eitaa logo
📚📖 مطالعه
64 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
912 ویدیو
67 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| آرامش قبل از عمليات يكى از زيبايى‌هاى جنگ آرامشى بود كه رزمندگان در شب عمليات داشتند. چند ساعت قبل از عمليات گويا براى حجلۀ عروس آماده مى‌شوند و به ريش كل دنيا مى‌خنديدند، نقل و نبات تقسيم مى‌كردند و شوخى مى‌كردند. آرى اين در هيچ يك از دانشكده‌هاى روانشناسى پيدا نمى‌شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
در سومین صفت مى فرماید: «آنها در برابر انصاف (و رعایت حقوق مساوى بین شهروندان) از همه ناخشنودترند»; (وَ أَکْرَهَ لِلاِْنْصَافِ)؛ زیرا خود را قشر ممتازى مى دانند که نباید با دیگران در هیچ برنامه اى در یک صف قرار گیرند. در چهارمین وصف مى افزاید: «و به هنگام درخواست (چیزى از حکومت) از همه اصرار کننده ترند»; (وَ أَسْأَلَ بِالاِْلْحَافِ(۳))، زیرا خود را طلبکار مى دانند و اضافه بر این به زمامداران نزدیکند و مى توانند خواسته خود را مکرر در مکرر عنوان کنند. به خلاف توده هاى مردم که خواسته هاى خود را با اصرار بسیار کمترى همراه مى سازند و اصولا دسترسى چندانى به حاکمان ندارند. در پنجمین و ششمین وصف مى فرماید: «و در برابر عطا و بخشش کم سپاس ترند و به هنگام منع (از خواسته هایشان) دیرتر پذیراى عذر مى شوند»; (وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الاِْعْطَاءِ، وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ)، چرا که عطا و بخشش را خدمتى از ناحیه حاکم نمى بینند، بلکه اداى دین مى شمرند و در برابر اداى دین نیازى به سپاسگزارى نمى بینند. آنها غالباً چنین مى پندارند که اگر حمایت و نظارتشان بر امر حکومت نباشد، حکومت نمى تواند به حیات خود ادامه دهد؛ بنابراین آنها حق حیات بر حکومت دارند و هرچه به آنها داده شود کم است. نیز به همین دلیل اگر خواسته هاى آنها تأمین نشود کمتر حاضرند عذرى را بپذیرند و تمام عذرها را در این زمینه ناموجه مى بینند و گاه عذر بدتر از گناه. در هفتمین و آخرین ویژگى مى فرماید: «و به هنگام رویارویى با مشکلاتِ روزگار صبر و استقامت آنها از همه کمتر است»; (وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ(۴) الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ)؛ زیرا آنها در ناز و نعمت پرورش یافته و کمتر با مشکلات روبه رو بوده و هرگز ورزیده و آبدیده نشده اند؛ بر عکس توده هاى زحمت کش جامعه که در لابه لاى مشکلات پرورش مى یابند و در کوره حوادث قرار مى گیرند و همچون فولادى آبدیده محکم مى شوند. به راستى ترسیمى از این بهتر و گویاتر و شفاف تر درباره این گروهِ اندک از خودراضى و خودبرتربین پیدا نمى شود و مى دانیم تمام این صفات ناشى از توهماتى است که درباره امتیازات ذاتى خود و نیاز حکومت به آنها و برترى بر توده هاى مردم دارند. این اوهام و خیالات، آنها را به این مسیرهاى نادرست مى کشاند. اما ویژگى هاى توده هاى زحمت کش جامعه و به تعبیر امام(علیه السلام) عامه در سه چیز خلاصه شده است; مى فرماید: «و (بدان) ستون دین و شکل دهنده جمعیت مسلمانان و نیروى دفاعى در برابر دشمنان، تنها توده ملت هستند؛ بنابراین گوش به سوى آنها فرا ده و توجّه به آنها داشته باش»; (وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ، وَ جِمَاعُ(۵)الْمُسْلِمِینَ، وَ الْعُدَّةُ لِلاَْعْدَاءِ، الْعَامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ، فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ(۶) لَهُمْ، وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ). چه تعبیرات زنده و پرمعنایى. به یقین اگر حمایت عامه مردم نباشد اصول و فروع دین به فراموشى سپرده مى شود و جامعه مسلمانان از هم گسسته مى گردد و در برابر هجوم دشمنان، مدافعى نخواهد بود. به همین دلیل، حکومت باید به اقلیت پرادعاى بى اثر بى اعتنا باشد و تمام توجّه خود را به کسانى معطوف دارد که شکوفایى و پیشرفت و بقاى دین و دنیا از آنهاست. از مجموع عبارات امام(علیه السلام) در این فراز از عهدنامه استفاده مى شود که توده هاى زحمت کش مردم ده ویژگى دارند که سه ویژگى آن در ذیل گفته شده و هفت وصف دیگر با اشاره به هنگام بیان صفات نکوهیده خواص از خودراضى بیان شده و آن به شرح زیر است: ۱. هزینه آنها به هنگام ، بر والى سبک است. ۲. یارى و کمک آنها در مشکلات بسیار زیاد است. ۳. از انصاف و رعایت حقوق یکسان خشنودند. ۴. به هنگام تقاضاى چیزى از حوائج خود زیاد اصرار نمى‌ورزند. ۵. هنگامى که چیزى به آنها هدیه شود شکرگزارند. ۶. اگر مانعى براى پذیرفتن خواسته هاى آنها در کار باشد، عذرپذیرند. ۷. در برابر مشکلات روزگار شکیبایى و استقامت فراوان دارند. تعبیر به «جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ» اشاره به این است که توده هاى زحمت کش مردم رکن اصلى جامعه اسلامى اند و این همان چیزى است که در روایات دیگر به عنوان «سواد اعظم» از آن تعبیر شده است. به بیان دیگر اگر نفرات جامعه را از هم جدا حساب کنیم جامعه مفهوم نخواهد داشت; ولى اگر آنها را با پیوند با یکدیگر در نظر بگیریم ـ همانند ساختمانى که مصالح کوچک آن با ملاط محکمى به هم پیوسته است، جامعه مفهوم اصلى را پیدا مى کند و این امر تنها به وسیله همین توده هاى زحمت کش جامعه حاصل مى شود.
| واليبال قبل از عمليات از صحنه‌هاى عجيبى كه در ديدم، اين بود كه گروهى در آستانه عمليات و رفتن به خط‍‌ مقدم بودند. به آنان خبر دادند: براى انتقال شما ٤٠ دقيقۀ ديگر ماشين مى‌آيد. آنان گفتند پس مى‌توانيم يك دست واليبال بازى كنيم. توپ را برداشتند و شروع به بازى كردند و من متعجّب بودم كه اينها چه عجيبى دارند!! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | دل‌ها 🔄 بازنشر نماهنگی از حضور و اقامه حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدّظلّه العالی در حسینیه امام خمینی(ره) به مناسبت پیام رهبر انقلاب به بیست و نهمین اجلاس سراسری نماز 📝 متن پیام ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
۱۶/۲ جالب اینکه امام این فرمان را هم در مورد قضات بیان فرموده و هم فرماندهان لشکر و هم کارگزاران کشور اسلام. دستور مى دهد آنها را سیر کن، چرا که شکم گرسنه به اصطلاح ندارد. شایان دقت است که امام سه دلیل براى این مطلب ذکر فرموده است: ۱) دلیل اوّل اصلاح خویشتن است؛ زیرا انسان نیازمند نمى تواند به اصلاح اخلاق خود بپردازد و غالباً حالت پرخاش گرى در برابر ارباب رجوع پیدا مى کند; ولى اگر زندگى او در حد معقول اداره شود لازم را مى یابد. در داستان ورود سفیان ثورى (متصوّف معروف) بر امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که امام از جمله مسائلى که در نفى کارهاى سفیان بیان داشت چنین فرمود: «ثُمَّ  مَنْ قَدْ عَلِمْتُمْ بَعْدَهُ فِی فَضْلِهِ وَ زُهْدِهِ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرّ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا فَأَمَّا سَلْمَانُ فَکَانَ إِذَا أَخَذَ عَطَاهُ رَفَعَ مِنْهُ قُوتَهُ لِسَنَتِهِ حَتَّى یَحْضُرَ عَطَاؤُهُ مِنْ قَابِل فَقِیلَ لَهُ یَا أَبَاعَبْدِاللهِ أَنْتَ فِی زُهْدِکَ تَصْنَعُ هَذَا وَ أَنْتَ لاَ تَدْرِی لَعَلَّکَ تَمُوتُ الْیَوْمَ أَوْ غَداً فَکَانَ جَوَابَهُ أَنْ قَالَ مَا لَکُمْ لاَ تَرْجُونَ لِیَ الْبَقَاءَ کَمَا خِفْتُمْ عَلَیَّ الْفَنَاءَ أَ مَا عَلِمْتُمْ یَا جَهَلَةُ أَنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهَا مِنَ الْعَیْشِ مَا یَعْتَمِدُ عَلَیْهِ فَإِذَا هِیَ أَحْرَزَتْ مَعِیشَتَهَا اطْمَأَنَّت; سپس بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از فضل و زهد سلمان و ابوذر (رضى الله عنهما) شنیده اید; اما سلمان هنگامى که سهمیه خود را از بیت المال مى گرفت قوت سال خود را (به صورت زاهدانه) از آن برمى داشت تا سال دیگر فرا رسد. کسى به او گفت اى سلمان تو با اینکه زاهدى چنین مى کنى با اینکه نمى دانى شاید مرگ تو امروز یا فردا فرا رسد؟ جواب سلمان این بود: چرا همان گونه که درباره من مى ترسید درباره بقاى من امیدوار نیستید؟ آیا شما جاهلان نمى دانید که نفس آدمى گاه بر صاحبش مى پیچد (و او را در فشار قرار مى دهد) هرگاه وسیله زندگى قابل اعتمادى نداشته باشد; اما هنگامى که معیشت خود را فراهم ساخت آرامش پیدا مى کند؟».(۹) سلمان در واقع این سخن را از کلام پیغمبر گرفته بود که مى فرمود: «إِنَّ النَّفْسَ إِذَا أَحْرَزَتْ قُوتَهَا اسْتَقَرَّتْ; نفس آدمى هنگامى که قوت خود را به دست آورد آرامش مى یابد».(۱۰) ۲) دلیل دوم اینکه شخص هنگامى که مستغنى شد کمتر گِرد خیانت مى گردد و در حفظ آنچه به او سپرده اند امانت را رعایت مى کند. ۳) دلیل سوم اینکه اگر در امانت خیانتى کنند یا بر خلاف فرمان رفتار نمایند مُجرم بودن آنها به آسانى اثبات مى شود؛ زیرا مستغنى بودند و حتى دلیل ظاهرى  بر خیانت در دست نداشتند. آن گاه امام دستور دیگرى درباره کارگزاران مى دهد و آن دستور نظارت بر اعمال آنها به وسیله بازرسان و مأموران مخفى است مى فرماید: «سپس با فرستادن مأموران مخفى راستگو و وفادار کارهاى آنان را تحت نظر بگیر؛ زیرا بازرسى مداومِ پنهانى سبب تشویق آنها به امانت دارى و مدارا کردن به زیردستان مى شود»; (ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ(۱۱) لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الاَْمَانَةِ، وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ). امام(علیه السلام) در جمله هاى بالا بر این امر تأکید می‌ورزد که باید مأموران مخفى را از میان افراد راستگو و درستکار و وفادار انتخاب کنى. در ضمن فلسفه این کار را نیز بیان مى فرماید و آن اینکه چون کارگزاران احساس کنند مأموران پنهانى اعمالشان را به زمامدار گزارش مى دهند از یک سو به کارهاى نیک تشویق مى شوند و از سوى دیگر لازمه آن این است که خود را از خیانت و بدرفتارى به مردم برکنار مى دارند. آن گاه امام بعد از آن جمله کوتاهى بیان کرده مى فرماید: «مراقبت از معاونان مى شود»; (وَتَحَفَّظْ مِنَ الاَْعْوَانِ) این جمله ممکن است دنباله جمله هاى پیشین باشد و به صورت «و تَحَفُّظ» خوانده شود و ناظر به این معنا باشد که وجود مأموران مخفى سبب مى شود کارگزاران افزون بر حفظ امانت و خوش رفتارى با رعیت، مراقب اعوان و یاران و معاونان و زیردستان خویش باشند و از افراد خائن و بد رفتار بپرهیزند، بنابراین تفسیر جمله هاى بعد ادامه بحث هاى گذشته درباره کارگزاران خواهد بود و ارتباط و پیوند میان جمله هاى قبل و بعد کاملا محفوظ خواهد ماند; ولى  کمتر کسى از مفسّران و شارحان نهج البلاغه به سراغ چنین تفسیرى رفته است.
🗞️ ... 📄 ... براى کسانى که به تو نياز دارند وقتى مقرّر کن که شخصاً (و چهره به چهره) به نياز آنها رسيدگى کنى و مجلسى عمومى و همگانى براى آنها تشکيل ده (و در آنجا بنشين و مشکلات آنها را حل کن) در آن مجلس براى خدايى که تو را آفريده است کن و لشکريان و معاونانت اعمّ از پاسداران و نيروى انتظامى را از آنها دور ساز تا هر کَس بخواهد بتواند با صراحت و بدون ترس و لکنت زبان، سخن خود را با تو بگويد؛ زيرا من بارها از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اين سخن را شنيدم که مى فرمود: «امتى که در آن حق ضعيف از زورمند با صراحت گرفته نشود هرگز روى قداست و پاکى را نخواهد ديد (و از آنها رخت بر مى بندد). سپس خشونت و کندى و ناتوانى آنها را در سخن، تحمّل کن و هرگونه محدوديت و تنگخويى و استکبار در برابر آنها را از خود دور ساز (تا بتوانند حرف دل خود را بگويند). خداوند با اين کار، رحمت واسعه خود را بر تو گسترش خواهد داد و ثواب اطاعتش را براى تو قرار مى دهد. آنچه مى بخشى به گونه اى ببخش که گوارا (و بى منت باشد) و آن گاه که (به هر علت) از بخشش خوددارى مى کنى آن را با لطف و معذرت خواهى همراه ساز. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
🗞️ : 📄 ... سپس (آگاه باش) بخشى از کارهاى توست که بايد شخصاً به آنها بپردازى (و نبايد به ديگران واگذار کنى)؛ از جمله، پاسخ گفتن به کارگزاران حکومت است در آنجا که مُنشيان و دفترداران از پاسخ آن عاجزند. و ديگر، برآوردن نيازهاى مردم است در همان روز که حاجات و نيازهاى آنها به تو گزارش مى شود و معاونان تو در پاسخ به آن مشکل دارند. (به هوش باش) کار هر روز را در همان روز انجام بده (و به فردا ميفکن)؛ زيرا هر روز کارى مخصوص به خود دارد (و اگر کار روز ديگر بر آن افزوده شود مشکل آفرين خواهد بود). و بايد بهترين اوقات و بهترين بخش هاى عمرت را براى خلوت با خدا قرار دهى، هرچند تمام کارهايت براى خداست اگر نيّت خالص داشته باشى و رعيت به سبب آن در سلامت و زندگى کنند. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
📄 ... هرگز صلحى را که از جانب دشمن پيشنهاد مى شود و رضاى خدا در آن است رد مکن؛ چرا که در صلح براى سپاهت (و سبب تجديد قوا) و براى خودت مايه راحتى از همّ و غم ها و براى کشورت موجب است. اما سخت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش؛ زيرا دشمن گاه نزديک مى شود که غافلگير سازد؛ بنابراين دورانديشى را به کار گير و در اين مورد خوش بينى را کنار بگذار. و اگر پيمانى ميان خود و دشمنت بستى يا لباس امان بر او پوشاندى (و او را پناه دادى) به عهدت وفا کن و قرارداد خود را محترم بشمار و جان خويش را در برابر تعهداتت سپر قرار ده؛ زيرا هيچ يک از فرايض الهى همچون بزرگداشت «وفاى به عهد و پيمان» نيست و مردم جهان با تمام اختلافات و تشتت آرايى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر دارند. حتى مشرکان زمان جاهليت ـ علاوه بر مسلمين ـ آن را مراعات مى کردند، چرا که عواقب دردناک پيمان شکنى را آزموده بودند. بنابراين هرگز پيمان شکنى نکن و در عهد و پيمان خود خيانت روا مدار و دشمنت را فريب نده؛ زيرا هيچ کَس جز شخص جاهل و شقىّ (چنين) گستاخى را در برابر خداوند روا نمى دارد. خداوند عهد و پيمانى را که با نام او منعقد مى شود به رحمت خود مايه آسايش بندگان و حريم امنى براى آنها قرار داده تا به آن پناه برند و براى انجام کارهاى خود در کنار آن بهره بگيرند، لذا نه فساد، نه تدليس و نه خدعه و نيرنگ در عهد و پيمان روا نيست. (اضافه بر اين) هرگز پيمانى را که در آن تعبيراتى است که جاى اشکال (و سوء استفاده دشمن) در آن وجود دارد منعقد مکن (و همان گونه که نبايد عبارتى در عهدنامه باشد که دشمن از آن سوء استفاده کند) تو نيز بعد از تأکيد و عبارات محکم عهدنامه، تکيه بر بعضى از تعبيرات سُست و آسيب پذير براى شکستن پيمان منما و هيچ گاه نبايد قرار گرفتن در تنگناها به سبب الزام هاى پيمان الهى تو را وادار سازد که براى فسخ آن از طريق ناحق اقدام کنى؛ زيرا شکيبايى تو در تنگناى پيمان ها که (به لطف خداوند) اميد گشايش و پيروزى در پايان آن دارى بهتر از پيمان شکنى و خيانتى است که از مجازات آن مى ترسى؛ همان پيمان شکنى که سبب مسئوليت الهى مى گردد که نه در دنيا و نه در آخرت نمى توانى پاسخ گوى آن باشى. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
↑↑↑ کشمکش عجیبی در درون وی پیدا شد. دردی بود که جز خود او و خدای او کسی از آن آگاه نبود. شش ماه این کشمکش به صورت جانکاهی دوام یافت و به قدری شدت کرد که خواب و خوراک از وی سلب شد. زبانش از گفتار باز ماند. دیگر قادر به تدریس و بحث نبود. بیمار شد و در جهاز هاضمه‏اش اختلال پیدا شد. 🩺 اطبا معاینه کردند، بیماری روحی تشخیص دادند. راه چاره از هر طرف بسته شده بود. جز خدا و حقیقت دادرسی نبود. از خدا خواست که او را مدد کند و از این کشمکش برهاند. کار آسانی نبود. از یک طرف آن حس مرموز به شدت فعالیت می‌کرد، و از طرف دیگر چشم پوشیدن از آنهمه جلال و عظمت و احترام و محبوبیت دشوار می‏نمود. تا آنکه یک وقت احساس کرد که تمام جاه و جلالها از نظرش ساقط شد. تصمیم گرفت از جاه و مقام چشم بپوشد. از ترس ممانعت مردم اظهار نکرد و به بهانه سفر مکه از بغداد بیرون رفت، ولی همینکه مقداری از بغداد دور شد و مشایعت کنندگان همه برگشتند، راه خود را به سوی شام و برگرداند. برای آنکه کسی او را نشناسد و مزاحم سیر درونی‏اش نشود، در جامهٔ درویشان درآمد. سیر آفاق و انفس را آنقدر ادامه داد تا آنچه را که می‌خواست، یعنی و درونی، پیدا کرد. ده سال مدت تفکر و خلوت و ریاضت وی طول کشید[¹] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [۱] . ترجمه المنقذ من الضلال (اعترافات غزالی)، ← و تاریخ ابن خلّکان، ج 5/ ص 351 و 352، ← و غزالی نامه. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
۱. یکسان نگرى منافع خویش و دیگران امام(علیه السلام) در این فقره از وصیّت نامه پربارش نخست به یکى از مهم ترین اصول اخلاق انسانى اشاره کرده مى فرماید: «پسرم خویشتن را معیار و مقیاس قضاوت میان خود و دیگران قرار ده»; (یَا بُنَیَّ اجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَاناً فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ). ترازوهاى سنتى معمولا داراى دو کفه بود و وزن کردن صحیح با آن در صورتى حاصل مى شد که دو کفه دقیقاً در برابر هم قرار گیرد. این سخن اشاره به آن است که باید هرچه براى خود مى خواهى براى دیگران هم بخواهى و هر چیزى را که براى خود روا نمى دارى براى دیگران هم روا مدارى تا دو کفه ترازو در برابر هم قرار گیرد. آن گاه به شرح این اصل مهم اخلاقى پرداخته و در هفت جمله، جنبه هاى مختلف آن را بیان مى کند: در جمله اوّل و دوم مى فرماید: «براى دیگران چیزى را دوست دار که براى خود دوست مى دارى و براى آنها نپسند آنچه را براى خود نمى پسندى»; (فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا). در بخش سوم مى فرماید: «به دیگران ستم نکن همان گونه که دوست ندارى به تو ستم شود»; (وَ لاَ تَظْلِمْ کَمَا لاَ تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ). در فقره چهارم مى افزاید: «به دیگران نیکى کن همان گونه که دوست دارى به تو نیکى شود»; (وَ أَحْسِنْ کَمَا تُحِبُّ أَنْ یُحْسَنَ إِلَیْکَ). در جمله پنجم مى فرماید: «آنچه را براى دیگران قبیح مى شمرى براى خودت نیز زشت شمار»; (وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِکَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیْرِکَ). در قسمت ششم مى افزاید: «و براى مردم راضى شو به آنچه براى خود از سوى آنان راضى مى شوى»; (وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِکَ). سرانجام در هفتمین دستور مى فرماید: «آنچه را که نمى دانى مگو اگر چه آنچه مى دانى اندک باشد و آنچه را دوست ندارى درباره تو بگویند، درباره دیگران مگو»; (وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ، وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ أَنْ یُقَالَ لَکَ). اشاره به اینکه همان گونه که دوست ندارى مردم از تو غیبت کنند یا به تو تهمت زنند یا با القاب زشت و ناپسند تو را یاد کنند یا سخنان دیگرى که اسباب آزردگى خاطرت شود نگویند، تو نیز غیبت دیگران مکن و به کسى تهمت نزن و القاب زشت بر کسى مگذار و با سخنان نیش دار خاطر دیگران را آزرده مکن. به راستى اگر این اصل مهم اخلاقى با شاخ و برگ هاى هفت گانه اى که امام(علیه السلام)براى آن شمرده در هر جامعه اى پیاده شود، صلح و صفا و امنیت بر آن سایه مى افکند و نزاع ها و کشمکش ها و پرونده هاى قضایى به حدّاقل مى رسد. محبّت و صمیمیت در آن موج مى زند و تعاون و همکارى به حد اعلى مى رسد؛ زیرا همه مشکلات اجتماعى از آنجا ناشى مى شود که گروهى همه چیز را براى خود مى خواهند و تنها به آسایش و خود مى اندیشند و انتظار دارند دیگران درباره آنها کمترین ستمى نکنند و سخنى بر خلاف نگویند; ولى خودشان آزاد باشند، هرچه خواستند درباره دیگران انجام دهند و یا اینکه براى منافع و حیثیت و و آرامش دیگران ارزشى قائل باشند; ولى نه به اندازه خودشان، براى خودشان خواهان حداکثر باشند و براى دیگران حدّاقل. آنچه را امام(علیه السلام) در تفسیر این اصل اخلاقى بیان فرموده در کلام هیچ کَس به این گستردگى دیده نشده است، هرچند ریشه هاى این اصل ـ به گفته مرحوم مغنیة در شرح نهج البلاغه‌اش در تفسیر همین بخش از کلام مولا ـ به طور اجمالى در گذشته وجود داشته است. او مى گوید: «ما نمى دانیم چه کسى نخستین بار این سخن طلایى را بیان کرده ولى هرچه باشد همه انسان هاى فهمیده در آن اتفاق نظر دارند؛ زیرا معناى برادرى و انسانیّت و تعامل انسان ها با یکدیگر و قدرت و پیروزى، بدون محبّت حاصل نمى شود. زندگى بدون محبّت سامان نمى یابد و مفهومى نخواهد داشت و نقطه مقابل محبّت که نفرت و کراهت است جز جنگ و جدایى و سستى نتیجه اى نخواهد داشت»(۱)
هفتم. در این توصیه به مسأله مهم دیگرى اشاره مى کند: «هجوم اندوه و غم ها را با نیروى صبر و حسن یقین از خود دور ساز»; (اطْرَحْ عَنْکَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْیَقِینِ). ← اشاره به اینکه زندگى، مجموعه اى از تلخ و شیرین هاست و هر زمان از سویى غم و اندوهى به انسان هجوم مى آورد; گاه در مسائل اجتماعى گاه سیاسى گاه امور مادى و گاه امور خانوادگى. انسان اگر در برابر هجمه اندوه ها زانو بزند به زودى از پاى در مى آید; ولى با دو نیرو مى توان بر آنها غلبه کرد: نخست قدرت صبر و شکیبایى است که انسان بداند چه صبر کند چه صبر نکند این گونه حوادث که از اختیار او بیرون است، اگر بر اثر سهل انگارى و ندانم کارى دامن او را گرفته باشد، مسیر خود را طى مى کند. اگر صبر کند در نزد خدا هم سالم است و هم مأجور و اگر شکیبایى را ترک کند باز حوادث مسیر خود را طى مى کند بى آنکه اجر و پاداشى داشته باشد. دیگر اینکه اگر انسان به نیروى مجهز باشد و به تعبیر قرآن بگوید: «(قُلْ لَّنْ یُصیبَنا إِلاّ ما کَتَبَ اللهُ لَنا); بگو: هیچ حادثه اى براى ما  رخ نمى دهد، مگر آنچه خداوند براى ما مقرّر داشته است»(۱۵) به یقین تقدیرات الهى از روى حکمت است چه از حقیقت آن آگاه باشیم چه نباشیم; در نتیجه با این دو نیرو در برابر واردات هموم ایستادگى مى کند و به خود مى دهد. مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود داستانى نقل مى کند که آموزنده است; وى مى گوید: مردى در خود احساس بیمارى کرد. هنگامى که به طبیب مراجعه نمود به او خبر داد که متأسّفانه گرفتار سرطان خون شده است. آن مرد بیمار با بى اعتنایى از این مسأله گذشت و گفت: براى من چه تفاوت مى کند با مرگ ناگهانى از دنیا بروم یا با مرگ تدریجى به هر حال باید رفت و سالیان دراز به همین صورت زندگى مى کرد در حالى که اگر صبر و قرار را از دست داده بود و در بستر بیمارى مى خوابید، قواى خود را از دست مى داد و با مرگ دست به گریبان مى شد و در همان زمان کوتاهى که زنده بود گویا هر روز مى مرد و زنده مى شد.(۱۶) لقمان حکیم نیز در اندرزهاى سودمندش به فرزند خود مى گوید: «(وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الاُْمُورِ); در برابر مصائبى که به تو مى رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است».(۱۷) امام(علیه السلام) در این بخش از نصایح با عباراتى کوتاه و پرمحتوا توصیه هاى خود را دنبال مى کند.
بیست و هفتم. «پیش از سفر ببین که هم سفرت کیست و پیش از انتخاب خانه ببین که  ات کیست»; (سَلْ عَنِ الرَّفِیقِ قَبْلَ الطَّرِیقِ، وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ). ←این سخن امام(علیه السلام) واقعیتى است که بارها مردم آن را تجربه کرده اند؛ زیرا به هنگام سفر غالباً پرده ها کنار مى رود و درون اشخاص ظاهر مى شود; اگر هم سفر انسان آدمى نادرست و بى تقوا یا بخیل و سنگدل یا بدخُلق باشد آرامش را به کلى از او سلب مى کند. همچنین همسایگان بد سبب سلب از انسان حتى در خانه او هستند. در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «کانَ إذا سافَرَ یَقُولُ: مَنْ کانَ یُسىءُ إلى جارِهِ فَلا یَصْحَبْنا لاِنّ الْجارَ رَفیقٌ مُلازِمٌ; آن حضرت هنگامى که مسافرت مى کرد مى فرمود: کسى که به همسایه اش بدى مى کند با ما هم سفر نشود; زیرا همسایه رفیق همیشگى انسان است». مرحوم تسترى در شرح نهج البلاغه خود از کتاب تاریخ بغداد چنین نقل مى کند که محمد بن میمون ابى حمزه(۳۲) (از معاریف عصر خود) همسایه اى داشت که مى خواست خانه اش را بفروشد. مشترى پرسید: به چند مى فروشى؟ گفت: دو هزار (دینار) قیمت خانه است و دو هزار (دینار) ارزش همسایه ابى حمزه بودن. این سخن به گوش ابو حمزه رسید چهار هزار (دینار) براى او فرستاد و گفت: این را بگیر و خانه ات را نفروش.(۳۳)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | دل‌ها 🔄 بازنشر نماهنگی از حضور و اقامه حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدّظلّه العالی در حسینیه امام خمینی(ره) ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
۲. ________ آنچه در کلمات مولا على(علیه السلام) در این وصیّت نامه و در بعضى خطبه هاى دیگر و کلمات قصار وارد شده، مورد بحث و گفتگو از ناحیه بعضى قرار گرفته که آیا مفهوم این نامه ها و خطبه ها زن ستیزى نیست؟ ولى هرگاه ما به شأن ورود این خطبه ها و مسائل تاریخى مقارن آن بنگریم خواهیم دانست که این تعبیرات هرگز درباره همه زنان نیست، بلکه اشاره به گروه خاصى دارد که سرچشمه مفاسدى در درون خانواده یا داخل اجتماع مى شدند. مخصوصاً با توجّه به اینکه بخشى از سخنان مولا على(علیه السلام) در این باره بعد از جنگ جمل بیان شده است. سردمدار ، همان جنگى که بنا به روایتى هفده هزار قربانى از مسلمانان گرفت زن بود که آتش🔥 افروز یا یکى از آتش افروزان اصلى جنگ هم او بود. بنابراین نظر مولا به این گونه زنان است. به بیان دیگر سخنان مولا به صورت موجبه کلیه نیست، بلکه موجبه جزئیه است. شاهد این سخن دیدگاه قرآن نسبت به زنان است که به عنوان نمونه به آیات ذیل اشاره مى شود: «(وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِّنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذلِکَ لآَیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ); و از نشانه هاى خدا اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان یابید و در میانتان محبّت و رحمت قرار داد. به یقین در این نشانه هایى است براى گروهى که تفکر مى کنند».(۴) اگر همه آنها نواقص العقول یا شر و بد باشند این آرامش از کجا پیدا مى شود. در جاى دیگر مى فرماید: «(هُنَّ لِباسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَّهُن); آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید)».(۵) هر گاه همه آنها داراى صفات منفى باشند چگونه مى توانند سبب زینت همسرانشان و مایه حفظ آنها گردند. در جاى دیگر مى خوانیم: «(مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِّنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ); هر کَس کار شایسته اى انجام دهد خواه مرد باشد یا زن در حالى که مؤمن است به طور مسلّم او را حیات پاکیزه اى مى بخشیم و پاداش آنها را مطابق بهترین اعمالى که انجام مى دادند، خواهیم داد».(۶) در آیه ۳۵ سوره احزاب، ده گروه از مؤمنان صالح العمل و زنان صالحه را در کنار هم قرار داده و در پایان به همه وعده اجر عظیم مى دهد، مى فرماید: (إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرینَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمینَ وَ الصّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاکِرینَ اللهَ کَثیراً وَ الذّاکِراتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً). در این زمینه بحث بسیار است که ذکر همه آنها ما را از کیفیت بحث هاى مربوط به نکته ها خارج مى کند; ولى براى حسن ختام به کلام خود مولا(علیه السلام) باز مى گردیم که در همین بخش از وصیّت نامه اش فرمود: «إنّ الْمَرْأَةَ رِیْحانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرِمانَةٌ». مى دانیم که گل و ریحان در حد ذات خود مزایاى فراوانى دارد; هم مایه آرامش خاطر است و هم زینت و هم فواید فراوان دیگر; ولى در عین حال موجودى است لطیف که اگر از آن مراقبت کافى نشود پژمرده خواهد شد. در واقع این جمله اشاره به آن است که در آنها جنبه احساس و عواطف برترى دارد در حالى که در مردان خرد بر عواطف ترجیح دارد و البتّه هنگامى که این دو با این دو ویژگى با هم بیامیزند نظام خانواده تأمین مى شود.
💎 عليه السلام : 📚 مَن تَسَلّى بِالكُتُبِ لَم تَفُتهُ سَلَوةٌ ؛ هر كه با آرام يابد ، هيچ بخشى را از دست نداده است. 📙 غررالحكم، ج 5، ص 233 ╭═══════๛- - - ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
انسان شناسی 011.mp3
12.07M
۱۱ 🎤 حجت‌الاسلام توکلی ← بعضی‌ها با نگاه کردن... با همین کار ساده، از ازل تا ابد را طی می‌کنند و از زمین، تا ملکوت آسمان‌ها ، اوج می‌گیرند! ← بعضی‌ها قادرند با همین کار ساده، پنجره‌ای به جهانی از یقین و هدف‌مندی و ، به روی خود بگشایند! 💥 چرا ما سال‌هاست دیده‌ایم اما حقیقت شگرف نهفته در آنچه دیده‌ایم، هیچ‌گاه قلبمان را، تکان نداده‌است؟! @Ostad_Shojae ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
┅═┄⊰༻ 🍒 ༺⊱┄═┅ ❒ مثل شكلات! 🍬 ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ مادر ها را ببين! همين كه بچه هايشان زمين مي خورند، احساس درد مي كنند و شيون و زاري به راه مي اندازند، خيلي سريع شكلاتي 🍬 كف دست آن ها مي گذارند و انگار نه انگار كه زمين خورده اند، يا جايي شان درد مي كند، و آرامِ آرام مي شوند. 🤔 هيچ فكر كرده ايد چرا؟ چون اهل حساب و كتاب اند، و با خود مي گويند: درست است زمين خوردم و درد دارم، ولي توي دستم يك شكلات🍬 است و آن به اين در. مي خواهم بگويم منشأ آن ها اين است كه بلا و نعمت را با هم مي بينند، و چون با هم مي بينند آرام مي شوند. ✓ و اين ساده ترين راه براي رسيدن به آرامش است. هر كسي در زندگي خود اگر بلا و رنجي را احساس مي كند، نعمت هايي هم در كف دارد كه اگر هر دو را ببيند، بي تاب و بي قرار نخواهد شد. اين است كه قرآن كريم از ما مي خواهد كه نعمت هاي خداوند را به ياد بياوريم. به ياد آوريد نعمت هايي را كه به شما داده ام. مثل نيمكت نشين ها! يادت باشد به همان تعدادي كه در زمين چمن بازي مي كنند، به همان تعداد هم نيمكت نشين اند و تمام نگاه نيمكت نشينان به مربي است و تمام توجه مربي به بازيكنان. همين كه يك بازيكن خوب بازي نكند، مربي او را از زمين بيرون مي آورد و ديگري را جايگزين مي كند. مي خواهم بگويم تا دلت بخواهد و تا چشم كار مي كند خدا نيمكت نشين دارد؛ پس هر يك از ما در هر موقعيت مناسب و خوبي كه قرار مي گيريم اگر خوب نقش خود را ايفا نكنيم، سريع ديگري را جايگزين خواهد كرد، و را از ما خواهد گرفت. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
┅═ ۵۶ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل قيافه ها! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ بعضي ها فكر مي كنند كه آدم ها توي قيافه هاشان زندگي مي كنند؛ براي همين، هر روز خود را به يك تيپ و شكل درمي آورند، ولي پيدا نمي كنند. بعضي ها فكر مي كنند كه آدم ها توي خانه هايشان زندگي مي كنند؛ براي همين، هر روز خانه هاي خود را به يك شكل و با يك دكور خاصي تزيين مي كنند، ولي باز آرامش پيدا نمي كنند. و اين ها در اشتباه اند، بايد بدانند كه آدم ها توي دل هاشان زندگي مي كنند و نه توي قيافه ها، خانه ها و... روز عاشورا (علیه‌السلام) به خداوند چه فرمود؟ فرمود: خدايا! ما از تو ممنونيم كه جَعَلتَ لَنا اَفئِدَةً، تو به ما دل دادي و ما را اهل دل كردي. سيدالشهداء(علیه السلام) و ياران نازنينش اهل دل بودند. و درس بزرگ عاشورا يكي همين است كه آي آدم ها! بياييد اهل دل شويد. آي آدم ها! اگر آرامش و آسايش مي خواهيد، بايد دل هاي خود را آباد كنيد. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
از تفاوت‌های مهم عصر (علیه‌السلام) با سایر ائمه‌ آن است که آنها تفسیر و تدریس اصول و مباحث تخصصی فقه، احکام و اخلاق را به صورت مبسوط داشته‌اند؛ اما بیانات امام سجاد (علیه‌السلام) این‌گونه نیست. ایشان در پی استدلال و تفسیر و تشریح نیستند. امام در تلاش برای یادآوری پایه‌ای‌ترین، اما در عین حال، جدی‌ترین اصولی هستند، که فراموش شده‌اند؛ اصولی مثل توحید، نبوت و امامت. برای مثال، زمانی که در ضمن دعا می‌فرمایند:«بترس از زمانی که تو را در قبر می‌گذارند؛ و نکیر و منکر به سراغ تو آمده و از تو راجع به خدای تو می‌پرسند»؛ ذهن مخاطب متوجه بحث معاد و توحید می‌شود. در ادامه می‌فرمایند:«سپس از پیامبر تو می‌پرسند»؛ در این فراز نبوت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که در ذهن و قلب مردم دفن شده بود را زنده می‌کنند. سپس به شکلی حکیمانه و زیرکانه می‌فرمایند:«و عَن اِمامِکَ الّذی کُنتَ تَتَوَلّاه؛ از آن امامی که ولایتش را داری، از تو سؤال می‌پرسند». ← ایشان در این بخش، مسئلۀ امامت را مطرح می‌کنند. در حقیقت امامت و حکومت در یک راستا هستند. این بخش مهم‌ترین خسرانی است که متوجه جامعۀ شده بود و هنوز هم هست. ایشان ذهن مستمع را به تفکر روی مقام امام و ولی سوق می‌دهند. مردم، عبدالملک، مروان و یزید را امام خود می‌دانستند، در ذهن مردم جا افتاده بود که رهبران جامعه، اگرچه فاسدند، اما امام آنها هستند. امام سجاد (علیه‌السلام) با تذکر این مسئله در خلال مناجاتشان، گویی خطبه‌ای غرّاء خوانده‌اند و ذهن مخاطب را درگیر این سؤال می‌کنند؛ که آیا متوجه انتخاب امامت هستی؟ میدانی باید در مورد ولایت او پاسخ‌گو باشی؟ اصلاً امام کیست؟ در آن زمان مدت‌ها بود که دیگر کسی از دین و حقیقت اسلام سخن نمی‌گفت. حکما پی نفس‌چرانی و خوش‌گذرانی خود بودند؛ تودۀ مردم هم خود را سرگرم امور بیهوده کرده بودند. علما هم که عموماً به «آخوندهای درباری» تبدیل شده و بردۀ حکومت بودند. امام سجاد (علیه‌السلام) در تلاش بودند که برای پایه‌گذاری حکومت اسلامی آینده، با دعا انگیزه‌های سالم و صحیح را در دل‌ها بیدار کنند. تمام مناجات‌ها و ادعیه امام سجاد (علیه‌السلام) در صحیفه قابلیت هدایت و اصلاح فرد و جامعه را تا ابد خواهد داشت. با توجه به روحیۀ دین‌گریزی که فضای جامعه با آن دست به گریبان بود، مردم از کمک دین برای رسیدن به مأیوس شده بودند. آنها به دنبال آرامش از دست رفته بودند و درمان این درد را به هیچ عنوان در دین نمی‌دیدند. از طرفی، امام سجاد (علیه‌السلام) را می‌دیدند که با وجود از سر گذراندن تمام مصائب عاشورا این چنین استوار و سالم و آرام است، و این سوال برایشان به وجود می‌آمد، که امام سجاد (علیه‌السلام) قاعدتاً باید افسرده، مرتد و گوشه‌گیر می‌شدند، پس این همه آرامش و قرار و سکون را از کجا به دست می‌آورند؟ همین مسئله، ذهن و قلب مردم را متعجّب و مشتاق کرده بود. در حقیقت، امام با نمایش شکل رابطۀ خود با خدا علاوه بر تلطیف فضای خشن و دین‌گریز آن زمان، راهکار عملی رسیدن به آرامش را هم عرضه می‌کردند. مردم می‌دیدند که عالمی نو در دنیای اسلام طلوع کرده است. کسی که آنها را با نسخۀ فراموش شده‌ای از دین مواجه کرد. همان نسخۀ رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که دفنش کرده بودند. برای ایجاد یک جامعۀ اسلامی اولین قدم ایجاد زمینۀ فکری است. در جهت تحقق بزرگترین هدف تمامی اهل بیت علیهم‌السلام ابتدا باید دین و اخلاق مردم درست می‌شد. اجتماع باید از گرداب فساد، بیرون می‌آمد، تا مردم آمادگی پذیرش و تشکیل حکومت اسلامی را داشته باشند. روح اصلی دین باید در جامعه احیاء می‌شد. این مأموریت، مأموریت عظیم و اصلی ادعیه امام سجاد (علیه‌السلام) بود. اگر سی و چهار سال تلاش امام سجاد (علیه‌السلام) را از زندگی ائمه علیهم السلام جدا کنیم، قطعاً به روزگاری که امام صادق (علیه‌السلام) بزرگ‌ترین کلاس درس را تشکیل می‌دادند، نخواهیم رسید و قطعاً امروز به عنوان اصحاب امام آخرالزمان در حملات شیاطین جنی و انسی دستمان از هر سلاحی خالی می‌ماند. چ مخاطب ادعیۀ امام سجاد (علیه‌السلام) فقط مردم از دین بریدۀ زمانۀ خودشان نبودند، بلکه این ادعیه قرار بود پناهگاه اصحاب امامی باشد که از نظرها غائب و دور از دسترس شیعیان خود است. شیعیانی که برای آموختن فن گفتگو با خدا و باز کردن درهای آسمان نیازمند راهنمایی امام معصوم هستند، تا بتوانند با بزرگ کردن روح خود و بریدن از مشکلات دنیا، راهی به سمت خیمۀ امام خود پیدا کنند. ____________ [1] درس هایی از انقلاب ( تقیه )، علی صفایی حائری، صفحه 212 [2] بهار رویش، علی صفایی حائری، صفحه 56 [3] انسان 250 ساله، سید علی خامنه ای، 1390، چاپ اول، ص 258 ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
┅═ ۷۶ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل آب زلال! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ آب، گوارا است و صداي آب هم آرام بخش است؛ اما آبي كه زلال باشد، وگرنه آب گل آلود نه گوارايي دارد و نه آرامش مي بخشد. من و تو مثل آبيم؛ اگر صاف و صادق باشيم، ديگران در كنار ما به خيال مي رسند و در كنار ما راحت و آسوده اند و گرنه مايه ي رنج آن ها خواهيم بود. و چيزي كه آدم را زلال و تصفيه مي كند تقواست. يعني، نامردي نكن! ⛔️ بي انصاف نباش! ⚠️ حرف كسي را پيش كسي نبر!🚸 قرآن از ما همين را مي خواهد: 📢 «اتَّقُوا اللهَ» ؛ باتقوا باشيد. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
هدایت شده از فقه و احکام
📸 پاسخ زیبای جناب آقای در پاسخ به کامنت دختری که تازه محجبه شده است... | https://eitaa.com/feqh_ahkam/11756 https://eitaa.com/feqh_ahkam/11757 https://eitaa.com/feqh_ahkam/11768 https://eitaa.com/feqh_ahkam/11769 https://eitaa.com/feqh_ahkam/11771 ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
💌 پایۀ همۀ خوشی‌ها | @Panahian_ir ┅─────────── 🤲 ‌ ‌ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✖️جواب استاد عالی خطاب به کسانی که میگن اشکال نداره بی حجاب وارد مجالس عزاداری بشه | | ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────