#شهید #پای_درس_سید_مجتبی_علمدار
مجلس خیلی با حال و با صفایی بود . امـا آنچه میخواستم نشد. بعداز مراسم رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم. میگفتند نامش سید مجتبی #علمدار است
گفتم آقــا سید من یه سؤال دارم ، من هر هیئتی که میروم ، وقتی روضه میخوانند و مداحی می کنند ، اصلا #گریه ام نمیگیرد. چه کار کنم ؟
سید نگاهی به من کرد و گفت در این مراسم هم که مــن خواندم باز گریــه ات نگرفت ؟ گفتم نه! اصلا گریــه ام نگرفت . کمی #فکر کرد و بعـد با لحــن خاصی گفــت میدونی چیـه؟ مـن گناهانم زیاده ، من آلوده ام . برای همین وقتی میخوانم اشک شمــا جـاری نمیشود . سیــد این حــرف را خیلی جدی گفت و رفت
تعجب کردم . تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بــودم و همیــن ســؤال را از آنهــا پرسیــدم ، به مــن میگفتنـد شمــا گناهانت زیـاد اسـت ، شمــا #آلوده ای برو از گناهــان توبه کن آن وقت گریه ات می گیرد
من که میدانستم مشکل از خودم هست اما شک نداشتـم که ایـن کلام آقـا سید ، اخلاص و درون پاک او را میرسـاند . از آن وقت مرتـب به هیئت #رهروان میرفتـم ، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود
شهدا را یاد کنیم با ذکر یک #صلوات
لطف کنید مطالب را با لینک کانال نکته های ناب منتشر کنید . #پیشنهـاد_عضویتــ ⇩
@noktehayenabekotah
━━━━━━━━━━━
#حکایت #بارسنگین_هیزم_دوش_پیرمرد
اشــراف زاده ای ، در راه پیـرمــردی دیــد که بـار سنگینی از هیــزم بر پشــت حمـل میکنــد ، لنــگ لنگان قدم بر میداشت و نفس نفس صدا می داد
به پیرمرد نزدیک شـد و گفت مگر تو گاری نداری که بــار به ایــن سنگینی میبری؟ هر کسی را بهـر کاری ساخته اند . #گاری برای بار بردن است
پیرمــرد خنــده ای کرد و گفــت این گونه هم که فکـر میکنی نیست. به آن طرف #جاده نگاه کن. چه می بینی؟
#اشــراف_زاده با لبخنــدی گفــت پیـرمــردی که بارهیزم بر گاری دارد و به سوی شهر روانه است پیرمـرد گفــت میدانی آن مــرد ، اولادش از مــن افزون تر است ولی فقرش از من بیشتر است؟
اشــراف زاده گفــت بــاور نــدارم ، از قـرائــن بر می آیــد فقر تو بیشتر باشد زیرا آن گاری دارد و تو نداری و بر فزونی اولاد باید #تحقیق کرد
پیرمــرد گفــت آقا! آن گاری مـال مــن و آن مــرد همنــوع مــن اســت . او گاری نداشت و هر شب #گریه کودکانش مــرا آزار میداد چـون فقرش از من بیشتر بـود گاری خـود را به او دادم تا بتواند خنده به کودکانش هدیه دهد
بارسنگین هیــزم ، با صدای خنــده ی کودکان آن مرد ، چــون کاه بر من #سبک میشود . آنچــه به من فرمان میراند خنده کودکان است
✍ کانال نکته های ناب کــوتاه
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━
griye kon abre siyah (www.mplib.ir).pdf
حجم:
152.5K
🌺 نمایشنامه « گریه کن ابر سیاه »
📘 نویسنده : حسین فدایی حسین
🌸 ارسال کننده : خانم قلعه یی
🌼 #نمایشنامه #گریه #ابر #سیاه
🌐 لینک دانلود مستقیم از وبلاگ :
http://mplib.ir/post/1670
🌷 کانال معاون پرورشی | @mplib