هدایت شده از یک جرعه شعر... حسین جعفری
#اول هر کار بنام خدا
فالی زده ام سحر من از دیوانت
شد زنده کویر دلم از بارانت
از فیض طلوع توست رزقم جاری
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّس از چشمانت
حسین جعفری:
@hosein_jafarii2 کانال تلگرام
Jfry2164
اینستاگرام حسین جعفری
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
هدایت شده از یک جرعه شعر... حسین جعفری
Hosein Jafari:
مجموعه ی شعر( لشکر تک نفره) چاپ شد
۱۱۰ رباعی با موضوع شهید قاسم سلیمانی
جهت تهیه ۰۹۱۹۲۱۹۱۶۹۵ حسین جعفری
داغ غم تو فقط قلم می داند
ترکیب بلند محتشم می داند
قدر تو و خاک کربلا را #سردار
سرباز #مدافع حرم می داند
حسين جعفري
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
هدایت شده از یک جرعه شعر... حسین جعفری
دنیای غرب تشنه ی جنگ و جدالی دور
حملَه بو خاکَه دغدغه ی ماه و سالی دور
چون مرگ #شیر ، روبَهَه خواب و خیالی دور
شاید دَ فکر اِدور بورا قحط الرجالی دور
بیلمور بیزی ،،علی دَن،، آییرماخ محالی دور
کیمدور یهود، شیعیه بذر نفاق اَکَ
بیر یاحسین سسیلَ نفس قویماروخ چَکَ ...
این ترکیب بند ترکی ادامه دارد ...
eitaa.com/robaei
@robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مربع_ترکیب
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پر چادر مادر باشیم
نمک نام تو در کام رطب میریزد
جان فدایت که ز نام تو ادب میریزد
هرچه در ساغر این سوخته، رب میریزد
از تمسک به تو بانوی عرب میریزد
آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم
از همان روز ازل ام بنینی بودم
رشته ی چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها
مثل هر روز دوباره جگرش میسوزد
جگرش در غم هجر قمرش میسوزد
پسرش رفته زدستش سپرش میسوزد
زیر خورشید دوتا پلک ترش میسوزد
با عصا آمده خود را برساند امروز
باز با سوز جگر روضه بخواند امروز
روضۀ شرم ابالفضل ز چشمان رباب
وعدۀ آب ابالفضل به طفلان رباب
روضۀ حال خراب و دل گریان رباب
جای خالی علی برروی دامان رباب
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
بس که افتاد به هررنج و عذابی بستند
روضه میخواند که پروانه پرش زخمی شد
بین بازار تن محتضرش زخمی شد
سنگ بارید زهر سمت و سرش زخمی شد
در بر مردم شهر پدرش زخمی شد
به جراحات تن قافله میخندیدند
وسط ساز و دف و هلهله میخندیدند
بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد
گذر آل پیمبر به کجاها افتاد
چقدر پای سرش زینب کبری افتاد
رد شلاق به روی بدن ما افتاد
روضۀ ام بنین تاکه به این حرف رسید
زینب آمد به سخن از جگرش ناله کشید
لحظۀ پر زدنت هست به یادم ای وای
غارت پیرهنت هست به یادم ای وای
نیزه بود و دهنت هست به یادم ای وای
بوریا شد کفنت هست به یادم ای وای
بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت
بند آمد نفس مادرت از حال که رفت
دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد
دیدم از دور رد چکمه به رویت افتاد
پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد
گذر خنجر کندی به گلویت افتاد
زیر و رو کرد کسی یوسف بی جان مرا...
یوسفِ از نفس افتاده ی عریان مرا...
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_عباس_علیه_السلام
دستان تو دارد به وفای تو دلالت
صد یوسف مصری شده مبهوت جمالت
جانم بفدای همهی اهل و عَیالت
شیری که به تو اُمبنین داد حلالت
سردار سپاهی و سپهدار حسینی
یا حضرت عباس٬ علمدار حسینی
در بین خلائق لقبت حضرت سقاست
هرکس که شده نوکر دربار تو آقاست
ذکر روی سربند تو یا حضرت زهراست
اِکران نبرد تو خودش محشر کبراست
هنگام خطر، دست به شمشیرترینی
در معرکه ها مثل علی شیر ترینی
از روضهی مشک تو پریشانم ابوالفضل
بیدستی و من دست به دامانم ابوالفضل
تو جان بطلب٬ گوش به فرمانم ابوالفضل
ذکر لب زهراست چنین: جانم ابوالفضل
توصیف تو والاتر از ابراز زبان است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
در علقمه رفتی و غمی بر جگرت بود
گویا عطش اهل حرم در نظرت بود
یک دشت کماندار فقط دور و برت بود
خولی پیِ شمشیر و سنان فکر سرت بود
با یاد خدا دست به آن مشک گرفتی
در روضه ات از ما چقدر اشک گرفتی
آن لحظه تلخی که دو دست تو جدا شد
یک تیر سه شعبه وسط چشم تو جا شد
فرق سرت از شدت آن ضربه دوتا شد
از بعدِ تو بی حرمتی بر خیمه روا شد
با گریه حسین گفت که سردار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313