eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
453 دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
11.9هزار ویدیو
188 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید مدافع حرم #سجاد_طاهرنیا 🍃ولادت: ۶۴/۵/۲۳ 🍂شهادت: ۹۴/۸/۱ 🕊محل شهادت:سوریه، حلب 🍁نحوه شهادت: اصابت موشک تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش ⬅️ https://sapp.ir/gharibshahidg اينستاگرام ⬅️ https://www.instagram.com/p/Bh9sm98F3W5
◾️شهدای مدافع حرمی که در روز تاسوعا به شهادت رسیدند: شهیدان #عبدالله_باقری #مصطفی_صدرزاده #پویا_ایزدی #امین_کریمی #حجت_اصغری #ابوذر_امجدیان #سجاد_طاهرنیا #روح_الله_طالبی اقدم تلگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهدید شهید مدافع حرم توسط همسرش! 🔹روایت عاطفی همسر شهید مدافع حرم “” از ماجرای اعزام شهید ))دوست و همرزم شهید قاسم غریب)) 🌑تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش ⬅️ https://sapp.ir/gharibshahidg اينستاگرام ⬅️ Shahid.ghasem.gharib
🌹شهــ🌷ــادت لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن درآید ...🕊 📸سه دوست شهید در یک قاب 🌷شهید 🕊 🌷شهید 🕊 🌷شهید 🕊 🇮🇷
‍🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸 🌸🌼🌺🌼🌸 🌸🌼🌺 🌸 💌 🔵شهید مدافع‌حرم ♨️عینکِ آقا سجاد 💙همسر شهید روایت می‌کند: من و آقاسجاد، دو خانواده بی‌سرپرست و یتیم می‌شناختیم که در قم ساکن بودند و وضعیّت مالی مناسبی نداشتند. آقاسجاد از دوستانش پول جمع می‌کرد و مقداری هم خودش می‌گذاشت و برنج، گوشت، مرغ و.... تهیّه می‌کردیم تا به این دوخانواده برسانیم. 🎈اکثراً شب‌ها این موادّ غذایی را می‌بُردیم و او خیلی دقّت می‌کرد تا کسی داخل کوچه نباشد تا آبروی آن خانواده نرود. چون طرف مقابل، خانم بود، آقاسجاد وسایل را به من می‌داد تا تحویل بدهم. 💙یک شب که برای تحویل هدایا رفتیم، دخترم، فاطمه‌رقیه، توی بغلم خواب بود؛ از طرفی، گونی برنج هم سنگین بود و نتوانستم پیاده شوم. به آقا سجاد گفتم شما خودت برو. کمی مکث کرد! پیاده شد و درب صندوق عقب ماشین را باز کرد، گونی برنج را روی زمین گذاشت، عینکش را برداشت و داخل جیبش گذاشت. بعد زنگ خانه را زد. 🎈از برداشتنِ عینکش تعجب کردم و به فکر رفتم! از این کارش دو منظور به ذهنم رسید: ۱)میخواست نامحرم را نبیند. ۲)میخواست خانم نیازمند وقتی بعدها او را در خیابان دید نشناسد و خجالت نکشد. دلیل دوم به ذهنم قوی‌تر بود؛ چون چشمان آقاسجاد آستیگمات بود و دید نزدیکش مشکلی نداشت. 💙هیچ وقت از او نپرسیدم چرا این کار را کرد! چون منظورش را فهمیده بودم و او را بهتر از هر کسی می‌شناختم و مطمئن بودم که می‌خواست آن خانم نیازمند او را نشناسد و خجالت نکشد. او حواسش به همه‌چیز بود. 🇮🇷