#داستانهای_شگفت
۲۳ - نجات از مرگ
و نیز جناب آقای ایمانی فرمودند در سفری که از اصفهان به شیراز می خواستیم مراجعت کنیم خدمت آقای حاجی بیدآبادی سابق الذکر -اعلی اللّه مقامه - مشرَّف شدیم.
به ما فرمودند جناب میرزای محلاتی ( که در داستان اول ذکری از ایشان شد ) به من نوشته است که ایشان را از دعا فراموش کردهام!
سلام مرا به ایشان برسانید و عرض کنید من شما را فراموش نکرده ام چنانچه در فلان شب، سه مرتبه خطر مرگ به شما توجه کرد و من از حضرت ولی عصر - عجل اللّه تعالی فرجه - سلامتی شما را خواستم و خداوند شما را حفظ فرمود.
آقای ایمانی فرمودند پس از رسیدن به شیراز پیغام آقای بیدآبادی را به جناب میرزا رساندیم، فرمود درست است.
در همان شبی که ایشان فرمودند تنها به منزل می آمدم درب منزل (زیر طاق) که رسیدم یک نفر ایستاده بود تا مرا دید عطسه ای عارضش شد؛ پس سلام کرد و گفت استخاره ای بگیر، با تسبیح #استخاره گرفتم، بد بود، گفت یکی دیگر بگیر، آن هم بد بود، باز گفت استخاره دیگر بگیر، سومی هم بد بود؛ پس دست مرا بوسید و عذرخواهی کرد و گفت مرا وادار کرده بودند که شما را امشب با این اسلحه بکشم چون شما را دیدم بی اختیار عطسه کردم و مردد شدم، گفتم استخاره می گیرم اگر خوب آمد، شما را میکُشم و تا سه مرتبه استخاره کردم و هر سه بد آمد، دانستم که خدا راضی نیست و شما پیش خدا آبرومندید.
https://eitaa.com/mabaheeth/46063
#کرامت
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│ 📖 @feqh_ahkam
│ 📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۲۳ - نجات از مرگ
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و نیز جناب آقای ایمانی فرمودند در سفری که از اصفهان به شیراز می خواستیم مراجعت کنیم خدمت آقای حاجی بیدآبادی سابق الذکر -اعلی اللّه مقامه - مشرَّف شدیم.
به ما فرمودند جناب میرزای محلاتی ( که در داستان اول ذکری از ایشان شد ) به من نوشته است که ایشان را از دعا فراموش کردهام!
سلام مرا به ایشان برسانید و عرض کنید من شما را فراموش نکرده ام چنانچه در فلان شب، سه مرتبه خطر مرگ به شما توجه کرد و من از حضرت ولی عصر - عجل اللّه تعالی فرجه - سلامتی شما را خواستم و خداوند شما را حفظ فرمود.
آقای ایمانی فرمودند پس از رسیدن به شیراز پیغام آقای بیدآبادی را به جناب میرزا رساندیم، فرمود درست است.
در همان شبی که ایشان فرمودند تنها به منزل می آمدم درب منزل (زیر طاق) که رسیدم یک نفر ایستاده بود تا مرا دید عطسه ای عارضش شد؛ پس سلام کرد و گفت استخاره ای بگیر، با تسبیح #استخاره گرفتم، بد بود، گفت یکی دیگر بگیر، آن هم بد بود، باز گفت استخاره دیگر بگیر، سومی هم بد بود؛ پس دست مرا بوسید و عذرخواهی کرد و گفت مرا وادار کرده بودند که شما را امشب با این اسلحه بکشم چون شما را دیدم بی اختیار عطسه کردم و مردد شدم، گفتم استخاره می گیرم اگر خوب آمد، شما را میکُشم و تا سه مرتبه استخاره کردم و هر سه بد آمد، دانستم که خدا راضی نیست و شما پیش خدا آبرومندید.
https://eitaa.com/mabaheeth/46063
#کرامت
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│ 📖 @feqh_ahkam
│ 📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
نکته ای که در پاپان این مقاله لازمست تذکر دهم اینکه در نتیجه انتشار شرح حال حافظ قرآن و معرفی او به مردم تهران از عده ای از متدینین بازار شنیدم که در چند سال قبل ؛ یعنی در زمان مرحوم حاج آقا یحیی یک مرد کوری به نام حاجی عبود به مسجد سید عزیزاللّه رفت و آمد داشت که در عین کوری، حافظ قرآن با خصوصیات کربلائی ساروقی بود، او نیز محل آیه را در عین کوری نشان می داده و برای مردم با قرآن #استخاره می کرده...
می گویند روزی کتاب لغت فرانسه به قُطر قرآن مجید به او دادند استخاره کند، فوراً آن را پرت کرد و عصبانی😡 شد و گفت این قرآن نیست.
در مجلسی که حافظ قرآن حضور داشت، جناب آقای ابن الدین استاد محترم دانشگاه، خصوصیات حاجی عبود را تأیید و اظهار کردند که نامبرده را در منزل آقای #مصباح در قم در حضور مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری ملاقات و آزمایش کرده اند.
اینها از آثار قدرت حق است که گاهی برای ارشاد مردم و اتمام حجت ظاهری است : ( ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُواْلفَضْلِ الْعَظیمِ )¹
دانشمند محترم جناب آقای صدرالدین محلاتی مقالهای در شماره 1847 روزنامه پارس شیراز مورخ پنجشنبه 24 خردادماه 1335 درباره این قضیه نوشته اند که قسمت هائی از آن مورد نظر است و اینجا نقل میشود:
🗞 این مرد موسوم به کربلائی محمدکاظم کریمی و از اهل ساروی اراک است. سنّش در حدود هفتاد سال و پدرش عبدالواحد و شغلش رعیتی است. او مردی است بیسواد و عامّی و هیچگونه توانائی بر نوشتن و خواندن ندارد ولی به طرز شگفت آوری که داستان آنرا ذیلاً نقل مینمائیم حافظ تمام قرآن با تمام اعراب و بناء آن صحیحاً میباشد.
این شخص عدد آیه های هر سوره از قرآن مجید را میداند و عجیب این است که تا یکی از آیات با جمله های مشابه را میخوانند بدون فکر و تردیدی میگوید که در این سوره چند جای آن این آیات مشابه و یا این جمله های مشابه است و عجیبتر از آن اینکه هر قرآنی با چاپهای مختلف و متنوع بدست او بدهند و آیه ای را از او بخواهند که پیدا کند بفوریت قرآن را باز می نماید و با یک برگ برگردانیدن به طرف راست یا چپ آیه خواسته شده را نشان میدهد.
اما اطلاع بنده بر وجود -این مرد نظر بعدم تظاهر و اظهاری که نسبت به این امر دارد کسی بر حالش مطلع نیست و در حال گمنامی به شغل رعیتی مشغول است ولی حضرت آیت الله زاده مازندرانی پدر بزرگوار آقای پرفسور دانا حائری بر حال این مرد اطلاع یافته و نیز مسبوق گردیدند که وی برای معالجه کسالتی به قم آمده است - معظم له او را بعنوان اینکه به طبیبش راهنمائی کرده و مساعدتش نماید به تهران دعوت میکند.
روزهای جمعه علی المعمول در منزل ایشان تا ظهر مجلسی منعقد است و در آنروز عده زیادی از دوستان و ارادتمندان ایشان از هر طبقه و صنفی حضور می یابند؛ اتفاقاً در یکی از روزهای جمعه این مرد بر ایشان وارد میشود و یا قبلاً وارد شده بود و در جمعیت حضور پیدا میکند.
آقای آیت الله زاده راجع به هنر خداداد و موهبت الهی که نصیب این مرد شده صحبت میکنند و عده زیادی از حضار مجلس او را مورد آزمایش قرار میدهند و قرآن های طبع مختلف و حتی قرآن های کوچک و بزرگ در مجلس آورده میشود و هر کَس که قرآنی در نزد خود داشته و حتی قرآن های جیبی را بیرون می آورند و علاوه بر اینکه او را بخواندن آیات مختلف از سوره های مختلف آزمایش میکنند و مثلا از او میپرسند که (لعلّکم تفلحون) در فلان سوره در آیه چند است؟ او بدون تردید و تفکر جواب میدهد و میگوید آخر آیه بتعداد فلان و در عدد فلان است و نیز بعضی ها عمداً در اعراب و بنای آیهای تغییری میدهند و او میگوید این نحو غلط است و هر آیه را در هر قرآنی به هر نحو که از او میخواهند قرآن را بگیرد و به همان ترتیب که گفتیم باز میکند و نشان میدهد.
در آنروز حتی اشخاصی که نوعاً منکر اینگونه خوارق عاداتند، با آزمایشهای گوناگون وی را امتحان مینمایند و موجب اعجاب 😲 همه میشوند.
--------------------------------------------------
1- سوره مبارکه جمعه ، آیه 4.
#داستانهای_شگفت
۸۶ - اطلاع از 💭 خیال
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و نیز جناب سید مزبور نقل فرمود از مرحوم شیخ حسین حلاوی شاگرد عالم ربانی حاج سیدمرتضی #کشمیری که گفت در نظر داشتم با صبیه مرحوم آقای سید محسن عاملی ازدواج نمایم و برای #استخاره گرفتن جهت این امر خدمت سید استاد مشرّف شدم. پیش از آنکه قصد خود را بگویم عرض کردم استخاره ای برایم بگیرید جناب سید قدری تأمّل کرد؛ پس فرمود خوش ندارم علویه با غیر علوی ازدواج کند.
چون ابتدا چنین فرمود از گرفتن استخاره منصرف شدم.
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/51289
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۹۲
『 #دعای نود و دو – در #استخاره و طلب خیر 』
࿐ྀུ༅࿇༅════════
اَللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اقْضِ لیٖ بِالْخِیَرَةِ، وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذٰلِكَ ذَرِيعَةً إِلَی الرِّضَا بِـمٰا قَضَيْتَ لَنٰا وَ التَّسْلِيمِ لِمٰا حَكَمْتَ، فَأَزِحْ عَنّٰا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيِّدْنَا بِيَقِینِ الْمُخْلِصِینَ، وَ لاٰ تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمّٰا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ وَ نَكْرَەَ مَوْضِعَ رِضَاكَ، وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِي هِيَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلیٰ ضِدِّ الْعَافِيَةِ.
خداوندا به سبب دانشت که مُحیط بر همه چیز است، از تو درخواست خیر دارم؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست و به خیر و نیکی در حقّ من حکم فرما، و شناختِ انتخاب کردن و برگزیدن را به ما الهام کن و آن الهام را برای ما وسیلۀ خشنودی به آنچه که برای ما مقرّر کردی و تسلیم به آنچه در حقّ ما حکم فرمودی، قرار ده؛ پس آلودگی شک و دودلی در تقدیرت را از دل ما پاک کن و ما را به یقین مخلصان تقویت فرما؛
و داغ ناتوانی معرفت را نسبت به آنچه برایمان اختیار کردی، بر پیشانی ما نزن؛ تا بزرگی و عظمتت را سبک انگاریم و جایگاه خشنودیات را ناپسند شماریم و به چیزی که از حسن عاقبت دورتر و به ضد عافیت و سلامت همه جانبه نزدیکتر است، مایل شویم.
حَبِّبْ إِلَيْنَا مٰا نَكْرَہُ مِنْ قَضَائِكَ، وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا مٰا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ، وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمٰا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيَّتِكَ حَتّٰى لاٰ نُحِبَّ تَأْخِیرَ مٰا عَجَّلْتَ، وَ لاٰ تَعْجِيلَ مٰا أَخَّرْتَ، وَ لاٰ نَكْرَەَ مٰا أَحْبَبْتَ، وَ لاٰ نَتَخَیَّرَ مٰا كَرِهْتَ، وَ اخْتِمْ لَنٰا بِالَّتِي هِيَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَكْرَمُ مَصِیراً، إِنَّكَ تُفِيدُ الْكَرِيـمَةَ وَ تُعْطِي الْجَسِيمَةَ، وَ تَفْعَلُ مٰا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلیٰ كُلِّ شَیْءٍ قَدِيرٌ.
آنچه را از داوریات نـمیپسندیم، محبوب ما قرار ده و آنچه را از حکم تو سخت میپنداریم، بر ما آسان ساز.
و گردن نهادن آنچه از مشیّت و ارادهات بر ما وارد کردی، به ما الهام کن؛ تا عقب انداختـن آنچه را پیش انداختی و پیش انداختـن آنچه را عقب انداختی، دوست نداشته باشیم و هر آنچه را دوست داری ناپسند نشماریم؛ و آنچه را ناپسند داشتی، انتخاب نکنیم.
و کار ما را به آنچه عاقبتش پسندیدهتر و فرجامش برای انسان گرامیتر است، پایان بخش؛ همانا تو عطای نفیس میرسانی و نعمت بزرگ میبخشی و هر چه میخواهی انجام میدهی و تو بر هر کار توانایی.
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -