#خاطرات |اگر بگويم نمىدانم اشكالى ندارد؟!
از مرحوم #علامه_طباطبايى صاحب تفسير الميزان سؤالى كردند. ايشان فرمود: اگر بگويم نمىدانم اشكالى ندارد؟
گفتند: خير آقا.
فرمود: #نمىدانم.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | شادى دشمن
ديماه سال ٥٦ بود.
فرزند يكى از مدرسين حوزه قم كه از جمله شهداى ١٩ دى بود، جنازهاش را به بهشتزهرا آوردند، در حالى كه پدرش تحت تعقيب مأموران رژيم شاه بود.
پدر خودش را به بالين فرزند كه دانشجوى سال اوّل بود رساند، ولى هيچ گريه نكرد و گفت: خدايا راضى هستم.
بعد از چند روز حضرت امام از نجف براى ايشان نامه نوشت كه خوشحال شدم گريه نكردى، چون اگر گريه مىكردى دشمن شاد مىشد.
آن روز فهميدم كه چرا حضرت امام قدس سره در فراق فرزندش -سيدمصطفى -گريه نكرد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | مطالعه با تمام وجود
از مرحوم علامه محمدتقى جعفرى شنيدم كه مىفرمود: در نجف مشغول #مطالعه بودم و در حين مطالعه فتيله چراغ نفتى بالا آمده و دود زده بود.
دود همۀ اتاق را گرفته و به خارج اتاق رفته بود.
طلبهها به حجره من هجوم آوردند و در را باز كردند، ديدند كه من مشغول مطالعه هستم.
وقتى از اتاق بيرون آمدم تازه فهميدم اتاقم پر از دود بوده است ولى من غرق مطالعه بودهام و متوجّه آن نشدهام.
#علامه_جعفری ره
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | شهيد عفّت
در خوزستان دو خواهر آموزشيار براى رفتن به روستا سوار اتومبيل وانتى شدند.
سر دوراهى كه مىرسند مىخواهند پياده بشوند؛ اما راننده ماشين را سرعت داده و مىگذرد. هرچه خواهران نهضتى مشت به شيشه مىزنند راننده نمىايستد.
بالاخره يكى از خواهران خود را از ماشين پرت مىكند و شهيد مىشود. بدنبال او دوّمى نيز چنين مىكند.
در حديث آمده است: كسى كه در راه حفظ #عفّت كشته شود، #شهيد است.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | شاگردپرورى استاد
💭 روزى يكى از شاگردان، تقريرات و نوشتههاى خود را تقديم استاد كرد.
استاد نوشتهها را مطالعه كرده و گفت: #درس را خوب نوشتهاى، ولى دلم مىخواست يكى دو تا اشكال هم به حرفهاى من مىكردى، تا فكرت باز شود.
من هرچه گفتهام تو نوشتهاى، اين دليل آن است كه درس را فهميدهاى، امّا #ابتكار ندارى.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | تأثير اخلاق خوب
يكى از برادران نقل مىكرد: در حالى كه سران تودهاىها مثل كيانورى و احسان طبرى اعترافاتى كرده و طى مصاحبهاى مطالبى را گفته بودند، يك نفر از تودهاىها خيلى يك دنده بود و اصلا همكارى نمىكرد.
پاسدار مسئول حفاظت زندان به او مىگويد:
بزرگترهاى شما اعتراف كردهاند، تو هم بگو و اعتراف كن، به نفع خودت است.
او آب دهان به صورت آن برادر مىاندازد.
زندانبان در مقابل آن برخورد مىگويد: « و الكاظمين الغيظ ».
تودهاى كه باسواد بوده و معناى آيه را فهميده بود، گريهكنان به كنارى مىرود و به آن برادر پاسدار مىگويد: هيچ چيز مرا تسليم نكرد؛ امّا اين برخورد تو، مرا تسليم كرد.
#اخلاق_خوب
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | روح بلند
خدمت #علامه_طباطبايى قدس سره گفته شد، شخصى عليه تفسيرالميزان كتابى نوشته است. ايشان بدون اينكه غيظ كند و عصبانى شود فقط دو كلمه فرمودند: بسيار خوب.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | مواظبت از نفس
افتتاح اوّلين دوره مجلس شوراى اسلامى بود.
نمايندگان در حسينيه جماران خدمت امام رسيدند و نماينده اوّل تهران در تجليل از حضرت امام سخنانى ايراد كرد و ضمن سخنانش گفت: بنفسى انت، بنفسى انت. يعنى جان من به قربانت.
امام فرمود: من گله دارم از اين سخنان، مىترسم حرفهاى شما در روح من اثر بگذارد.
امام از همان روز اوّل، مواظبت از نفس و خطر رياست را به نمايندگان گوشزد كردند.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | امام حسين علیهالسلام در انتظار مهمان
عمليات والفجر بود كه براى ديدن رزمندگان به جبهه رفته بودم. صحبت از گردان شهادت شد.
گفتند: براى شكستن خط، ٢٥٠ نفر داوطلب شهادت لازم داريم، انبوهى از جمعيت هجوم آورده و بر سر انتخاب افراد دعوا شد تا اينكه با قرعه ٢٥٠ نفر را انتخاب كردند.
شب قبل از آن، يكى از رزمندگان در عالم خواب مىبيند كه #امام_حسين عليه السلام حرم را جارو مىكند.
مىگويد: دويدم جارو را از آن حضرت بگيرم.
حضرت فرمود: نه، ياران باوفاى من دارند مىآيند، مىخواهم خودم حرم را براى زائرانم جارو كنم.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#عهدنامه | ۶/۳۰
📜 وَ لْیَکُنْ أَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَکَ، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَائِبِ النَّاسِ; فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً، الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللهُ یَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ. أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْد، وَ اقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْر وَ تَغَابَ عَنْ کُلِّ مَا لاَ یَضِحُ لَکَ وَ لاَ تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاع فَإِنَّ السَّاعِیَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ.
ترجمه : بايد دورترين رعايا نسبت به تو و مبغوض ترين آنها در نزد تو کسانى باشند که بيشتر در جستجوى عيوب مردمند؛ زيرا در (غالب) مردم عيوبى وجود دارد (که از نظرها پنهان است و) والى از همه سزاوارتر است که آنها را بپوشاند.
بنابراين لازم است عيوبى را که بر تو پنهان است آشکار نسازى.
وظيفه تو تنها اين است که آنچه را بر تو ظاهر گشته اصلاح کنى و آنچه از تو مخفى مانده خدا درباره آن داورى مى کند.
تا آنجا که در توان دارى عيب پوشى کن تا خدا عيوب تو را که دوست دارى از رعيتت پنهان باشد، بپوشاند. عقده آنها را که کينه دارند (با برخورد خوب و محبّت آميز) بگشا و اسباب عداوت و دشمنى را درباره خود قطع نما.
از آنچه براى تو روشن نيست #تغافل کن و در تصديق سخن چينان شتاب مکن؛ زيرا سخن چين #خيانت پيشه است، هرچند در لباس ناصحان ظاهر شود.
۱۷)
عیب پوش باش
امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه عمدتاً درباره عیب پوشى والى نسبت به رعیت سخن مى گوید و تأکید میورزد که وظیفه او تنها مبارزه با عیوب ظاهر است و باید از تجسس و پرداختن عیوب باطن و از کسانى که او را تشویق به این کار مى کنند بپرهیزد.
مى فرماید: «باید دورترین رعایا به تو و مبغوض ترین آنها در نزد تو کسانى باشند که بیشتر در جستجوى عیوب مردمند»; (وَلْیَکُنْ أَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَأَهُمْ(۱) عِنْدَکَ، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَایِبِ النَّاسِ).
معمولاً در اطراف زمامداران، گروهى از عیب جویان حاضر مى شوند و براى تقرّب به والى و زمامدار، عیوب و خیانت هاى این و آن را شرح مى دهند، آبروى افراد را مى برند و ذهن والى را به آنها مشوب مى کنند و او را گرفتار سوء ظن نسبت به هرکس مى سازند.
امام(علیه السلام) مى فرماید: باید این گروه را از خود دور کنى که مایه نابسامانى حکومتند; از یک سو ایجاد اختلاف در میان مردم مى کنند و از سویى دیگر رابطه زمامداران را با توده هاى ملت سُست مى سازند و از سوى سوم بذر بدبینى و سوء ظن را در همه جا مى پاشند.
آرى باید چنان باشد که هیچ کَس تصور نکند با عیب جویى از این و آن به والى تقرب پیدا مى کند.
سپس امام براى تأکید و تأیید این سخن به استدلال پرداخته مى افزاید: «زیرا در (غالب) مردم عیوبى وجود دارد (که از نظرها پنهان است و) والى از همه سزاوارتر است که آنها را بپوشاند، بنابراین لازم است عیوبى را که بر تو پنهان است آشکار نسازى»; ( فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً، الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا).
در ادامه مى افزاید: «وظیفه تو تنها این است که آنچه را بر تو ظاهر گشته اصلاح کنى و آنچه از تو مخفى مانده است خدا درباره آن داورى مى کند»; (فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللهُ یَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ).
#پیامبر_اکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده است: «لاَ یُبْلِغْنِی أَحَدٌ مِنْکُمْ عَنْ أَصْحَابِی شَیْئاً فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَخْرُجَ إِلَیْکُمْ وَأَنَا سَلِیمُ الصَّدْرِ; هیچ یک از شما عیوب (پنهانى) یاران مرا براى من نقل نکند؛ زیرا من دوست دارم به همه شما خوش بین باشم».(۲)
آنچه امام(علیه السلام) در این بخش از سخنان خود بیان فرموده اشاره به این حقیقت دارد که بالاخره غالب مردم داراى نقاط ضعفى هستند که بر دیگران پوشیده است.
اگر این نقاط ضعف آشکار گردد هم مردم به یکدیگر بدبین مى شوند و هم والى به آنها بدبین مى گردد و این بدبینى که در حدیث پیامبر نیز به آن اشاره شد، رشته اتحاد آنها را پاره مى کند و امکان همکارى صمیمانه آنها را به یکدیگر و همه را با والى سلب مى نماید.
به همین دلیل قرآن مجید صریحا از تجسس و تفحص از عیوب پنهانى نهى کرده و مى فرماید: (وَلا تَجَسَّسوا).(۳)
وظیفه والى آن است که اگر کسى پرده درى کند و آشکارا دست به کارهاى خلاف زند و عیوب خویش را جسورانه ظاهر نماید، به اصلاح آن از طرق مسالمت آمیز بپردازد و اگر از این راه موفق نشد شدت عمل به خرج دهد و حدود الهى را که در حکم جراحى لازم براى پیکر اجتماع است، اجرا کند.
سپس امام(علیه السلام) براى تکمیل این سخن از راه دیگرى وارد مى شود و مى فرماید: «تا آنجا که در توان دارى عیب پوشى کن تا خدا عیوب تو را که دوست دارى از رعیتت پنهان باشد بپوشاند»; (فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ).
اشاره به اینکه درباره دیگران عیب پوش باش تا خدا عیوب تو را مستور دارد.
این پاداش الهى در دنیاست.
در آخرت نیز پاداشى مهم تر و عالى تر در انتظار عیب پوشان است.
در روایتى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ سَتَرَ أَخاهُ فی فاحِشَة رَآها عَلَیْهِ سَتَرَهُ اللهُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; کسى که کار بدى از برادر مسلمانش ببیند و آن را مستور دارد خداوند عیب او را در دنیا و آخرت مستور خواهد داشت».(۴)
در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «کَانَ بِالْمَدِینَةِ أَقْوَامٌ لَهُمْ عُیُوبٌ فَسَکَتُوا عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ فَأَسْکَتَ اللهُ عَنْ عُیُوبِهِمُ النَّاسَ فَمَاتُوا وَ لاَ عُیُوبَ لَهُمْ عِنْدَ النَّاس; در مدینه گروه هایى بودند که عیوبى داشتند ولى عیوب دیگران را پوشاندند؛ خداوند هم عیوب آنها را از مردم پوشاند، لذا هنگامى که از دنیا رفتند مردم هیچ عیبى بر آنها نمى گرفتند».(۵)
سپس امام(علیه السلام) در ادامه چهار دستور دیگر در این بخش از عهدنامه به مالک اشتر مى دهد.
نخست مى فرماید: «عقده آنها را که کینه دارند (با برخورد خوب و محبّت آمیز) بگشا»; (أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْد(۶)).
←روشن است که عوامل مختلفى ممکن است مردم را درباره والى کینه توز کند.
والى باید بیدار و هشیار باشد و این کینه ها را که در سینه ها نهفته است با رفتار نیک و بزرگوارانه برطرف سازد و عقده گشایى کند.
💭 این احتمال نیز در تفسیر این جمله داده شده که کینه هاى درون خود را نسبت به مردم رها کند و اگر کسى کار خلافى کرد به دل نگیرد و فراموش کند.
از قدیم گفته اند کارهاى خوبى را که مردم درباره شما مى کنند فراموش نکنید و به موقع جبران نمایید و کارهاى بد آنها را به فراموشى بسپارید و در مقام انتقام برنیایید; ولى معناى اوّل مناسب تر است.
در دستور دوم مى افزاید: «و اسباب عداوت و دشمنى را درباره خود قطع کن»; (وَ اقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْر(۷))، زیرا مى دانیم عداوت ها معمولاً بى سبب نیست; یا نتیجه بدرفتارى است یا تضییع حقوق، یا خودبزرگ بینى و امثال آن.
هنگامى که این اسباب قطع گردد دشمنى ها به دوستى مبدل مى شود.
در سومین دستور مى فرماید: «از آنچه براى تو روشن نیست تغافل کن»; (وَ تَغَابَ(۸) عَنْ کُلِّ مَا لاَ یَضِحُ(۹) لَکَ).
← اشاره به اینکه اصرار بر جستجوگرى 🔍 در کار مردم نداشته باش و در جزئیات، خود را به فراموشکارى و تغافل بزن؛ زیرا پرداختن به جزئیات، انسان را از پرداختن به امور کلى و مهم بازمى دارد و به اختلافات و کینه ها و عداوت ها دامن مى زند.
در چهارمین و آخرین دستور مى فرماید: «و در تصدیق سخن چینان شتاب مکن؛ زیرا سخن چین خیانت پیشه است، هرچند در لباس ناصحان ظاهر شود»; (وَ لاَ تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاع(۱۰) فَإِنَّ السَّاعِیَ غَاشٌّ(۱۱)، وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ).
مى دانیم سخن چین کسى است که با خبر رسانى درست و نادرست در میان افراد آنها را به جان هم مى اندازد و بذر عداوت را در سرزمین سینه ها مى پاشد.
از قدیم گفته اند:
میان دو کَس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزم کش است.
به عکس، اسلام اجازه مى دهد براى صلح دادن افراد حتى دروغ بر زبان جارى کنند و به تعبیر دیگر آب بر آن آتش🔥 بریزند نه آنکه هیزمى بر آن بیافزایند.
در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «أَ لاَ أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الاَْحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ; آیا به شما شرورترین مردم را معرفى کنم؟ عرض کردند آرى یا رسول الله.
فرمود: آنها سخن چینانى هستند که در میان دوستان جدایى مى افکنند و پاکان را متهم به عیوب مى سازند».(۱۲)
نکته
موارد عیب پوشى و موارد اطلاع رسانى
⁉️ با مطالعه آنچه امام(علیه السلام) در این بخش در مورد عیب پوشى والیان و طرد عیب جویان و سخن چینان بیان فرموده، این سؤال مطرح مى شود که چرا پیغمبر اکرم صلّیالله علیه السلام و شخص امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، عیون و خبرچینانى داشتند که در اقصی نقاط بلاد اسلام خبرهاى آشکار و پنهانى امرا و کارگزاران و والیان را به آنها مى رساندند. آیا این کار بر خلاف عیب پوشى نیست؟
اضافه بر این در دستورات اسلام آمده است که اگر کسى با شما درباره شخصى مشورت کند چنانچه عیوبى پنهانى از او سراغ دارید براى او بازگو کنید و آن را از مسأله غیبت مستثنا دانسته اند.
✅ پاسخ این سؤال چندان پوشیده نیست؛ زیرا سخن از عیب پوشى درباره عیوب خصوصى و شخصى است که در سرنوشت جامعه تأثیر ندارد یا تأثیر بسیار کمى دارد; ولى هنگامى که پاى مصالح جامعه و نظام کشور اسلام به میان مى آید و سخن از توطئه ها و افشاى آنها در میان باشد، حکم دیگرى دارد.
به یقین باید تحقیق و تجسس کرد و خبررسانى داشت مبادا به سبب آن ضرر و زیان گسترده اى دامان گروهى را بگیرد و گاه خون هایى ریخته شود و اموال و اعراضى بر باد رود.
اینجا جاى عیب پوشى و ستّاریت نیست.
همچنین هرگاه مسلمانى مى خواهد به کارى اقدام کند خواه مربوط به ازدواج باشد یا شراکت در امر تجارت، یا انتخاب شخصى براى کارمندى و معاونت و در این باره از شخص مطلعى تحقیق کند و به مشورت با او بنشیند، پنهان کردن امورى که تأثیر در آن امر دارد نوعى خیانت است و شخصى که طرف مشورت واقع مى شود حق ندارد در این امر با کتمان عیوب خیانت کند.
💡 به این ترتیب حد فاصل میان عیب پوشى و خبررسانى در امور اجتماعى و در مقام مشورت روشن مى شود.
پاورقی :
۱ . «أشْنأهم» از ريشه «شَنْأ» بر وزن «شمع» به معناى کينه و عداوت گرفته شده است.
۲ . بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۰.
۳ . حجرات، آيه ۱۲.
۴ . کنزالعمال، ح ۶۳۹۲.
۵ . بحارالانوار، ج ۷۲، ۲۱۳، ح ۴.
۶ . «حِقْد» به معناى کينه و عداوتى است که در قلب نهفته شده و در انتظار فرصت براى ظهور و بروز است.
۷ . «وِتْر» بر وزن «فکر» و «وَتْر» بر وزن «سطر» هر دو به معناى مفرد و تنها بودن است. از آنجا که هرگاه کسى کشته شود بازماندگان او تنها مى مانند و طبعاً کينه او را به دل مى گيرند اين واژه به معناى کينه و عداوت نيز به کار مى رود و در جمله بالا همين معنا مراد است.
۸ . «تَغابَ» فعل امر است از ريشه «تغابى» به معناى تغافل از ماده «غِباوَة» به معناى جهل و بى خبرى گرفته شده گويى کسى که خود را به فراموشى و تغافل مى زند از آن امر، جاهل و بى خبر است.
۹ . «يضح» از ريشه «وضوح» به معناى روشن شدن چيزى است.
۱۰ . «سَاع» از ريشه «سعى» در اصل به معناى هرگونه تلاش و کوشش است; ولى در اين گونه موارد به کسى گفته مى شود که سعى در سخن چينى و عيب جويى افراد دارد.
۱۱ . «غاشّ» به معناى خائن و بدخواه است از ريشه «غِشّ» به معناى #خيانت و بدخواهى گرفته شده است.
۱۲ . کافى، ج ۲، ص ۳۶۹، ح ۱.
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئلهی مهمی که خیلیا حواسشون بهش نیست!
#اسلام طرفدار فرصت دادنه...
#فرصت برای جبرانکردن...
آدمی که حس میکنه آبروش رفته،
خیلی سخت میتونه انگیزهای برای تغییر پیدا کنه...
البته وقتی این فرصتدادن به یه نفر،
باعث متضرر شدن افراد دیگهای بشه، اوضاع فرق میکنه...
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#خاطرات | اينهم تصادف بود؟!
در زمان قديم - در حدود ٤٠ سال قبل - رئيس اداره فرهنگ كاشان براى بازديد از مدرسهاى راهى روستا شد.
به محض اينكه مدير مدرسه سر و كله رئيس را ديد، دست پاچه و هاج و واج شد.
رئيس، وارد كلاس شد.
ديد معلّم نيست، مدير گفت:
جنابِ رئيس اين اتّفاقى است.
رئيس شروع كرد به سؤال كردن از بچهها، از اتّفاق يكى از بچههاى تنبل را صدا زد.
مدير مدرسه پيش خود گفت: اينهم از شانس بد من!
تا رئيس رويش را برگرداند، مدير مدرسه به بچه تنبل گفت: بنشين و به يكى از شاگردان زرنگ گفت: بلند شو.
رئيس برگشت و گفت: ببينم كى به تو گفت بلند شوى؟
شاگرد گفت: آقاى مدير.
رئيس فرهنگ رو كرد به مدير مدرسه و گفت: آقاى مدير!
اينهم تصادفى بود؟!
چه خوب است انسان وقتى تقصيرى دارد به جاى توجيه، اقرار كند؛ زيرا اقرار به خطا، نشانۀ جوانمردى است.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | كيفر مسخره كردن
شخصى بود كه در گفتن « ولاالضالين » #وسواس داشت و در نماز بعد از « غير المغضوب عليهم » مىگفت: ولاالض، ولاالض، ولاالض شخص ديگرى كه پشت سرش بود او را مسخره كرده مىگفت: مرض، مرض، مرض.
ديرى نگذشت كه مسخره كننده به همين بلا مبتلا شد و در همين كلمه در نماز دچار وسواس شد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | تقليد از چه چيزى
شخصى بعد از ناهار مقيّد بود بخوابد.
از او سؤال شد چطور شد شما بعداز ناهار مىخوابى؟
گفت: شنيدهام كه امام بعد از ناهار مىخوابيدند.
گفتم: چطور شما فقط از خواب امام، #تقليد مىكنى؟
چرا #نماز_شب امام را نمىبينى؟
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | مصداق برادرى اسلامى
#آيت_اللّه_مشكينى مىفرمود: در حجره چند تا طلبه بوديم و هرچه پول داشتيم زير فرش مىگذاشتيم و مىگفتيم: هركه هرچه نياز دارد بردارد و خرج كند.
اصلاً نمىپرسيديم اين پول مال كه بود؟
و چه مقدار برداشته مىشود؟
بايد برسيم به آنجايى كه همه با هم يكى باشيم.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────