فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
#مادر شهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از #چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت می دانم که #قاسم_شهید شده است 🕊🌹او این موضوع را از سالها پیش می دانست که #فرزندش شاگرد مکتب #عاشوراست و بالاخره یک روزی در #رکاب همین مکتب به شهادت می رسد برای همین به #سایر بچه های سپاه که اشک می ریختند،😭 #دلداری می داد .
#صادقی ادامه داد : ↪️
ما آنجا #شیفته مکتب و صبوری اینطور #شیرزنان ایرانی شدیم که #زینب_وار راه عاشورا را ادامه می دهند و با انگیزه ای #مضاعف به محل خدمت خود برگشتیم .
🔅دعای #مادر قاسم برای زاهد پور🕊🌹
#اسماعیل زاهدپور یکی از پاسداران بازنشسته استان #گلستان بعد از #شهادت قاسم غریب هر پنجشنبه به #گلزارشهدای🌹🕊🕊 سید میران و منزل قاسم غریب می رفت . #زاهدپور آنجا به #مادر قاسم غریب می گفت دعا کنید من به سوریه بروم و #شهید بشوم .🕊
مادر شهید زیر بار چنین #دعایی نمی رفت #اما زاهدپور هر پنجشنبه می رفت و باز هم بر دعای مادر قاسم #اصرار می کرد تا اینکه مادر گفت #من آرزو می کنم که آنچه که دوست داری به آن #برسی و اینگونه بود که اسماعیل زاهدپور این #شیرمرد کردکویی به سوریه رفت و در آذرماه سال گذشته در #دفاع از حرم حضرت #زینب (س) به آرزوی دیرینه اش و #یاران باوفایش چون قاسم غریب پیوست .🕊🌹
⏪ادامه دارد،،،
کانالهای شهيد شبهای قدر مدافع حرم
سردار خلبان قاسم (مهدی) غريب 👇
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
اينستاگرام ⬅️
https://www.instagram.com/p/Bh9sm98F3W5
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۸
#دانستن شهید از شهادتش🕊🌹
#برادر شهید نقل می کرد: ↪️
در حیاط منزل ما درخت #انجیری بود که بچه های منزل بارها برای چیدن انجیر بالای آن رفته و گاها بر اثر افتادن از آن آسیب می دیدند که #پدرمان تصمیم به قطع درخت می گیرد .
اما هر وقت که می خواهند درخت را #قطع کنند قاسم مانع می شد و می گفت هر وقت من #شهید بشوم این درخت هم می افتد .
#برادر شهید ادامه داد چند روز بعد از #شهادتش در حیاط بودیم که درخت انجیر #افتاد و من آنجا یاد حرفهای قاسم افتادم .✨
#قاسم غریب با شهید #محمد حسین میردوستی چهارمین شهید مدافع حرم استان #گلستان که اصالتا اهل روستای #دوزین مینودشت می باشد نیز #دوستی دیرینه داشت .
این دو شهید در #یگان_صابرین تهران و در سوریه با هم بودند و #خاطرات بسیار خوبی از یکدیگر دارند که شاید این #گنجینه در سینه این دو شهید برای #همیشه بایگانی شده است .😔
🚩تدمر آزاد شد✌️
"تدمر" یا "پالمیرا" یکی از شهرهای مهم و #باستانی استان حمص بوده که در فاصله 160 کیلومتری پایتخت (دمشق) قرار دارد و یک شهر #استراتژیک به حساب میآید. "پالمیرا" در طول تاریخ یکی از #مهمترین شهرهای سوریه مرکزی بوده است و یک شهر #گذرگاهی اساسی برای مسافران صحرای سوریه محسوب میشده است و آن را با نام "عروس صحرا" میشناختند.
#این شهر دو ماه بعد از #شهادت قاسم غریب بدست داعش افتاد
و #جنایتهای فجیعی علیه #بشریت و در کنار آن صدمات شدیدی به آثار باستانی و #تاریخی وارد شد . با حضور روسیه در جبهه #مقاومت علیه تکفیری های داعش صدمات سختی به داعش در پالمیرا وارد آمد تا اینکه این شهر تاریخی از دست داعش #آزاد شد .
نیروهای روسی برای اینکه #روحیه مردم شهر را برگردانند در این شهر کنسرت برگزار کردند و برای #شهدای این شهر و #مدافعان آن ادای احترام کردند اما تدمر یا پالمیرا #بیش از روس ها #مدیون امثال #قاسم_غریب هستند که با ایجاد وقفه و #مانع در عملیات داعش در این شهر باعث #جلوگیری از آسیب های بیشتر به این شهر و مردم آن شد.
#روحش شاد راهش پر رهرو باد🕊🌹
روحمان با یادشان شاد🌹
پایان⏹
کانالهای شهيد شبهای قدر مدافع حرم
سردار خلبان قاسم (مهدی) غريب 👇
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
اينستاگرام ⬅️
https://www.instagram.com/p/Bh9sm98F3W5
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات تپه جاسوسان سال 89 /90 #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم.
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو .
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود.
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد.
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خاني_
((فرمانده ارشد شهيد غريب))
يادشان گرامي 🥀
🇮🇷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
شب بخیر ⚘⚘⚘
#زندگینامه🌹🍃
شهید اصغر قاسمی، فرزند حسین در سال 1344 در قریه اسماعیل محمودی در خانوادهای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود. دوران كودكی را در دامان مادری رنجدیده سپری نمود، تا اینكه به سن 7 سالگی رسید ولی بر اثر فقر و تنگدستی پدر، نتوانست به مدرسه برود و جهت امرار معاش خود و خانواده خود به همراه پدر و برادرانش در سال 1350 به شهرستان دشتستان هجرت نمودند. تا اینكه به سن 13 سالگی پا نهاد و در این سال بود كه در یكی از چلوكبابی های شهر برازجان، با دستمزد ناچیز،به كار همت گماشت.
🔹قاسمی در سن 18 سالگی ازدواج نمود و دارای یك فرزند است. وی درسال 1364 به خدمت مقدس سربازی رفت و در ژاندرمری جمهوری اسلامی شهرستان جهرم دوران آموزشی را سپری نمود. بعد از مدتی حماسه آفرینی در جبهه زید مجروح و به بیمارستان اصفهان اعزام شد. كه پس از معالجه در حالی كه هنوز تركش خمپاره در بدنش بود جهت مرخصی به برازجان رهسپار می گردد. كه در بین راه و در حوزه كنارتخته و بر اثر صانحه تصادف به فیض رفیع شهادت نائل می شوند.
🌱از خصوصیات اخلاقی شهید قاسمی در خانه این بود كه هر وقت وارد منزل می شد به پدر و مادر برادرانش سلام می كرد و از آنها احوالپرسی می نمود.
🌱از خصوصیات دیگر ایشان این بود كه در كوچه در محل سكونت همه از او به عنوان یك فرد خوب و خوش اخلاق یاد می كردند.
#شهید_اصغر_قاسمی🌷
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده (زمان کوموله ها)
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خاني
(فرمانده ارشد شهيد غريب)
يادشان گرامي 🌹
تلگرام
@gharibshahid
ایتا
https://eitaa.com/gharibshahid
#معرفی_شهید
شهید حسین همتی
تاریخ تولد : 1369/04/22
محل تولد : صفادشت - تهران
تاریخ شهادت : 1395/01/31
محل شهادت : حلب - سوریه
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : تهران - صفادشت - گلزار شهدای امامزاده همزه (ع)
خلاصه #زندگینامه
شهید همتی اولین فرزند خانواده و متولد 22 تیرماه 1369 بود. خدا بعد از 15 سال او را به خانوادهاش هدیه داد و بعد از 26 سال امانتیاش را پس گرفت. اوهدیهای الهی بود نه تنها برای خانواده بلكه برای ایرانیها كه چنین رزمندگان مخلصی نیروهای نظامی كشورمان را تشكیل میدهند.
او از کودکی علاقه شدید به شهدا و جنگ و رزمنده ها داشت
وقتی مادرش گفت برو پیش دانشگاهیت رو تمون کن و وکیل شو گفت نه چون این شغل کار هر کسی نیست...
#نحوه_شهادت
سرانجام حسین از تیپ 65 نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به شهادت رسیدند...
شادی روحش قرائت فاتحه صلوات+وعجل فرجهم
#شهید_مدافع_حرم
#شهید #حسین_همتی
🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...👉
🇮🇷#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r
#فرمانده_غریب_
#سوریه_تدمر_کوه_پالمیرا_
#شهادت_شب_قدر_
#عمه_سادات_
#ذاکر_اهل_بیت_ع_
#خلبان_غریب_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم.
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو .
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود.
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد.
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خاني_
((فرمانده ارشد شهيد غريب))
يادشان گرامي 🥀
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
#بخش اول تصویر #فلش_نشانه_شهید_قاسم_{مهدی}#غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش اول 👉 #معرفی نامه #شهیدمدافع
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...👉
🇮🇷#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r
#فرمانده_غریب_
#سوریه_تدمر_کوه_پالمیرا_
#شهادت_شب_قدر_
#عمه_سادات_
#ذاکر_اهل_بیت_ع_
#خلبان_غریب_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
☘ #پنج شنبه و ياد شهدا با صلوات ☘
((تصویر اولین انتشار ))
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
قاسم (مهدی) غریب 🌷
شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در میدان رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
التماس دعا
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/COzca14AVCT/?igshid=1toi6t46krqv5
#فرمانده_مستشار_غریب_
#سوریه_تدمر_کوه_پالمیرا_
#شهادت_شب_قدر_
#عمه_سادات_
#ذاکر_اهل_بیت_ع_
#خلبان_غریب_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌹_______🕊_______🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩 #زندگینامه
پاسدارشهید 🌹مدافع حرم
#سرهنگ_خلبان_قاسم_ (مهدی) #غریب 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین6⃣📂
#شهید قاسم غریب سومین سپاهى #شهید 🕊🌹شده از استان گلستان و از اهالى روستای #سیدمیران بود. پیش از این #غلامعلی تولی از تیپ ۶٠زرهی گنبدکاووس وسید #احسان حاجی حاتملو از پاسداران تیپ ۴۵جوادالائمه گرگان ، در #نزدیکی شهر حلب شهید شدند.🕊🕊🕊🌹
#شهید غریب به عنوان" داوطلب #مدافع حرم حضرت #زینب " برای دومین مرحله عازم #ماموریت به سوریه شده بود.
#آری اینگونه بود که شهادت #قاسم_غریب موجب خوشحالی داعش و حامیان رسانه ای اش چون العربیه شد
#اما جایزه ای که برای سر قاسم غریب تعیین شده بود باعث شد تا #حتی بعد از شهادت وی نیز دست از سر او بر ندارند .😔
یکی از #نزدیکان شهید می گوید : شب تدفین شهید و روزهای بعد از آن #شاهد حضور افرادی مشکوک در اطراف منزل و #گلزار شهدای محل #دفن شهید بودیم که بلافاصله موضوع را به مراجع امنیتی #گزارش دادیم . احتمالات نشان می دهد آن #عده هنوز به دنبال سر این فرمانده #شجاع بودند که شاید برای آنها هزاران دلار می ارزید .
#مادری_زینب_وار🌴
#سردار صادقی فرمانده سپاه استان گلستان #نقل می کرد : #وقتی برای رساندن خبر شهادت قاسم غریب می خواستند نزد مادر وی بروند ، نمی دانستند چطوری این پیام را به این #مادر بدهند ،😔 با توجه به #سابقه بیماری احتمال می رفت مادر با شنیدن خبر #شهادت🕊 فرزندش بهم بریزد .😭
خلاصه بچه های سپاه به منزل شهید رفتند و در خانه #نشستند .
#مادرشهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از #چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت می دانم که #قاسم شهید شده است .🕊🌹
#پایان
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم.
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو .
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود.
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد.
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خاني_
((فرمانده ارشد شهيد غريب))
يادشان گرامي 🥀
@gharibshahid🕊🕊
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...👉
🇮🇷🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
✨🍃🌸🌻☘🌹
🍃🌸🌻☘🌹
🌸🌻☘🌹
🌻☘🌹
☘🌹
🌹
📜#زندگینامه خودگفته
💠شهید مدافعحرم #جواد_دوربین
🖍قسمت اول
🔹از مادرم شنیدم که یازدهم دی سال۱۳۴۳، در خانهی مستأجری در کردمحلهی غازیان بندرانزلی و در سرمای سخت زمستانی به دنیا آمدهام. حقوق کارگریِ پدرم کفاف هزینهی کرایه خانه و مخارج خانواده را نمیداد. من و خواهر بزرگتر و برادر کوچکترم، جمال، شاهد دامبافی و حصیربافیِ مادر بودیم که مثل خیلی از زنان با غیرت شهر، کمکخرج خانه بود.
🔸به یاد دارم که مادرم حصیر میبافت، بر سر میگرفت، به بازار میبرد و میفروخت اما این سختیها موجب نشد این پدر و مادر فداکار مرا از آموختن محروم نگه دارند؛ پس به مکتبخانه رفتم و قرائت قرآن را یاد گرفتم. کمتر از دهسال داشتم که بعد از امتحانات ثلث سوم و در ایام تعطیلات، مزهی پولدرآوردن را چشیدم و در سیرک (بازی پارک) مشغول به کار شدم و این کار، سالها در ایّام تابستان ادامه داشت. کلاس هفتم بودم که متوجهی زمزمههای انقلاب شدم و به حلقهی یاران امام در مدرسه و محله پیوستم.
🔹به سرعت اولین الگوی مبارزاتی و اخلاقی خود یعنی شهید حمید رجبی مقدم را پیدا کردم. موهای صورتم هنوز کامل نشده بود که با حمیدآقا همراه شدم و به اهداف امام رحمةاللهعلیه و وضعیت انقلاب بیشتر پی بردم. انقلاب پیروز شد و من چهاردهسال بیشتر نداشتم. آن روزها یعنی سالهای۱۳۵۷ و ۱۳۵۸، بیشتر اوقات را در مساجد و محلات همراه با برادران پاسدار مشغول نگهبانی و حفاظت از شهر و درگیری با منافقین بودم و درخواستهای من برای عضویت در سپاه به دلیل کسر سن با مخالفت روبرو میشد.
🔸اولین دورهی آموزشهای رزمی و دفاعی را به عنوان بسیجی در سپاه انزلی طی کردم و در اواسط سال۱۳۵۹ با پشتکار زیاد و تقاضاهای مکرر موفق شدم به عنوان پاسدار رسمی وارد نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شوم. بعد از گذشت چندماه، اولین محل خدمتم روستای آبکنار بود. روستایی سرسبز با مردمانی زحمتکش و باهوش که از لوث وجود منافقین در رنج بودند.
🔹هفدهساله بودم که در اثنای همان درگیریهای خونین به خواستگاری دختری انقلابی و مبارز از خانوادهی رضایی آبکنار رفتم و مدتی بعد با همان لباس سپاه بر سر سفره عقد نشستم و بلافاصله بعد از مراسم عقد به مقرّ سپاه آبکنار برگشتم. قدّ بلند و اندام ورزیدهام گاهی دردسرساز میشد؛ از این رو، مدتی در تیم حفاظت از مسئولان شهرستانی و استانی خدمت کردم ولی به هر شکلی که بود، همراه با رزمندگان عازم جبهه شدم.
🔸در دوران دفاع مقدس از جنوب تا غرب، خرمشهر تا کرمانشاه و سنندج را طی کردم و در این راه پر مخاطره، بهترین و عزیزترین دوستانم همچون محمود فلاحتی، حجت شیخ محبوبی، حمید رجبی مقدم، بهرام گل آور، احمد شعبانی، حبیب بازیار، سیدحسین موسوی، مهرداد داداشی، محمدشریفی، فرخ بیرامی، سید کمال عسکری نژاد، علی زارع، اصغر محمودی، حجت جماعیلی، ابراهیم پوربرزگر، سهراب نژداغی، مسعود مدامی، سیامک اختر کاویان، کیوان سیف زاد و نعمتی همه رفتند و من ماندم.
🔹یکبار که در شب عملیات در چادر جمع شده بودیم و طبق عادت بچهها با خنده و اشک وداع میکردند و به همدیگر میگفتند "فلانی نور بالا میزنی"، یعنی فردا شهید میشی، مارو شفاعت کن، از فرماندهام پرسیدم: آقاحمزه! به نظر شما من کِی شهید می شوم؟ آقاحمزه گفت: جوادجان! تو تا شهادت راه طولانی در پیش داری. از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر تا کربلای۵ هرچه بود به پایان رسید و به قول شهید آوینی ظاهراً درب باغ شهادت بسته شد.
🌹
☘🌹
🌻☘🌹
🌸🌻☘🌹
🍃🌸🌻☘🌹
✨🍃🌸🌻☘🌹
🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...👉
🇮🇷🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
✨🍃🌸🌻☘🌹
🍃🌸🌻☘🌹
🌸🌻☘🌹
🌻☘🌹
☘🌹
🌹
📜#زندگینامه
💠شهید مدافعحرم #غلامعلی_تولی
🖍قسمت دوم
🔹یک سالی به همین ترتیب گذشت تا اینکه صاحب فرزند دیگری شد؛ یک ماه قبل از تولد فرزندش به منزل بازگشت که اینبار در کنار همسرش باشد. در ۱۳۶۸/۱۱/۲۸ فرزند دوم به دنیا آمد و نامش را «هادی» گذاشتند. چند هفتهای گذشت و غلامعلی به شهرستان گالیکش نقل مکان کرد تا در غیاب او، خانوادهاش کمکرسان به همسر و دو فرزندش باشند. زندگی برایش مشکل شده بود، روزهای سخت جبهه و دوری از خانواده؛ اما هرچه سختتر میشد، هم ارادهاش برای زندگی بیشتر میشد و هم شکرگزاریاش از خدا. همسرش نیز که در این روزهای دشوار چون کوهی مستحکم و مقاوم همیشه و در همه حال پشتیبان او بود، پا به پای او پیش میرفت و او را یاری مینمود.
🔸سرانجام در سال۱۳۶۹ پس از هشتسال جنگ و تحمّل سختی و دفاع از میهن سرافرازمان ایران، شیرمردان و شیرزنان دفاعمقدس به لطف و رحمت خدا در جنگ تن به تن پیروز شدند و ایران از اسارت و استعمار بیگانگان خارج شد. پس از پیروزی ایران در جنگ تحمیلی، غلامعلی به همراه دیگر همرزمان به خانه و دیار خود بازگشتند. یکسالی گذشت و وقت غلامعلی به تأمین مخارج خانوادهاش گذشت و از زندگی پر ثمر خود راضی بود و هر روز خدا را بابت آن شکر میکرد. در همین روزها بود که خبری او را سخت اندوهگین و ناراحت کرد، برادر بزرگش، حسنعلی را که تنها ۳۳سال داشت و بعد از پدر، پشت و پناهش بود از دست داد. غم جدایی برادری همچون او برایش سخت بود ولی با این حال به زندگی خود ادامه داد.
🔹چند ماهی گذشت و به دلیل علاقهی شدیدی که به درس و مدرسه داشت شروع به تحصیل کرد. موفّقیّتش در تحصیل به طرز فوقالعادهای چشمگیر بود. به طوری که دوران راهنمایی هر مقطع را با نمرات بالا قبول میشد و به مراحل بالاتر راه مییافت. در طیّ همین روزها بود که به عضویت رسمی سپاه درآمد و در ۱۳۷۱/۰۷/۱۲ در تیپ۶۰ زرهی گنبد کاووس استخدام شد و از آن پس به عنوان یک پاسدار شروع به خدمت در پادگان کرد. در سالهای اوّلیّه ورود به پادگان در بخش تأسیسات به عنوان نیروی فنی لولهکشی مشغول به کار شد؛ زیرا اوایل ازدواجش این مهارت را از برادر دومش، نوروزعلی یاد گرفته بود و با اینکه سنّ کمی داشت، آنقدر ماهر شده بود که به تنهایی به این کار میپرداخت تا کمک خرجی برای خانوادهاش باشد.
🔸در این مدت توانست از مهارت و استعدادش به نحو احسن استفاده کند طوری که در مواقع نبودش در پادگان دیگر نیروها از انجام خیلی از کارها باز میماندند. دوران تحصیل در مقطع راهنمایی را در سال۱۳۷۳ به پایان رسانید و به دبیرستان راه پیدا کرد و در همین سال فرزند سوم او به نام «سمانه» به دنیا آمد. زندگی غلامعلی پرثمر و پر برکتتر شده بود و خدا را بابت این همه لطف و نعمت شکر میکرد. با این حال، زندگی سختی خود را داشت؛ رفتن به مأموریت و مسئولیت در پادگان از یک سو و ادامه تحصیل و مسئولیت خانواده از سوی دیگر.
🔹اما غلامعلی آنقدر مهارت داشت که همهی این وظایف را بدون هیچ کم و کاستی انجام دهد و هیچ وقت در کارش خللی نمییافت و از بهعهدهگرفتن این همه مسئولیت خسته نمیشد و اظهار ناراحتی و شکست نمیکرد؛ بلکه هر روز مصمّمتر از دیروز به وظایفش رسیدگی میکرد و حتی بیشتر از حدّ توان وظایفش را انجام میداد؛ حتی اکثر اوقات مسئولیت دیگر همکارانش را در پادگان به عهده میگرفت و به نحو احسن انجام میداد و هیچوقت از کارکردن و تلاش خسته نمیشد. با وجود این همه کار به شهرهای دیگر جهت ماموریت اعزام میشد. در یکی از ماموریتهایش در پادگان شهید جعفرزاده در اندیمشک به عنوان «جانشین مقر» چندماهی را گذراند.
🔸در کنار ماموریتها به تحصیل نیز ادامه میداد و توانست در سال۱۳۷۹ مدرک دیپلم در رشتهی علوم انسانی را با معدل بالا کسب کند؛ همچنین مفتخر به کسب درجه ستوانسوم شد و برای گذراندن دورهی سرپرستی دژبانی به ماموریت اعزام شد. مدرکش را گرفت و در پادگان به عنوان سرپرست دژبانی مشغول به خدمت شد. چندسال بعد به سرپرستی و نگهداری بخش اسلحه و مهمّات منصوب شد و هفتهای یک شب را در پادگان به عنوان مسئول شب میماند. ساعات بیکاری در پادگان را نیز در کلاسهای تفسیر و روخوانی قرآن شرکت میکرد و توانست در مدت کوتاهی به تفسیر قرآن تسلّط یابد و قرآن را به لحن عربی تلاوت کند. پس از مدتی به دلیل سختی رفت و آمد در سال۱۳۸۲، غلامعلی به شهرستان گنبد نقل مکان کرد و در یکی از خانههای سازمانی سپاه ساکن شد.
🌹
☘🌹
🌻☘🌹
🌸🌻☘🌹
🍃🌸🌻☘🌹
✨🍃🌸🌻☘🌹
🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
زندگی نامه شهید مدافع حرم قاسم غریب ، بمناسبت 21 تیرماه هفتمين سالروز شهادت #فلش_نشانه_شهید_قاس
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...👉
🇮🇷🇮🇷
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر👇
javad gharib (@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...👉
🇮🇷🇮🇷
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/CnPm8aFv8Fe/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر👇
javad gharib (@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم.
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو .
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود.
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد.
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خاني_
((فرمانده ارشد شهيد غريب))
يادشان گرامي 🥀
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خانی
فرمانده ارشد شهيد غريب
يادشان گرامي 🥀
و سالروز شهادت ۱۳ تن از شهدای مدافع امنیت
گروه پژاک
کردستان
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...👉
🇮🇷🇮🇷
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی 🕊🌹
با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها))
#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم.
#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو .
اون مرد اصرار کرد که کمک کند
که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.
آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود.
و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد.
تصوير شهيد مدافع حرم
سردار خلبان #قاسم(مهدی) #غريب
در کنار شهيد مدافع وطن
سرار #محمد_جعفر_خاني_
((فرمانده ارشد شهيد غريب))
يادشان گرامي 🥀
❤️❤️روز پاسدار مبارکتون داداشی من❤️❤️❤️❤️
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
#بخش اول تصویر 15 روز تا نهمین سالروز شهادت قاسم_{مهدی}#غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش اول 👉 #معرفی ن
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑
🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
چهارده روز تا نهمين سالروز شهادت
بخش دوم 👉
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#شهید قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند #دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. #محمدرضا غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم #قاسم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. #قاسم غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری
دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به #عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر #قم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران #ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو #فرزند پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در #میدان رزم با گروههای انحرافی #پژاک و #منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به #زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه #سپاه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد .
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
پایان بخش دوم ... 👉
ادامه دارد ...
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
┈••✾❀🕊❣🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩 #زندگینامه
علمدارسپاه اسلام مدافع حرم
#شهیدحاج_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین✨
❓گویا شما در مزار شهید زیارت #عاشورا خوانده بودید؟❓
✨✨✨✨✨🍃🌹
همسربزرگوار شهید:
⏮،،،بله، من زمان خاکسپاری #محمدرضا از دوستان ایشان اجازه خواستم تا در قبر شهید زیارت #عاشورا بخوانم. آنها فضای مناسب را فراهم کردند. من و یکی از #خواهرهای ایشان وارد قبر شهید شدیم🌹
#احساس آرامش عجیبی به همراه بوی عطری در قبر پیچیده بود. کاملاً مشخص بود که تا لحظاتی دیگر اینجا آرامگاه یکی از #بهترین بندگان خدا خواهد شد.
رضا با رفتار، گفتار و کردارش خبر و #نویدشهادتش را بارها و بارها در زندگی به من داده بود.
#شکوه مراسم محمدرضا الوانی هیچ گاه از یاد نمیرود. به من گفته بودند شهیدم در همدان خیلی غریب است. برای همین دوستانش برای اینکه حق ایشان ادا شود مراسمی را هم در تهران برایش #برگزار کرده بودند. اما وقتی پیکر به همدان رسید و مراسم تشییع برگزار شد من مات و مبهوت #عظمت شهدا شدم. #غربتی ندیدم هر چه دیدم حضور بود. آنهایی در مراسم شرکت کرده بودند که اصلاً شهیدم را از نزدیک نمیشناختند. افرادی در تشییع همسرم حضور داشتند که شاید ظاهرشان کمی با ما فرق میکرد و با خود میگفتی اینها که اصلاً اعتقاداتشان با ما همخوانی ندارد. بعد از مراسم بسیاری آمدند و #گفتند: شهید #حاجتهایشان را برآورده کرده است. همه حضار میگفتند ایشان پسر ما هم است. #گویی کل ایران داغدار شهادت رضای من شده بود. #مردمی که ما را با حضور و همراهیشان مورد لطف قرار دادند و ما شرمنده آنها شدیم. رضا دوست داشت در #جوار بارگاه حضرت معصومه (س) آرام بگیرد اما به خاطر مادرش به قطعه #شهدای همدان (باغ بهشت) و همان مکانی که پیشتر آن را به من نشان داده بود، منتقل و به خاک #سپرده شد.
صلوات