eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
224 ویدیو
56 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @mohammad_mobasheri313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸مفاخرۀ مهر و ماه🔸 در روايات ناب معصومين در احادیث نغز اهل ولا شرح نورانی مفاخره‌ای‌ست آیه آیه تمام نور هدی روزی از روزها که در صحرا فاطمه با علی سخن می‌گفت از کرامات خالق یکتا از عنایات ذوالمنن می‌گفت ناگهان حین خوردن خرما چید مولا رطب ز باغ جنان نور حق جاری از لبانش شد با گل خنده گفت: فاطمه جان! هیچ دانی مرا نبی خدا دوست دارد چو جان شیرینش بی‌گمان او نمی‌دهد ترجیح هیچ‌کس را به یار دیرینش گفت زهرا: نمی‌شود هرگز که تو باشی عزیزتر از من میوۀ قلب او منم زهرا کی به جز فاطمه‌ست پارۀ تن؟ هر دو رفتند با لبی خندان نزد خورشید عشق، پیغمبر گفت زهرا: پدر بگو امروز من گرامی‌ترم و یا حیدر؟ گفت پیغمبر امین با او: تو و حیدر که روح و جان منید همۀ هستی‌ام شما هستید که شما نور دیدگان منید دوست دارم تو را حبیبۀ حق بیشتر از همه در این دنیا نزدم اما علی عزیزتر است از تمام جهان و ما فیها گفت مولا به فاطمه: بنگر که گذشته شکوه من از حد مادرم کیست؟ سورۀ تقوا مادرم فاطمه‌ست، ‌بنت اسد گفت زهرا به همسرش حیدر: مادر من خدیجۀ کبراست آن‌که در جانفشانی و ایثار بی‌بدل، بی‌نظیر، بی‌همتاست گفت مولا علی: انا بن صفا حیدرم! افتخار پرچم دین خانۀ کعبه زادگاه من است خادمم کیست؟ جبرئیل امین گفت زهرا: منم ملیکۀ عرش سورۀ رحمت خدای کریم دختر خَاتَمُ النَّبِیینَم آن‌که دارد همیشه خلق عظیم گفت مولا: که بوده پرچم دین دم به دم روی شانه‌های علی «وَ أنَا الضَّارِبُ عَلَى التَّنزِیل» چه کسی می‌رسد به پای علی؟... شیرمرد جدال باطل و حق قهرمان شجاع مکه منم تیغ من تیغ عدل و انصاف است سرور اوصیا، ابالحسنم گفت زهرا: که در شب معراج پدرم رفت سوی عرش خدا نسبت قرب او و حضرت حق «قابَ قَوسین» بود «اَو اَدنی» منم آن بانویی که بسته شده عقد من در حضور رب جلیل خادمانم ملائک جنت هم‌کلامم فرشتۀ راحیل... گفت مولا: منم همان حیدر که به اصحاب کهف گفته سخن بهترین بندۀ خدا علی‌ام از نبی‌ام من و نبی‌ست ز من روز محشر ولایتم، میزان مرتضایم، قسیم جنت و نار بر مدار دو چشم من گردد آسمان و زمین و لیل و نهار... نامم از نام حق گرفته شده ربّ من «عالی» است و من «علی»‌ام سرّ آیات حاء و میم کتاب آیه آیه حقیقت جلی‌ام گفت زهرا: منم که روز ازل سورۀ رحمت آفریده شدم بانوی بهترین زنان جهان من همانم که برگزیده شدم هل أتی، کوثر و مباهله‌ام طاء‌ و سین کتاب ربّ ودود آیه در آیه حسن و روشنی‌ام آفتاب بهشت صبح وجود ربّ من «فاطر السماوات» است نامم از نام اوست «فاطمه»‌ام من پناه تمام اهل جهان در صف حشر و روز واهمه‌ام... مرتضی گفت: بر روی آدم باب توبه به لطف من وا شد فاطمه گفت: از تفضل من زیر برگ نجاتش امضا شد گفت مولا: منم سفینۀ نوح کشتی‌ام کشتی نجات بشر گفت زهرا: منم صراط نجات رهروان من‌اند اهل نظر گفت مولا: که سورۀ طورم گفت زهرا: کتاب مسطورم مرتضی گفت: مصحف نورم فاطمه گفت: بیت معمورم... گفت حیدر: منم چو جان نبی گفت کوثر: منم چو روح رسول گفت مولا: منم صحیفۀ حق گفت زهرا: منم حبیبه، بتول مرتضی گفت: رستگاری خلق بسته بر رشتۀ ولای من است فاطمه گفت: روشنای بهشت جلوۀ نور ربنای من است گفت پیغمبر خدا: زهرا! بوسه زن بر سر علی و ببین که هزاران ملک به یاری او آمدند از بهشت و عرش برین فاطمه رو به سوی حیدر کرد گفت: عشقت همه وجود من است همۀ هستی‌ام فدای تو باد که ولای تو تار و پود من است ولی‌الله رو به فاطمه گفت: عشق تو در گل و سرشت من است تویی امید و آرزوی دلم با تو این زندگی بهشت من است با حدیث مفاخره دل ما شد پر از نور ایزد ازلی متبرک به نام فاطمه شد لحظه لحظه به یُمن نام علی... ✍ 📜 مطالعه متن کامل حدیث مفاخره
‍ 🌼صدای هلهله ی عاشقانه.... ویژهٔ سالروز ازدواج امیرالمؤمنین وحضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده صدای هلهله‌ای عاشقانه می‌آید صدای پای تغزل، ترانه می‌آید بهشت خنده کنان، این میانه می‌آید خدا به شوق در این آستانه می‌آید حدیث وصل دو دریا عجب شنیدنی است عروسی علی و فاطمه چه دیدنی است از این به بعد، دو عاشق کنار هم هستند تجلّی هم و آیینه‌دار هم هستند به روی سفرۀ خود نان بیار هم هستند چو کوه پشت هم و دوستدار هم هستند دوباره پوزۀ شیطان شکست، شکر خدا عروسی علی و فاطمه است، شکر خدا از این وصال مبارک خدا هدف دارد چقدر حضرت خاتم به دل شعف دارد دلم هوای ضریح شه نجف دارد عروسی علی و فاطمه است، کف دارد به بزم عشق همه عاشقانه دف بزنید برای خاطر داماد باز کف بزنید کنار سفرۀ عقد، این عروس گل سیما زکیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه، زهرا نشسته اذن «بلی» تا بگیرد از بابا پدر اجازه گرفت از خدای جلّ علا بساط خطبه از این اذن تا فراهم شد علی به فاطمه‌اش تا همیشه محرم شد * چه شبیه امشب برا مولا برا حضرت زهرا برا پیغمبر.. خدایا! انقد دل امیرالمؤمنین شاده برای اولین بار امشب، فاطمه رو می‌بینه روبند و کنار می‌زنه ..سلام عزیز دلم..!* بگیر دامن پر برکت پیمبر را بپاش بر سر امّت، گلاب قمصر را گره زدند به هم عادیات و کوثر را کشانده‌اند به دنیا بهشت و محشر را از این وصال، غدیر از گزند ایمن شد نوشته‌اند که تکلیفِ شیعه روشن شد نوشته‌اند که شیعه نشانه‌ای دارد شراب کوثریِ جاودانه‌ای دارد کبوتری شده و آشیانه‌ای دارد برای گریه و شادی بهانه‌ای دارد تمام عمر دلم زیرِ دِین می‌آید از این وصال مقدّس حسین می‌آید سخن ز عشق که باشد، شراب شیرین است برای تشنۀ عشق، آفتاب شیرین است کنار یار، خوشی و عذاب شیرین است سلام‌های بدون جواب، شیرین است اگر که فاطمه باشد کنارِ شیر خدا زمان فتنه، شود ذوالفقار شیر خدا زمان فتنه قمر در مِحاق می‌افتد تبر به جان درختان باغ می‌افتد میان امّت احمد، نفاق می‌افتد و آن دوشنبۀ شوم اتّفاق می‌افتد که درب خانۀ زهرا شکسته می‌شود و دو دست حیدر کرار بسته می‌شود و خدا کند که نبینی قیامتی را که کنار خانۀ حیدر جماعتی را که شکسته‌اند دری را، نه! ساحتی را که شکست ضربهٔ آن درب، قامتی را که پس از سه ماه علی نیمه شب، غریبانه به دست قبر سپردش، عجب غریبانه *گفت مگه چقد گذشته تو نه سالت بود توو خونه‌ی من اومدی...ببخشید ها شادیم امشب خب!بذار دو دیقه برا پدر و مادرمون گریه کنیم...مثل فردا و مثل امروز و مثل دیشب دست توو دست هم گذاشتن فاطمه نه سالش بود.گفت تا عمر دارم همه‌ی وجودمو خرجت می‌کنم.امیرالمؤمنین هم گفت همه‌ی وجودمو نذرت کردم عزیز دلم..پیغمبر هم گفت ان‌شاءلله به پای هم پیر بشین...اما نبودی یا رسول‌الله..همه‌ی عالمو جمع می‌کردن.. مثل فاطمه، مدافع امیرالمؤمنین گیر نمی‌اومد توو این نه سال لحظه‌ی آخر.. شبِ آخر لحظه‌ی تدفین گفت: مگه چند سال گذشته شبی که پیغمبر تو رو به من سپرد تو اینجوری نبودی، چرا سه ماه، روو از من گرفتی؟ مگه میشه هجده سالگی موهات سفید بشه فاطمه جان! اما دید توو لحظه‌ی غربتش یه صدایی میاد"لَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ" یعنی علی جان امانتیمو به من برگردون...* ای بیابان، گِل ز اشکِ جاری‌ات آفرین بر این امانتداری‌ات «دستا رو بالا بگیرید..سه مرتبه بلند بگو:
ماه به خورشید رسید یار به دلبر رسید راه به توحید رسید زهرا به حیدر رسید عرش اعلا آسمونا از زمین تا بیکرونا کوه و دریا ترانه خونن ای یار مبارک بادا دلدار مبارک بادا مولا خوشبخت بشی به حق زهرا زهرا خوشبخت بشی به حق مولا دلم چقدر آرومه آرومه آرومه دلم چقدر شیداست شیداست شیداست عروس چقدر خانومه خانومه خانومه دوماد چقدر آقاست آقاست آقاست درد و غم دور بشه چشم بد کور بشه زهرا میخنده تا نور علی نور بشه تا سماوات نور و مشکات شور و میقات کل آیات عام و سادات ترانه خونن ای یار مبارک بادا دلدار مبارک بادا حیدر نائل شدی به نور کوثر کوثر نازل شدی به قلب حیدر تو دست هم دستاشون میمونه انشاالله عروس شده ذکرش یا علی ولی الله ای یار مبارک بادا دلدار مبارک بادا دلم چقدر آرومه آرومه آرومه دلم چقدر شیداست شیداست شیداست عروس چقدر خانومه خانومه خانومه دوماد چقدر آقاست آقاست آقاست وقت دیدار رسید حق به حق دار رسید فلک به پابوسی حیدر کرار رسید جن و انسان حور و غلمان روح و ریحان دین و ایمان جان و جانان ترانه خونن ای یار مبارک بادا دلدار مبارک بادا اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
. مولا و حضرت زهرا سلام الله علیهما شب بارونه حنابندونه لبا خندونه شب آزادیه شب دلدادن همه آبادن همه میخونن شب دومادیه عروسیه چقد عاشقونه عروسیشون توی آسمونه نبی داره میره دنبالشون وان یکاد واسشون میخونه هم نسیم و شاپرک میگن امشب مبارک باشه این وصلتی که علی دومادشه شیر مرحب فکنه لشگریه یه تنه فاطمه میبینه چه یلی دومادشه یاعلی ویاعلی قباله ش دنیا جهاز زهرا سپرومولا میفروشه براش جان به این وصلت که تا قیامت دنیا آباد از نسل و ذریه هاش پیمبرو میبوسه مرتضی میبوسه حیدرشو مصطفی دخترشو میده دست حیدر به کوریه چشای اون سه تا قل هوالله احد از ازل تا به ابد بگو یاعلی مدد دخترم فاطمه آشکارا و خفا شیعه تا روز جزا هر چی یاعلی بگه بخدا باز کمه یاعلی ویاعلی
. ازدواج حضرت زهرا وحضرت علی(ع) ماه ذیحجه گشته آغاز مرغ دل اومده در پرواز رفته تا خونه ی پیغمبر تا که شادیشو کنه ابراز شب پیوند علی وزهرا /به عرش اعلا جشن وطرب برپاست به خنده بازه، رخ پیغمبر/ دلش شاد ازین عروسی زیباست (علی یا حیدرعلی یاحیدر مبارک باشه وصلت با کوثر)۲ __________________ چراغونه تموم افلاک برا این عروسی زیبا توی شهر مدینه گشته مجلس جشن وطرب بر پا دلا آباده،پیمبر شاده/چرا،چون زهرا دل به علی داده می ریزه از شوق،بارون چشماش/دعا گوی این عروس وداماده علی یا حیدر.... __________________ با وصال فاطمه حیدر می گیره معنا دیگه کوثر فراوون میشه توی دنیا گلایی زنسل پیغمبر زنور حیدر زنور زهرا/میشه نورانی ز نور حق دنیا شیعه دلشاده زغم آزاده/می گیره ذکر علی علی مولا علی یا حیدر...... _________________- فخر ماباشه تواین دنیا نوکری حیدر وزهرا الهی که دشمن اونها هرجا که باشه بشه رسوا غدیری هستیم علی مولامون /اسیر عشق حیدره دلهامون ظهور آخر گل زهرایی/میشه دارو بر تموم دردامون علی یا حیدر.... شاعر:
رباعی برای ایام هفته (این رباعی ها در طول سال مورد استفاده ذاکرین محترم قرار میگیرد) تقسیم بندی بر اساس روایت امام هادی علیه‌السلام رجوع شود به کتاب مفاتیح الجنان 🔸شنبه (رسول الله صلی الله علیه و آله ) در شنبه طلوع فیض بی حد باشد در شنبه شمیم باغ سرمد باشد با صادر اوّل ، اوّل هفته ی ما عِطر افشان از نام محمّد باشد 🔸یکشنبه (حضرت علی و حضرت زهرا س) یکشنبه ز انوار جلی می‌گوید از دو افق لم یزلی می گوید یا فاطر و یا فاطمه بر لب دارد یا عالی و یا علی علی می گوید 🔸دوشنبه (امام حسن و امام حسین علیهما السلام ) دل زائر آیات حسین است و حسن پروانه ی مشکات حسین است و حسن در روز دوشنبه ها نه بلکه یک عمر مدیون عنایات حسین است و حسن 🔸سه شنبه (امام سجاد امام باقر و امام صادق علیهم السلام) بر نور سه شنبه های عاشق صلوات بر خاک بقیع از مشارق صلوات بر جبت و به طاغوت دمادم لعنت بر آن علی و باقر و صادق صلوات 🔸چهار شنبه (امام کاظم امام رضا امام جواد و امام هادی علیهم السلام ) ما زائر روز چار شنبه هاییم مرغ سه هوای پاک و روح افزاییم با کاظم و یک رضا و دو ابن رضا در مشهد و کاظمین و سامراییم 🔸پنج شنبه (امام حسن عسکری علیه السلام ) با زائرتان نام مرا بنویسید هر هفته گدای سامرا بنویسید مهمان امام حسن عسکری ام در دفتر پنج شنبه ها بنویسید 🔸جمعه (امام زمان عجل الله تعالی فرجه ) ما جمعه به جمعه بی تو سرگردانیم از آینه تا آینه ما حیرانیم با ندبه ی خود دعای اللّهم عجل لولیک الفرج میخوانیم
غزل امام زمان عج دمی که خاطره ات را مرور خواهم کرد قسم به یاد تو حس غرور خواهم کرد سوار جاده ی اندیشه ام   نمی دانم ز کوچه های خیالت عبور خواهم کرد ؟   بزرگی  تو   در  آیینه ام      نمی گنجد ز  یازده فلک  آیینه جور  خواهم کرد   تو حاضری  و منم غایب از رسیدنها دعا کنی  تو برایم  ظهور خواهم کرد زکفشهای خودم دل نکنده با چه امید نشسته ام که تماشای نور خواهم کرد ؟
یا صاحب الزمان عج                    دنیای   بی نگاه تو  تاریک و مبهم  است بی تو  تمام  زندگی  ما  جهنم   است ای  آفتاب سیصدو  چندین  قمر   بگو تا جنگ بدر  دیگرتان  چند تا کم  است نور تو  خامُشیی  همه  اعتراض هاست این راز سجده های ملایک به آدم است با  پنجه های ظلم  به روی  گلوی باغ دیگر   بهار   آمدن تو   مسلم     است صبح  طلوع جمعه  دلم  آفتابی   است اما  غروب  مثل   غروبِ محرّم   است روشن  کنید    مرگ     کجا میبرد   مرا ای مردمان بهشت من اکنون در عالم است