#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
برده ای از خانه ام با رفتنت لبخند را
خنده ها و گریه های آخرین فرزند را
ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای
ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را
داغ هجران تو بر من آنچنان سخت است که
برجگر باید بریزم بعدازاین اسپند را
تا توبودی یک نفر حرف دلم رامیشنید
بی توبایدبشنوم هرآنچه می گویند را
بند بند پیکرت لرزید وپهلویت شکست
در عوض از دست حیدر باز کردی بند را
#محمدعلی_بقایی
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#امام_زمان_عج_مناجات؛ #ماه_مبارک_رمضان؛ #روز_جمعه؛ #حضرت_رقیه_س_شهادت
جا دارد اگر از غم دلدار بمیرم
در گریه رهایم کن و بگذار بمیرم
مجموعهای از درد و مصیباتِ گران است
هر جمعه که در حسرت دیدار بمیرم
حالا که درِ وصلْ بهرویم شده بسته
سر را بگذارم سرِ دیوار بمیرم
از حُسن کمالش بنویسم همهی عمر
اصلاً چه خیالی که سرِ دار بمیرم
یا رب سببی ساز ببینم گل رویش
مگذار که با دیدهی خونبار بمیرم
یک بار اگر قرعهی وصلش به من افتد
نزد پسرِ فاطمه صدبار بمیرم
ماه رمضان روزی من کن که کنارش
یا وقت سحر یا دم افطار بمیرم
**
ای کاش که لب تشنه، گرسنه، دم افطار
در روضهی آن پای پر از خار بمیرم
جانهای دو عالم همه قربان رقیه
میگفت که من پای غم یار بمیرم
بابای من از راه میآید به خرابه
حیف است که در کوچه و بازار بمیرم
کعب نی و زنجیر و لگد، ضربهی سیلی
حق دارم از این هجمهی آزار بمیرم
تب کردهام از دوری تو، عشق همین است
اصلاً گلهای نیست که بیمار بمیرم
بی وقفه صدایت زدم و شمر مرا زد
از لذتِ شیرینیِ تکرار بمیرم
در طول مسیر عمه سپر بود برایم
شرمنده از این شدت ایثار بمیرم
خیلی به سرت زخم نشستهست، شمردم
میخواهم از این غُصهی بسیار بمیرم
حالا که سرت آمده و پیکر تو نیست
در گریه رهایم کن و بگذار بمیرم
#محمدعلی_بقایی
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
#شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شب_بیست_و_یکم
بستر برای زینب کبری
یادآور غم های بسیاری است
زخم سر بابای مظلومش
یک زخم سی ساله است که کاری است
زینب فراوان لاله برمیداشت
سی سال پیش از بستر زهرا
حالا همان بستر پر از لاله است
از خون جاری از سر مولا
خون دل است اینها نه خون زخم
سر باز کرده زخم دیرینه
امروز جاری از سر و دیروز
می آمد از پهلو و از سینه
این روزها حال و هوای او
حال و هوای حضرت زهراست
پیشانی مولا اگر باز است
شرح عزای حضرت زهراست
هر روز پیش چشم مولا بود
آن لحظه ای که فاطمه افتاد
سخت است ، ناموس علی آن روز
در پیش چشمان همه افتاد
.
جان دادم آن لحظه که نامردان
انسیه ، حورا را نمیدیدند
بر چادرش پا مینهادند و
انگار زهرا را نمیدیدند
نه اتفاقا خوب میدیدند
آن کوچه را از عمد سد کردند
نه اتفاقا خوب میدیدند
از عمد پهلو را لگد کردند
نه اتفاقا خوب میدیدند
که بین دیوار و در افتاده
یک لحظه دیدم دومین ابلیس
با پا به جان کوثر افتاده
اشک خجالت بود در چشمم
خون شهادت بر روی زهرا
خون میچکید از چشمهای من
خون میچکید از بازوی زهرا
حالا در آغوش پر از دردم
محسن پس از سی سال میآید
بار سفر بستم خدا را شکر
زهرا به استقبال میآید
#محمدعلی_بقایی
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═