eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
444 دنبال‌کننده
36.5هزار عکس
12.1هزار ویدیو
188 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع ....☺️ 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/COzca14AVCT/?igshid=1toi6t46krqv5 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ‍ 🌷 🌷 🕊❣مارا مدافعان حرم آفریده اند ❣🕊 📒 ای از مدافع حرم فرمانده بی ریا. {مهدی} 🔸 اول وقتی با 🕊قاسم غریب به رفتیم ، 🕊شهید قاسم به عنوان مستشاری انتخاب شد و به نیروهای سوریه مردمی سوریه و های فاطمیون آموزش میدادند. 🔸بعد از پایان ماموریت به شهر تاریخی تدمر در سوریه برای بازدید رفتیم و از آنجا به حضرت زینب س رفتیم و قصد برگشت به ایران را داشتیم. 🕊قاسم به من گفت : من به ایران برنمیگردم. خیلی به ایشون اصرار کردم که این ماموریت ما به اتمام رسیده و باید برگردیم. 🔸گفت : به یک شرط قبول میکنم. در ماموریت بعدی من نه تنها آموزش میدم بلکه خودم دخالت مستقیم میکنم در جنگ چون طاقت ندارم این حرامیان داعشی یکی یکی نیروهام و پرپر کنند. 🔸قبول کردم و آماده برگشت به ایران شدیم. 🕊ولی این عزیز آرام و قرار نداشت با مشت به زانوهای خودش میکوبید و افسوس میخورد. ☘گویا در عمه سادات گذاشت. 🔸بچه های ارتش و نیروهای مردمی سوریه و بچه های فاطمیون از دلیر و بی ریای خودشون یعنی 🕊قاسم غریب خیلی ناراحت بودند و دل کندن از این شهید عزیز براشون سخت بود. ولی قاسم به بچه ها برگشت حتمی به سوریه را به بچه ها داد و به قولش کرد .... ❣پایان.❣ ❣✍راوی همرزم شهید در سوریه. 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/
‍ 🍂🌺🕊 ✍ ای کوتاه از مدافع حرم قاسم غریب 📽 محترم {مهدی} غریب 🕊 🔸چند روز قبل از ماه 1394 بود مهدی {قاسم } یکی از لباسهای نظامی خودش و پوشید گفت ؛ این دفعه این لباسهام و میبرم, چه طوره ؟؟ نگاهی کردم و گفتم ؛ من این لباست رو خیلی دوست دارم ، از بین لباسهای نظامی که در این از همشون قشنگتره. 🔸رفت جلوی آیینه ایستاد و خودش رو نگاه کرد و گفت ؛ خوش استیل ام هرچی بپوشم بهم میاد.. 🔸انگار لباس رو تو تنم دوختن اینقدر قشنگه. و چقدر قشنگ براش رقم زد. لباس مهدی { قاسم } شد لباس ....🕊 🕊💐روحش محشور با ارباب بی کفن💐🕊 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cbflz25MaIH/?utm_medium=copy_link 21/4/1394 ت ش
‍ 🌷 🌷 یک روز تا شهادت به تاریخ هجری قمری شب قدر .. ۲۲ ماه رمضان 1394 📒 ای از مدافع حرم فرمانده بی ریا. {مهدی} 🔸 اول وقتی با 🕊قاسم غریب به رفتیم ، 🕊شهید قاسم به عنوان مستشاری انتخاب شد و به نیروهای سوریه مردمی سوریه و های فاطمیون آموزش میدادند. 🔸بعد از پایان ماموریت به شهر تاریخی تدمر در سوریه برای بازدید رفتیم و از آنجا به حضرت زینب س رفتیم و قصد برگشت به ایران را داشتیم. 🕊قاسم به من گفت : من به ایران برنمیگردم. خیلی به ایشون اصرار کردم که این ماموریت ما به اتمام رسیده و باید برگردیم. 🔸گفت : به یک شرط قبول میکنم. در ماموریت بعدی من نه تنها آموزش میدم بلکه خودم دخالت مستقیم میکنم در جنگ چون طاقت ندارم این حرامیان داعشی یکی یکی نیروهام و پرپر کنند. 🔸قبول کردم و آماده برگشت به ایران شدیم. 🕊ولی این عزیز آرام و قرار نداشت با مشت به زانوهای خودش میکوبید و افسوس میخورد. ☘گویا در عمه سادات گذاشت. 🔸بچه های ارتش و نیروهای مردمی سوریه و بچه های فاطمیون از دلیر و بی ریای خودشون یعنی 🕊قاسم غریب خیلی ناراحت بودند و دل کندن از این شهید عزیز براشون سخت بود. ولی قاسم به بچه ها برگشت حتمی به سوریه را به بچه ها داد و به قولش کرد ... ❣✍راوی همرزم شهید در سوریه 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instag
‍ ‍ ✍ ای از همرزم شهید قاسم غریب قاسم غریب در آخرین ماموریت خود به سوریه مداح اهل بیت ع استاد رو با خودش به سوریه برد تا اونجا مداحی کند ⚡️ و به استاد گفت : اگه شدم برایم در ایران به طور رایگان مداحی کن ... 🍂🍃🌺🍂🍃🌺 تو را آرام بی‌ما هست.. لیکن مرا بی‌تو قراری نیست جایی... 🌺🍂🌺 🇮🇷 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ مدتی قبل اومد آرامگاه شهید قاسم غریب دراستان گلستان. یکی از بچه ها بهش گفت : آقا مهدی لطفا مداحی کن. آقا مهدی یه نگاه به سنگ قبر شهید قاسم کرد و گفت : مداح این بود که رفت. ...!😔😭 ای از شهید مدافع حرم مهدی ایمانی ✍ راوی بنده خدا ... روح دو مدافع حرم غریب و ایمانی صلوات 🌷🌷 🇮🇷🇮🇷 ╔══════════╗ 🆔 شهید غریب👈 ╚══════════╝
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع .... 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/CnPm8aFv8Fe/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع ....😊
‍ ‍ مدتی قبل اومد آرامگاه شهید قاسم غریب دراستان گلستان. یکی از بچه ها بهش گفت : آقا مهدی لطفا مداحی کن. آقا مهدی یه نگاه به سنگ قبر شهید قاسم کرد و گفت : مداح این بود که رفت. ...!😔😭 ای از شهید مدافع حرم مهدی ایمانی ✍ راوی بنده خدا ... روح دو مدافع حرم غریب و ایمانی صلوات 🌷🌷
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع ....☺️ 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ✍ ای از همرزم شهید قاسم غریب قاسم غریب در آخرین ماموریت خود به سوریه مداح اهل بیت ع استاد رو با خودش به سوریه برد تا اونجا  مداحی کند ⚡️ و به استاد گفت  :  اگه شدم برایم در ایران به طور رایگان مداحی کن ... 🍂🍃🌺🍂🍃🌺 تو را آرام بی‌ما هست.. لیکن مرا بی‌تو             قراری نیست                             21/4/1394 ت ش
‍ ‍ مدتی قبل اومد آرامگاه شهید قاسم غریب دراستان گلستان. یکی از بچه ها بهش گفت : آقا مهدی لطفا مداحی کن. آقا مهدی یه نگاه به سنگ قبر شهید قاسم کرد و گفت : مداح این بود که رفت. ...!😔😭 ای از شهید مدافع حرم مهدی ایمانی ✍ راوی بنده خدا ... روح دو مدافع حرم غریب و ایمانی صلوات 🌷🌷