📄 ... مسأله خراج و ماليات را دقيقا زير نظر بگير، به گونه اى که صلاح خراج دهندگان باشد، زيرا بهبودى و صلاحِ وضع خراج و بهبودى و صلاح حال خراج گزاران سبب بهبودى حال ديگران (و ساير قشرهاى جامعه اسلامى) مى شود و هرگز ديگران به صلاح نمى رسند مگر اينکه خراج گزاران به صلاح برسند، زيرا تمام مردم وابسته به خراج و خراج گزاران هستند و بايد توجّه تو در عمران و آبادى زمين بيش از توجهت به جمع آورى خراج باشد، چون خراج جز با آبادانى به دست نمى آيد و آن کس که بخواهد خراج را بدون عمران و آبادانى طلب کند شهرها را ويران و بندگان خدا را هلاک نموده و پايه هاى حکومتش متزلزل خواهد شد، به گونه اى که بيش از مدت کمى دوام نخواهد داشت، بنابراين اگر رعايا از سنگينى خراج و يا آفت زدگى يا خشک شدن آب چشمه ها يا کمىِ باران و يا دگرگونى زمين بر اثر آب گرفتگى (و فساد بذرها) يا تشنگى شديد زراعت (و به دنبال آن کمبود محصول) به تو شکايت کنند، خراج آنها را به مقدارى که اميد دارى کار آنها را اصلاح کند و بهبود بخشد، تخفيف ده.
هرگز تخفيف هزينه هايى که به آنها مى دهى بر تو گران نيايد، زيرا آن ذخيره اى خواهد بود که از طريق عمران کشورت به تو باز مى گردانند و حکومت تو را زينت مى بخشند و اضافه بر آن از تو به نيکى ياد مى کنند و به سبب گسترش عدالت از سوى تو در ميان آنها (و رضايت آنان از حکومتت) از آنان خرسند خواهى شد. اين در حالى است که مى توانى با تقويت آنها از طريق ذخيره اى که نزدشان نهاده اى آنان را آسوده خاطر سازى و به جهت عدالت و مهربانى که آنها را به آن عادت داده اى نسبت به آنان مطمئن باشى.
و بسيار مى شود که در آينده براى تو گرفتارى هايى پيش مى آيد که اگر در دفع آن گرفتارى ها بر اين رعايا تکيه کنى آنها با طيب خاطر آن را پذيرا مى شوند (و در حل مشکل به تو يارى مى دهند) زيرا عمران و آبادى، هر چه بر آن نِهى تحمل مى کند. ويرانى زمين تنها به علت فقر صاحبان آن حاصل مى شود و فقر آنها تنها به سبب توجّه زمامداران به جمع مال و زراندوزى و بدگمانى به
بقاى حکومتشان و کم عبرت گرفتن (از سرنوشت زمامدارانِ پيشين) خواهد بود.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
📖 مطالعهٔ شرح این فراز
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
📄 ... سپس در وضع دبيران و مُنشيانت دقت کن و کارهايت را به بهترين آنها بسپار.
🗞 نامه هاى سرّى خود را که در بردارنده نقشه ها و اسرار مخفى است، در اختيار کسى قرار ده که بيش از همه داراى فضايل اخلاقى باشد.
از کسانى باشد که مقام و موقعيت، او را مست و مغرور نسازد تا جرأت کند در حضور بزرگان و سران مردم با تو مخالفت و گستاخى ورزد.
کسى که در رساندن نامه هاى کارگزارانت به تو و گرفتن پاسخ هاى صحيح آن، از تو غافل نشود، خواه از امورى باشد که براى تو دريافت مى دارد يا از سوى تو مى بخشد.
کسى باشد که هرگاه قراردادى براى تو ببندد سُست نبندد و هرگاه قراردادى بر ضد تو بسته شد، از يافتن راه حل آن عاجز نماند.
کسى که از ارزش و قدر خويش در امور مختلف بى خبر نباشد، زيرا آن کَس که به قدر و منزلت خويش جاهل است نسبت به قدر و منزلت ديگران جاهل تر خواهد بود.
سپس در انتخاب اين منشيان هرگز به فراست و هوشيارى خود، و اعتماد شخصى و حسن ظن خويش قناعت مکن؛ زيرا افراد (فرصت طلب) براى جلب توجّه زمامداران به ظاهرسازى و خوش خدمتى مى پردازند در حالى که در ماوراى اين ظاهرِ جالب هيچ گونه خيرخواهى و امانت دارى وجود ندارد.
آنها را از طريق مقاماتى که براى حاکمان صالح پيش از تو داشته اند بيازماى و بر کسانى اعتماد کن که در ميان مردم بهترين آثار نيک را گذاردهاند و در امانت دارى معروفترند. اگر چنين کنى اين دليل بر خيرخواهى و اطاعت تو از پروردگار است، همچنين اطاعت از کسى که #ولايت را از طرف او پذيرفته اى (يعنى امام و پيشواى تو).
براى هر بخشى از کارهايت رئيس و سرپرستى از ميان آنها انتخاب کن; کسى که کار مهم او را مغلوب و درمانده نسازد و کثرت کارها پريشانش نکند و (بايد بدانى) هر عيبى در مُنشيان مخصوص تو يافت شود که تو از آن بى خبر بمانى، مسئولِ آن خواهى بود.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
۱۸/۳
↓اشاره به اینکه تقسیم کار باید به صورتى انجام گیرد که مسئولیت هر یک از آنان روشن شود; مثلاً بخشى از نامه ها مربوط به پیمان هاى صلح، قراردادها اعم از قراردادهاى مربوط به خارج و قراردادهاى داخلى درباره زمین هاى کشاورزى و مانند آن است که باید مسئول معینى داشته باشد.
بخش دیگرى نامه هاى محرمانه است که احتیاج به مدیریت خاصى دارد و بخشى مربوط به نامه هاى فرمانداران و استانداران و امثال آنها و قسمتى مربوط به تظلم هاى مردم مظلوم و ستمدیده است.
هر یک از اینها باید مسئول خاصى داشته باشد; مسئولانى که داراى این دو صفت باشند; نه از کارهاى بزرگ بهراسند و نه کثرت کار آنها را پریشان و درمانده کند.
بعضى از شارحان نهج البلاغه این دستور را تنها ناظر به دبیران و منشیان مخصوص ندانسته اند، بلکه به تمام کارهاى مملکتى اشاره مى دانند.
← مفهوم آن این است که بخشى از کارها باید به دست وزیرى سپرده شود و وزارت خانه او ناظر به امور معینى باشد بى آنکه تداخلى در کارها رخ دهد و یا کارى بدون سرپرست و مسئول باقى بماند.(۶) ولى دستور بعد که مربوط به کتّاب است با توجّه به اینکه پیش از این نیز در این فراز از عهدنامه سخن از کتّاب در میان بوده قرینه مى شود که این جمله نیز ناظر به کاتبان باشد، هرچند ملاکِ آن دیگران را شامل شود.
بعضى معتقدند تقسیم کار حکومت به این صورت که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این عهدنامه به آن اشاره کرده از امورى است که در قرن هاى اخیر پیدا شده و در گذشته به این صورت وجود نداشت; ولى همان گونه که ملاحظه مى کنید امام آنچه را در این زمینه لازم بوده با ظرافت خاصى بیان فرموده است.
در دومین دستور به این نکته اشاره مى فرماید که تعیین مسئول براى هر کار، سلب مسئولیت از تو نمى کند; تو نیز با آنها مسئولیت مشترک دارى.
مى فرماید: «و (باید بدانى) هر عیبى در مُنشیان مخصوص تو یافت شود که تو از آن بى خبر بمانى مسئول خواهى بود»; (وَ مَهْمَا کَانَ فِی کُتَّابِکَ مِنْ عَیْب فَتَغَابَیْتَ(۷) عَنْهُ أُلْزِمْتَه).
این همان چیزى است که از آن به مسئولیت مشترک تعبیر مى شود و اشاره به آن است که تعیین مسئول براى هر کار، سلب مسئولیت از مقامى بالاتر نمى کند، چرا که او باید در عین تقسیم کار و مدیریت ها، بر وضع مدیران خود نظارت مستمر داشته باشد؛ همان گونه که در دنیاى امروز نیز چنین است که اگر مدیرى در فلان وزارتخانه دست به کار خلافى زد وزیر را احضار مى کنند و از او بازخواست مى نمایند و به این ترتیب درباره کارهاى مهم نظارت مضاعف صورت مى گیرد و سبب استحکام برنامه هاى اجرایى حکومت خواهد شد.
____________
پاورقی :
۱. «مَکايد» جمع مکيدة به معناى حيله و چاره هاى پنهانى براى حل مشکلات است.
۲. «تُبْطِرُه» از ريشه «بَطَر» بر وزن «بشر» به معناى طُغيان و غرور بر اثر فزونى نعمت يا رسيدن به مقام و قدرت گرفته شده است.
۳. «فِراسَة» به معناى درک درون افراد با ظن صائب است. به بيان ديگر هوشيارى و مهارت در شناخت باطن و ظاهر امور. اين واژه در اصل به معناى صيد کردن است و به همين مناسبت در مسائل مربوط به هوشيارى نيز به کار رفته است.
۴. «استِنامَة» به معناى آرامش و اعتماد و اطمينان است. از ريشه «نوم» به معناى خواب گرفته شده؛ زيرا انسان در حالت خواب به آرامش دست مى يابد.
۵. «تَصَنُّعْ» به معناى ظاهرسازى و تلاش براى خوب نشان دادن شخص يا چيزى است. از ريشه «صنع» و «صنعت» گرفته شده و هنگامى که به باب تفعّل مى رود به معناى تکلّف براى ساختن چيزى است.
۶. شرح نهج البلاغه علاّمه خويى، ج ۴، ص ۹۲.
۷. «تَغابَيْتَ» از ريشه «تَغابى» همان گونه که پيش از اين هم اشاره شد به معناى تغافل؛ از ريشه «غَباوة» به معناى جهل و بى خبرى گرفته شده است؛ گويا کسى که خود را به فراموشى و تغافل مى زند درباره آن امر جاهل و بى خبر است.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
📄 ... سپس درباره تجار و صاحبان صنايع نخست به خودت توصيه کن (که مراقب حفظ و تقويت آنان باشى) و نيز ديگران را به خير و نيکى با آنان سفارش نما.
(در اين توصيه) بين بازرگانانى که در مراکز تجارى اقامت دارند و يا آنها که سيار و در گردش اند و نيز صنعتگران و کارگرانى که با نيروى جسمانى خود به کار مى پردازند، تفاوت مگذار؛ زيرا آنها منابع اصلى منفعت (مردم) و اسباب آسايش (جامعه) هستند و مال التجاره هاى مفيد را از سرزمين هاى بعيد و دور دست، از صحرا و دريا و سرزمين هاى هموار و ناهموارِ محل حکومت تو و از مناطقى که عموم مردم با آن سر و کارى ندارند و (حتى) جرأت رفتن به آن را نيز در خود نمى بينند، گردآورى مى کنند، زيرا آنها (بازرگانان، پيشهوران و صنعتگران) مردم سالمى هستند که بيمى از ضرر آنها نمى رود و صلح دوستانى که خوف خيانت و نيرنگ آنها نيست.
کارهاى آنها را پيگيرى کن و سامان ده چه آنها که در حضور تو (و مرکز فرمانداريت) زندگى مى کنند و چه آنها که در گوشه و کنار کشورت هستند.
و بدان! با تمام آنچه گفتم در ميان آنها جمع کثيرى هستند به شدت تنگ نظر و بخيلِ زشت کار و احتکار کننده مواد مورد نياز مردم و اجحاف کننده در تعيين قيمت ها و اينها موجب زيان براى توده مردم و عيب و ننگ بر زمامدارانند.
⛔️ از احتکار (به شدت) جلوگيرى کن، چرا که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از آن منع فرمود و بايد معاملات با شرايط آسان صورت گيرد: با موازين عدل و نرخ هايى که نه به فروشنده زيان رساند و نه به خريدار، و هر گاه کسى بعد از نهى تو از احتکار، دست به چنين کارى زند او را کيفر ده; ولى (هرگز) در مجازات زياده روى نکن.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
📄 ... سپس (امام عليه السلام فرمود:)
خدا را خدا را (در نظر داشته باش) درباره طبقه پايين اجتماع;
همان ها که راه چاره اى (حتى براى معيشت ساده) ندارند.
آن ها مستمندان و نيازمندان و تهى دستان و از کار افتادگان هستند و (بدان) در اين طبقه گروهى قانع اند (و به آنچه به آنها بدهند اکتفا مى کنند) و گروهى ديگر کسانى هستند که سؤال مى کنند (و در برابر کمک هايى که به آنها مى شود گاه اعتراض دارند) آنچه را خداوند درباره حق خود نسبت به آنها به تو دستور داده است حفظ کن;
بخشى از #بيت_المال مسلمين و قسمتى از غلات خالصهجات اسلامى را در هر شهر (و آبادى) به آنها اختصاص ده؛ زيرا آنها که دورند به مقدار کسانى که نزديک اند سهم دارند و تو مأمورى که حق همه آنها را رعايت کنى.
هرگز غرور و سرمستى زمامدارى، تو را به خود مشغول نسازد (و از رسيدگى به کار آنها باز ندارد) زيرا هرگز به بهانه کارهاى فراوان و مهمى که انجام مى دهى از ترک خدمات کوچک معذور نيستى.
نبايد همّ خود را از آنها برگيرى و روى از آنان برگردانى (و بى اعتنايى کنى) و نسبت به کارهاى کسانى که دسترسى به تو ندارند و مردم به ديده تحقير به آنها مى نگرند، (حتى) رجال حکومت نيز آنها را کوچک مى شمرند (با دقت) بررسى کن و براى اين کار، فرد (يا افراد) مورد اطمينانى را که خداترس و متواضع باشند برگزين تا وضع آن ها را به تو گزارش دهند.
سپس با اين گروه آن گونه رفتار کن که به هنگام ملاقات پروردگار (در روز قيامت) عذرت پذيرفته باشد چرا که از ميان رعايا، اين گروه از همه به احقاق حق نيازمندترند و بايد در اداى حق هر فردى از آنان در پيشگاه خدا عذر و دليل داشته باشى به گونه اى که حتى حق يک فرد هم ضايع نشود.
به کار يتيمان و پيرانِ از کار افتاده که هيچ راه چاره اى ندارند و نمى توانند دست نياز خود را به سوى مردم دراز کنند رسيدگى کن، گرچه انجام اين امور (درباره قشر محروم و نيازمند) بر زمامداران سنگين است، ولى اداى حق تمامش سنگين است و گاه خداوند تحمل حق را بر اقوامى سبک مى سازد; اقوامى که طالب عاقبت نيک اند و خويش را به استقامت و شکيبايى عادت داده و به صدق وعده هاى الهى اطمينان دارند.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
۲۰/۵
افزون بر این نهایت بى انصافى است که در روز توانایى خدمت کنند و در روز ناتوانى محروم گردند و این سخن یادآور حدیث معروفى است که از مولا على(علیه السلام)نقل شده و در آن آمده است: «مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) مَا هَذَا فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ قَالَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ; پیرمرد نابیناى ناتوانى در حال عبور بود که از مردم درخواست کمک مى کرد.
حضرت فرمود: او کیست (که دست به سؤال دراز کرده؟) عرض کردند: مردى است نصرانى.
فرمود: در آن روز که قوى و توانا بود از وجود او استفاده کردید; اما امروز که پیر و ناتوان شده رهایش ساختید؟ باید از بیت المال مسلمین او را اداره کنید».(۱۶)
آنچه امام در این بخش از سخنانش فرموده با روایات زیادى که از رسول خدا و سایر معصومان(علیهم السلام) در زمینه کمک به نیازمندان وارد شده و آن را یکى از بزرگ ترین حسنات شمرده اند هماهنگ است.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللهَ تِسْعَةَ آلاَفِ سَنَة صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَهُ; کسى که براى انجام حاجت برادر مسلمانش تلاش و کوشش کند مانند آن است که خدا را نه هزار سال عبادت کرده باشد; تمام روزها را روزه بگیرد و شب را تا به صبح به عبادت برخیزد».(۱۷)
در حدیث دیگرى از #امام_کاظم(علیه السلام) مى خوانیم: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الاَْرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الآْمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ; خداوند بندگانى در زمین دارد که براى رفع نیازهاى مردم تلاش مى کنند.
آن ها در روز قیامت در امنیّت اند».(۱۸)
#امام_صادق(علیه السلام) نیز مى فرماید: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللهِ کَتَبَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَة; کسى که براى انجام حاجت برادر مسلمانش کوشش کند و این کار را براى خدا انجام دهد خداوند متعال هزار هزار حسنه به او عطا مى کند».(۱۹)
____________
پاورقی :
۱. «بُؤسى» از ريشه «بُؤس» گرفته شده که به معناى شدت فقر است، در مقابل «بأس» که به معناى شجاعت است.
۲. «زَمْنى» جمع «زَمِن» (به کسر ميم) به معناى کسى است که به بيمارى هايى گرفتار شده که او را از کار انداخته است.
۳. کافى، ج، ۳، ص ۵۰۱، ح ۱۶.
۴. «صَوافِي» جمع «صافيه» به معناى زمين هايى است که به عنوان غنيمت به دست مسلمانان افتاده يا از طريق ديگرى در اختيار حکومت اسلامى قرار گرفته است. اين زمين ها که عمدتاً همان زمين هاى خراجى است، درآمدش به همه مسلمانان تعلق دارد. و تعبير به «صافِية» براى آن است که آن را جزء خالصه جات حکومت مى دانستند که اشخاص حق خاصى در آن نداشتند.
۵. فى ظلال نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۰۰.
۶. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱۷، ص ۸۶.
۷. «بَطَر» بر وزن «بشر» به معناى طغيان و غرور بر اثر فزونى نعمت است و ترک شکرگزارى در معناى آن نهفته شده است.
۸. «تافِه» به معناى چيز قليل و کم ارزش از ريشه «تَفَه» بر وزن «ثمر» به معناى کاستى و قِلّت گرفته شده است.
۹. «لاتُشْخِصْ» از ريشه «اِشْخاص» در اصل به معناى تير زدن در نقطه بالاتر از هدف است و سپس به خارج ساختن و بيرون کردن اطلاق شده، بنابراين جمله «فَلا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ» مفهومش اين است که فکر خود را از گروه نيازمند بيرون مبر.
۱۰. «تُصَعِّر» از ريشه «صَعْر» در اصل يک نوع بيمارى است که به شتر دست مى دهد و گردن خود را کج مى کند و جمله «وَلا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُمْ» يعنى با بى اعتنايى از ايشان روى مگردان.
۱۱. «تَقْتَحِمُ» از ريشه «اِقْتِحام» در اصل به معناى داخل شدن در کار شديد و پر زحمت است و جمله «تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ» مفهومش اين است که از بس کوچک هستند چشم ها به زحمت آنها را مى نگرند.
۱۲. «فَرِّغ» از ريشه «فَراغ» بر وزن «بلاغ» در اصل به معناى خالى شدن ظرف و مانند آن است و هنگامى که به باب تفعيل برود به معناى خالى کردن مى آيد. سپس اين واژه در مورد کسى که فکر خود را از همه چيز خالى مى کند و تنها به يک موضوع مى انديشد استعمال شده است.
۱۳. بحارالانوار، ج ۴۰، ۲۸، ح ۵۵.
۱۴. بقره، آيه ۲۷۳.
۱۵. قصص، آيه ۸۳ .
۱۶ . تهذيب، ج ۶، ص ۲۹۲، ح ۱۶; وسائل الشيعة، ج ۱۵، ص ۶۶.
۱۷. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۱۵، ح ۷۲.
۱۸. همان مدرک، ص ۳۱۹، ح ۸۴ .
۱۹. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۳، ح ۱۱۰.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#نهج_البلاغه
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#فرازی_از_عهدنامه | ۲۱
____
📜 متن : ... وَ اجْعَلْ لِذَوِی الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِیهِ شَخْصَکَ، وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِیهِ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَکَ، وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَ أَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَ شُرَطِکَ; حَتَّى یُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَیْرَ مُتَتَعْتِع، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلى الله علیه و آله و سلم یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِن، لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع.
ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِیَّ، وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّیقَ وَ الاَْنَفَ یَبْسُطِ اللهُ عَلَیْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ وَ یُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ وَ أَعْطِ مَا أَعْطَیْتَ هَنِیئاً وَ امْنَعْ فِی إِجْمَال وَ إِعْذَار.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
🗞️ #ترجمه ...
📄 ... براى کسانى که به تو نياز دارند وقتى مقرّر کن که شخصاً (و چهره به چهره) به نياز آنها رسيدگى کنى و مجلسى عمومى و همگانى براى آنها تشکيل ده (و در آنجا بنشين و مشکلات آنها را حل کن) در آن مجلس براى خدايى که تو را آفريده است #تواضع کن و لشکريان و معاونانت اعمّ از پاسداران و نيروى انتظامى را از آنها دور ساز تا هر کَس بخواهد بتواند با صراحت و بدون ترس و لکنت زبان، سخن خود را با تو بگويد؛ زيرا من بارها از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اين سخن را شنيدم که مى فرمود: «امتى که در آن حق ضعيف از زورمند با صراحت گرفته نشود هرگز روى قداست و پاکى را نخواهد ديد (و #آرامش از آنها رخت بر مى بندد).
سپس خشونت و کندى و ناتوانى آنها را در سخن، تحمّل کن و هرگونه محدوديت و تنگخويى و استکبار در برابر آنها را از خود دور ساز (تا بتوانند حرف دل خود را بگويند).
خداوند با اين کار، رحمت واسعه خود را بر تو گسترش خواهد داد و ثواب اطاعتش را براى تو قرار مى دهد.
آنچه مى بخشى به گونه اى ببخش که گوارا (و بى منت باشد) و آن گاه که (به هر علت) از بخشش خوددارى مى کنى آن را با لطف و معذرت خواهى همراه ساز.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
🗞️ #ترجمه :
📄 ... سپس (آگاه باش) بخشى از کارهاى توست که بايد شخصاً به آنها بپردازى (و نبايد به ديگران واگذار کنى)؛
از جمله، پاسخ گفتن به کارگزاران حکومت است در آنجا که مُنشيان و دفترداران از پاسخ آن عاجزند.
و ديگر، برآوردن نيازهاى مردم است در همان روز که حاجات و نيازهاى آنها به تو گزارش مى شود و معاونان تو در پاسخ به آن مشکل دارند.
(به هوش باش) کار هر روز را در
همان روز انجام بده (و به فردا ميفکن)؛ زيرا هر روز کارى مخصوص به خود دارد (و اگر کار روز ديگر بر آن افزوده شود مشکل آفرين خواهد بود).
و بايد بهترين اوقات و بهترين بخش هاى عمرت را براى خلوت با خدا قرار دهى، هرچند تمام کارهايت براى خداست اگر نيّت خالص داشته باشى و رعيت به سبب آن در سلامت و #آرامش زندگى کنند.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
🗞️ ترجمه :
📄 ... از جمله امورى که بايد آن را به جهت خلوص دينت براى خدا انجام دهى اقامه فرائضى است که مخصوص ذات پاک اوست؛ بنابراين نيروى بدنى خود را در شب و روز در اختيار فرمان خدا بگذار و آنچه را موجب تقرّب تو به خداوند مى شود به طور کامل و بى نقص به انجام رسان، هرچند موجب خستگى فراوان جسمى تو شود و هنگامى که به #نماز_جماعت براى مردم مى ايستى بايد نمازت نه (چندان طولانى باشد که) موجب نفرت مردم گردد و نه (چنان سريع که) موجب تضييع واجبات نماز شود؛ زيرا در ميان مردمى (که با تو به نماز مى ايستند) افراد بيمارى هستند يا کسانى که حاجات فورى دارند. من از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)به هنگامى که مرا به سوى يمن فرستاد پرسيدم: چگونه با آنان #نماز بخوانم؟ فرمود: با آنها نمازى بخوان که همچون نمازِ ناتوان ترين آنها باشد و نسبت به مؤمنان رحيم و مهربان باش.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
🗞️ ترجمه :
📄 ... و اما بعد (از اين دستور) هيچ گاه خود را در زمانى طولانى از رعايا پنهان مدار، زيرا پنهان ماندن زمامداران از چشم رعايا موجب نوعى کم اطلاعى نسبت به امور (مردم و کشور) مى شود و آنها را از آنچه نسبت به آن پنهان مانده اند بى خبر مى سازد در نتيجه مسائل بزرگ نزد آنان کوچک و امور کوچک در نظر آنها بزرگ مى شود، کار خوب، زشت جلوه مى کند و کار زشت، خوب; و حقّ و باطل با يکديگر آميخته مى شود. (و به يقين تدبير لازم براى امور کشور در چنين شرايطى امکان پذير نيست) زيرا والى فقط يک انسان است، امورى را که مردم از او پنهان مى دارند نمى داند و حق، هميشه علامتِ مشخصى ندارد و نمى توان هميشه «صدق» را در چهره هاى مختلف از «کذب» شناخت (وانگهى) تو از دو حال خارج نيستى: يا مردى هستى که آمادگى براى سخاوت و بذل و بخشش در راه حق دارى، بنابراين دليلى ندارد که خود را پنهان دارى و از عطا کردن حقِ واجب خوددارى کنى، و فعل کريمانه اى را که بايد انجام دهى ترک نمايى، يا مردى بخيل و تنگ نظر هستى در اين صورت (هنگامى که مردم تو را ببينند و اين صفت را در تو بشناسند) از بذل و بخشش تو مأيوس مى شوند و دست از تو برمى دارند. افزون بر اينها، بسيارى از حوايج مردم نزد تو، هزينه اى براى تو ندارد; مانند شکايت از ستمى يا درخواست انصاف در داد و ستدى.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
🗞️ ترجمه :
📄 ... (اضافه بر اين گاه) براى زمامدار، خاصان و صاحبان اسرار (و نزديکان و اطرافيانى) است که خودخواه و برترى طلب اند و در داد و ستد با مردم #عدالت و انصاف را رعايت نمى کنند.
ريشه ستمشان را با قطع وسائل آن بر کن و هرگز به هيچ يک از اطرافيان و هواداران خود زمينى از اراضى مسلمانان را وا مگذار و نبايد آنها طمع کنند که قراردادى به سود آنها منعقد سازى که موجب ضرر بر همجواران آن زمين باشد; خواه در آبيارى يا عمل مشترک ديگر؛ به گونه اى که هزينه هاى آن را بر ديگران تحميل کنند و در نتيجه سودش فقط براى آنها باشد و عيب و ننگش در دنيا و آخرت نصيب تو گردد؛ حق را درباره آنها که صاحب حق اند رعايت کن; چه از نزديکان تو باشد يا غير آنها و در اين باره شکيبا باش و به حساب خدا بگذار (و پاداش آن را از او بخواه)
هرچند اين کار موجب فشار بر خويشاوندان و ياران نزديک تو شود، سنگينى اين کار را بپذير؛ زيرا سرانجامش پسنديده است.
و هرگاه رعايا نسبت به تو گمان بى عدالتى ببرند عذر خويش را آشکارا با آنان در ميان بگذار و با بيانِ عذر خويش گمان آنها را نسبت به خود (درباره آنچه موجب بدبينى شده) اصلاح کن؛ زيرا اين امر از يک سو موجب #تربيت اخلاقى تو مى شود و از سوى ديگر ارفاق و ملاطفتى است درباره رعيت و سبب مى شود که بيانِ عذر خود، تو را به مقصودت که وادار ساختن آنها به حق است برساند.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────