاند،
پاک است و او را میستاییم.
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#آن_چهارده_روز
هفت امتحان علی(علیهالسلام) در زمان حیات پیامبر(صلیالله علیه وآله)
[امتحانه(علیهالسلام) فی سبعة مواطن فی حیاة الرسول(صلیالله علیه وآله)]
↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
امتحان پنجم: وقتی زنان مدینه بر من میگریستند ...
[وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ؛ وَ نِسَاءُ أَهْلِ الْمَدِینَةِ بَوَاکٍ إِشْفَاقاً عَلَیَّ]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپس امام(علیهالسلام) فرمود:
ای مرد یهودی! اما امتحان پنجم این بود: قریش و تمام عرب برای قتل پیامبر و نسل عبدالمطلب همپیمان شدند که تا وقتی پیامبر و این نسل را از میان برندارند، به خانههایشان بازنگردند.
سپس درحالیکه از موفقیت خود مطمئن بودند، با جنگافزارهایشان تا نزدیک مدینه آمدند.
[ فَقَالَ(علیهالسلام): وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّ قُرَیْشاً وَ الْعَرَبَ تَجَمَّعَتْ وَ عَقَدَتْ بَیْنَهَا عَقْداً وَ مِیثَاقاً لَا تَرْجِعُ مِنْ وَجْهِهَا حَتَّى تَقْتُلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ تَقْتُلَنَا مَعَهُ مَعَاشِرَ بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ. ثُمَّ أَقْبَلَتْ بِحَدِّهَا وَ حَدِیدِهَا حَتَّى أَنَاخَتْ عَلَیْنَا بِالْمَدِینَةِ وَاثِقَةً بِأَنْفُسِهَا فِیمَا تَوَجَّهَتْ لَهُ]
پیامبر(صلیالله علیه وآله) از سوی جبرئیل(علیهالسلام) مطلع شد و دستور داد تا خندقی حفر کنند.(۱)
سپاه کفر پشت خندق خیمه زد و ما را محاصره کرد.
برآورد آنان این بود که مسلمانان بسیار ضعیفاند و پیروزی از آنِ قریش خواهد بود.
👹 کفار از آن سوی خندق فریاد میکشیدند و ما را تهدید میکردند و از این سوی، رسول خدا(صلیالله علیه وآله) آنها را به خدا دعوت میکرد و از آنها میخواست که به خاطر نسبت خویشاوندی دست از جنگ بردارند.
👺قریش اما جریتر شده، بیشتر پرخاش😤 و تهدید میکردند.
[ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ(علیهالسلام) عَلَى النَّبِیِّ(صلیالله علیه وآله) فَأَنْبَأَهُ بِذَلِکَ، فَخَنْدَقَ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ. فَقَدِمَتْ قُرَیْشٌ فَأَقَامَتْ عَلَى الْخَنْدَقِ مُحَاصِرَةً لَنَا تَرَى فِی أَنْفُسِهَا الْقُوَّةَ وَ فِینَا الضَّعْفَ تُرْعِدُ وَ تُبْرِقُ وَ رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) یَدْعُوهَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُنَاشِدُهَا بِالْقَرَابَةِ وَ الرَّحِمِ فَتَأْبَى وَ لَا یَزِیدُهَا ذَلِکَ إِلَّا عُتُوّاً.]
آنروزها تکسوار عرب «عَمْرو بن عَبْدِوُدّ» در سپاه کفر حاضر بود. او مانند شتری که هنگام جفتگیری صداهای شدید از گلو بیرون میآورَد عربده میکشید، رجز میخواند، شمشیر 🗡و نیزهاش را میچرخاند و حریف طلب میکرد. اما در سپاه اسلام، نه کسی داوطلب مبارزه با او میشد و نه کسی امید پیروزی بر او را داشت؛ نه تعصب و نه #بصیرت کسی را به مبارزه با او برنمیانگیخت؛
[ وَ فَارِسُهَا وَ فَارِسُ الْعَرَبِ یَوْمَئِذٍ عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وُدٍّ، یَهْدِرُ کَالْبَعِیرِ الْمُغْتَلِمِ، یَدْعُو إِلَى الْبِرَازِ وَ یَرْتَجِزُ وَ یَخْطُرُ بِرُمْحِهِ مَرَّةً وَ بِسَیْفِهِ مَرَّةً. لَا یُقْدِمُ عَلَیْهِ مُقْدِمٌ وَ لَا یَطْمَعُ فِیهِ طَامِعٌ وَ لَا حَمِیَّةٌ تُهَیِّجُهُ وَ لَا بَصِیرَةٌ تُشَجِّعُهُ.]
سپس رسول خدا(صلیالله علیه وآله) مرا خواست(۲) و با دست خود عمامه بر سرم نهاد، شمشیر خودش ذوالفقار را به من داد، به آن ضربهای زد و مرا راهی میدان کرد. من در حالی به سمت میدان رفتم که زنان مدینه بهسبب سرنوشتی که یقین داشتند در انتظار من است بر من میگریستند؛ اما خداوند متعال کشتن بزرگترین جنگاور عرب را به دست من مقدّر کرده بود و با این ضربۀ سنگین من بر آنان، قریش و دیگر طوایف عرب شکست خورده و پراکنده شدند.
و این جراحت که در سرم میبینی بر اثر ضربهای است که عمرو در آن مبارزه بر من وارد کرد.
[ فَأَنْهَضَنِی إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) وَ عَمَّمَنِی بِیَدِهِ وَ أَعْطَانِی سَیْفَهُ هَذَا وَ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى ذِی الْفَقَارِ فَخَرَجْتُ إِلَیْهِ وَ نِسَاءُ أَهْلِ الْمَدِینَةِ بَوَاکٍ إِشْفَاقاً عَلَیَّ مِنِ ابْنِ عَبْدِ وُدٍّ.
فَقَتَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِیَدِی وَ الْعَرَبُ لَا تَعْدِلُهَا فَارِساً غَیْرَهُ وَ ضَرَبَنِی هَذِهِ الضَّرْبَةَ - أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى هَامَتِهِ - فَهَزَمَ اللَّهُ قُرَیْشاً وَ الْعَرَبَ بِذَلِکَ وَ بِمَا کَانَ مِنِّی فِیهِمْ مِنَ النِّکَایَةِ.]
آنگاه رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا چنین نیست؟
[ ثُمَّ الْتَفَتَ(علیهالسلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟ ]
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
[ قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- در جنگ احزاب پیشنهاد حفر خندق توسط سلمان فارسی به عنوان یک تکنیک جنگی برای مواجهه با تعداد زیاد دشمنان داده شد. پیامبر این پیشنهاد را پسندیدند و دستور حفر خندق را دادند. (مغازی، واقدی، ج2، ص445)
۲- در بسیاری از منابع معتبر و کهن مانند تفسیر قمی و ارشاد شیخ مفید آمده است که ابتدا علی(علیهالسلام) داوطلب شد و سپس رسول خدا(صلیالله علیه وآله) او را به میدان فرستاد.
اینکه در اینجا #امیرالمؤمنین علیهالسلام بدون اشاره به داوطلب شدن خودشان، میفرماید «رسول خدا دستور داد و مرا به نبرد با عمرو بن عبدود راهی کرد»، شاید به خاطر این بوده که ضرورتی نمیدیدند که بیش از این از خود تعریف کنند. (خلاصۀ توضیح علامه سیدجعفر مرتضی عاملی در کتاب الصحیح من سیرۀ الامام علی(علیهالسلام)، ج21، ص64)
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -