eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
881 عکس
64 ویدیو
135 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
همینکه ذکر احادیث قال باقر شد عجین دل همه با کردگار غافر شد دلیلِ زینتِ دین پیمبرست باقر عزیز حضرت زهرا و حیدرست باقر امام پنجم و باب النجات انسان ست شفیع محشر پروردگار سبحان ست @hosenih اگر چه اهل دیار رسول اکرم بود ولی دلش همه دم غرق حزن و ماتم بود مدینه در دل خود عالمی حکایت داشت مدینه آب و هوایش شمیم غربت داشت مدینه باغِ دلش را همیشه پرپر کرد صفای آینه اش را زغم مُکَدَر کرد میان روضه ی حیرت مکررا میسوخت همینکه چشم ترش رابه میخِ در میدوخت زداغ یاس نبی غرقِ بی قراری بود هوای دیده ی او دم به دم بهاری بود شبی مصیبت مادر قرار از او میبرد شبی زماتم سنگین کربلا میمرد گواه غربت و درد عزیز زهرا بود خودش زجمع اسیران روز غوغا بود بنا به مرثیه ی نینوا نوایی داشت به یاد کرببلا مجلس عزایی داشت به یاد لحظه ی تلخی که در زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صَدر زین افتاد از آندمی که حسین بی کس و غریب افتاد میان عده ی وحشی و نا نجیب افتاد از آن زمان که غریبانه دست و پا میزد سنان میان دهان،نیزه بی هوا میزد به آندمی که حسین در یم جفا افتاد سرش به پنجه ی آن شمر بی حیا افتاد زمینِ کرببلا وادی بلا گردید به دست زاده ی بد کاره سر جدا گردید بریده شد سر و دیدند پیکری افتاد کنار مقتل فرزند مادری افتاد نوای اهل حرم تا به عرش اعلا رفت تمام دار و ندار حرم به یغما رفت @hosenih زمین ز خون ولی خدا به جوش آمد صدای نعل تر و تازه ای به گوش آمد تنی زکینه لگدمال سم اسبان شد فراز تل ز غمش خواهرش پریشان شد سری به نیزه شد اندر برابر زینب خدا کند که نباشد برادر زینب شاعر: @ghararenokary
من کیستم غبار تو یا باقرالعلوم جان و تنم نثار تو یا باقرالعلوم تو بی عصا شکافته ای نیل علم را موسی ست ریزه خوار تو یا باقرالعلوم این روضه ها که دل خوشی ما فقیر هاست هستند یادگار تو یا باقرالعلوم @hosenih کم گریه کرده ایم برایت حلال کن عرش است داغدار تو یا باقرالعلوم حجاج مکه اند ولی نیست یک نفر زائر سر مزار تو یا باقرالعلوم جانم فدای غربت زهراییت شود جز غصه چیست کار تو یا باقرالعلوم از خاطرات کودکی ات بیشتر بگو ای با رقیه همسفر از آن سفر بگو از ماجرای مجلس اغیار بردنت از خاطرات کوچه و از سنگ خوردنت @hosenih از نعل های تازه و از سینه ها بگو برخیز و از شکستن آیینه ها بگو با ما بگو که عاقبت کاروان چه شد با ما بگو که پیرُهن آسمان چه شد ((کار جهان و خلق جهان جمله درهم است سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است)) شاعر: @ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باقر علم مصطفا هستم وارث حلم انبیا هستم ساکن عرش کبریا هستم از اهالی کربلا هستم سینه ام ‌از غم و بلا چاک است سنگ روی مزار من خاک است @hosenih نورم از نور حضرت زهراست پدرمن شفیع روز جزاست عشق من در تمامی دلهاست جدمن آفتاب عاشوراست سینه ام مملو از تب عشق است مکتبم چونکه مکتب عشق است @hosenih قطره قطره شبیه بارانم من امام حدیث و قرآنم از همان کودکی پریشانم بسکه با گریه روضه میخوانم اشک جاری و سوزو گریه منم چونکه همبازی رقیه منم @hosenih همۀ خاطرات من درد است زندگی و حیات من درد است دفترم که دوات من درد است تاقیامت بساط من درد است آفتاب غمم غروب نداشت عمرمن لحظه های خوب نداشت @hosenih من خودم مشک پاره را دیدم گلوی شیرخواره را دیدم غارت گاهواره را دیدم تن روی قناره را دیدم ارباً ارباًی اکبر آبم کرد زخم پهلوی او کبابم کرد @hosenih علم افتاد و عمه جان افتاد ناگهان دیدم آسمان افتاد تازیانه به جانمان افتاد روی جسم همه نشان افتاد قسمتم زخم خار صحرا شد روی عمه شبیه زهرا شد @hosenih می شود نیزه دید و اشک‌ نریخت؟ روی مقتل رسید و اشک نریخت؟ میشود دل برید و اشک نریخت؟ از گلو بوسه چید و اشک نریخت؟ دیدم از تل تنی که لرزان شد وقتی افتاد نیزه باران شد @hosenih من خودم قتل شاه را دیدم خیمۀ بی سپاه را دیدم عمۀ بی پناه را دیدم من خودم قتلگاه را دیدم پدرم ‌را اسیر تب دیدم روزها را تمام، شب دیدم @hosenih گریه های رباب را دیدم ناقۀ بی رکاب را دیدم کل بزم شراب را دیدم محمل بی حجاب را دیدم دردلم زخمهای دشنام است قاتل من خرابۀ شام است @hosenih روی دست گلی سربابا دختری مثل مادر بابا پای او بود منبر بابا سر به او گفت دختر بابا می برم با خودم تو را بابا چشم خود را ببند با بابا ⏹ @ghararenokary
بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر... از حافظۂ کودکی ات پاک نشد! شاعر: @ghararenokary
🔲السلام علیک یا محمدبن علی ایها الباقر یابن رسول الله صلی الله علیه و آله 🔸بارگزاری اشعار و نوحه های شهادت امام محمدباقر علیه السلام 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
ای دوّمین محمّد و ای پنجمین امام از خلق و از خدای تعالی تو را سلام چشم و چراغ فاطمه، خورشید هفت نور روح روان احمد و فرزند چار امام.. وصف تو را نگفته خدا جز به افتخار نام تو را نبرده نبی جز به احترام.. حکم خدا به همّت تو گشته پایدار دین نبی به دانش تو مانده مستدام با آن همه جلال و مقامی که داشتی دیدی ستم ز خصم ستمگر علی الدوام گه دید چشم پاک تو بیداد از یزید گاهی شنید گوش تو دشنام از هشام گریند در عزای تو پیوسته مرد و زن سوزند از برای تو هر روز خاص و عام گاهی به دشت کرب‌وبلا بوده‌ای اسیر گاهی به کوفه بر تو شده ظلم، گه به شام خواندند سوی بزم یزیدت، بدان جلال بردند در خرابۀ شامت بدان مقام گه کف زدند اهل ستم پیش رویتان گه سنگ ریختند به سرهایتان ز بام راحت شدی ز جور و جفای هشام دون آن‌دم که گشت عمر تو از زهر کین تمام داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی بر قبر بی‌چراغ تو گوییم یک سلام.. ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه... تو طفل روی ناقۀ عریان نشسته‌ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
پیش تو، ای که شکافنده دانش‌هایی! زیر و رو کردن این دل که ندارد کاری به نگاهی بشکافد دل شاعر که ندید بهتر از بیت شما، در دو جهان درباری به فدای تو و آن جد غریب تو، حسین به فدای تو و آن جد کریم تو، حسن تو کریم ابن کریمی، تو غریب ابن غریب ماه سجاد، شده برکه‌ی عشقت، دل من نه کمیتم، که به زیبایی بیتم بخری نه فرزدق، که شوم مرثیه‌خوانِ غم تو با کدامین قلم از داغ تو فریاد کشم؟ ای که پنجاه و سه سال اشک، نشد مرهم تو تا که بی‌تاب شود، هر دل عاشورایی از زبان تو سخن گفت، خداوند حسین شرحه شرحه، غم تو شرح زیارت‌نامه‌ست دید آن روز چه‌ها چشم تو؟ فرزند حسین! با نگاهی پُر از امید به دستان عمو شاهد بدرقه‌ی آخر سقا بودی فقط این روضه برای غم عمری کافی‌ست: بی عمو، جد تو می‌آمد و آنجا بودی از غم و رنج اسیری، سفر کوفه و شام خون اگر از دل هر سنگ نجوشد، چه کند؟ بعد از این کرببلایی که شدی راوی آن عالمی رخت عزا با تو نپوشد، چه کند؟ باز هم پَر زد و آمد که سلامی بدهد زائر چشم تو شد، چون دل جابر، دل من هست همنام تو، آن ماه و برایش چقَدَر، چقدر تنگ شده، حضرت باقر! دل من ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
ای شیعه‌ی ثانی عشرِ حضرت باقر دین زنده شده از هنرِ حضرت باقر بخشید به اسلامِ مبین گرمی و رونق گنجینه‌ی غرق گهرِ حضرت باقر تا روز قیامت همه چون آینه ماتند از دانش و علم و هنرِ حضرت باقر زینت ده توحیدپرستانِ جهان است گلزار گل و بارورِ حضرت باقر قدسی نَفَسانِ حرم قدس ندیدند جز نور خدا در نظرِ حضرت باقر مرغان دعا تا حرم دوست رسیدند در سجده‌ی شام و سحرِ حضرت باقر جابر چه صمیمانه ز درگاه پیمبر آورده سلامی به برِ حضرت باقر عمری زِ غم کرب‌وبلا خونِ جگر خورد قربان دل و چشم ترِ حضرت باقر داغ غم زهرا و علی در همه ایام آتش زده بر بال و پرِ حضرت باقر زهر ستم و کینه‌ی بیداد چه کرده‌ست با جان و دل و با جگرِ حضرت باقر افسوس که در سوگ نشستند ملائک زین داغِ گران با پسرِ حضرت باقر دادند مرا کوثر توفیق «وفایی» تا آن که شوم نوحه‌گرِ حضرت باقر ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary