eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
233 ویدیو
72 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
آورده ای با خود سلامی از خدا را بر صفحه ی سبز قدَر کِلک قضا را نور تو پیش از خلق آدم روشنی داشت تو آبرو دادی تمام انبیا را سجاده ی تو آسمانی از اجابت در دست خود داری کلید ربنا را تسبیح و تقدیس است و تهلیل است و تحمید آن چه روایت می کند شان شما را لبخند تو نور درخشان بهشت است خورشید هم دارد به دل شوق لقا را از این جهت نام تو را زهرا نهادند نور تو روشن کرد چشم مرتضی را سیّدتی ، صدیقه ، ای زهرای اطهر ای طاهره ، یا فاطمه دریاب ما را ای آیه ی تطهیر ، ای دریای عصمت با نام تو تفسیر کردند انّما را ای لیله ی قدر نبی ، آیات کوثر هستی شفیعه امت غرق خطا را فرمود امام عسکری - ما حجت الله- از فاطمه داریم نور هر دعا را جَدّه ی ما شد حجتُ الله ِ علینا او حجّت حق شد تمام اولیا را ذکر ملائک ذکر تسبیحات زهراست اینگونه می گیرند سرمشق بقا را رو می گرفت از کور ، حتی پیش بابا شرمنده ی خود کرده او حُجب و حیا را در فکر مسکین و یتیم و هر اسیری ست اول مهیّا می کند نان گدا را زهرا دلیل خلق نور پنج تن بود در زیر بال خود گرفت اهل کساء را یاس علی ، ریحانه ی باغ پیمبر عطر نجیبش باز پر کرده فضا را یا فاطمه گفتیم و درمان آمد از راه نامش مهیا کرد اسباب شفا را او میوه ی قلب رسالت بود ، امّا در کوچه آزردند قلب مصطفی را اهل سقیفه بیعت خود را شکستند بیت العزا کردند آن بیت الولا را اجر رسالت را ادا کردند با میخ بستند دست ساقی مشکل گشا را می دید چشمان حسن در آن شلوغی بر چادر مادر هُجوم ردّ پا را حرفی نمی زد از قضیّه ، لام تا کام او در خودش می ریخت داغ کوچه ها را می گفت حیدر ، تازه فهمیدم عزیزم با دردهایت می کنی هر شب مُدارا این فتنه های کوچه تا گودال رفتند بُردند مقتل ، خامس آل عبا را بر روی سینه آمد و با خنجرش شمر خیلی اذیت کرد امام کربلا را داغ مدینه تازه شد در وادی طفّ با تو چه ها کردند در گودال ، یارا مادر ببین که با حسین تو چه کردند نفرین کن این خلق ستم ، قوم ریا را بی غسل و حتی بی کفن نقش زمین بود با چشم خود دیدیم داغ بوریا را یا رب نیامرز آن جماعت را که اوّل آتش زدند آن خانه ی اهل وفا را یا رب به پهلوی شکسته مگذری از آنکه شکسته استخوان های قفا را ما را حسینی کن که با زهرا بمانیم از ما مگیری جام شیرین بلا را از ما مگیری لحظه ای حبّ علی را از قبله می خواهیم ما قبله نما را ما با علی اهل خدا اهل بقاییم اصلاً نمی خواهیم این دیر فنا را جان رقیّه باز قسمت کن خدایا یک اربعین دیدار ایوان طلا را @gharibe_ashena_mobasheri313
داغ حسینی بین دل ها سر گرفته عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته هر کس که در کشتی امنش می نشیند اذن ورود از ساحت مادر گرفته حتی خدا نزد تمام انبیایش روضه برای سبط پیغمبر گرفته شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم ما را حسین بن علی در بر گرفته از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟! نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته تا روز محشر هر کسی شد کربلایی برگ برات از جانب خواهر گرفته آن قدر شأن زینب کبری عظیم است عمری رکابش را علی اکبر گرفته ** گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل زینب دو دستش را به روی سر گرفته خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته شاعر: @gharibe_ashena_mobasheri313
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم ما جای خود که یک عمر، حق بر علی‌ست راغب تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب از برکت وجودش دنیا به گردش آمد خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور تنها علی است غالب، مافوق کل غالب تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب شاعر: @gharibe_ashena_mobasheri313
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود پاره‌گریبان ، بی سر و سامان ‌شدن بود اول قرار ما دو تا قربان شدن بود رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود یکسال و نیم آتش‌گرفتن سهم من بود تقدیر پروانه از اول سوختن بود یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم با هر نخ پیراهن تو گریه کردم خیلی برای کشتن تو گریه کردم با خنده‌های دشمن تو گریه کردم هرشب بدون تو هزاران شب گذشته دیگر بیا آب از سر زینب گذشته آخر مرا با غصّه‌ی ایّام بردند با خاطرات سیلی و دشنام بردند بین همان شهری که بزم عام بردند این آخر عمری مرا در شام بردند پروانه ها خاکسترم را جمع کردند از زیر سایه بسترم را جمع کردند گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن این آخر عمری مرا رو به وطن کن من را میان کهنه پیراهن کفن کن با قاسم و عباسم و اکبر بیائید من را بسوی کربلا تشییع نمائید حالا دگر بال و پری دارم، ندارم در آتشت خاکستری دارم، ندارم من سایه‌ی بالاسری دارم، ندارم چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم آنقدر بین کوچه‌ها بال و پرم سوخت آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت باور نخواهی کرد با اغیار رفتم با چادر پاره سر بازار رفتم خیلی میان کوچه‌ها دشوار رفتم با ناسزای تند نیزه‌دار رفتم یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم با آستینم با چه وضعی رو گرفتم یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده‌زنده چال کردند یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت هم یادگار مادرت دست کسی رفت هم روسریِ دخترت دست کسی رفت هم خویش را پهلوی تو انداختم من هم چادرم را روی تو انداختم من شاعر: به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی ذکری شبیه "زینب کبری" نخواهد شد نوکر که جای خود، غلام نوکرانش هم درمانده و محتاج در عقبی نخواهد شد هر کس که گریان شد برای عمه ی سادات شرمنده پیش حضرت زهرا نخواهد شد داغ برادرها...اسارت...سیلی و غارت در چشم بانویی جز او زیبا نخواهد شد از غیرت و از عفت زهرایی اش پیداست حتی اگر معجر بسوزد وا نخواهد شد مِیلش شهادت بود در کرب و بلا، اما زینب نماند که عدو رسوا نخواهد شد بعد از ابوفاضل علمدار است و دین حق جز با اسارت رفتنش برپا نخواهد شد عمری بلا دیده ولی داغی برای او مانند داغ عصر عاشورا نخواهد شد ** همراه مادر هر چه بر سر می زنیم انگار قاتل ز روی سینه ی تو پا نخواهد شد کل تن تو جای زخم نیزه و تیر است جایی برای بوسه ام پیدا نخواهد شد؟ شاعر: به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم..، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده! دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده‌ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفْس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من این‌گونه پشیمان دیده؟! چشم‌پوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم..، که زهرا آمد شیعه از چادر او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم..، رضا ضامن ما خواهد شد لطف‌ها نوکر از آقای خراسان دیده زیر و رو کن دل آلوده‌ی ما را..، به علی ذکر او را لب ما آیه‌ی قرآن دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف این گدا بندگی‌اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم..، به ما رزق حرم را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده ▪️ آب می‌خواست..، که شمر آمد و او را چرخاند خنجری را لبِ پاخورده‌ی عطشان دیده کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد... خواهری جسم پُر از نیزه‌یِ عریان دیده به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
پشتِ زمین شکست و دلِ آسمان گرفت بی تو بهار، حال و هوایِ خزان گرفت گفتیم می‌رسی و شبِ عید می‌رسد امسال هم نیامدی و حالمان گرفت خوشبخت آن کسی که سرِ سفره‌ات نشست از خیمه‌گاهِ عرشیِ تو آب و نان گرفت گریان، ورق زدی و دریغ از دعایِ عهد پرونده‌ی معاصیِ ما از تو جان گرفت عالم، عجوزه‌ای که زمین‌گیر و ناتوان- -از دست‌هایِ گرم تو؛ تاب و توان گرفت در آرزویِ اینکه به تو اقتدا کُند کعبه دلش گرفت و نوایِ اذان گرفت ** برگرد و بیقرار بگو: جدّیَ الحسین(ع) جدّی که تیر؛ پیکرِ او را نشان گرفت سالارِ زینب(س) از نفس افتاد روی خاک گودال، گریه کرد و غمی بیکران گرفت «سر» را گرفت خنجر و تحویلِ نیزه داد ضرْباتِ نعل، از بدنش استخوان گرفت غارت تمام شد! ولی ای وای...جلوه کرد انگشترِ عقیق؛ دل از ساربان گرفت از حال رفت حضرتِ زهرا(س) به قتلگاه اینجایِ مرثیه، نفس ِ روضه خوان گرفت اربابمان بدونِ کفن ماند عاقبت این داغ؛ صبر از دلِ صاحب‌زمان(عج) گرفت! ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ الفرج به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
پای دل در پیشگاه یار لغزش می‌کند هرچه با ما می‌کند، این نَفْسِ سرکش می‌کند زیرِ گوشِ من بزن..، شاید بیاید اشک من عاقبت این گریه ما را اهل بخشش می‌کند اوّلِ ماه آمدم، رَدَّم نکن ای با مَرام سفره‌داریِ تو را عالم ستایش می‌کند ای به قربانِ کریمی که گدا را پَس نَزَد... رَبِّ ما با عبد خاطی نیز سازش می‌کند جان سلطان خراسان، آبرویم را نریز... این گناه‌آلوده دارد از تو خواهش می‌کند! هر زمان دلگیر بودم، گفته‌ام: یا فاطمه کودکِ آزُرده را مادر نوازش می‌کند بد خُمارم..، چارهَ‌ی من چیست؟! انگور "نجف" مستِ حیدر دور این میخانه گردش می‌کند لذت افطار قنبرهاست..، خرمایِ "علی" نوکری را رزق او دارای ارزش می‌کند حُبِّ حیدر شرطِ اصلیِ قبول بندگیست روزِ حشر او را خدا معیار سنجش می‌کند چاره‌ی بی تابیِ ما صحن شاه کربلاست آتشِ دل در حریمِ او فروکش می‌کند روزه‌دارِ تشنه‌لب! فَبْکِ عَلَی العَطشان حـسیـن گریه را تنها خدا بر او سفارش می کند ▪️ آن‌قَدَر زیر سُم‌ِ مرکب تنش پاشیده شد بوریا با گریه گفت: این جسم ریزش می‌کند! به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
صدایت می‌زنم یا قاضی الحاجات...، پنهانی صدایت می‌زنم با حال اندوه و پشیمانی صدایت می‌زنم یا اَیُّهَاالرَّحمٰن..، نگاهی کن نگاهی کن به حال و روز من، این نابسامانی اگرچه من نمک‌گیری نمک‌نشناس هستم...، باز نیاوردی به رویم، راه دادی‌ام به مهمانی به تو رو می‌زنم با کوله‌باری از گناهانم به تو رو می‌زنم ای مهربان، رو برنگردانی! بگو دردِدِل خود را به غیر از تو، به که گویم تویی که دردهایم را نگفته نیز می‌دانی پر و بالم به چنگِ نفسِ سرکش سخت زنجیر است قفس تنگ و نفس‌گیر است...، وای از مرغ زندانی دلم لَم یَزرعِ اندوه‌خیزی از گناهان است ندیده تا به این لحظه به خود، یک قطره بارانی نماز و روزه‌های ناقصم بوی ریا دارد به قرآن که خجالت دارد این طرز مسلمانی مناجات بدونِ اشک را هرگز نمی‌خواهم مرا ای کاش با هر "یا الهی"‌ام بگریانی مگیر این نعمت چشم تر و آشفته‌حالی را وگرنه بنده‌ی خاطی ندارد راهِ جبرانی در آتش هم بیندازی، بگویم: دوستت دارم دلت می‌آید آیا عاشق خود را بسوزانی!؟ خدایا این گنه‌کار از عذاب قبر می‌ترسد از آن اوقات تنهایی، از آن ساعات ظلمانی تو را جان علی موسی الرضا..، با من مدارا کن به حق بوسه‌ام بر مضجع شاه خراسانی دم افطارها با کام تشنه روضه می‌چسبد بخوانی روضه‌ها‌ی تشنگیِ شاه عطشانی ▪️ لبش ذکر خدا می گفت...، لعنت بر سنانِ مست لبش ذکر خدا می گفت...، وای از نیزه‌ی آنی صدای استخوان‌هایش تمام عرش را لرزاند... به زیر سُم مرکب زیر و رو شد جسم عریانی ✍ به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═