eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
858 عکس
61 ویدیو
130 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا علی بن الحسین یا علی اکبر علیه السلام ♾♾♾ 🌸 از ذکرِ شهید، سینه بی‌تاب شده عکسِ شهدا در دلمان قاب شده ای نسل جوانانِ جهادی! تبریک میلادِ علی‌اکبرِ ارباب شده ✍ ↳ با ما همراه شوید... ↳ 🆔@ghararenokary
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام 🌸 هزار و ششصد و چهل و نهمین جلسه مجمع فرهنگی عاشقان بقیع قم 🔸زمان: جمعه ۴ اسفند، ساعت ۶:۳۰ 🔸 مکان: میدان سعیدی، مسجد رضاییه ☑️با حضور برادران و خواهران 📢لطفا این پیام را نشر دهید. ✅ آدرس کانال مجمع فرهنگی عاشقان بقیع قم درپیام رسان ایتا https://eitaa.com/majmaeasheqan ♾♾♾ با ما همراه شوید... 🆔@ghararenokary
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام 🔹اجرای بسیار زیبای علی ملاصادقی از دانش آموختگان مرکز قرآن و حدیث حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام 🔸مرحبا علی جان عالی بود... ماشاالله لا قوة الا بالله العلی العظیم 🆔@ghararenokary
السلام علیک یا صاحب الزمان عج ♾♾♾♾ 🌸 جشن میلاد حضرت بقیة الله عج(بمدت۳شب) 🌸شب اول 🌸 مداح سید علی حسینی تبار 🌸 امشب جمعه چهارم اسفند ماه بعد نماز عشاء 🌸خیابان جوادالائمه-خ طباطبایی خ چمران مسجد علی بن موسی الرضا (ع) 🗳@aliebnmosareza 🆔@ghararenokary
می نشینم گوشه ای و آهِ حسرت میکشم گوشه-چشمی از تو را عمریست منّت میکشم از ازل «قالوا بلی» گفتم برای دیدنت سال ها بر دوش خود بارِ امانت میکشم مهزیارت بی تو شد آواره! امّا بی تو من... این نفس هایِ کذایی را چه راحت میکشم! خوشبحالِ عاشقی که گفت با عجز و نیاز ناز چشمان تو را محض عبادت میکشم عهد بستم با تو امّا نفْس عهدم را شکست اینچنین در وادیِ عصیان اسارت میکشم تا که آقا سر به زانوی تو روزی جان دهم روز و شب بر لوح دل نقش ِ شهادت میکشم در خیالاتم تجسّم میکنم رویِ تو را رنجِ بسیاری از این طرزِ زیارت میکشم باز هم یکسالِ دیگر باعثِ زحمت شدم نیمۂ شعبان که می آید خجالت میکشم! با ما همراه شوید.. 🆔@ghararenokary
السّلام علیک یا ذُخرُ اللهِ فی الارضه قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش قسم به خاک..، به آن کوه‌های بی جنبش قسم به شعله‌ی خورشید، وقت هر تابش دلیل خلقت ربّانی جهان آمد بگو به اهل زمین، صاحبَ الزَّمان آمد زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت دمی که پرده گرفتی ز چهره‌ات..، شب رفت به یُمن طَلعَت رویِ تو می‌کنم خیرات به آخرین سحرِ آلِ صُبح‌دم صلوات نسیم، عطر تو را هر کجاست، می‌جوید تو آن گُلی که زمانِ بهار می‌روید خوشا مشامِ تَری که «وصال» می‌بوید به قول خواجه‌ی شیرازمان که می‌گوید: «به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد به یارِ یک‌جهتِ حق‌گزارِ ما نرسد» چه یوسفی‌ست که هجرش کشیدنی باشد! غم فراق ظهورت چشیدنی باشد چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد علی علیِ لب تو شنیدنی باشد به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، می‌چسبد نجف کنار تو زائر شویم می‌چسبد نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی برای قبله‌ی توحیدیان نماز، تویی دری که سمت خداوند گشته باز، تویی قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی به کعبه تکیه بده صبح روز سروری‌ات سرم فدای دم ذوالفقار حیدری‌ات تمام می‌شود این هجر ناتمام آقا به احترام تو دنیا کند قیام آقا فقیر سفره‌ی تو می‌شوم مدام آقا کریم زاده‌ی نسل حسن، سلام؛ آقا شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست نگاه آبیِ تو بی کرانه‌ی دریاست فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست محبت تو شبیه محبت زهراست شبیه فاطمه پُر دامنه است شوکت تو چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم ای آخرین جریانِ چهارده معصوم عزیزِ فاطمه‌جانِ چهارده معصوم تویی که منتقم خون فاطمه هستی به داستان خداوند، خاتمه هستی برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد مسیح، ذکر تو را بُرد..، کور بینا شد خلیل با مدد تو بلای بت‌ها شد ولایت تو عصایی به دست موسی شد شروع نقطه‌ی توحید هر قیام، تویی رسول‌های اولوالعزم را امام تویی به شعله می‌کشدم آن غم شب‌افروزم شبیه شمع، سحرهای هجر می‌سوزم هنوز چشم به فصل وصال می‌دوزم تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم نوید آمدن تو پیام امّید است برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش میان لشکر عشق‌ات، شهید بودم کاش منم همان که به یارش رسید بودم کاش شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش چقدر دل به هوس‌ها سپرد نوکر تو به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو برای دفع بلا هر زمان که لازم هست به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست هنوز سینه‌ی سنگین من مقاوم هست میان شاهرگم خون حاج قاسم هست اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست به روی شانه‌ی ما بیرق خدا بالاست چه سال‌ها که بدون تو بی بهار گذشت چه هفته‌ها که به ما در فراق یار گذشت چه روز‌ها که به این عاشق تو زار گذشت تمام جمعه‌ی عمرم در انتظار گذشت بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم برای بُردَن نام خوش‌ات دهان برسان لبی بساز برایم سپس زبان برسان به دست سینه‌زنِ‌ من کمی توان برسان مرا به کرببلای «حسین جان» برسان تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم فقط اجازه بده اربعین حرم باشم چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال شنیده‌ایم..، تو دیدی چه شد در آن گودال... همان دمی که ز گریه تو می‌روی از حال؛ بهم زند اثر ناله‌ی تو هیئت را حسین می‌کِشی و می‌کُشی جماعت را رسید نیمه‌ی شعبان..، دلم پُر آشوب است نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است چقدر گریه به پای فراق مطلوب است مرا سحر برسانی به جمکران..، خوب است میان مسجد تو روضه ای به پا بکنیم برای مشک علمدار، گریه‌ها بکنیم خبر رسید به ایمان، ستون دین افتاد وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد بلند‌مرتبه سقّا ز صدر زین افتاد کسی که چشم ندارد..، کمین خورَد سخت است کسی که دست ندارد..، زمین خورد سخت است 🆔@ghararenokary
عطری وزید و چاک گریبان درست شد دستی کشید و زلف پریشان درست شد جایی نبود سجده‌ی ما را جلا دهد شهرِ نجف بناشد و ایوان درست شد گفتند یاعلی  به گل ما ، نفس کشید گفتند یاعلی به لب ای جان درست شد خود نان خشک خورد به ما نان گرم داد این زندگی به لطف کریمان درست شد قدری غبارِ راه علی را فرشته بُرد بین عجم قبیله‌ی سلمان درست شد می‌خواست حق به لشکر موعود جان دهد از آن به بعد کشور ایران درست شد همسایگی خانه‌ی زهرا به ما رسید از آن زمان که نیمه‌شعبان درست شد بر سینه‌ام به روی لبم بر جبین علی است سوگند بر علی که شب آخرین علی است ای قامتت قیامت محشر شناس‌ها شیرین‌ترین حلاوت شکر شناس‌ها فهمیده‌اند نظم کواکب به دست توست در سجده‌اند رو به تو اخترشناس‌ها آهی کشید احمد و فرمود می‌رسد آن قبله‌ی تمامِ پیمبر شناس‌ها وقتی که ذوالفقار سرِ شانه می نهی حیران شوند دیده‌ی  حیدر شناس‌ها* بر روی بازوی تو جهان چرخ می‌زند حق را بده به حیرت خیبر شناس‌ها ای فاتح مدینه و مکه قدم بزن تا سر نهند هر قدمت سرشناس‌ها یک ابرویت برای فتوحات کافی است سوگند بر تجارب خنجر شناس‌ها وقت تقاص شد جگر ما خنک کنید تا حظ کنند جمله‌ی کافر شناس‌ها ای ذوالفقار گَرد رویت را تکان بده منجی رسیده است علی را نشان بده ای از نفس نفس‌تر و از جان عزیزتر از خون برای هر رگِ ایران عزیزتر فرموده است حضرت صادق :خَدَمتُه* از شأن هم برای امامان عزیزتر دستش به سر گذاشت و به پاخواست پس تویی ازجان برای شاهِ خراسان عزیزتر از لقمه‌ای که خورد به سائل کریم داد از خویشتن برای تو مهمان عزیزتر آلوده دامنیم گرچه ولی گفته‌ای به ما از عابد است چشم پشیمان عزیزتر یعقوب از انتظار دو چشمان خویش داد چشمش عزیز و یوسفش از آن عزیزتر گو باد بویِ پیرهنت را بیاورد ای از هزار یوسف کنعان عزیزتر جز تو پناه گرچه به عالم نداشتیم ما را ببخش پای شما کم گذاشتم سرد است بی تو گرمی خردادهای ما آتش بزن  به سردی پولادها‌ی ما از یاد برده گرچه تو را کوچه‌های شهر ای مثل جان نرفته‌ای  از یادهای ما تقصیر کیست اگر که تو را یاد برده‌اند تقصیر کیست جز من و بیدادهای ما از ما بگیر سستی و افسردگی و يأس شوری که بشکند شب غمبادهای ما ما با تو تا به آخر این راه مانده‌ایم با این ولی‌است ، همت فریادهای ما سر خَم نکرده‌ایم به دشمن ، دلیل ماست سجیل و قدر و فاتح و صیادهای ما دشمن بمیر ،  بازی خود رو نکرده‌ایم چیزی که نیست قدرت پهبادهای ما بت‌های کعبه را به ظهورت خراب کن ما امتحان شدیم روی ما حساب کن آقای اشک ، بی کس و تنها چه می‌کنی شبها کنار تربت زهرا چه می‌کنی حتی هنوز بعد  هزار و دویست سال با اشکِ صبح و گریه‌ی اعشاء چه می‌کنی گفتند از کدام غم آقا به صبح و شام  این چشم را شبیه به دریاچه می‌کنی گفتی که از مصیبت ناموس کربلا گفتیم وای که با ما چه می‌کنی دنبال نیزه‌  عمه‌ی سادات ناله زد کنج تنور یا به کلیسا چه می‌کنی " ای جان من به نیزه‌ی اعدا چه میکنی؟ آغوش ماست جای تو ، آنجا چه میکنی؟ دیشب به یاد روی تو بودم ندا رسید او پیش مادر است،تو تنها چه میکنی؟" جز آفتاب سایه‌ای بر سر نداشتم  تقصیر من نبود برادر نداشتم *اشاره به حدیث امام حسین ع یضع سیفه علی عاتقه ثمانیة اشهر *اشاره به بیان امام صادق ع لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی *وضع الرضا(ع) یده علی رأسه وتواضع قائما ودعا له بالفرج" 🆔@ghararenokary
باز دل، چلّه‌نشینِ حرمِ راز شده‌ست مرغِ شب با نفس صبح، هم‌آواز شده‌ست باز با دست سحر، پنجره‌ها باز شده‌ست باز فصلِ سفرِ چلچله آغاز شده‌ست با نسیمی که به دل‌جویی من می‌آید باز عطر گل نرگس ز چمن می‌آید این گل لاله، که زیبایی بی‌حدّ دارد در چمن تازگی و لطف مجدّد دارد نکْهت فاطمه و عطر محمّد دارد آفرینش به لبش، ذکر خوش‌آمد دارد این گل سرخ، که از گلبن توحید شکفت هر که دیدش، «زَهَقَ الباطِلُ و جاءَ الحَق» گفت جلوۀ «وَالقمر» و آیت «وَالعصر» آمد رحمت واسعۀ بی‌حد و بی‌حصر آمد فتح نزدیک شد و، زمزمۀ نصر آمد کارفرمای دوعالم، ولیِ‌ عصر آمد گرچه در خوشدلی فاطمه، تردیدی نیست زادروز پسرش هست، ولی عیدی نیست چه بگویم که مرا عقدۀ عالَم به گلوست داستان من و غم، خاطرۀ سنگ و سبوست کی شود پرده به یک سو رَوَد از چهرۀ دوست «آن سفر کرده که صد قافله دل، همره اوست» عید روزی‌ست، که بارد به جهان ابرِ کَرم مصلح کل بزند تکیه به دیوارِ حرم عید روزی‌ست، که آفاق گلِ نور شود از جهان، سایۀ بیدادگران دور شود روز نابودی تزویر و زر و زور شود یعنی از پرتو موسی، همه جا طور شود عید روزی‌ست، که آفاق منوّر گردد باغ سرسبز شود، باز ورق برگردد عید روزی‌ست، که دل‌ها شود از غصه جدا روز آغاز ثمربخشی خون شهدا برسد پرتو روشنگر مصباح هدی تکیه بر کعبه زند منتقم خون خدا بشنود گوش فلک، صوت خوش تکبیرش دولت عدل شود، دولت عالم‌گیرش عید روزی‌ست، که با عشق، هم‌آهنگ شود عرصه بر تهمت و تزویر و ریا تنگ شود نرم، چون آب، دلِ سخت‌تر از سنگ شود باغ سرسبز و نشاط‌آور و گل‌رنگ شود عید روزی‌ست، که ایمان و امان تازه شود یک چمن لالۀ پرپر شده، شیرازه شود ای که جبریل امین، پیک پیام‌آور توست ای که عیسای نبی، روز فرج، یاور توست سرمۀ چشم ملائک، همه خاک در توست چشم بر راه ظهورت به خدا، مادر توست تو بیا! تا غم عالم، همه از دل برود کشتی از دامن توفان، سوی ساحل برود 🆔@ghararenokary
رسیدنش نفسی تازه داده دنیا را همان مسیح که احیا کند مسیحا را همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش شده‌ست مشتریِ پا به قرص بازارش همان که چهره‌ی او نور فاطمی دارد کنار گونه‌ی خود، خال هاشمی دارد خدا کند بپذیرد مرا به خادمی‌اش سپید بخت شوم مثل خال هاشمی‌اش سلام یوسف زهرا! خوش آمدی آقا امید آخر دنیا! خوش آمدی آقا سلام یوسف زهرا! تورا صدا کردم برای آمدنت آمدم دعا کردم نگو که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است ببین که مادر پیرم چقدر دلتنگ است عزیز فاطمه عمری‌ست بی تو دربدریم هزار جمعه گذشت و هنوز بی خبریم عزیز فاطمه آقا! کجاست خانه‌ی تو؟! گرفته است دل تنگ ما بهانه‌ی تو تو آخرین پسر خانواده‌ی ماهی تو آبروی زمینی، بقیة اللهی... ✍ 🆔@ghararenokary
ای طلوع صبحدم! نور دگر آورده‌ای آفتابی، بهتر از شمس و قمر آورده‌ای شاهدی از جان و دل محبوبتر آورده‌ای یا که وجه الله بر اهل نظر آورده‌ای مُصلح کل! حجّت ثانی عشر آورده‌ای مهدی موعود کز خلق خدا او را سلام آسمان! امشب چه سیمای تو روحانی شده دامنت چون قلب نرگس، پاک و نورانی شده سینه‌ات لبریز از انوار ربّانی شده صحنه‌هایت روضۀ سر سبز رضوانی شده ماه با لبخند، گرم نور افشانی شده تا طلوع صبح، دور سامره گردد مدام ای زمین! آغوشِ جان بگشا که جانان‌ست این سامره! تطهیر کن خود را که قرآن‌ست این آسمان! در بر بگیرش، یک جهان جان‌ست این سیزده معصوم را روح است و ریحان است این قلب قرآن، هستی دین، رُکن ایمان است این خود امام و یازده آباء معصومش امام ای ز آوای تو قرآن مفتخر! قرآن بخوان ای دمت از فیض عیسی خوب‌تر! قرآن بخوان ای شده پروانه‌ات مرغ سحر! قرآن بخوان ای یگانه مصلح کلّ بشر! قرآن بخوان ای نوایت خوشتر از جان! بر پدر قرآن بخوان تا ببوسد لعل لب‌های تو را با احترام سامره جان شد که این نوزاد جانان من است نرجس پاکیزه دامان گفت: ریحان من است عسکری بوسید لب‌هایش که قرآن من است عیسی مریم به وجد آمد که این جان من است شب ندا در داد: این ماهِ فروزان من است صبح گفتا: از زمین تابید خورشیدم به بام پاک جسم و پاک جان و پاک باب و پاک مام سرو قد، گل‌چهره، شورانگیز لب، شیرین کلام کبریایی جاه و احمد طینت و حیدر مقام فاطمی خو، مجتبایی حلم، ثارالله قیام مو کمند و ابرویش شمشیر و مژگانش سهام تا که اش گردد شکار و تا که اش افتد به دام کعبه می‌خندد که آغاز ظهورش در من است مکّه می‌بالد که آثار عبورش در من است کوفه می‌نازد که تشریف حضورش در من است کربلا گوید که اشک و سوز و شورش در من است دل ندا در داد کاین خورشید، نورش در من است جان به طوف مهد او چون زائر بیت الحرام دُرّ دندانِ پیمبر، انتظارش می‌کشد صورت خونینِ حیدر، انتظارش می‌کشد سینۀ مجروح مادر، انتظارش می‌کشد مجتبی با سوز دیگر، انتظارش می‌کشد زخم ثارالـلَه به پیکر انتظارش می‌کشد تا نیاید او، نیابد زخم قرآن التیام ای ز پشت ابر غیبت خلق را خورشید و نور ای فروغت کرده پیش از خلقتِ عالَم ظهور ای وجودت غایب و خَلق جهانت در حضور یابن کوثر، یابن طاها، یابن یاسین، یابن طور تو به ما نزدیک‌تر از مایی و ما از تو دور ما ز تو اعمی و تو پیداتر از ماه تمام باغبانا! بار دیگر در گلستان بازگرد یوسفا! از چاه کنعان سوی کنعان بازگرد موسیا! بر کشتن فرعون و هامان بازگرد عیسییا! تا جان دهی بر جسم بی جان بازگرد احمدا! بر یاری اسلام و قرآن بازگرد حیدرا! در دست تو زیباست تیغ انتقام ای وصالت آرزوی دوستان! هجران بس است ای بباغ آفرینش باغبان! هجران بس است ماه کنعان! آفتاب مصر جان! هجران بس است سیّدی! الغوث الغوث الامان، هجران بس است مصلح کل، مهدی صاحب زمان، هجران بس است تا به کی "میثم" بریزد بی تو خونِ دل به جام ✍ 🆔@ghararenokary