یکی از معضلات مداحی موبایل خوانی است
سابق در مجامع مداحی اجبار میکردند که شعر را حفظ کنیم وبخوانیم واقعاً کار ارزشمندی بود مداح همیشه آمادگی داشت کم کم از روی کاغذ شدکه با اعتراض اساتید روبرو شد اما توجهی نشد معتقدیم حفظ خوانی باید در اولویت باشد حالا بازهم از روی کاغذ خواندن خیلی بهتر از موبایل خوانی است زیرا حداقل چندبار شعر را مداح مرور میکنم ابتدا در انتخاب شعر بعد در نوشتن وبعد یکبارهم نوشته را مرور میکند اما مشکل امروز از روی موبایل زیاداست
۱ - اگر برق مجلس قطع شود مشکل دارد
۲ - درهمان جلسه دنبال شعر است
۳ - شعر را اصلاً مرور نکرده لذا نمیداند کجا باید وقف کند و چگونه بخواند
۴ - بدلیل الکترونیکی بودن مشکلاتی با عدم شارژ وجابجائی ابیات میشود
۵ - گاهی شعر در تایپ کردن مشکل دارد وقتی استاد ایراد میگیرد میگوید من طبق موبایلم خواندم آیا این احتمال داده نمیشود مشکل تایپی داشته حتی در چاپ هم این مشکل ملموس است گاهی هم شاعر ممکن است بی توجهی کرده باشد لذا دوستان عزیز بایستی قبل از ورود به مجلس شعر را انتخاب کرد چندین بار مرور کرد اشکالات شعر را برطرف کرد اگر بیتی هست که معنی ومفهوم آن برای خوانند روشن نیست به دیکشنری رجوع کرد ویا اینکه اون بیت را حذف کرد زیرا مستمعین ما دقت دارند اگر معنی یک واژه را ندانیم ومستمع پرسید باید جوابگو باشیم نمیشود گفت من نمیدونم شاعرش گفته خوب حالا قضاوت کنید باتوجه به مسائل فوق میشود بدون مطالعه و مرور کردن شعر از موبایل استفاده کرد اگر بدلیل مشغلات کاری فرصت برای حفظ کردن نداریم حداقل از روی کاغذ خوانده شودکه جندین بار مرور شده گرچه از روی کاغذ هم مشکلاتی وجود دارد مثلاً قطع برق یکی از آنهاست حفظ کردن موجب پیشرفت وترقی میشودمداحان پیشکسوت که از محفوظات استفاده میکنندکمتر درکهن سالی دچار آلزایمر میشوندزیرا هرچه محفوظات افزوده گردد مغز انسان فعال تر میشودمسمعین هم به دین دیگری به مداح نگاه میکند البته مسائل دیگری هم هست امیدوارم مداحان جوان ما که امید آینده جوامع مداحی هستند استفاده کنند من الله التوفیق
@gharibe_ashena_mobasheri313
#فاطمیه۱۴۴۴
1️⃣
مادر افتاد
طوری با لگد زدن پشت در افتاد
نفسش به لب رسید و با سر افتاد
همه ی دار و ندار حیدر افتاد
درده سر شد
بانوی خونه ی مولا خونجگر شد
یه نفر کمک نیومد و سپر شد
پهلو و سینه با خون تازه تَر شد
اون چل نفر رو : اون میخ در رو
اون مرد پست که : شد حمله ور رو
نمی بخشم۲
اون ضرب پا رو : اون بی حیا رو
اون ازدهام و : اون خنده هارو
نمی بخشم۲
@gharibe_ashena_mobasheri313
__
چادرش سوخت
توی هرم شعله ها بال و پرش سوخت
زیر دست و پا تموم پیکرش سوخت
بین اون برو بیا با پسرش سوخت
عقده وا کرد
دوّمی لعنتی نگم چیا کرد
قصد بر هم زدن خونه ی ما کرد
خدا نگذره ازش خیلی جفا کرد
اون روز تلخ و : اون لحظه هارو
مسمار تیز و : اون ماجرا رو
نمی بخشم۲
اون مردمی که : با ظلم و کینه
حرمت شکستن : توی مدینه
نمی بخشم۲
@gharibe_ashena_mobasheri313
___
پیچید
از زمین و آسمون بلا می بارید
قنفذ هم
ناله پ به حال و روز ما می خندید
چشمای مادرم هیچ جارو نمی دید
شر به پا شد
لحظه های احتضار مرتضی شد
دستای مادرم از بابا جدا شد
همه عقده های اون مغیره وا شد
اون ریسِمان و : اون ضربه هارو
اون دومی و : با اون دوتا رو
نمی بخشم۲
اون عُقده های : خیره سرا رو
اونا که دیدن : اشکای مارو
نمی بخشم۲
__
#عباس_قلعه
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#فاطمیه۱۴۴۴
2️⃣
#شعر_واحد_شور
#از_سر_نوشتم
☑️بند اول
از سر نوشتم
با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم
از در نوشتم
ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم
از هیزم و از
سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم
از در نوشتم
از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم
از ازدحام و
از خون یک مظلومه پشت درنوشتم
از بی گناهی
ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم
از قوم نامرد
از دست بسته ی یل خیبر نوشتم
@gharibe_ashena_mobasheri313
☑️بند دوم
مادر فداشد
در آن زمان که حامی شیرخدا شد
مادر فدا
آری بلاگردان دین مصطفی شد
وای مادرمن وای مادرم
مادر فدا شد
پای حرامی تا میان خانه وا شد
نذرش ادا شد
سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد
وای مادرمن
آن قوم کافر
وقتی علی را میکشیدند بی بهانه
مادر زمین خورد
دربین آن نامردمان بیرون ز خانه
آن بی حیاها
مابین کوچه میزدندش وحشیانه
میزد به زهرا
قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه
شد پرنشانه
پهلو و دست مادرم تا روی شانه
وای مادرمن
@gharibe_ashena_mobasheri313
☑️بند سوم مقتل
باور ندارد
خون خدا در کربلا یاور ندارد
یاور ندارد
جسمی که افتاده به مقتل سر ندارد
یاور ندارد
وقتی علی اصغر و اکبر ندارد
یاور ندارد
وقتی علمدارو نه آب آورندارد
حنجر ندارد
زیر گلو جای نوک خنجر ندارد
ای وای حسینم
یک تن نیازی
بر آن سپاه و اینهمه لشکر ندارد
پرپر زده او
اما برای پر کشیدن پر ندارد
زینب به سرزد
گفتا حسین در کربلا مادرندارد
خواهرندارد
یک پیرهن یا یک عبا در بر ندارد
مادر ندارد
دستش چرا انگشت و انگشتر ندارد
ای وای حسینم
#مجید_رضا_نژاد
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#فاطمیه۱۴۴۴
3️⃣
آه، دل پر ماتمه
غمای قلبم قد یک عالمه
که دارم غسلت میدم ای فاطمه
آه، دل پر ماتمه
آااه اَسما آب بریز
رو تن رنجور زهرا آب بریز
رو کبودی ها و زخما آب بریز
آاه اَسما آب بریز
چرا کل تنش
یا کبوده یا نیلیه
گونه هاش جای سیلیه
@gharibe_ashena_mobasheri313
☑️بند دوم
آه ای زهرای من
از تن غرق خونت ام الحسن(ع)
چه جوری رو تنت بندازم کفن
آه از زخمت تنت
از گل لاله ی روی پیرهنت
کفنت زهرا جان شد رنگ تنت
آه از زخمت تنت
تو لحظه ی وداع
آب غُسلته اشک من
خداحافظ اُمُ الحسن(ع)
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#فاطمیه۱۴۴۴
1️⃣ شعر
#غزل_مصیبت
مدینه داده از کف گوهرش را
چه گوهر دختر پیغمبرش را
بگو با چشم خود خون بارد امشب
که ساقی داده از کف کوثرش را
همان زهرا که می بوسید احمد
مکرر دست و روی اَنوَرش را
همان زهرا که می بوئید چون گل
پیمبر سینه ی گل پرورش را
حمایت از علی کرد و شکستند
به یک ضرب لگد بال و پرش را
بسوزد تار و پودش گر که خواند
حدیث سینه و میخ و درش را
ز شاخه غنچه را نشکفته چیدند
که تا بستند دست شوهرش را
سیه کردند پیش چشم شوهر
به ضرب تازیانه پیکرش را
پی غصب فدک در کوچه دشمن
رقم زد بار دیگر دفترش را
به سیلی سرخ کرد آن پست جانی
رخ از برگ گل نازکترش را
#حسن_فرح_بخشیان
(ژولیده_نیشابوری)
#کانال_غریب_آشنا
#هجده_بهار_۸
@gharibe_ashena_mobasheri313
آن زمانی که خدا خلقت دنیا می کرد
فاطمه بود در آنجا و تماشا می کرد
با وجود اینکه نبی بود و علی بود و خدا
خلقت کوی و مکان، خاطر زهرا می کرد
ماجرای فدک و غصب خلافت آن روز
حق رقم کرد و بخون فاطمه امضا می کرد
توبه آدم اگر گشت قبول، از او بود
چون تقاضای ورا ذات حق اجرا می کرد
کشتی از ورطه طوفان برهانید که نوح
نام او ورد زبان در دل دریا می کرد
به خلیل آتش اگر گشت گلستان آتش
شرم از روی گل عصمت کبرا می کرد
بهر موسی بخدا گشت شکافنده نیل
آنکه با منطق خود معجز عیسی می کرد
دختری را که پدر، ام ابیها نامید
زیر لب شکوه ز بی رحمی دنیا می کرد
من ندانم چه بسر آمدش از ظلم عدو
کز خدا گاه دعا مرگ تمنا می کرد
از فشار در و دیوار ندانم چه کشید
رازها سینه اش از پرده هویدا می کرد
پهلویش را بشکستند بناحق که چرا
در بر ظلم طرفداری مولا می کرد
داغ محسن جگرش سوخت که از ماتم او
ناله از سوز جگر لاله صحرا می کرد
من ندانم که چه رخ داد در آن کوچه که او
رخ نهان از علی عالی اعلی می کرد
از غم فاطمه افتاده گره درکارش
آنکه صدها گره از مشکل ما وا می کرد
#حسن_فرح_بخشیان
#ژولیده_نیشابوری
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313