#به_یاد_شهدا
"دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد"
گرم ترنم شدم و زمزمه
در دلم افتاد دم و همهمه
باز دلم سخت هوایی شده
پر زده و کرب و بلایی شده
باز دلم تنگ شهیدان شده
سینه پر از حسرت یاران شده
کو شب و پرواز و مناجات عشق
سنگری و عرضه ی حاجات عشق
پیرهن خاکی و خاکی شدن
راهی مهمانی پاکی شدن
کو سر شوریده و سربند سرخ
لحظه ی آخر گل لبخند سرخ
کو نفس سوخته ای از عطش
کو دل افروخته ای از عطش
سفره ی نان و نمک ساده کو ؟
خلوت دل بر سر سجاده کو ؟
کو رفقایی که خدایی شدند ؟
غرق خدا کرب و بلایی شدند
کو دل دریایی اهل سحر ؟
ذکر مناجات به سوز جگر
آه طلاییه چرا ساکتی ؟
آه دو کوهه چقدر خلوتی
آی شلمچه رفقایت چه شد ؟
آی هویزه شهدایت چه شد ؟
آی هویزه بگو از راز ها
از بدن و پیکر جانبازها ؟
غرش اروند دلم را ببر
یارب از این سینه تو غم را ببر
یارب از حالت دل ، خسته ام
از خود و از خصلت دل ، خسته ام
پر بده دل را که پری وا کنم
از گنه و غیر تو پروا کنم
یارب از این جسم مرا وارهان
مانده ام از راه به راهم رسان
اجرا شده در یادواره شهدای دفاع مقدس
#محمد_مبشری
توضیح :
بیت اول از شاعر بزرگ دفاع مقدس مرحوم محمد رضا آقاسی وام گرفته شده است . روحش شاد و یادش گرامی باد.
ثواب این شعر تقدیم به همه ی شهدای انقلاب ، دفاع مقدس ، شهدای گمنام ، شهدای مدافع حرم ، شهدای منا ، شهدای آتش نشان ، شهدای مدافع وطن و شهدای امنیت وطن