eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
449 دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
188 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
به نام خدای شهیدان🌷 ✍ خاطره به نقل از همسر محترم شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب : 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع ....☺️ ﷽ کانالهای شهيد مدافع حرم فرمانده (مسافر شام) 🌷 تلگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid اينستاگرام https://www.instagram.com/p/Bh9sm98F3W5
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع .... 👇 21/4/1394 ت ش تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع ....☺️ 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/COzca14AVCT/?igshid=1toi6t46krqv5 21/4/1394 ت ش
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع .... 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/CnPm8aFv8Fe/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع ....😊
‍ به نام خدای شهیدان🌷 ✍ گویی محترم شهید مدافع حرم {مهدی} غریب. 💠 بیست و ششم اسفند ماه امین عزیز جمع مارو چهار نفره کرده بود. 🔅من دوست داشتم اسمش را بگذاریم امین مهدی 🌷 اما گفت : فردای از که برای بچه میزاریم میشه. رفته بود شناسنامه اش را محمد امین گرفت. خوش مسافرت بود . 🌻 ماشین هم همیشه روشن بود و گوش میدادیم. و خودش زمزمه میکرد و سینه میزد. کمی که میگذشت میگفتم : آقا یه استراحتی هم به ما بده میخندید ، رادیو رو روشن میکرد و میگفت : اینم تنوع ....☺️ 21/4/1394 ت ش