eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
438 دنبال‌کننده
37.1هزار عکس
12.4هزار ویدیو
193 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
چنـان دق کرده احساسم میان شعر #تنــهایی که حتــی #گریه های بی امانم گریه میخواهد...😔 ایتا https://eitaa.com/gharibshahid #همسران_صبور_شهدا صبح بخير
به کسی که با تو هر #شب همه شوق گفت و گو بود چه رسیده است کامشب سر گفت و گو ندارد چه نوازد و چه سازد به جز از نوای #گریه نی خسته ای که جز، بغضِ تو در گلو ندارد... کجاييد ای شهيدان خدایی ...😔 شب بخير 🍂 https://eitaa.com/gharibshahid
🕊~°•~°•🍃🎉🍃 این دلِ سنگِ مرا، #گریه عجب بود عجب دَمِ #نقاره_زنت گرم، غریب الغربا... 🍃❤️میلاد با سعادت #امام_رضا (ع) مبارک @gharibshahid 🍃🎉🍃•°~•°~🕊
🕊~°•~°•🍃🌸🍃 🍃🌸 📌توصیه علیرضا پناهیان به وزیر بهداشت! 🔻افسردگی ذهنی یعنی انسان حال اندیشیدن نداشته باشد و حرف‌های پوسیده و عوامانه را بدون تفکر بازگویی کند. @Panahian_ir @gharibshahid 🍃🌸🍃•°~•°~🕊
🍃❤️گاه می ­شدم... 🍒کودک 3 ماهه­ ای داشتم که بلافاصله بعد از شیفتم برای به آغوش کشیدن و شیر دادن به او می­ شتافتم. در آن روزهای پر­هیاهو کمتر وقت رسیدگی به او و ­ هایم را داشتم. جوان 17 ساله­ ای را به تازگی به بخش 3 جراحی بیمارستان فرخی، که من تازگی عهده دار مسئولیتش شده ­بودم، آورده ­بودند که یک پایش از قطع شده ­بود. 😔زمان تغییر شیفت من که شد، صدای ­ هایش به گوشم رسید. کودکم فراموشم شد. به تندی به کنار تختش رفتم و مادرانه­­ هایم را برایش نمایان کردم: «پسر نازنین چه شده ­است؟ چرا بی­قراری؟» 🍃نگاهی به من و نگرانی چشمانم و صدای بغض دارم کرد و آرامتر از پیش با­ اشاره به پای قطع شده ­اش، گفت : «انگشتان پایم می ­کند». 💔😢آن لحظه بر من و دل بی­قرارم چه گذشت!! ساعت­ ها در کنارش نشستم و تا آرامش را به این پسر کم سن و سال شجاع میهن باز گردانم. برایش از ­ (ع) گفتم. 👌برایش از دست­ های بریده (ع) زمزمه کردم. به او گفتم، تو همه وجودت لایق بهشت است و اکنون پایت به ودیعه در است. Defapress @gharibshahid کانال 👆🌷
🍃🌷 مرتضی خیلی خاصی به شهدا و بچه های جانباز داشت. 🍃سالگرد شهادت محسن کمالی دیدمش، مثل همیشه مرتضی تو مراسم حضور داشت، میکرد و بی تاب بود...  ☺️بخاطر من آخر مراسم با یک شتابی سمت من اومد منو مثل همیشه محکم بغل کرد، گفت : ❤️داداش برا منم دعا کن قسمت ماهم بشه بطور مرتب به بچه های مدافع حرم زنگ میزد یا به عیادتشون می رفت و ازحال خانواده های باخبر بود... آخرین بارم که دیدمش قبل رفتنش به منطقه مثل همیشه نگاهش، کلامش، آرزوش این بود که... یک انقلابی با بصیرت و ولایت مدار باشه. 🇮🇷 @gharibshahid 🍃🌹🌺👆 کانال رسمی سردار شهید خلبان قاسم غریب
ما ز هر صاحب دلی یک رشته فن آموختیم از لیلی و از کوه کن آموختیم از مرغ سحر، از پروانه ها صد سرا ویرانه شد، تا ساختن آموختیم! 🌷 🇮🇷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid
587.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📡 محرم، سفره مهمانی بر علیه السلام است . سفره‌ای که به خاطر سلام الله علیها آن را پهن کرد پهن کرد تا دغدغه مادری را رفع کند، تا مادری غصه‌دار نباشد که: «چه کسی برای فرزندم میکند و چه کسی خود را ملزم به اقامه عزای بر او میداند..!» . حالا کم کم ما را به این سفره دعوت میکنند و برای هر کدام از ما در گوشه و کنار این سفره جایی در نظر گرفته اند. جای هر کس را به اندازه ظرفیتش، به اندازه نزدیکی‌ش و به اندازه فهمش از صاحبْ‌سفره معلوم میکنند؛یکی سهمی بیشتر میبرد و دیگری کمتر.. . حالا این ماییم که باید خود را مهیای حضور بر این سفره کنیم. چگونه و با کدام سر و وضع میخواهیم بر این سفره حاضر شویم؟! . فکر و ذکرمان درگیر کدام است و چقدر از نگاه به این غافل شدیم؟! اصلا میدانیم که با چه کسی همسفره خواهیم شد؟! . آنجا که «بزم محبت»ش نامیده اند و از کراماتش اینست که «گدایی به شاهی مقابل نشیند» حتما آداب خودش را دارد 👈هر چه بیشتر تلاش کنیم، بیشتر سیرابمان خواهند کرد..
❣ تقصیر ماست غیبت طولانی شما بغض گلو گرفته پنهانی شما ‌ بر شوره زار معصیتم می کنم.... جانم فدای دیده بارانی شما ‌ 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین: 🔹🔸🔹😭 چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد😭 مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. 👇👇👇 امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند😳 خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭 بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند)😭 او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم.
❣ تقصیر ماست غیبت طولانی شما بغض گلو گرفته پنهانی شما ‌ بر شوره زار معصیتم می کنم.... جانم فدای دیده بارانی شما ‌ 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
ما ز هر صاحب دلی یک رشته فن آموختیم از لیلی و از کوه کن آموختیم از مرغ سحر، از پروانه ها صد سرا ویرانه شد، تا ساختن آموختیم!