فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
باران بر تن شهر میزند و آرام آرام غبار را میشوید، آب به جریان افتاده و بیمقصد از کوچه ها میگذرد. گویی پایانی برای این راه نیست! تنها بیراهه است که مسیر را پیچیده تر میکند!
از روزی که رفته ای شهر خالی شده، حالا دیگر بی تو، #جهان یک ازدحامِ تو خالیست، تو تمام ما بوده ای و برایِ تکاملِ خودت جایی غیر از زمین را جست و جو میکردی، میدانستی #زمین جایِ ماندن نیست! و این همان چیزیاست که ما فراموش کرده ایم
زمین برای ماندن نیست! تنها پلی است که انسان را به #آسمان میرساند. اما امان، امان از تمامِ دلبستگی ها که بالِ پریدن را زنجیر میکنند به زرق و برقِ پوچِ #دنیا و ما از اصلِ خود جامانده ایم، از اویی که چشم به ما دوخته کاری برای آمدنش کنیم!
در این وانفسایِ دنیا دستمان را بگیر ای #شهید
باید عبد او باشیم، عبد دنیا شده ایم.
باید عبدالمهدی بود تا به لبخندی، زندگی زیر و رو شود. مانند تو شدن سخت است! #عبدالمهدی_کاظمی شدن دشوار است. باید چون تو فقط او را دید و برای او از همه چیز گذشت تا خریدارمان شود
آنوقت است که مرگ را با #شهادت عوض میکنند و زنده تر از هر وقتِ دیگری میشویم، آنگاه #حلب، خاکی که خون را به آغوش میکشد سکویِ پرواز میشود. اما ما بیخبر از آسمان، زمین گیر شده ایم
باران هنوز میبارد و اینجا دخترانت پشتِ پنجره، چشم به آسمان با تو #نجوا میکنند و تو تجلی میکنی در نگاهشان آنگاه که پرنورترین ستاره، از پشتِ ابرها چشمکمیزند و این یعنی بابا هست و میبیند و تا همیشه در آغوشِ اوییم هرچند ما خیالش را به آغوش میکشیم
باران میبارد و در خاکِ حلب، درست همانجایی که خونِ تو ریخته است، گل میدهد و نسیم #عطر تورا تا اینجا میکشاند. تو در شهر هستی هرچندِ لبخندت قابِ روی دیوار باشد
شُست #باران همه کوچه خیابان هارا
پس چرا مانده غمت بر دلِ بارانی من...؟
#پروازت_مبارک همنشینِ ابرها♡
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید #عبدالمهدی_کاظمی
📅تاریخ تولد : ۱۴ بهمن ۱۳۶۳
📅تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴.خانطومان
🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
#گرافیست_الشهدا
🌐
در خانواده ای نسبتا مذهبی متولد شد و از دو سالگی طعم تلخ بی مادری را چشید. مقید به واجبات و انجام #عبادت. در پانزده سالگی فعالیت های سیاسی خود را آغاز کرد. در راهپیمایی ها شرکت میکرد. #عاشق_امام امت بود
#خوش_اخلاق متعصب متدین و مسئولیت پذیر. همین مسئولیت پذیری پایش را به #جبهه باز کرد تا دفاع کند از خاکی که او را پرورش داده بود. همه آنهایی که به جبهه میروند و جان را فدای خاک و ناموس میکنند، مسئولیت حفاظت از #وطن را به دوش میکشند
روزی، مردانی غیرتمند از این سرزمین به مقابله با دشمن پرداختند. بعد از آنها پایِ غیرتمندان به حرمِ اهلبیت (علیهالسلام) باز شد. و امروز ما مسئول دفاع و حفاظت از این خاکیم. آنها جان دادند و ما تنها باید در صحنه حاضر باشیم حواسمان باشد، نگاهِ همه آسمانیان به ماست. ما باید پاسخگو باشیم! به محمدباقر سلوکیان، به ح.ا.ج ق.ا.سم و یارانش و به همه آنهایی که جانشان را برای امنیتمان فدا کردند. امروز، ما باید دفاع کنیم؛ آنها با جان، ما با ایستادن
#پروازت_مبارک پرستویِ میدان
مرگا به من که با پرِ طاووسِ عالمی
یک مویِ گربه وطنم را عوض کنم
تاریخ ت ۱۰ تیر ۴۲
تاریخ ش ٢٩ خرداد ۸۱
محل ش بندر ریگ