eitaa logo
قطره ها
23 دنبال‌کننده
19 عکس
5 ویدیو
0 فایل
جایی برای ذخیره و شاید اشتراک گذاری یادداشت‌ برداری ها و نوشته هایم. مطالبی که از کانال های دیگه نوشتم و منبعش ذکر شده به معنی تایید اونها نیست، اقتضای یادداشت برداریه! ارتباط: @Davody
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان فتح می شود وقتی شوق پرواز در سرت باشد در مسیر حفاظت از این خاک مرگ باید برادرت باشد! شک ندارم به این حقیقت که تو شبی پر ستاره می سازی و اگر خون سرخ لازم بود کربلا را دوباره می سازی ... https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
بداهه ای تقدیم به همه روحانیونی که طی این سالها بی گناه به شهادت رسیده اند خصوصا روحانی ای که امروز در همدان به شهادت رسید در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو روزگار ساده ی تو ،حجره ی رنگین تو چشم بستم تا هجوم اشک را مخفی کنم چشم وا کردم بیاموزم کمی از دین تو درد دین داری و عمری خون دل قوتت شده داغ ها جاریست بر پیشانی پرچین تو بی تعلق بی ریا ، در خاک و خون افتاده ای ساده گی ، آزاده گی ، افتاده گی آیین تو با خودم می گویم از این دو چه چیزی برتر است ؟ خون بر عمامه یا عمامه ی خونین تو می رود از سینه ات رنج تمام سالها آن زمانی که میاید عشق بر بالین تو سیده فرشته حسینی https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
ای شکسته استخوان ها السلام السلام ای قهرمان ها السلام از شما چشم زمین روشن شده راهیان آسمان ها السلام https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
شهیدی در میان کاروانت می شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می شوم یا نه؟ دلم سنگ است می دانم، دلم تنگ است می دانی نمی دانم که خاک آستانت می شوم یا نه؟ مرا با گوشه‌ی چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشم‌های مهربانت می شوم یا نه؟ فدای تو چه جان‌های جوانی شد بگو آیا فدای آن شهیدان جوانت می شوم یا نه؟ سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ میلاد عرفانپور https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
عاقددوباره گفت:«وکیلم ؟» پدرنبود ای کاش درجهان ره و رسم ، سفرنبود گفتند: عروس رفته گل...نه...گلی گم... دلش گرفت یعنی که ازاجازه باباخبرنبود هجده بهارمنتظرش بودوبرنگشت آن فصلهای سرد،بی دردسرنبود ای کاش نامه یاخبری،عطر،چفیه ای رؤیای دخترانه اوبیشترنبود عکس پدرمقابل آیینه شمعدان آن روز دورسفره جزچشم ترنبود عاقد دوباره گفت: «وکیلم ؟» دلش شکست یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود او گفت : بااجازه بابا...بله ...بله ... مردی که غیرآینه ای شعله ور نبود ! https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
از قافله‌های شهــدا جا مانـدیم رفتند رفیقان و چـه تنها ماندیم افسوس که در زمانـه‌ی دلتنگی مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
چقــدر از مَــنش این شهدا دور شـدیم آنقدر خیره به دنیا شده و کــور شدیم معذرت از همه خوبان و همه همرزمان ما برای شهدا وصـــــله ی ناجور شدیم https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
مبادا خویشتن را واگذاریم امام خویش را تنها گذاریم زهر خون شهیدی لاله ای رست مبادا روی لاله پا گذاریم
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات بر قامت بی سر شهیدان صلوات از دامن زن مرد به معراج رود بر دامن مادر شهیدان صلوات https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
سوخت آن‌سان که ندیدند تنش را حتی گرد خاکستری پیرهنش را حتی در دل شعله چنان سوخت که انگار ندید هیچ کس لحظۀ افروختنش را حتی حیف از این دشت پر از لاله گذشت و نگذاشت برگی از شاخه گل نسترنش را حتی داغم از این که نمی‌خواست که گلپوش کنند با گل سرخ شقایق بدنش را حتی داشت با نام و نشان فاصله آن حد که نخواست بر سر دست ببینند تنش را حتی دل به دریا زد و دریا شد، اما نگذاشت موج هم حس کند آبی شدنش را حتی چه بزرگ است شهیدی که نهد بر دل تیغ حسرت لحظۀ سر باختنش را حتی نتوان گفت که عریان‌تر از این باید بود با شهیدی که نپوشد کفنش را حتی دوش می‌آمد و می‌خواست فراموش کند خاطرم خاطرۀ سوختنش را حتی محمد علی مجاهدی https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
حسین بود و بلا بود و کربلایی که... هویزه بود و خطر بود و بچه هایی که... اراده های جوان بود و عشق و تنهایی خطوط روشن قرآن و ربنایی که... چهارسو همه تانک و غبار و آتش و خون خروش خسته ی بیسیم در صدایی که... گلوله نیست، مهمات نیست! مفهوم است؟ به موقعیت خط من آشنایی که... اگر محاصره ها تنگ و تنگ تر بشود اگر سقوط کند شهر، آن بلایی که... در اوج آن همه فریاد سرخ بی پاسخ رسید دست خیانت به ماجرایی که... درنگ آمدن نیرو و مهمات، آه رساند فرصت فرمانده را به جایی که... گلوله ها بدنش را طواف می کردند و خون عاشق او ریخت در منایی که... پروانه نجاتی https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
تقدیم به در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو روزگار ساده ی تو ،حجره ی رنگین تو چشم بستم تا هجوم اشک را مخفی کنم چشم وا کردم بیاموزم کمی از دین تو درد دین داری و عمری خون دل قوتت شده داغ ها جاریست بر پیشانی پرچین تو بی تعلق بی ریا ، در خاک و خون افتاده ای ساده گی ، آزاده گی ، افتاده گی آیین تو با خودم می گویم از این دو چه چیزی برتر است ؟ خون بر عمامه یا عمامه ی خونین تو می رود از سینه ات رنج تمام سالها آن زمانی که میاید عشق بر بالین تو سیده فرشته حسینی https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727