#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
یک کوزهی بی آب، از دریا چه میداند
یک مشتْ خاک از غربت صحرا چه میداند
یک سائل بیچاره از آقا چه میداند
از چارده خورشید، عقل ما چه میداند
ما دور از «قدریم»، «اِنّا» را نمیفهمیم
الحق که پایینیم و بالا را نمیفهمیم
هرکس که در این خانه قنبر شد، پشیمان نیست
کارگر اولاد حیدر شد، پشیمان نیست
از خاک بودن عاقبت زر شد، پشیمان نیست
جاروکش صحنی مطهر شد، پشیمان نیست
اینروزها باید رضا آباد ساکن بود
یعنی میان صحن گوهرشاد ساکن بود
گفتم جواد از بند بند شعر، رحمت ریخت
از چشمهای سائلم، اشک خجالت ریخت
گفتم جواد و بر دعاهایم اجابت ریخت
آقا به این سفره نگاهی کرد و برکت ریخت
گفتم جواد و باز هم لکنت شکستم داد
بیمعرفتبودن دوباره کار دستم داد
ای حسرت سجادهها یا ربّنای تو!
رفتهست تا به عرش اعلی ربّنای تو
بوی علی دارد سحرها ربّنای تو
توحید میگیریم ما با ربّنای تو
آقا بیا و نذر جدت با گدا تا کن
یک کاظمیه در دل هرشیعه بر پا کن
یک «اِتَّقِ الله» از تو؛ ایمان داشتن با من
ابر کرامت از تو؛ باران داشتن با من
شانه ز تو؛ زلف پریشان داشتن با من
چه کرده این عشقِ کریمان داشتن، با من!
که در خیالم کاظمینی میشوم هرروز
در کاظمین تو حسینی میشوم هرروز
* *
همراه ماه امشب ستاره میرسد از راه
و یک علی دارد دوباره میرسد از راه
بر گنبدی سوم مناره میرسد از راه
شیری به شکل شیرخواره میرسد از راه
این شاخهی طوبی، ثمر دارست از امشب
بیبی رباب ما پسر دارست از امشب
این طفل کوچک میشود حیدر، زمان جنگ
شمشیر خود میسازد از حنجر، زمان جنگ
اصغر شد اما میشود اکبر، زمان جنگ
مانند مردان میسپارد سر، زمان جنگ
گهواره را معراج خواهد کرد این آقا
دین را بهخود محتاج خواهد کرد این آقا
بر روی دستی خوشزبانی میکند روزی
با گریههایش خطبه خوانی میکند روزی
قدِّ سپاهی را کمانی میکند روزی
از سنگر دین پاسبانی میکند روزی
ششماهه است اما سوی پیکار خواهد رفت
تا حدِّ جان، پای دفاع از یار خواهد رفت
رازی ز مدفون بودنش بیرون نمیآید
کوری چشم دشمنش بیرون نمیآید
یک نخ هم از پیراهنش بیرون نمیآید
صد نیزه هم باشد، تنش بیرون نمیآید
دست امامش هست پس دستی برابر نیست
یعنی که نبش قبر ششماهه مُیسَّر نیست
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#کانال_قرار_نوکری
📚@ghararenokary
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
امشب از شوق، بي قرارم من
آرزوى مدينه دارم من
من خزانم وليكن از امشب
غرق در عطر نوبهارم من
همه طَرْدم كنند، باز اما
به نگاهش اميدوارم من
او گل باغ بوستان حسين
گِرد اين گل، خوشم كه خارم من
از غلامى و نوكرىِ درش
صاحب جاه و اعتبارم من
اى سرآغازم و سرانجامم
چقَدَر خوب، با تو هم نامم
آيت داور است اين مولود
گل پيغمبر است اين مولود
اسم او هم عليست پس حتماً
هم چُنان حيدر است اين مولود
علىاصغر به نام و در رُتبه
علىِ اكبر است اين مولود
پَرِ قنداقهاش شفيع همه
در صف محشر است اين مولود
چقَدَر با رقيه مأنوس است
بغلِ خواهر است اين مولود
قابَ قوسين ماست ابرويش
بوسهی زينب است بر رويش
اى به عالم دليل، ششماهه
اى لبت سلسبيل، ششماهه
زير پايت هميشه باشد پهن
شهپر جبرئيل، ششماهه
در نگاهت فرات و دجله كه هيچ
موج زن؛ رود نيل، ششماهه
تو بزرگ و بزرگزاده، ولى
من به پيشت ذليل، ششماهه
هر زمان كه گره به كار افتاد
گفتهام: ألدخيل ششماهه
باب حاجات عالمينى تو
علىِ سومِ حسينى تو
اى به دردم دوا، على اصغر
نفست كيميا، على اصغر
هر كه دستش به دامنت باشد
گشته حاجتروا، على اصغر
شبِ ميلاد توست ذكرِ لبم
لَكَ روحى فِدا، على اصغر
آينه دار محسنِ زهرا...
...كيست غير از تو؟ يا على اصغر
نَبُود همتراز و همتايت
بر روى سينهی پدر جايت
آه... شد از غم تو پير، رباب
از جهان بى تو گشته سير، رباب
گوش تا گوش طفل، پاره شده
خورده شمشير يا كه تير؟! رباب!
تازه آغاز غصههاست؛ كه تو
در كفِ غم شوى اسير، رباب
قاتل تو غروب عاشوراست
آب آمد؛ ولى چه دير! رباب
كربلا تا به شام، خونْ دل توست
هر كجا حرمله مقابل توست
✍ #على_اصغر_انصاريان
#کانال_قرار_نوکری
📚@ghararenokary
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
درختِ عصمتْ دَر گُلبن ولا بَر داد
خدا به بحر ولایت، یگانه گوهر داد
سپهر خون و شرف را بلند اختر داد
که سیّدالشهّدا را علیّ اصغر داد
ستارهای ز سپهر بلند لا آمد
ذبیحِ اکبر سلطانِ کربلا آمد
شکفته دستهگل دستِ داور است این طفل
به نام اصغر و در رتبه اکبر است این طفل
چراغ محفل آل پیمبر است این طفل
شریک محسن زهرای اطهر است این طفل
به حَلق نازکِ از گل نکوترش صلوات
به سیّدالشهدا و به اصغرش صلوات
سلام بر پدر و مادر و برادر او
سلام بر گل لبخند و باغ منظر او
سلام بر لب خشک و رخ ز خون، تر او
سلام بر حرم و تربت مطهّر او
صفا به روح ببخشد زیارت تن او
که سیّدالشهدا را است سینه مدفن او
عروس فاطمه ثاراللّهی دگر زاده
سپهر عصمت و زهد و حیا، قمر زاده
رباب بر پسر فاطمه پسر زاده
مگو که آینۀ حُسن دادگر زاده
به حق که فوق تصوّر کمال این پسر است
عزیز فاطمه محو جمال این پسر است
به چشم پیر خرد رهنماست این کودک
چراغ روشن اهل ولاست این کودک
کتاب فلسفۀ کربلاست این کودک
پیامآور خون خداست این کودک
دل شکستۀ اهل ولا مدینۀ اوست
که یک مدینه ولایت درون سینۀ اوست
به خال و خطّ و جمالش نشانۀ پدر است
هوای کرب و بلایش به خانۀ پدر است
هماره مرغ دلش را بهانۀ پدر است
نگاه او ز ولادت به شانۀ پدر است
دلش هماره به سوی دگر کند پرواز
ز شوق دوست به دوش پدر کند پرواز
بیا که قفل مهمّات را کلید است این
بیا که بر همه نومیدها امید است این
بیا که بر همۀ عاصیان نوید است این
پیامآور هفتاد و دو شهید است این
سمائیان به سماوات، مدح او خوانند
زمینیان همه باب الحوائجش دانند
سپهر، دیدۀ حاجت به سوی او دارد
ملک به بزم فلک، گفتگوی او دارد
بهشت، خرّمی از رنگ و بوی او دارد
حسین، فخر به خون گلوی او دارد
به مرگ، خندۀ او عشق را ثبات دهد
لبان تشنۀ او خضر را حیات دهد
به ماهِ عارضِ از مِهر بهترش سوگند
به خندۀ لب توحیدپرورش سوگند
به کام خشک و گلوی ز خون ترش سوگند
به زخم حنجر و روح مطهّرش سوگند
که روشن است قیامت به ماه طلعت او
بس است بر همۀ عاصیان شفاعت او
صفا به روح ز رخسار لالهگون بخشد
شرارهها به دل از آتش درون بخشد
خدا به حرمت او خلق را فزون بخشد
گلوی پارۀ او آبرو به خون بخشد
که او ز خون گلو آبرو به عالم داد
هزار بحر ز هر قطره خون به «میثم» داد
✍ #غلامرضا_سازگار
#کانال_قرار_نوکری
📚@ghararenokary
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧|گزارش صوتے
🎧|مدیحه خوانی
🎤|ڪربلایی سیدعلی #حسینی_تبار
📌|حرم حضرت فاطمه معصومه س
📅|عصرولادت امام جواد ع،۱۴۰۳
——————————
#صوت_مدیحه_خوانی
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
#حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س
#سید_علی_حسینی_تبار
#کانال_قرار_نوکری
📚@ghararenokary