eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
433 دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
12.5هزار ویدیو
195 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🌹🍃🍃🌹🍃🍃🌹🍃🍃 💫ابراهیم همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز و بوم مشغول شد. 💪اهل ورزش بود؛ با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد و در  والیبال و کشتی بی‌نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه  می‌ایستاد، مردانگی او را می‌توان از ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی دراز و گیلانغرب تا دشت‌های سوزان جنوب پرسید. 😇حماسه‌های او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می‌شود.   یکی از کارهای ابراهیم انتقال مجروحان و شهدا از منطقه به عقب  جبهه بود. گاهی اوقات پیکرهای مطهر شهدا در ارتفاعات بازی‌دراز بر شانه‌های ابراهیم می‌نشست تا به دست خانواده‌هایشان برسد. @gharibshahid 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃👆 کانال 🍃🍃🌹🍃🍃🌹🍃🍃🌹🍃🍃
🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃 یک شب ابراهیم در جمع بچه ها مداحی کرد. صدای او به خاطر خستگی و طولانی  شدن مجلس گرفته بود! بعد از مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. 😔آن شب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم! گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، تو کار خودت را بکن، فایده ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که : دیگر مداحی نمی کنم! 🍃برای اذان صبح ابراهیم بیدارمان کرد. بعد هم اذان گفت و نمازجماعت بعد هم مداحی حضرت زهرا سلام الله علیها اشعار زیبای ابراهیم اشک همه را جاری کرد. من که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم خیلی تعجب کردم! 🤔بعد از صبحانه دائم در فکر کارهای عجیب او بودم. ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: میخواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟ گفتم: آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم: چیزی که میگویم تا زنده ام جایی نگو؛ دیشب نیمه های شب خوابم برد.  یکدفعه دیدم حضرت زهرا تشریف آوردند و گفتند : نگو نمی خوانم، ماتو را دوست داریم. هرکه گفت بخوان تو هم بخوان😢 دیگر گریه امان صحبت به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی ادامه داد... 🇮🇷 @gharibshahid 🍂🌹🌺👆 کانال رسمی سردار 🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃
❤️🍃 امروز در آهـنگ صبح شعـری باید گفت پُر از طلوع قصہ ای باید گفت  پُر از احساس وترانہ ای خواند پُر از پرواز 🇮🇷 @gharibshahid 🍃🌹🌺👆 کانال رسمی سردار
@Ebrahime_Hadi1_64194397.mp3
زمان: حجم: 5.54M
صوت قرآن با صدای دلنشین سوره جمعه ایات 1 تا 5 🇮🇷 @gharibshahid 🍃🌹🌺👆 کانال رسمی سردار
🌸🕊🌸🍃 🍂 پاییز سال ۶۱ بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نقل همه مجالس توسل های ابراهیم به حضرت زهرا (س) بود. هر جا میرفتیم حرف از ابراهیم بود. 😍 خیلی از بچه ها داستان ها و حماسه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف میکردند. همه آنها با توسل به حضرت صدیقه طاهره (س) انجام شده بود. به منطقه سومار رفتیم. به هر سنگری سر میزدیم از ابراهیم میخواستند که برای آنها مداحی کند و از حضرت زهرا (س) بخواند. 🌙 شب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. آنها چیزهایی گفتند که اوخیلی ناراحت شد. ابراهیم عصبانی شد و گفت : "من مهم نیستم، اینها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم!" 💠 هرچه می گفتم : حرف بچه ها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن. ⚠️ اما فایده ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که دیگر مداحی نمی کنم! ساعت یک نیمه شب بود. خسته و کوفته خوابیدم. قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان میدهد. چشمانم را به سختی باز کردم. چهره نورانی ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت : "پاشو، الان موقع اذانه." من هم بلند شدم. با خودم گفتم : این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی؟! البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز. 🌹 ابراهیم بچه های دیگر را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا (س)!! اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیشتر تعجب کردم، ولی چیزی نگفتم. ✅ بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کارهای عجیب او بودم. ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت : "میخواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟!" گفتم : خوب آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت : "چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن." ✅ بعد کمی مکث کرد و ادامه داد : "دیشب خواب به چشمم نمی آمد. اما نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره (س) تشریف آوردند و گفتند : "نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم. هرکس گفت بخوان تو هم بخوان" 😭 دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد.  ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد. 🍃🌹 🌐وب سایت ابر و باد 🇮🇷 @gharibshahid 🍃🌹🌺👆 کانال رسمی سردار شهید خلبان قاسم غریب 🌸🕊🌸🍃
ای شهید.... دلم را برایت آماده کرده ام... به کدامین نشانی ارسالش کنم...؟😢💔 🇮🇷 🦋 @gharibshahid کانال رسمی فرمانده امیر🦋
مرشد؛ فدای دستت  بنواز ساز خود را ضربی بزن كه زنگ از دلهـای ما بگيرد . . . 🇮🇷 🦋 @gharibshahid کانال رسمی فرمانده امیر🦋
🖊خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است که اگر تکه‌تکه‌ام کنند و یا زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت. «شهیدابراهیم هادی» 💐۲۲ بهمن سالروز شهادت عارف وارسته 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid
طرّاح بستن تنگه مرصاد(چهار زِبَر) در عمليّات مرصاد کدام شهيد بود!؟ ✅شهيد رضا نادري در روز ميلاد امام رضا(ع) در شاهرود به دنيا آمد و به همين دليل نامش شد رضا. 💐مادر، قبل از تولد ديده بود كه حضرات معصومين بالاي سرش آمده اند و مژده تولّد اين نوزاد را به او داده اند. براي همين بسيار اين پسر را دوست داشت. در مدرسه جزو نوابغ بود. در تحصيل و تهذيب و ورزش از همه جلوتر بود. در جبهه نيز كارهاي او فوق العاده بود. بچه هاي اطلاعات عمليات اين موضوع را به خوبي تأييد مي كنند. طرحهاي او در شلمچه بسيار عجيب بود. دشمن را گمراه مي كرد ... مسئول تيم شناسايي و اطّلاعات تيپ قائم(عج الله) بود. 📖دلنوشته هاي او شاهكار ادبي است. آخرين متن خود را براي عيد قربان سال ۱۳۶۷ نوشت! همان روزي كه قرباني حضرت حق شد. در عمليات مرصاد كاري كرد كه تحسين شهيد صيّاد را نيز در برداشت. شهيد رضا نادري اولين كسي بود كه تنگه مرصاد را بست و منافقين را غافلگير كرد. از همان نقطه هم به سوي آسمان پرواز كرد. 🔆شهيد رضا نادري آخرين جمله وصيّت نامه را براي سنگ قبرش نوشته بود: «اي برادر به كجا مي روي، كمي درنگ كن! آيا با كمي گريه و خواندن يك فاتحه بر مزار من و امثال من، مسئوليتي را كه ما با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ايم فراموش خواهي كرد يانه!؟ ما نظاره مي كنيم كه تو چه خواهي كرد!!» 🌹 در سالروز شهادت، شادي روح پاکش صلوات! 📙برگرفته از کتاب کمی درنگ کن. اثر گروه 🍃🌹 @gharibshahid 🌹🍃
نعمتی که خدا به تو داده به رخ دیگران نکش... 🖌 @gharibshahid 🕊🕊
2.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ویژه سالگرد 📹 ببینید | رهبرانقلاب: تا مدتی دلم نمی‌آمدم کتاب "ابراهیم هادی" را از روی میز کنار بگذارم 🌟 جاذبه‌ی شخصیت ابراهیم‌هادی انسان را میخکوب میکند @gharibshahid🕊🕊