#مربع_ترکیب ۳۱۳ #آغاز_امامت_امام_زمان_عج جشن ولایت تو شد ای گل نرگس فصل محبت تو شد ای گل نرگس جشن امامت تو شد ای گل نرگس وقت زیارت تو شد ای گل نرگس دل به عنایت تو شد ای گل نرگس محو حقیقت تو شد ای گل نرگس اوج و نهایت وفا ، ای گل نرگس موج طراوت و صفا ای گل نرگس ابر کرامت و سخا ای گل نرگس روح نبوت و ولا ای گل نرگس دل پی رحمت تو شد ای گل نرگس مست کرامت تو شد ای گل نرگس عاشقی از تو جان گرفت ای گل نرگس مِهر رُخت جهان گرفت ای گل نرگس جلوه ی جاودان گرفت ای گل نرگس نور تو آسمان گرفت ای گل نرگس دیده به منّت تو شد ای گل نرگس مات طراوت تو شد ای گل نرگس #محمد_مبشری

سال78 با لعن عمر عشق و جنون می گیریم سبقت ز تمام سابقون می گیریم در وقت ظهور با نوای مهدی (عج) دیگر علنی عمر کشون می گیریم #محمد_مبشری

#میلاد_رسول_اکرم_(ص) آنشب قلم در دست من اعجاز می کرد ساز دلم آوای عشق آغاز می‌کرد آنشب زمبن بر آسمان ها ناز می کرد هستی سوی امّ القری پرواز می کرد شور و نوائی بود در دنیا هویدا دل بی مِی و معشوق مفتون بود و شیدا آن شب زمین روشن ز نوری دلنشین بود آن شب سما نزدیکتر بر این زمین بود آن شب زمین انگشتر و ماهش نگین بود آن شب حوادث بر زمین هم در کمین بود آن شب سما هم بر زمین عزم سفر داشت آن شب فلک گوئی که سودائی دگر داشت راه زمین را بر شیاطین بسته بودند خیلی مَلَک آوای مستی می سرودند شاهان ز تخت افتاده و مدهوش بودند ابلیس و یارانش سراپا گوش بودند بت های عالم سرنگون گشتند آن شب گردنکشان خوار و زبون بودند آن شب آنشب گرفت از آسمان نوری زمین را گوش فلک بشنید صوتی دلنشین را کرد از شعف خوشحال دل های غمین را خیل ملک دیدند جبریل امین را آوای مهر و عشق بودش جمله بر لب آوای میلاد محمد داشت آنشب آنشب شکست افتاد چون در طاق کسری تابید نوری از زمین تا عرش اعلا خاموش شد آتشگه زرتشت ، گویا اصلاً نبوده از ازل آتش در آنجا شد موج زند دریاچه ، آنگه رود ساوه بنگر چه آمد بر سر رود سماوه بنگر سرای آمنه شوریست بر پا از ازدحام عرشیان گردید غوغا خیل ملک صف بسته از بهر تماشا تبریک بر لب ، شاد و خندانند آن ها ای آمنه، فرزند دلبندت مبارک ای آمنه ، میلاد فرزندت مبارک آمد به دنیا ، شد جهان روشن ز نورش در گاه عام الفیل شد گاه ظهورش بال ملائک فرش در راه عبورش صد موسی عمران شود راهی به طورش این طفل محبوب زمین و آسمان است نامش محمد خاتم پیغمبران است بر کل مخلوق جهان باشد سر ، این طفل بر آفرینش هست جان و سرور، این طفل پیغمبران را هست ختم و آخر، این طفل بر دلبران باشد به گیتی دلبر ، این طفل سر بر کف پایش همه شاهان گذراند بر جان او خیل ملائک جان سپارند گوئی جهان را بود پایانِ غم آن شب بر چشم یاران بود از شادی نم آن‌ شب جان بود بر آن مژدگانی هم کم آن شب بر کهنه زخم عاشقان شد مرهم آن شب گردید ظاهر نور پاک کبریائی عالم منور گشت از نور خدائی این مظهر ایمان و عشق و عدل و داد است بنیان کن پستی و جهل است و فساد است آوای او پیچیده در عصر و بلاد است در ذهن هر انسان آزادی به یاد است دختر کشی و ظلم و بیداد است ممنوع جور و ستم بر قوم آزاد است ممنوع باید زن از قید اسارت گردد آزاد باید زدن بر اهل استبداد فریاد باید جوان گردد به خُلق نیک ارشاد باید بنای تازه ای کردن ز بنیاد او آمدَست این راه را هموار سازد انسان خواب آلوده را بیدار سازد انسان رها بایدشود از جهل و پستی بیدار باید گردد از این خواب و مستی تا کی به کار باطل و باده پرستی تا کی اسارت در ضلالت های هستی دست مرا گیرید من حبل المتینم پیغمبر حقم که ختم المرسلینم بر عالم از سوی خدا پیغمبرم من بر هر دو عالم از سوی حق سرورم من افتادگان را دستگیر و یاورم من پیغمبران را رهنما و رهبرم من من آمدم ایجادِ عدل و داد سازم انسان ز بند جهل و غم آزاد سازم باید بشر از دست غم آزاد گردد تا از وجودش رفع استبداد گردد دانشگه علم و ادب ایجاد گردد خیل بشر در محضرش ارشاد گردد استاد آن دانشگه ایمان منم من طاها و یاسین در دل قرآن منم من این مکتب من ، مکتب مهر است و ایمان قانون من ، قرآن قرآن است و قرآن آزادی نوع بشر از جهل انسان سرمایه ام خُلق خوش است و مهر جانان باید که جهل از بین مردم رخت ببندد آن را پسندد جان که خالق می پسندد ای مقتدای عالم و آدم محمد هستی تو بر پیغمبران خاتم محمد ای خُلق و خویت آیت محکم محمد جائی ندارد با وجودت غم محمد هستی طبیب دردمندان یا محمد باشد جهانت تحت فرمان یا محمد #محمد_مبشری

#مربع_ترکیب #امام_صادق_علیه_السلام به زمستان دلم فصل بهار آمده باز به پریشانی من روحِ قرار آمده باز به هوای نفسم نفحه ی یار آمده باز به سرِ دادن جان دار و ندار آمده باز به شب غمزدگان باز سحر می آید روشنی بخش دل اهل نظر می آید کیست این دلشده ای کز همگان دل بِبَرَد کشتی خسته ی دل را سوی ساحل بِبَرَد کیست این کعبه ی منظور که حاصل بِبَرَد او که رونق ز دو صد دلبر کامل بِبَرَد او خود حضرت عشق است و ز خالق آید فجر روشنگر حق حضرت صادق آید او که طاها برسد بر سر استقبالش او که گردیده خدایی همه ی احوالش او که عشق است همیشه همه جا دنبالش او که شد محورِ توحیدِ خلایق خالش جلوه ی کاملی از صدق و صفا آمده است مظهرتام خدا جانب ما آمده است باز کن دیده ی دل پنجره ها را بگشا نام او نغمه کن و حنجره ها را بگشا ساقیا جام میِ خاطره ها را بگشا مِی بزن صفحه ای از منظره ها را بگشا تا ببینی که خدای ازلی جلوه گر است همه ی هیبت زهرا و علی جلوه گر است یک مدینه دلِ سرمست به سویش آیند یک جهان دیده ی دربست به کویش آیند هر چه میخانه پیِ جام و سبویش آیند قدسیان هم ز پی آب وضویش آیند در نمازش خم محراب به پایش خم شد مست ذکر دو لبش اهل همه عالم شد کیست که دلشده ی این مه جانانه نشد کیست که جان به رهش بر سر شکرانه نشد کیست که از سخنش یکسره مستانه نشد از حدیث لب او عاشق و دیوانه نشد عاشقی جرعه ای از چشمه ی شیدایی اوست همه ذرات جهان واله ی زیبایی اوست تو همانی که خدا عشق تو را واجب کرد دین ما مِهر علی بن ابیطالب کرد مهر رخسار تو را بر همگان غالب کرد قلب ما را ز پی وصل رخت طالب کرد به لبم نغمه ی دلداری دلبر دارم مهر تو مذهب عشقی است که باور دارم هستی ام را به سر عشق رخت بگذارم از همه غیر تو ای وجه خدا بیزارم نه من از خاک ره تو سر خود بر دارم نه تو یک لحظه رهایم کنی ای دلدارم تو که دست همه را وقت عطا می گیری عاقبت روز جزا دست مرا می گیری سائل کوی توام میل زیارت دارم بر سر سینه ببین دست ارادت دارم از غریبی تو ای دوست چه محنت دارم به دلم داغ دل از این همه غربت دارم از غریبیِ مزارت به خدا دلگیرم آخر از غربت دیوار بقیع می میرم #محمد_مبشری

#رباعی_کاربردی #امام_زمان_عج یار آمده و نگار هم می آید با آمدنش بهار هم می آید احیاگر دین احمدی یعنی که آن دلبر تکسوار هم می آید #محمد_مبشری

#ترکیب_بند ۱۵۱ #ولادت_پیامبر_اکرم_(ص) وقت خلقت که خدا امر نمود عاشق چهره ی زیبای تو بود شعر زیبای تو را خوب سرود بعد از آن خلق شد این بود و نبود اولین مصدر حق وقت صدور ذات تو بود که شد چشمه ی نور از خدا جلوه ی سرمد گشتی واصل او شده بی حد گشتی حامد حضرت ایزد گشتی حمد کردی و تو احمد گشتی تا تو را دید به خود می بالید خویش نام تو محمد نامید نور حق بودی و آیینه ی یار نیست بر آینه ات گرد و غبار تویی آن محور ایجاد و قرار کائنات اند بر این دور و مدار آفرینش همه حیران تواند همگی دست به دامان تواند آمدی قبله ی دل ها گشتی بهترین اوج تماشا گشتی از خدا بودی و زیبا گشتی کعبه ی صد چو مسیحا گشتی بهر احیای همه آمده ای اوَّلی و خاتمه آمده ای اولین نبی تو هستی به یقین ظاهراً شدی تو ختم مرسلین مات تو اهل سماوات و زمین بی قرار دیدنت خُلد برین این چنین کار تو رت خدا نوشت جای پای تو کند خلق بهشت یک جهان عشق به همره داری آسمان هستی و صد مَه داری بر خدایت دل آگه داری به حریم ازلی ره داری روح پاکت که پر از راز آمد شب معراج به پرواز آمد در عروج تو به حکم ازلی دیده ای تو ز خدا نور جلی ظاهراً با تو کسی نیست ولی همه جا بود تجلّیِ علی چون علی وجه خدا باشد و بس نیست مانند علی بهر تو کس گفته اب هر که پیمبر گشته همه جا همره حیدر گشته هر کسی نیست ز ره بر گشته این همان بیعت آخر گشته عهد و پیمان نبوت به ولی است رمز و رازش به قبولیِ علی است به خدا حبِّ علی دین تو بود مهر زهرا همه آیین تو بود مهرشان مکتب دیرین تو بود نامشان نغمه ی شیرین تو بود از تو با عشق بدین گونه نِداست ذکر زهرا و علی ذکر خداست #محمد_مبشری

#سرود #ولادت_پیامبر_اکرم_(ص) 💐بند ۱ آسمون باید بیاد و، بشه فرش سر راهت(۲) خم بشه ماه و ببوسه برق چشمان سیاهت(۲) ( تموم کهکشونا هم، از تو باید نور بگیرن« ۲ » هزار تا یوسف بیان و، با دیدن رؤت بمیرن)(۲) (عرش و آسمون دارن پایین میان آسمونیا همه تو رو میخوان)(۲) به فدای تو، دل و روح و جان (۳) 💐💐بند ۲ آسمونیا به راهت، میریزن بارونی از گل(۲) توی مکه شده برپا، با تو یک مهمونی از گل(۲) ( فرشته ها صف کشیدن ، تا این که روتو ببینن« ۲ » یه بوسه ی آسمونی، از روی ماهت بچینن )(۲) ( نگو از مدینه که دیوونه شم حیف که بمیرم و زائر نشم)(۲) به فدای تو دل و روح و جان (۳) 💐💐💐بند ۳ دلمو دیوونه کرده ، گنبد سبز حریمت(۲) امضا کن زیارتم رو، با اون دستای کریمت(۲) ( بین خوبا یه لطفی کن ، ما بَدار و هم جا بده )۲ از درگاهت اگه کسی ، دست خالی بره بده)(۲) ( چی میشه تو حرم تو بشینیم چی میشهٔ گنبد خضرا ببینیم) (۲) به فدای تو دل و روح و جان (۳) با صدای استاد عزیزم حاج محمد رضا طاهری #محمد_مبشری

امامت بر همه بادا مبادک به ذکر و زمزمه بادا مبارک به نرجس مادرش گوییم بشارت عروس فاطمه بادا مبارک #محمد_مبشری

#سرود #ولادت_امام_صادق_علیه_السلام 💐بند ۱ بوی سیب و عطر یاسِ ه، بوی تو ای گل زهرا(۲) تؤ همه باغای دنیا، مست عطرت همه گل ها(۲) ( یه دنیا گل برات کمِ ه، تا که بریزم پیش پات ۲ یه دنیا جون بی ارزشِ ه، بدم برای یه نگات)(۲) ( آقاجون فدای تو جون همه همه هم فدا بشن بازم کمِ ه)(۲) به فدای تو، گل فاطمه (۳) 💐💐بند ۲ کنارگهواره ی تو ، تا سحر چشمای بابا۲ نگاه از تو نمی گیره ، تا سحر محو تماشا(۲) ( چشمای اهل عالمی ، روشنِ ه از دیدن تو« ۲ » چه باصفا میشه بهشت، لحظه ی خندیدن تو )(۲) ( آسمون به پیش پات کم میاره ماه و خورشید روُ شونه ت سر میذاره)۲ به فدای تو گل فاطمه (۳) 💐💐💐بند ۳ تا میاد اسم بقیعِت، همه دل ها پر می گیره(۲) نذار این دل خسته ی تو، بی زیارتش بمیره(۲) (بس که توی آسموناست، اوج مقام تو رفیع ۲ من گمونم بهشت میاد، برای دیدن بقیع(۲) (میون خوبات بیا مارو بخر آقاجون تا بقیعِت مارو ببر)(۲) به فدای تو گل فاطمه (۳) با صدای استاد عزیزم حاج محمد رضا طاهری #محمد_مبشری

سرود میلاد امام صادق علیه السلام بند ۱ هفدهم ربیع شده / روز لطف و رحمت شادمان گردیده دلِ / خاندان عصمت آمده نور جنان گل باقر شد عیان ز مقدم صادقش زهرا شده شادمان ای گل زهرا مدد ۴ بند ۲ همیشه بوده شاملم / لطف بینهایت امشب شدم مهمان تو / ای گل ولایت مست ولایت منم مولا گدایت منم شرمنده از این همه لطف و عطایت منم ای گل زهرا مدد ۴ بند ۳ امشب دل مجنون من / پر زند ز سینه گاهی رود در مکه و / گاهی ام مدینه ای امامِ بی حرم تویی تو تاج سرم بر من مسکین نما نگه ز لطف و کرم ای گل زهرا مدد ۴ بند ۴ ای نور چشم مصطفی / ای عزیز نرگس در شب میلاد دو گل / بوی تو کنم حس ای صاحب عزُّ جاه بر شیعه هستی پناه امشب ز لطفت نما بر جمع ما یک نگاه یا اباصالح مدد ۴ #محمد_مبشری

#رباعی #صلواتی بر روی لب غم زدگان ذکر نجات است آیینه ای از خیل کثیر حسنات است آرامش تضمینی روحت ای دوست تنها و فقط در گرو یک صلوات است #محمد_مبشری

#امام_صادق_علیه_السلام امشب مدینه عرش خداوند اکبر است امشب زمین ز نور خدائی مُنوّر است امشب جهان ز عِطر الهی مُعطّر است لطف خدا به اهل زمین صد برابر است « میلاد نوگلی ز گلستان مصطفاست این نو رسیده نور دل پاک مرتضاست »   ای اُمِّ فَروِه نور دو چشمت مبارک است این اعتبار و عزَّت و حشمت مبارک است این طایر عزیز بهشتت مبارک است این زادۀ محَّبت و عشقت مبارک است « تبریک و تهنیت به تو خورشید زاده ای نور امید و مظهر توحید زاده ای »   عالم به دست صادق تو بوسه می زند بر کاشف حقایق تو بوسه می زند بر پای پور لایق تو بوسه می زند بر این طبیب حاذق تو بوسه می زند « عالم به علم و حلم و درایت گدای او گردد تمام عالم و آدم فدای او » خیل ملک به خانۀ باقر روان شدند بر گاهوار صادق او پاسبان شدند بر عرض تهنیت همگی دُر فشان شدند جمله بهشتیان سوی آن دلستان شدند « این طفل بر تمام خلایق پدر بود هر چند خود به حضرت باقر پسر بود » ای نور چشم حضرت باقر خوش آمدی روشن تر از سپیدۀ باهر خوش آمدی ای آشنا به باطن و ظاهر خوش آمدی ای افتخار خالق قادر خوش آمدی « الطاف حق به خلقِ خداوند سرمد است میلاد پاک صادق آل محمد است »   بنیان گذار مکتب دین و عمل توئی بر اولیای قبلِ خودت ما حصل توئی آنکس که نیست در همه عزمش خِلَل توئی در علم و حلم و بندگیت بی بدل توئی « ای دانش تمام جهان پای بست تو ای اختیار دور زمان هم به دست تو »   تفسیر آیه آیه کلام خدا توئی تو اسم اعظمی و به حق آشنا توئی معنای علم و حلم و صفا و وفا توئی آنکس که مانده شیعه از آن پابجا تویی « در محضر تو علم به زانو نشسته است بند جهالت از همه عالم گسسته است » جانم فدای جان تو کز نسل عاشقی با علم زاده ای و با عمل آن مطابقی از بهر درد خلق طبیبی و حاذقی خود صادقی و مخزن کل حقایقی « سر تا به پا عزیز خداوند سرمدی هم وارث علوم و کمال محمدی » خورشید هر سحر به حضورت کند سلام عالم به محضرت همه باشد به احترام فیض تو می رسد به جهان تا ابد مدام لطف توست می رسد از گوهر کلام « در طول عمر برده ام از لطفتان نصیب نام زیبای توست به لبهای این حبیب » #محمد_مبشری