eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
231 ویدیو
68 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله النور سلام الله علیها سلام الله علیها روزی که از تجسم امکان خبر نبود روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود حتی مجال لحظه برای گذر نبود جز نور احمد از دم خالق اثر نبود در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود زهرا رسید و نور جهان را فرا گرفت در آسمان تجلی توحید پا گرفت ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت این نور محض را به بغل مصطفی گرفت احمد که بوده نور رخش روح کائنات کامل نبود بی گل او گلشن حیات عالم در انتظار هبوط فرشته بود حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود خاکی که از شعاع الهی برشته بود دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است این نسترن ملیکه ی باغ محمد است کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است او مریم است و لایق شأن پیمبری است چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است قدیسه هست و بانوی ملک قداست است قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است دختر که بود ام ابیها لقب گرفت همسر که شد حبیبه ی یکتا لقب گرفت مادر که گشت سرور زن ها لقب گرفت در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت با آنکه درک شوکت او کار خاتم است فرصت برای شرح مقامات او کم است دنیا مجال نیست که او بی نهایت است هر نکته از کرامت او صد حکایت است این شاعرانگی سندش در روایت است روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است آن روز قدر فاطمه فهمیده می شود با حکم او بساط جزا چیده می شود روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند یک مشت دل‌سپرده به دنبال فرصت اند حتی پیمبران که بزرگان امت اند چشم انتظار شافع روز قیامت اند زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست آری که اختیار قیامت به دست اوست ای سیب دلربا که نصیب علی شدی محبوب مصطفی و حبیب علی شدی با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی در شورش زمانه، شکیب علی شدی نامت کنار نام خداوند خورده است جان علی به جان تو پیوند خورده است در مردمی که جهل به آن ها سوار شد دختر به گور کردنشان افتخار شد تو آمدی و عزت زن آشکار شد این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست یک زن، تجلی صفت رحمت خداست خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت جبریل پر کشیده به بام ارادتت سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت ایاک نعبد است گواه عبادتت مادر ندیده ایم به این اوج بندگی در بندگی نمونه و در کار زندگی تیغ علی که شهره به هر کارزار شد خم شد به پای بوسی تو، ذوالفقار شد برخواست موج و در قدمت آبشار شد پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود حوریه ای که چادر او وصله دار بود همسایه با دعای شبت برقرار بود آل عبا به محور تو استوار بود قرآن ناطقی تو و قرآن داورت بوده است همچون آینه ای در برابرت ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات دست قضا و پای قدر در اراده ات زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات صبر وحیا دو ویژگی فوق العاده ات صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود سعی تو داد خواه امیر غدیر بود روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت این ننگ بر حکومت شان ماند تا ابد باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است از چاه آب آوری و خانه شاهد است وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو روزی که کارنامه ی اسلام دود شد سکان دین اسیر هوای یهود شد بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد دستت به دستگیری امت کبود شد راه علی گرفتی و گشتی فدای او بودی در اوج غربت او آشنای او @gharibe_ashena_mobasheri313
چله نشین صدفم، دُر شدم از نفحات نبوی پر شدم بنده ی دل تا که شدم، حُر شدم روی لبم نشسته این زمزمه فاطمه یافاطمه یافاطمه تشنه شدم، آب زلالم بده گرسنه ام، رزق حلالم بده مرغ بهشتم، پر و بالم بده کبوتر گنبد خضرا منم عبد نبی، نوکر زهرا منم فرصت چل روزه ی حق سر رسید سیب بهشتی معطّر رسید خدیجه را سوره ی کوثر رسید خیر کثیر ازلی آمده همسر محبوب علی آمده باز در لطف خدا باز شد به اذن حق، دوباره اعجاز شد خوش آمدی، مکّه سرافراز شد عقل شده مست حضور از شما جهل شده زنده بگور از شما رحمت و رحمانیتت گفته که جلوه ی ربانیتت گفته که پرتو نورانیتت گفته که کرسی تان کنگره ی عرش بود بهشت، زیر پایِ تان فرش بود تو کیستی، حبیبه ی کبریا شافعه ی محشر روز جزا سایه نشینت شده اند انبیاء مادر اسلام به غیر از تو کیست مادری ات، روز جزا دیدنیست تو دختر رسالتی، فاطمه تو همسر ولایتی، فاطمه تو مادر امامتی، فاطمه شیعه همیشه زیر دین شماست به زیر دین حسنین شماست مادر سادات! چه ها کرده ای سنگ دلم را تو طلا کرده ای ز خاک ها فضه بپا کرده ای خدا به نور تو مباهات کرد چادر تو معجزه خیرات کرد فاطمه ای بانوی نوکر نواز اشاره کن!  قنبر و فضه بساز قبله شده به سمت تو در نماز نماز تو، شکسته هم کامل است کعبه ی بی فاطمه سنگ و گل است سوره ی کوثر وسط کوچه، تو حیدرِ حیدر وسط کوچه، تو جای پیمبر وسط کوچه، تو حمایت از جان ولی می کنی می افتی و "علی علی" می کنی 
من خدایم که همه کوی مرا می جویند همه ذرات فلک حمد مرا می گویند من خدایم که همه راه مرا می پویند همه جان ها به ید قدرت من می روینـد همه چیز و همه کس در همه جا مال من است دل هر جامد و جنبنده به دنبال من است نه شبی بود و نه روزی و نه چرخی نه جهان نه پری بود و نه جبریل نه دوزخ نه جنان آن زمانی که زمان یاد ندارد چه زمان آن مکانی که مکان یاد ندارد چه مکـان دل من در پی یک واژه بی خاتمه بود اولین واژه که آمد نظرم فاطمه(س) بـود ز طفیل گل او ساخته ام دنیا را من به عشق رخ او ساخته ام طه را عشق او بود بسازم علـی اعـلا را جبرئیل و ملک و آدم و پــس حـوا را ز ازل تا به ابد هر چه و هر کس هستنـد همه مدیون رخ فاطـمه مـن هستنـد به خداوندی خود فاطمه ام بــی همتاست فاطمه چون من تنها به دو عــالم تنهاست در میان همه آثار که از مــن برجاست همه دار و ندارم گل روی زهــراست 
از بس که فرشته است گُذر جای ندارد جبریل سر آورده و پَر جای ندارد بند آمده این راه دگر جای ندارد با دختر بابا که پسر جای ندارد امشب شبِ عشق است ، شبِ مادر باباست با قبله بگو قبله‌یِ ما حضرت زهراست * بالاتر از آن خط که نوشتند تو هستی مدحی که نخواندند و نگفتند تو هستی با نقطه‌یِ با ، نقطه‌یِ پیوند تو هستی آیینه قدی خداوند تو هستی چیزی بِجُز از نورِ خداوند نداری سوگند خدا گفت که مانند نداری * بانو چه شگفت است هُبوتی که تو داری قدر است چه قدری ملکوتی که تو داری صد رشته قنات است قنوتی که تو داری آرامش دریاست سکوتی که تو داری دریایِ علی ، غیرتِ طوفانی‌ات عشق است ای مَرد ترین مَرد ، رَجَز خوانی‌ات عشق است * جایی که زِ شانت پدر اُفتاده‌ی تو بود معراج گُلِ چارقدِ ساده‌ی تو بود محراب پُر از برکتِ سجاده‌ی تو بود یک راه اگر بود فقط جاده‌ی تو بود سلمان شدم از رایحه‌ی نانِ تنورت ما نانِ تو خوردیم به قربانِ تنورت * آموخت مَلَک پیشِ تو پروانه شدن را دادید به ما سائلِ این خانه شدن را مجنون شدن و آتشِ میخانه شدن را ایوان نجف رفتن و دیوانه شدن را بر روی لبم خوشتر از این ساغر کج نیست گویند خلایق که به دیوانه هرج نیست * دلبسته‌ی تو هست خدا شیر خدا نیز این خانه همه مادری‌اند و دلِ ما نیز دنبال شما هست نجف و کرببلا نیز صحن تو بقیع نیست فقط ، صحن رضا نیز از ریشه‌ی آن چادر اگر ریشه‌ی شیعه است از خطبه‌ی بُرَّنده‌ات اندیشه‌ی شیعه است * عزم من و تو جزم شد و کارگر اُفتاد دشمن به عقب رفته و از پشتِ سر اُفتاد تا پای فشردیم از عالم سپر اُفتاد با آلِ علی هرکه در اُفتاد وَر اُفتاد  ما صخره‌ی سختیم که از باد نلرزیم این درس به ما مادرِ ما  داد نلرزیم * هرجا که بلند است به زیر قدمِ ماست بر هرچه سه تیغ است شُکوهِ عَلَمِ ماست هر بیش که دارند در این پهنه کَمِ ماست موجیم که آسودگیِ ما عَدَم ماست ما درس جز از محضر اسلام نگیریم ما زنده به آنیم که آرام نگیریم * هر بادِ مخالف شده جوشن به تنِ ما هر تیر توان داد به برخاستنِ ما با ماست همیشه نفسِ بت شکن ما در سایه‌ی زهراست تمامِ وطنِ ما این خصم زبون است اگر بد دهنی کرد وین سیره‌یِ زهراست که دشمن شکنی کرد * جایی که ملک چشم کِشد گَرد محال است با نامِ شفا پرورِ تو درد محال است جز شیر خدا گِردِ تو یک مرد محال است در پیشِ تو در شهر هماورد محال است   با تیغ به تو تکیه کند شیرِ خداوند ای خطبه‌ی تو غیرت شمشیر خداوند * از روزِ ازل هر تپشت یادِ علی بود نَبْضَت ، ضربانت ، نَفَسَت نادِ علی بود این هشت فلک فاطمه آبادِ علی بود خانم همه‌ی حرفِ تو فریاد علی بود میلاد تو و باز نمک گیرِ غدیریم از توست که مانندِ تو درگیر غدیریم * چادر بتکان اِذن به باران بده بی بی بر مشکِ ابالفضل کمی جان بده بی بی مهریه‌ی خود را لبِ طفلان بده بی بی یک جرعه به این جمعِ پریشان بده بی بی ما را شبِ جمعه است حرم هم ببر امشب ما را شبِ جمعه است تو درهم بخر امشب 
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت احمد ازو، ‌پیام جهان آفرین گرفت یعنی: برای فاطمه، یک اربعین گرفت شکر خدا، که گلبن احمد به گُل نشست ز انفاس دوست، باغ محمد به گُل نشست روزی که مکه، عطر پر جبرئیل داشت در سر، اَمین وحی، هوای خلیل داشت بهر خدیجه، مژده‌ رب جلیل داشت صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت بر خاتم رسل، سخن از سلسبیل گفت بس تهنیت ز جانب حق، جبرئیل گفت گفتا که حق، دعای تو را مستجاب کرد شام تو را ، جنیبه‌کش آفتاب کرد نامی برای دختر تو انتخاب کرد و آن را ز لطف، زیور و زیب کتاب کرد ز آن در نُبی خدای تو نامید کوثرش تا بی وضو کسی نبَرد نام اطهرش ای گلبُنی که یاس تو، عطر بهشت داشت سر بر خطَت مُدام، خط سرنوشت داشت مریم، کمی ز مِهر تو را در سرشت داشت کآن قدر اعتبار به دیر و کنشت داشت تو عصمت خدا و بهشت محمدی تو مفتخر به ام‌ابیهای احمدی ای اسوه‌ محبت و، ای مظهر عفاف! ای روز وشب فرشته به کوی تو درطواف ای بوده با صفات خدایی در اتّصاف نامی اگر به‌جاست ز سیمرغ و کوه قاف، درک مقام توست که امکان‌پذیر نیست ورنه تو را به عالم امکان، نظیر نیست شادابی حیات، ز انفاس فاطمه‌ست دور فلَک، ز گردش دستاس فاطمه‌ست فضه، خجل ز دست پر آماس فاطمه‌ست از گل لطیف‌تر دل حساس فاطمه‌ست قلب رسول، شیفته‌ زندگانی اش جان علی، فریفته‌ مهربانی اش گفتی از او مدینه مُنوّر شود که شد از عطر ناب یاس، معطر شود که شد جاری به دهر، چشمه کوثر شود که شد می‌خواست حق که خصم تو اَبتر شود که شد دنیا پر از ذَراری زهرای اطهر است والله، جای گفتن الله اکبر است! ما شاعران به قافیه پرداختیم و بس! عمری به وَجهِ تسمیه پرداختیم و بس از متن، هی به حاشیه پرداختیم و بس از تو فقط به مرثیه پرداختیم و بس باید اگر معارف ناب تو زنده کرد کی می‌توان به فاطمه گفتن بسنده کرد ما بهره‌ای ز فیض تو اغلب نداشتیم انگار جز فدک ز تو مطلب نداشتیم آگاهی از معارف مذهب نداشتیم کاری به کار عزّت مکتب نداشتیم ترسم از آن که کار، برادر! بَتَر شود وز این که هست، فاطمه مظلوم‌تر شود اینک که هست امت اسلام در خطر بحرین در محاصره و شام در خطر بیت‌الحرام باز از اصنام در خطر حج و منا و مشعر و احرام در خطر چشم امید شیعه به بیداری شماست زهرا در انتظار وفاداری شماست روزی که یاس فاطمه تکثیر می‌شود اسلام در زمانه فراگیر می‌شود عالم پر از شمامه تکبیر می‌شود دنیایی از مکاشفه تصویر می‌شود آید ندا که کعبه مقصود می‌رسد از گرد راه، مهدی موعود می‌رسد 🔸شاعر: