eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
224 ویدیو
56 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @mohammad_mobasheri313
مشاهده در ایتا
دانلود
از آتش غم در تب و تاب است علی چون شمع عزا نقش بر آب است علی بعد از تو گرفت انس با تربت تو حالا پس از این ابوتراب است علی @gharibe_ashena_mobasheri313
تازیانه دنیامو ازم گرفت آتیش آرزوهامو ازم گرفت خدا لعنت کنه این مغیره رو مادر بچه هامو ازم گرفت @gharibe_ashena_mobasheri313
جزداغ تو،هیچ کس مرا پیر نکرد اینگونه،شکسته و زمین گیر نکرد کاری که غم تو کرد ، با سینۀ من شمشیر و سپاه و نیزه و تیر نکرد @gharibe_ashena_mobasheri313
باسلام واحترام عزاداری ایام فاطمیه (س) درهیئت محبان الرضا(ع) یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۴ ازساعت ۷ الی ۹/۵ شب آدرس خ تهران نو خ وحیدیه میدان تسلیحات خ فاطمیه شرقی حسینیه هلال @mohebanorezakazemi
من زمين خوردم،زمانه آسمانم را گرفت ناجوان مردانه يار مهربانم را گرفت با صدا بايد براي او عزاداری كنم ناگهان آمد اجل از من جوانم را گرفت چشم خورد اين زندگی دست حسادت عاقبت مادر تازه جوان كودكانم را گرفت غسل دادن،بعد از آن تشيع،حالا هم كه دفن نيمه شب،تنها،غريبانه،امانم را گرفت دفن كردم هم خودم را هم تو را در اين مزار روضه های دفن تو صدبار جانم را گرفت زانوان فاتح خيبر ز كار افتاده است داغ تو از هر نظر تاب و توانم را گرفت بعد از اين هر نميه شب با چاه ميگويد علی من زمين خوردم،زمانه آسمانم را گرفت... @gharibe_ashena_mobasheri313
تمام شهر پی کشتن علی بودند نبود مردی و نامردها ولی بودند که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند چهل نفر که همه قاتل علی بودند به سمت حادثه برگشت آن همه انگشت قسم به فاطمه دیوار و در علی را کشت به کوچه آمده رخصت گرفته اند از هم و صف به صف همه نوبت گرفته اند از هم سپس دویده و سبقت گرفته اند از هم برای ضربه رضایت گرفته اند از هم تمام نیتشان قربة الی الله است و تازه ضربه ی دستی بزرگ در راه است یکی غلاف به قصد ثواب بردارد یکی به نیت مولا طناب بردارد دری که سوخت به یک سمت تاب بردارد لگد اگر بزنندش شتاب بردارد برای کشتن مولا شتاب در کافی است برای حفظ امامت دو تا پسر کافی است گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد چنان بلند شد و دست سمت سر آمد به سوی فاطمه دیوار مثل در آمد همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد خصوصا اینکه تماشاگرش حسن باشد حسن که ضربه سختی به طاقتش میخورد حسن که ضربه اصلی به غیرتش میخورد چه خوب بود که سیلی به قامتش میخورد ولی از این همه بادی به صورتش میخورد همین نسیم، حسن را هزار سال بس است برای گریه ی هر شب همین خیال بس است گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد ز سمت کوچه ی سر نیزه ها خبر آمد که شمر جای مغیره در این گذر آمد ولی نه روبروی او که پشت سر آمد غلاف خنجر و حنجر به جای بازو شد شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد رسیدروضه به جایی که دیدنش سخت است به حنجری که یقینا بریدنش سخت است تنی که مثله شود پا کشیدنش سخت است "صدای وای بنی" شنیدنش سخت است اگر چه سخت سرت را ، ولی جدا کردند چنان که فاطمه را از علی جدا کردند همین که تیر رها کرد تیغ می بُرّد رفیق می زند و نا رفیق می بُرّد و بوسه گاه نبی را دقیق می بُرّد عمیق بوسه زده پس عمیق می بُرّد چنان پرنده که هی بال را به هم زده است صدای فاطمه گودال را به هم زده است @gharibe_ashena_mobasheri313
وَصفِ آن کَس، که نَگُنجَد به دَهان، فاطمه است مَدحِ آن زن، که خُدا کرده بَیان، فاطمه است روزِ مَحشر که خَلائِق همه حِیران هَستند آنکه بَر ماست فقط دِل نِگران، فاطمه است فاطمه روحِ صَلات است، خُدا می داند "اَشهَدُ اَنَّ عَلي" هَم به اَذان، فاطمه است چهارده قَرن، سَرِ حَرفِ خودَش مانده هنوز مَردتَر از همه مَردانِ جَهان، فاطمه است دَستش اُفتاد، ولی دَستِ علی بالا رفت یارِ حیدر به هَمان قَدِّ کَمان، فاطمه است این حُسینی شُدنِ ما نَظَرِ زَهرا بود دوستدارِ هَمه ی سینه زَنان، فاطمه است پَروَرِش یافته ی دامَنَش، آیینه ی اوست زِینَبِ فاطِمه، اِنگار هَمان فاطمه است @gharibe_ashena_mobasheri313
کیمیای عشق حب حیدر است هر که باور کرد خاک این در است گر علی را دوست می داری بدان این همان تاثیر شیر مادر است @gharibe_ashena_mobasheri313
انسیّه نماد عفت و پاکی شد از مردم بی شرم و حیا شاکی شد سادات بگویند چرا در کوچه افتاد زمین و چادرش خاکی شد؟ @gharibe_ashena_mobasheri313
بر کوثر خاتم النبیین صلوات بر همسر سید الوصیین صلوات بر فاطمه محبوبه ی ذات ازلی بر حجت حق به آل یاسین صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم @gharibe_ashena_mobasheri313
 کاش در باران سنگ فتنه بر ديوار و در سينۀ آيينه را می شد سپر ، ديوار و در زخم بود و شعله‌ای، بال هما آتش گرفت ز آشيانِ سوخته دارد خبر ديوار و در گردبای بود و توفان، قاف را در برگرفت ريخت از سيمرغ خونين بال، پر ديوار و در دختر پيغمبر و تدفين پنهاني به شب! وای بر امت، کُنَد لب وا اگر ديوار و در حيرتی دارم من از صبری که بر حيدر گذشت ذوالفقار آرام بود و شعله‌ور، ديوار و در استخوانی در گلو، خاری به چشم، آتش به جان ناله‌ها در چاه گاهی، گاه، بر ديوار و در از فدک تا کربلا يک خط طغيان بيش نيست سوخت آن‌جا خيمه، اين‌جا از شرر، ديوار و در   به یاد ذاکر و پیر غلام اهل بیت علیهم السلام عزیز که این غزل رو با چه حرارتی شعر خوانی می کرد روحش شاد و یادش گرامی باد . @gharibe_ashena_mobasheri313