فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه ورود فرمانده کل قوا و احترام فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش در دیدار امروز
شهـــادتـ شهد شیــــریݩ وصاݪ استـ✨
ڪہـ جز واصـلانـ حقیقـے بداݧ
دسـٺ نمےیابنـد🥀
و واصلـان حقیقی مگـــر ڪسے غیر از
شهدا هستنــــد🙂✌️🏻
♥️| #شهیدانہزندگےڪنیم
🔴 #طعم_خاص_غذا
یکی از#شاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند که یک روز با #اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار #غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن #سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث #افتخار و خوشحالیست... استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر. رفتم از #همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم. رفتم به ایشان گفتم #خانومم باوضو بوده. فرمودند اینکه کار #همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟ رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم #غذا میپختم کمی باخودم #روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم. نزد استاد رفتم و اینرا گفتم. لبخندی زدند و گفتند بله #دلیل رفتارم این بود. اگر نیت کنید ثواب اين غذاي امروز نذر يكي از ائمه شود، آنوقت هم #آشپزي برايت دلنشين تر است،هم اينكه خانواده هر روز سر #سفره يكي از ائمه نشسته اند.
۱۲ سال قبل از شهادتش یکبار که مهدی به همراه تعدادی از دوستانش به دیدن آیت الله حق شناس رفته بودن که آیت الله از بین دوستانش ، فقط به مهدی یک دستمال داده✨ و گفته بود اشک هایی که برای امام حسین می ریزی را با این دستمال پاک کن و نگهش دار تا داخل کفنت بزارن . 💔
به دوستای مهدی هم گفته بود که احترام این آقا را خیلی داشته باشید.بار بعدی که به دیدن ایشان رفته بود ، آیت الله به محض این که مهدی را میبینن گریه میکنه😭 . هیچکس نفهمید علت گریه ی آقا چه بود تا اینکه ماجرای دفاع از حرم بی بی شروع شد .
اون اوایل بحث حضور ایرانی ها بصورت رسانه ای مطرح نبود و سعی در مخفی نگه داشتن این موضوع بود . به همین خاطر دشمن خیلی سعی داشت تا از بچه های ایرانی اسیر بگیره تا هم جو رسانه ای درست کنه و هم باج خواهی .😏
شبی که مهدی درگیر شد تروریست ها متوجه ایرانی بودن مهدی میشن . به همین خاطر خیلی سعی میکنند که زنده بگیرنش. شروع میکنند به پاهاش شلیک کردن . مهدی به حدی مقاومت از خودش نشون میده و از اون ها تلفات میگیره که مجبور به کشتن مهدی میشن . 😔
بچه ها وقتی اومدن بالای سرش دیدن دور تا دور مهدی پر از جنازه ی تروریست هایی که مهدی به درک فرستادتشون و خود مهدی هم از پا تا به سرش جای گلوله است😭 . اون لحظه بالای سر جنازش حکمت گریه ۱۲ سال پیش آیت الله حق شناس رو فهمیدن .😞☝️
#شهیدمدافعحرم_مهدی_عزیزی🌹
یک روز همراه دخترم
به سید محمد (گلزار) رفتیم
شادی رو به من گفت :
مامان نگاه ، عکس بابا !!!
هرچه نگاه کردم چیزی ندیدم
وقتی برگشتم علی زنگ زد ؛
و جریان را برایش تعریف کردم
علـی خنـدید و گفت :
واقعا دخترم دیده درست داره میگه ،
من جـام تـوی گلــزار شهـداست ...
ده روز بعد خبر شهادتش را آوردند.
✍ راوی : همسر شهید
▫️ولادت : ۶٤/۰۱/۰۱ کازرون
▫️شهادت : ۹٤/۱۱/۱۶ سوریه
▫️عملیات آزادسازی نبل و الزهرا
#پاسدار_مدافـع_حــرم
#شهید_سرگرد_علی_جوکار
❁﷽❁
می گفت :
طوری تلاش می ڪنم
کہ اگر روزی امام زمان (عج) فرمودند
یڪ فرماندہ توپخانہ میخواهـم ؛
بفرمایند محمود بیاید . . .
#شهـید_مدافع_حرم_محمود_رادمهـر
راه ما راه حسیــن علیه السلام و
مقصد مـا کربلاست ؛
افتخار و اعتبارِ مکتب ما زینـــب سلام الله علیها است...
#سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی🌷
#شهید_علیمحمد_قربانی🌷
#سالروز_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پاسخ حاج حسین یکتا به این سئوال که: چرا باید به #انقلاب_اسلامی امیدوار باشیم؟!
✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه ورود فرمانده کل قوا و احترام فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش در دیدار امروز
#شهیدانه|💛|
اگــر ڪسی صدای رهبــر خود را نشنود
به طور یقین صدای امـام زمــان (عج) خود را هم نمیشنود
و امروز خط قرمــز باید
توجه تمام و اطاعت از ولی خود ،رهبری نظام باشد.
#شهید_قاسم_سلیمانی♥️
#تلنگرانہ🌱
بچهها!
دو دوتا چهارتاے #خدا با دو دوتا چهارتاے ما فرق داره؛✨
یه گناه #ترڪ میشه،#همه_چے به پات ریخته میشه،🌈
یه جا #حواست پرت میشه،#صد_سال راهت دور میشه!🛣
#حاجحسین_یکتا🎈
#حواسمون_باشہ✨
•••
[کردهاۍ از جانودل عباس را وقفِ #حسین 💔
مادرۍ کردۍ برایش ، بهترین #مادر شدۍ]
•••
#وفات_حضرت_ام_البنین 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#می_آیم_چون مداح قبل از سخنرانی پرزیدنت روحانی در راهپیمایی ۲۲بهمن، حاج #میثم_مطیعی است...😉😉
بخشی از شعرخوانی آقای مطیعی در ۲۲بهمن۹۵
" نحن القادمون🚩 "
#دلتـڹــڱـے❣🍃
بیمعرفت شبیہ مـن اصلا ندیـدهاے💔
اما همیـشه ناز مرا هم خریدهاے🍂😔
#چمثلچادر💚🍃✨
من چـادرےام...🖤
سادگے❣چـادرم را،
به هزاران مُدهاے رنگارنگ روز
ترجیح مےدهم..
چـادر مادرمزهرا(س)
مُدِ تمامے روزهاے
عمرِ من است...!
#حـجابِ_زهـــرایـــے...🌸
#چـادرمرا_دوستدارم...🧡
#لحظه_ای_باشهدا🕊💌
.
میخواهم شهید شوم
تا اگر زندهام ، موجودی نباشم
که جلوگیری از رشد دیگران شوم
تا شاید خونم بتواند این موضوع را
جبران نماید و نهال کوچکی از
جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند
میخواهم شهید شوم
تا خونم به سرور شهیدان
حسین علیهالسلام گواهی دهد
که من مانند مردم کوفه نیستم
و رهرو راهش بودهام ..
#شهید_یداله_کلهر
عُيونِك حَربْ
و أنا اوَل شَهيد
چشمانت جنگ است
و من اولین شهیدش ..
#شهید_سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی ❤️
#یادش_باصلوات
ڪاش اندڪے،
مثل شما
قلب هامان تحت #تســخیر خـدا بود!
تا گام هایمان
اینگونہ زمین گیر نشود!
#شهید_جهاد_مغنیه ❣
در مکتب خدا #شهادت مرگی نیست که دشمن بر ما تحمیل کند،
شهادت مرگ #دلخواهی است که مبارز مجاهد و مومن با تمام آگاهی و بینش و منطق و شعورش #انتخاب می کند.
#شهید_راه_خدا
#شهید_جهاد_مغنیه
محبوب من!
دل بستن به تو
مثل شادمانی نفس کشیدن است
در یک درختزار پوشیده از برف!
#شهید_جهاد_مغنیه ❣
#یادش_باصلوات
از تو
شبی جا مانده در من
که هرگز صبح نخواهد شد...!!
#شهید_جهاد_مغنیه ❣
خنده ات
زیباترین هدیه ی خدا بود.
وقتی به چشم های من
نگاه می کنی و لبخند میزنی
با خودم میگویم
تو که برای من میخندی
انگار تمام دنیا همینجاست
کنار همین خنده ها.
#شهید_جهاد_مغنیه ❣
#جهاد_فی_قلبی 💞
#یادش_باصلوات 💐
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🔸داســـــــ 📚ـتان شــ🌙ــب ☕️🔸
*دختری جویای نوازش پدر شهیدش*
_موضوع داستان: شهدایی
مسئول ڪاروان شهدا بود؛ مےگفت :
پیڪر شهدا رو واسه تشییع مےبردن، نزدیڪ خرم آباد دیدم جلو یڪے از تریلےها شلوغ شده..!
اومدم جلو دیدم یه دختر 14 ، 15 ساله جلو تریلے دراز ڪشیده..!
گفتم : چے شده ؟!!
گفتن: هیچے این دختره اسم باباشو رو این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد بشید ...
بهش گفتم: صبر ڪن دو روز دیگه میرسه تهران معراج شهدا ، بعد برمیگردوننشون ...
گفت : نه من حالیم نمیشه، من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده، باید بابامو ببینم...
تابوت ها رو گذاشتم زمین، پرچمو باز ڪردم یه ڪفن ڪوچک درآوردم ... سه چهار تا تیڪه استخوان دادم بهش؛ هی میمالید به چشماش، هے مےگفت : بابا ، بابا ، بابا ... 😭
دیدم این دختر داره جون میده؛ گفتم : دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم ...
گفت : تو رو خدا بذار یه خواهش بڪنم ؟
گفتم : بگو ... ؟
گفت: حالا ڪه میخواید ببرید، به من بگید استخوان دست بابام ڪدومه ؟!!!
همه مات و مبهوت مونده بودن ڪه میخواد چیڪار ڪنه این دختر !!!
اما ... ڪاری ڪرد ڪه زمین و زمانو به لرزه درآورد ...😭
استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و استخوان دست باباش را میکشید روی سرش
می گفت : *"آرزو داشتم یه روز بابام دست بڪشه رو سرم"* 😭
*:🔹🔸شما بگید ما چقدر به شهدامون مدیونیم ؟؟؟!!!*
ماجرای کتک خوردن سردار سلیمانی از خاطرات دکترقالیباف
محمدباقر قالیباف در ضمن خاطره نویسی از دوران جنگ ماجرای جالبی از باز کردن راه آب به همراه چند تن از فرماندهان ارشد جنگ را روایت می کند.
فرارو: قالیباف در خاطره ای که در وب سایت رسمی اش منتشر شده است می نویسد:
حدود ساعت ٣ بعد از ظهر، به همراه سه نفر دیگر از فرمانده ها در ارتفاعات گولان بودیم. من، آقای قاسم سلیمانی، آقای مرتضی قربانی، و آقای اسدی.
از ماموریتی بر می گشتیم که دیدیم راه را آب گرفته و ماشینهایی که نیروها را می آوردند، در راه مانده اند و وضعیت بدی ایجاد شده بود. وانت ما هم در راه ماند و پیاده از ارتفاعات بالا آمدیم.
دیدیم علت خراب شدن راه، این است که بچه های ادوات قرارگاه، برای کار گذاشتن قبضه های خمپاره ها، زمین رو کندند و خاکهایش را ریخته اند در جوی آب. آب هم مسیرش عوض شده بود و تا پایین، هم گل درست کرده بود و هم یخ زده بود. همین باعث شده بود تا راه خراب شود و ماشین ها در راه بمانند. بچه ها هم متوجه نبودند این مسائل ایجاد شده است؛ ما هم بیل برداشتیم و خاکها رو جابه جا کردیم تا راه آب درست بشود.
در همین حین یکی از بچه های بسیجی آمد طرف ما و گفت: شما اینجا چی کار دارید؟ چه کار می کنید؟ به بیل ما چه کار دارید؟
آقای قربانی گفت: ول کن... بگذار کارمون رو بکنیم و جر و بحث شد و او وقتی دید تنهاست و ما چهار نفریم، برگشت آنطرف تپه، تا بقیه رفیقهایش را خبر کند!
دوید که برود طرفشان، مرتضی قربانی احساس کرد طرف فرار کرده! دنبالش دوید و کلتش رو درآورد و یک تیر هوایی زد! طرف رفت بالای تپه، رفیقهایش را خبر کرد، برگشت و گفت کی تیر زد؟! مرتضی گفت من زدم!
گفت تو بیخود کردی زدی... و محکم زد تو گوش مرتضی! مرتضی هم زد و حاج قاسم هم دوید کمک و آنها هم آمدند و خلاصه دعوا شد!
من دیدم اونها دارند همدیگر رو می زنند، بیل را رها نکردم و ادامه دادم و راه آب را باز کردم!
حاج قاسم را انداخته بودند روی ماشین و حسابی او را میزدند! کمی گذشت و آنها نسبت به ما حدس هایی زدند. خلاصه بعد از کتک کاری رفتند.
از آن موقع هر وقت حاج قاسم را می بینم می گوید تو آن موقع سیاست مداری کردی و با بیلت به کمک ما نیامدی! من هم می گویم ما رفته بودیم جوی باز کنیم نرفته بودیم دعوا کنیم که!
✨☺️
🌸🌿بانوی نجیبی و دلم از تو بنا شد...
🌸🌿بانو شدنت موجب آقایی ما شد
#اللهم_الرزقنا_شهادتِ_دونفره🙃😍
46.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارتباط روح الله زم با ساغر کسرایی به روایت مستند ترور
🔺 انتشار تازهترین اعترافات #روح_الله_زم
👈گوشهای از اعترافات سرشبکه کانال آمدنیوز درباره ساغر کسرایی، مامور سرویسهای امنیتی و جاسوسی آمریکا در مستند "شبکه ترور"