eitaa logo
📚📖 مطالعه
72 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
83 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 فصل پنجم | علیه السلام ادامه مطلب را از روی متن بخوانید ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3564 ╭═══════๛┅┅┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
Part06_انسان 250 ساله.mp3
24.15M
📻 📘 🎙 قسمت ششم ╭═══════๛- - - ┅ ╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
📚📖 مطالعه
#کتاب_صوتی #خون_دلی_که_لعل_شد "خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان
"خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
Part08_خون دلی که لعل شد.mp3
10.45M
🎧 کتاب صوتی | قسمت هشتم 🩸خون دلی که لعل شد " حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هفت امتحان علی(علیه‌السلام) در زمان حیات پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) [امتحانه(علیه‌السلام) فی سبعة مواطن فی حیاة الرسول(صلی‌الله علیه وآله)] ↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امتحان ششم: تا جایی که دیدگان از شدت ترس سرخ شد! [ وَ أَمَّا السَّادِسَةُ؛ حَتَّى إِذَا احْمَرَّتِ الْحَدَقُ ] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سپس امام(علیه‌السلام) فرمود: ای مرد یهودی! ششمین امتحان این بود که ما با رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) وارد شهر شما یهودیان، خیبر شدیم. آنجا با جنگجویان سواره و پیادۀ یهودی، از قریش و غیر قریش روبرو شدیم که به‌خاطر اسب و سلاح‌های فراوانشان، چون کوه در برابر ما می‌نمودند. هم جایگاه و محل سکونت آنها ایمن و ضربه‌ناپذیر بود و هم شمارشان از ما بیشتر بود. آنها مبارز می‌طلبیدند و هیچ‌کَس از ما به جنگ آنان نرفت مگر اینکه او را کشتند. تا جایی که دیدگان از شدت ترس سرخ شد! من در حالى به مبارزه فرا خوانده شدم که هرکَس در فکر جان خود بود. هریک از همرزمانم به دیگرى نگاه می‌کرد و همه مى‏گفتند: اى ابوالحسن! برخیز. [ فَقَالَ(علیه‌السلام): وَ أَمَّا السَّادِسَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّا وَرَدْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی‌الله علیه وآله) مَدِینَةَ أَصْحَابِکَ خَیْبَرَ عَلَى رِجَالٍ مِنَ الْیَهُودِ وَ فُرْسَانِهَا مِنْ قُرَیْشٍ وَ غَیْرِهَا فَتَلَقَّوْنَا بِأَمْثَالِ الْجِبَالِ مِنَ الْخَیْلِ وَ الرِّجَالِ وَ السِّلَاحِ وَ هُمْ فِی أَمْنَعِ دَارٍ وَ أَکْثَرِ عَدَدٍ؛ کُلٌّ یُنَادِی وَ یَدْعُو وَ یُبَادِرُ إِلَى الْقِتَالِ. فَلَمْ یَبْرُزْ إِلَیْهِمْ مِنْ أَصْحَابِی أَحَدٌ إِلَّا قَتَلُوهُ، حَتَّى إِذَا احْمَرَّتِ الْحَدَقُ وَ دُعِیتُ إِلَى النِّزَالِ وَ أَهَمَّتْ کُلُّ امْرِئٍ نَفْسَهُ وَ الْتَفَتَ بَعْضُ أَصْحَابِی إِلَى بَعْضٍ وَ کُلٌّ یَقُولُ: یَا أَبَا الْحَسَنِ انْهَضْ.] تا اینکه رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) مرا به میدان فرستاد. هیچ‌یک از آنان داوطلب جنگ با من نشد، جز آنکه او را کُشتم و هیچ سواری در برابرم مقاومت نکرد، جز آن او را درهم کوبیدم! [ فَأَنْهَضَنِی رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله علیه وآله) إِلَى دَارِهِمْ. فَلَمْ یَبْرُزْ إِلَیَّ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا قَتَلْتُهُ وَ لَا یَثْبُتُ لِی فَارِسٌ إِلَّا طَحَنْتُهُ.] آنگاه، چون شیرى که به‌شدت بر شکارش حمله می‌بَرَد، ‏بر آنها حمله بردم تا اینکه آنان را به درون شهرشان، که چون قلعه‌ای بزرگ بود، فرستادم و راه فرار را بر آنان بستم. درِ بزرگ قلعه‌شان را به دست خود کَندم و تنها وارد شهرشان شدم، هر مردى که خود را نشان مى‏داد، مى‏کشتم و هر کدام از زنان را که مى‏یافتم، اسیر مى‏کردم تا اینکه شهر را به تنهایى فتح کردم، و جز خداى یگانه هیچ شریک و یاوری نداشتم. [ ثُمَّ شَدَدْتُ عَلَیْهِمْ شِدَّةَ اللَّیْثِ عَلَى فَرِیسَتِهِ، حَتَّى أَدْخَلْتُهُمْ جَوْفَ مَدِینَتِهِمْ مُسَدِّداً عَلَیْهِمْ، فَاقْتَلَعْتُ بَابَ حِصْنِهِمْ بِیَدِی، حَتَّى دَخَلْتُ عَلَیْهِمْ مَدِینَتَهُمْ وَحْدِی، أَقْتُلُ مَنْ یَظْهَرُ فِیهَا مِنْ رِجَالِهَا وَ أَسْبِی مَنْ أَجِدُ مِنْ نِسَائِهَا، حَتَّى افْتَتَحْتُهَا وَحْدِی وَ لَمْ یَکُنْ لِی فِیهَا مُعَاوِنٌ إِلَّا اللَّهَ وَحْدَهُ. سپس رو به اصحاب گفت: آیا چنین نبود؟ [ ثُمَّ الْتَفَتَ(علیه‌السلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟ ] اصحاب گفتند: چرا ای امیرمؤمنان. [ قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ] ╭═══════๛- - - ┅ ╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
┅═ ۶۶ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل داماد! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ آقا داماد ها را در شب خواستگاري ببين! ببين چه مؤدب اند! چه با وقار! چه سر به زير! چه كم حرف! چه مرتب! خانواده ها و همراهان گل مي گويند، و گل مي شنوند، همه شوخي و مزاح مي كنند؛ اما داماد ساكت و سنگين و موقر و خاموش گوشه اي نشسته، و دلهره تمام وجودش را گرفته، و هرگز خودش را همراه و همرنگ با ديگران نمي كند. چرا؟ چرا داماد همرنگ نمي شود، چرا مثل ديگران راحت نيست؟ چون پيش خود مي گويد: آن كه زير نظر است يا آن كه قرار است انتخاب شود منم، نه ديگران. يادمان باشد كسي كه آن بالا نشسته، و به ما نظر دوخته قرار است كند. اگر اين حقيقت را مي دانستيم نگاهمان از ديگران گرفته مي شد و از ديگران تأثير نمي گرفتيم و هم ساز ديگران نمي شديم و هميشه همان گونه بوديم كه آقا دامادها! مولوي، شب خواستگاري پسرش گفت: پسرم! هميشه چنان باش كه امشب. يعني مي بينم امشب خيلي سنگين و رنگين نشسته اي. مي بينم حساب شده نگاه مي كني، حساب شده حرف مي زني. مي بينم خائف و ترسان هستي، پاك و تميزي، با خود گل و شيريني داري، و كام ديگر را شيرين مي كني. مي بينم كه خودت را همرنگ جماعت نمي كني. پسرم! هميشه چنان باش. همه مشكل ما آدم ها همين «همه» است، همه اش مي گوييم: همه چنين اند و چنان اند. يادمان باشد اين همه، همه را زمين مي زند. چرا مثل دونده ها 🏃‍♂🏃 نباشيم كه در دويدن نگاهشان فقط به پيش است و به خط پايان و هرگز به همراهان هيچ كاري ندارند، بلكه مي خواهند هميشه از آن ها جلوتر باشند. يكي از تعليمات بزرگ و البته غير مستقيم نماز همين است. چرا مي گويند نماز صبح را بلند بخوان، يا نماز ظهر را آهسته بخوان! 🔊 چون صبح زمان سكوت است، مي گويد: بلند بخوان يعني خودت را همرنگ با شرايط نكن! 🔉 و ظهر سرو صداست و پر از شلوغي، به همين خاطر مي گويد آهسته بخوان يعني خودت را همراه نكن! ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅═ ۶۷ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅═ ۶۸ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل خاك سبز! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ خاك چرا سبز مي شود؟ زمين چرا مزرعه يا باغ مي شود؟ چون تسليم است، تسليم زارع يا باغبان. يعني وقتي آن را شيار مي زنند زير بار مي رود؛ بر خلاف سنگ. يا وقتي مي خواهند در دل آن بذر يا نهال بكارند تسليم است و مي پذيرد؛ بر خلاف سنگ. يا وقتي آب و كود به آن مي دهند مي پذيرد و پس نمي زند؛ برخلاف سنگ. مولانا همين ويژگي خاك را ديده بود كه مي گفت: خاك باش! ← يعني مثل خاك باش. چون خاك به خاطر همين تسليم بودن است كه در موسم بهار 🌱 سبز و خرم مي شود، و از دل آن انواع گل ها و رياحين سر مي زند. و يادمان باشد آنچه از ما مي خواهد همين خاك بودن است، يعني خاكي بودن و تسليم بودن است. اساساً دين چيزي جز تسليم نيست. «•    ان الدین عند الله الاسلام » دين در نزد خداوند يعني تسليم بودن. تسليم اولين تعليم و درس نماز است. اين كه در ابتداي نماز دست ها را بالا مي بريم يعني: خدايا! تسليم توايم، اسير توايم، گوش به فرمان توايم. «حكم آنچه تو فرمايي» و فرمان خدا همان است كه در قرآن كريم آمده است. پس كسي كه دست ها را بالا مي برد، بايد پس از نماز، قرآن را باز كند و بخواند و طبق آن رفتار و زندگي كند. سرّ اين كه مي گويند بعد از نماز قرآن بخوان! به خاطر اين است كه در ابتداي نماز دست ها را بالا برده اي و گفته اي: خدايا! تسليم توام؛ پس بايد بعد از نماز قرآن را باز كني تا آنچه او گفته است بشنوي و به كار ببندي. پس اگر قرآن را باز كردي و خواندي كه قولا له قولاً لَيِّناً، ديگر بايد از آن پس با زن و بچه خود با دوست و رفيق خود حتي با دشمنان نادان خود به نرمي سخن بگويي. يعني كسي كه در نماز دست ها را بالا مي برد، بايد با ديگران نرم سخن بگويد، وگرنه دست ها را بي خودي بالا برده است! و سخن اگر نرم باشد البته به دل خواهد نشست. و هم اين كه موجب مي شود به دوستان خود بيفزايي. اميرالمؤمنين علي(علیه‌السلام) فرمود: درخت ها را ببين. آن كه چوبش نرم تر است (مثل بيد مجنون) شاخ و برگ آن هم بيشتر خواهد بود. و ديگر آن كه سخن نرم موجب مي شود از دشمني دشمنان كاسته شود. چرا قصاب ها دائم كارد 🔪 خود را تيز مي كنند؟ چون به گوشت 🥩 خورده و گوشت نرم است و اين نرمي موجب كندي آن مي شود. كساني هم كه با آدم با تندي رفتار مي كنند اگر با نرمي با ايشان رفتار كنيم در دشمني خود كند خواهند شد و ديگر قدرت برش خود را از دست خواهند داد. بگذريم... مي بيني كه لازمه بالا بردن دست ها در نماز، نرمي گفتار و نرمش در رفتار آدمي است. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅═ ۶۹ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل جنس پارچه! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ 🛍 هر وقت خواستي پارچه اي بخري آن را در دست مچاله كن و بعد رهايش كن، اگر چروك برنداشت جنس خوبي دارد. حال، آدم ها همين طور هستند. آدم هايي كه بر اثر فشارها و مشكلات، شيوه و اخلاق و رفتارشان عوض مي شود و چروك بر مي دارند اينها جنس خوبي ندارند. 🌸 ولي جنس پيامبر(صلی‌الله علیه وآله) خوب بود. مي فرمود: هيچ پيامبري به قدر من اذيت نشد و آزار نديد. با اين وجود پيامبر هيچ گاه خم به ابرو نياورد. هيچ گاه شيوه و شخصيت او تغيير نكرد؛ چون شخصيت او با نخ آيات الهي بافته شده بود؛ در حقيقت او اخلاق قرآن بود يعني او قرآني زندگي مي كرد. بياييم پيامبر(صلی‌الله علیه وآله) را ي خود قرار دهيم و ما هم همچون او بر اساس قرآن مشي و مشق كنيم. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅═ ۷۰ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل داروي تلخ! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ دارو تلخ است؛ خاصيت آن هم به تلخي است؛ اما شيريني سلامت و بهبود در پي دارد. به شرط اين كه در وقت و زمان خود مصرف شود، و دير يا زود نشود. و ديگر آن كه اندازه آن هم مراعات شود و كم يا زياد نشود، اگر گفته اند شربتي را دو پيمانه مصرف كن و ديگري را سه يا چهار پيمانه، به همان ميزان بايد مصرف شود. از طرفي هم البته بايد پرهيز را مراعات كرد، يعني در كنار آن هر چيزي را نبايد خورد. حال، چيزي دقيقاً شبيه داروست. يعني مثل دارو تلخ است، هر كَس بگويد شيرين است شيرينْ عقل است. مگر مي شود صبح سرماي زمستان توي جاده از اتوبوسي پياده شوي، و در هواي سرد وضويي بسازي و با لرز و سرما نماز بخواني و شيرين باشد؟ يا غرق فيلم يا غرق گفتگو باشي و مؤذن اذان بگويد و بلند شوي و راهي مسجد شوي و شيرين باشد؟ البته نه فقط نماز بلكه هر عبادت ديگري هم همين طور است، اساساً حق، اينگونه است اميرالمؤمنين علي(علیه‌السلام) فرمود: الحق مُرّ، يعني حق تلخ است. نماز هم كه حق است؛ پس تلخي هاي خود را دارد. بله، اگر انسان نسبت به حقيقت نماز فهم و معرفت پيدا كند تلخي آن شيرين و آسان مي شود. از اين رو در دعا از خدا مي خواهيم، خدايا شيريني ذكر خودت را به ما بچشان. ← يعني خدايا به ما معرفت كرامت كن! ⏰ ديگر آن كه نماز مثل دارو زمان دار است و بايد زمان آن را رعايت كنيم، يعني در وقت خود بخوانيم. چون فلسفه نماز احساس عظمت حق است و اين احساس براي كسي اتفاق مي افتد كه نماز را در خود بخواند. كسي كه با تأخير، نماز خود را مي خواند در حقيقت با تأخير خود فرياد مي كند كه خدايا! تو عظيم نيستي، پول💰 عظيم است، كسب و كار عظيم است، تفريح و تفرج عظيم است. اگر تو عظيم بودي كه من همان ابتدا حرف تو را گوش مي دادم. ديگر اين كه مثل دارو بايد كنار نماز پرهيز هم باشد، پس اگر نماز حق است بايد از باطل فاصله گرفت، يعني نبايد به منكَر و فحشايي آلوده شد وگرنه خاصيت نماز را از بين مي برد. شما وقتي يك فضا را با وسايل گرمايشي گرم نگه مي داري بايد تمام روزنه ها و دريچه ها و درها را ببندي، و گرنه انرژي را هدر داده اي. چرا نماز براي ما حرارت و گرمايي ايجاد نمي كند؟! چون پنجره🪟 گوش👂، پنجره چشم👀، پنجره دهان😛 باز است و هر چيزي را مي شنويم، هر چيزي را مي بينيم، هر چيزي را مي گوييم. درست مثل انباري كه پر از گندم باشد؛ اما روزنه ها هم باز باشند. اينجاست كه همه چيز طعمه موش🐭 و مور🐜 و ملخ🦗 شده و از دست مي رود. «گر نه موشي دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله كجاست» خلاصه اين كه هر كَس مي خواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت و گرماي آن برخوردار باشد بايد اين پنجره ها و روزنه ها را يكي پس از ديگري بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز كند، نه اين كه پيوسته از سر هوا و هوس و ميل، چشم 👁👁 و زبان👅 و گوش👂🏻 خود را باز بدارد. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
انسان شناسی 024.mp3
10.84M
۲۴ 🎤 ⚠️ همه‌ی حریفهات رو که کنار زدی، تازه میرسی به خطرناک‌ترین حریف ❗️ حریفی که اگه حواست نباشه و بهش باج بدی، تا بخوای بفهمی که داری اسیر میشی؛ به اژدهایی 🐉 تبدیل میشه و چنان تو رو می‌بلعه که دیگه نمی‌تونی بلند شی! ♨️ - کدوم حریف؟ -چرا اینقدر 🚨 خطرناک؟ -حالا چکار کنم باهاش؟ @Ostad_Shojae ╭═════════════ ┅ ╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
| ۸ ⎠ دعای هشتم – در تمجید خداوند عزوجلّ ⎛ ⤶
╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
دعای هشتم – تمجید خداوند و ستایش فراوان او اَللّٰهُمَّ إِنَّ أَحَداً لاٰ يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً وَإِنْ اَبْعَدَ إِلّٰا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مٰا يُلْزِمُهُ شُكْرَكَ، وَ لاٰ يَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِكَ وَإِنِ اجْتَهَدَ إِلّٰا كَانَ مُقَصِـّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ، فَأَشْكَرُ عِبَادِكَ عَاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ، وَ أَعْبَدُهُمْ لَكَ مُقَصِّـرٌ عَنْ طَاعَتِكَ، لاٰ يَجِبُ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ، وَ لاٰ یَحِقُّ لَهُ أَنْ تَرْضیٰ عَنْهُ بِاسْتِيجَابِهِ. [ خداوندا هیچ کَس در سپاسگزاری‌ات به مقصدی نـمی‌رسد هر چند که دور رفته باشد، مگر اینکه حاصل شود او را از احسان تو، آنچه او را ملزم به شکر تو سازد، و به جایی از طاعتت نـمی‌رسد، هر چند بكوشد مگر اينكه در برابر شايستگى تو به فضلت مُقصـّر بوده باشد، پس، سپاسگزارترين بندگانت ناتوان است از سپاسگزاری‌ات و عبادت كننده‌ترين آنان از طاعت تو مقصـر است، براى هيچ كَس از آنها واجب نـمی‌شود که او را به استحقاقش ببخشی، و او را حق نباشد که به استحقاقش از او خرسند گردی.] فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِكَ، وَ مَنْ رَضِيتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِكَ، تَشْكُرُ يَسيِـرَ مٰا تُشْكَرُ بِهِ، وَ تُثِيبُ عَلیٰ قَلِيلِ مٰا تُطَاعُ فِيهِ، حَتّىٰ كَأَنَّ شُكْرَ عِبَادِكَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوَابَهُمْ، وَ أَعْظَمْتَ فِیهِ جَزَاءَهُمْ، أَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطٰاعَةَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكٰافَأْتَهُمْ، وَ لَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجٰازَيْتَهُمْ، [ پس هر كه را بيامرزى به لطف تو باشد، و از هر كه راضی شده‌ای به فضْلت بوده، سپاس می‌گویی اندک چیزی را که در سپاس تو انجام شود، و پاداش مى‌دهى اندک چيزى را كه به آن اطاعت شوى تا آنجا كه سپاس بندگانت که واجب نـموده‌ای ثوابشان را بر آن، و پاداش آنان را در آن فراوان ساخته‌ای، امری است که خود مالک بوده‌اند توانایی خودداری از آن را در برابر تو و تو آنها را پاداش داده‌باشی، و سبب آن در دست تو نبوده و آنان را جزا داده باشی.] بَلْ مَلَكْتَ يٰا إِلٰهیٖ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ يـَمْلِكُوا عِبَادَتَكَ، وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ يَفِيضُوا فیٖ طَاعَتِكَ، وَ ذٰلِكَ أَنَّ سُنَّتَكَ الْإِفْضَالُ، وَ عَادَتَكَ الْإِحْسٰانُ، وَ سَبِيلَكَ الْعَفُوُ، كُلُّ الْبَـرِيَّةِ مُعْتَـرِفَةٌ بِأَنَّكَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ، وَ شَاهِدَةٌ بِأَنَّكَ مُتَفَضِّلٌ عَلیٰ مَنْ عٰافَيْتَ، وَ كُلٌّ مُقِرٌّ عَلیٰ نَفْسِهِ بِالتَّقْصِیرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ، فَلَوْلاٰ أَنَّ الشَّيْطٰانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مٰا عَصَاكَ اَحَدٌ، وَ لَوْلاٰ أَنَّهُ یُصَوِّرُ لَهُمُ الْبَاطِلَ فیٖ مِثَالِ الْحَقِّ مٰا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضٰالٌّ. [ بلکه تو ای خدای من پیش از آنکه پرستش تو را انجام دهند، مالک امرشان بوده‌ای، و ثواب آنان را آماده کرده‌ای پیش از آنکه به طاعت تو بپردازند و آن بدین جهت است که سنت تو تفضّل، و عادت تو نیکوکاری و راه تو، بخشش است؛ از این رو همه آفریدگان معتـرف‌اند که تو دربارۀ هر که عقوبتش کنی ستم نکرده‌ای، و شاهدند که هر که را ببخشی در حقّش تفضّل فرموده‌ای، و همگان درباره خویش به تقصیر نسبت به آنچه سزاوار آنی معتـرفند. بنابراین اگر شیطان ایشان را از طاعتت نفریبد هیچ عصیان‌گری تو را معصیت نکند، و اگر شیطان، باطل را در نظرشان به صورت حق جلوه ندهد هیچ گمراهی از راه تو منحرف نشود.]