راه ما راه حسیــن علیه السلام و
مقصد مـا کربلاست ؛
افتخار و اعتبارِ مکتب ما زینـــب سلام الله علیها است...
#سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی🌷
#شهید_علیمحمد_قربانی🌷
#سالروز_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پاسخ حاج حسین یکتا به این سئوال که: چرا باید به #انقلاب_اسلامی امیدوار باشیم؟!
✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه ورود فرمانده کل قوا و احترام فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش در دیدار امروز
#شهیدانه|💛|
اگــر ڪسی صدای رهبــر خود را نشنود
به طور یقین صدای امـام زمــان (عج) خود را هم نمیشنود
و امروز خط قرمــز باید
توجه تمام و اطاعت از ولی خود ،رهبری نظام باشد.
#شهید_قاسم_سلیمانی♥️
#تلنگرانہ🌱
بچهها!
دو دوتا چهارتاے #خدا با دو دوتا چهارتاے ما فرق داره؛✨
یه گناه #ترڪ میشه،#همه_چے به پات ریخته میشه،🌈
یه جا #حواست پرت میشه،#صد_سال راهت دور میشه!🛣
#حاجحسین_یکتا🎈
#حواسمون_باشہ✨
•••
[کردهاۍ از جانودل عباس را وقفِ #حسین 💔
مادرۍ کردۍ برایش ، بهترین #مادر شدۍ]
•••
#وفات_حضرت_ام_البنین 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#می_آیم_چون مداح قبل از سخنرانی پرزیدنت روحانی در راهپیمایی ۲۲بهمن، حاج #میثم_مطیعی است...😉😉
بخشی از شعرخوانی آقای مطیعی در ۲۲بهمن۹۵
" نحن القادمون🚩 "
#دلتـڹــڱـے❣🍃
بیمعرفت شبیہ مـن اصلا ندیـدهاے💔
اما همیـشه ناز مرا هم خریدهاے🍂😔
#چمثلچادر💚🍃✨
من چـادرےام...🖤
سادگے❣چـادرم را،
به هزاران مُدهاے رنگارنگ روز
ترجیح مےدهم..
چـادر مادرمزهرا(س)
مُدِ تمامے روزهاے
عمرِ من است...!
#حـجابِ_زهـــرایـــے...🌸
#چـادرمرا_دوستدارم...🧡
#لحظه_ای_باشهدا🕊💌
.
میخواهم شهید شوم
تا اگر زندهام ، موجودی نباشم
که جلوگیری از رشد دیگران شوم
تا شاید خونم بتواند این موضوع را
جبران نماید و نهال کوچکی از
جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند
میخواهم شهید شوم
تا خونم به سرور شهیدان
حسین علیهالسلام گواهی دهد
که من مانند مردم کوفه نیستم
و رهرو راهش بودهام ..
#شهید_یداله_کلهر
عُيونِك حَربْ
و أنا اوَل شَهيد
چشمانت جنگ است
و من اولین شهیدش ..
#شهید_سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی ❤️
#یادش_باصلوات
ڪاش اندڪے،
مثل شما
قلب هامان تحت #تســخیر خـدا بود!
تا گام هایمان
اینگونہ زمین گیر نشود!
#شهید_جهاد_مغنیه ❣
در مکتب خدا #شهادت مرگی نیست که دشمن بر ما تحمیل کند،
شهادت مرگ #دلخواهی است که مبارز مجاهد و مومن با تمام آگاهی و بینش و منطق و شعورش #انتخاب می کند.
#شهید_راه_خدا
#شهید_جهاد_مغنیه
محبوب من!
دل بستن به تو
مثل شادمانی نفس کشیدن است
در یک درختزار پوشیده از برف!
#شهید_جهاد_مغنیه ❣
#یادش_باصلوات
از تو
شبی جا مانده در من
که هرگز صبح نخواهد شد...!!
#شهید_جهاد_مغنیه ❣
خنده ات
زیباترین هدیه ی خدا بود.
وقتی به چشم های من
نگاه می کنی و لبخند میزنی
با خودم میگویم
تو که برای من میخندی
انگار تمام دنیا همینجاست
کنار همین خنده ها.
#شهید_جهاد_مغنیه ❣
#جهاد_فی_قلبی 💞
#یادش_باصلوات 💐
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🔸داســـــــ 📚ـتان شــ🌙ــب ☕️🔸
*دختری جویای نوازش پدر شهیدش*
_موضوع داستان: شهدایی
مسئول ڪاروان شهدا بود؛ مےگفت :
پیڪر شهدا رو واسه تشییع مےبردن، نزدیڪ خرم آباد دیدم جلو یڪے از تریلےها شلوغ شده..!
اومدم جلو دیدم یه دختر 14 ، 15 ساله جلو تریلے دراز ڪشیده..!
گفتم : چے شده ؟!!
گفتن: هیچے این دختره اسم باباشو رو این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد بشید ...
بهش گفتم: صبر ڪن دو روز دیگه میرسه تهران معراج شهدا ، بعد برمیگردوننشون ...
گفت : نه من حالیم نمیشه، من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده، باید بابامو ببینم...
تابوت ها رو گذاشتم زمین، پرچمو باز ڪردم یه ڪفن ڪوچک درآوردم ... سه چهار تا تیڪه استخوان دادم بهش؛ هی میمالید به چشماش، هے مےگفت : بابا ، بابا ، بابا ... 😭
دیدم این دختر داره جون میده؛ گفتم : دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم ...
گفت : تو رو خدا بذار یه خواهش بڪنم ؟
گفتم : بگو ... ؟
گفت: حالا ڪه میخواید ببرید، به من بگید استخوان دست بابام ڪدومه ؟!!!
همه مات و مبهوت مونده بودن ڪه میخواد چیڪار ڪنه این دختر !!!
اما ... ڪاری ڪرد ڪه زمین و زمانو به لرزه درآورد ...😭
استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و استخوان دست باباش را میکشید روی سرش
می گفت : *"آرزو داشتم یه روز بابام دست بڪشه رو سرم"* 😭
*:🔹🔸شما بگید ما چقدر به شهدامون مدیونیم ؟؟؟!!!*
ماجرای کتک خوردن سردار سلیمانی از خاطرات دکترقالیباف
محمدباقر قالیباف در ضمن خاطره نویسی از دوران جنگ ماجرای جالبی از باز کردن راه آب به همراه چند تن از فرماندهان ارشد جنگ را روایت می کند.
فرارو: قالیباف در خاطره ای که در وب سایت رسمی اش منتشر شده است می نویسد:
حدود ساعت ٣ بعد از ظهر، به همراه سه نفر دیگر از فرمانده ها در ارتفاعات گولان بودیم. من، آقای قاسم سلیمانی، آقای مرتضی قربانی، و آقای اسدی.
از ماموریتی بر می گشتیم که دیدیم راه را آب گرفته و ماشینهایی که نیروها را می آوردند، در راه مانده اند و وضعیت بدی ایجاد شده بود. وانت ما هم در راه ماند و پیاده از ارتفاعات بالا آمدیم.
دیدیم علت خراب شدن راه، این است که بچه های ادوات قرارگاه، برای کار گذاشتن قبضه های خمپاره ها، زمین رو کندند و خاکهایش را ریخته اند در جوی آب. آب هم مسیرش عوض شده بود و تا پایین، هم گل درست کرده بود و هم یخ زده بود. همین باعث شده بود تا راه خراب شود و ماشین ها در راه بمانند. بچه ها هم متوجه نبودند این مسائل ایجاد شده است؛ ما هم بیل برداشتیم و خاکها رو جابه جا کردیم تا راه آب درست بشود.
در همین حین یکی از بچه های بسیجی آمد طرف ما و گفت: شما اینجا چی کار دارید؟ چه کار می کنید؟ به بیل ما چه کار دارید؟
آقای قربانی گفت: ول کن... بگذار کارمون رو بکنیم و جر و بحث شد و او وقتی دید تنهاست و ما چهار نفریم، برگشت آنطرف تپه، تا بقیه رفیقهایش را خبر کند!
دوید که برود طرفشان، مرتضی قربانی احساس کرد طرف فرار کرده! دنبالش دوید و کلتش رو درآورد و یک تیر هوایی زد! طرف رفت بالای تپه، رفیقهایش را خبر کرد، برگشت و گفت کی تیر زد؟! مرتضی گفت من زدم!
گفت تو بیخود کردی زدی... و محکم زد تو گوش مرتضی! مرتضی هم زد و حاج قاسم هم دوید کمک و آنها هم آمدند و خلاصه دعوا شد!
من دیدم اونها دارند همدیگر رو می زنند، بیل را رها نکردم و ادامه دادم و راه آب را باز کردم!
حاج قاسم را انداخته بودند روی ماشین و حسابی او را میزدند! کمی گذشت و آنها نسبت به ما حدس هایی زدند. خلاصه بعد از کتک کاری رفتند.
از آن موقع هر وقت حاج قاسم را می بینم می گوید تو آن موقع سیاست مداری کردی و با بیلت به کمک ما نیامدی! من هم می گویم ما رفته بودیم جوی باز کنیم نرفته بودیم دعوا کنیم که!
✨☺️
🌸🌿بانوی نجیبی و دلم از تو بنا شد...
🌸🌿بانو شدنت موجب آقایی ما شد
#اللهم_الرزقنا_شهادتِ_دونفره🙃😍
46.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارتباط روح الله زم با ساغر کسرایی به روایت مستند ترور
🔺 انتشار تازهترین اعترافات #روح_الله_زم
👈گوشهای از اعترافات سرشبکه کانال آمدنیوز درباره ساغر کسرایی، مامور سرویسهای امنیتی و جاسوسی آمریکا در مستند "شبکه ترور"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم دیگری از شهیدان حاج قاسم سلیمانی و حاج اصغر پاشاپور
دقت به شهادتشان کردین
هردو در یک عدد تشابه دارند
۱۳ دی ماه حاج قاسم
۱۳ بهمن ماه حاج اصغر
و هر دو همچو مولا إرباً اربا شدند
اما پیکر حاج اصغر هنوز برنگشته....
شاید آن روز که به حاج قاسم میگفت مراقب باشین جلو نرید میخواست به حاجی بگوید نروید جلو تا من هم با شما بیایم و بعد از یک ماه به فرمانده اش رسید....
#کلام_شهید
❤️🕊...یاد حرف حاج قاسم
افتادم که میگفت:
باید به این #بلوغ برسیم
که نباید دیده شویم
آنکس که باید ببیند میبیند...
الحق که راست میگفت...🕊❤️
#حاج_قاسم_سلیمانی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
💥 #کتاب_ذوالفقار
برش هایی از خاطرات شفاهی
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
نویسنده در این کتاب خاطراتی را برای اولین بار از دوران دفاع مقدس تا مجاهدت هایی که سردار قاسم سلیمانی در جبهه مقاومت سوریه و عراق شکل گرفته را بیان میکند...
💥 #کتاب_سربازان_سردار
این کتاب نوشته مرتضی کرامتی است که در موردشجاعت ها و
رشادت های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی وشهدای مدافع می باشد...
🔴 خانم کمحجابی که به شیشهی ماشین #سردار_سلیمانی میزند...
💠 #سردار_سلیمانی نقل میکند یکبار با دخترم زینب رفته بودیم که میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی که پوشش مناسبی نداشت، با شک و تردید من را نگاه میکرد و به همراهش میگفت: او سردار سلیمانی است؟ همراهش میگفت: مگر ممکن است که چنین شخصیتی بدون گارد و حفاظت بیاید و انکار میکرد. تا آن که نزدیک آمدند و به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند که شما سردار سلیمانی هستید؟ گفتم بله. با تعجب از من خواستند که چیزی به آنها به عنوان یادگاری بدهم. من هم تسبیح دستم را به آنها هدیه کردم. اما دیدم دارند سر آن با هم مجادله میکنند. انگشترم را هم به آنها بخشیدم.
🔴 راوی سرهنگ حمزهای