eitaa logo
قطره ها
23 دنبال‌کننده
19 عکس
5 ویدیو
0 فایل
جایی برای ذخیره و شاید اشتراک گذاری یادداشت‌ برداری ها و نوشته هایم. مطالبی که از کانال های دیگه نوشتم و منبعش ذکر شده به معنی تایید اونها نیست، اقتضای یادداشت برداریه! ارتباط: @Davody
مشاهده در ایتا
دانلود
اینان که طبل خاتمه جنگ می زنند دیگر چرا به خیمه ما سنگ میزنند ... غارتگران درون خیام اند و کودکان از ترس شان به دامن من چنگ می‌زنند آه از دمی که زینب یار و داغدار آمد به قتلگاه، پریشان و بی قرار گفت ای فتاده بی کفن ای پاره پاره تن آیا حسین من تویی مظلوم روزگار https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
با احتیاط لانه ما را پیاده کن عباس جان سه ساله ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستاره‌ای میترسم آنکه گیر کند گوشواره‌ای از این به بعد ماه حرم آفتاب باش عباس جان مراقب این با حجاب باش این دختران من که بیابان ندیده اند در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند یک لحظه هم ز خیمه طفلان جدا مشو جان رباب از دم گهواره تا نشو https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
بر زمین افتاد لاله یاسم شد جدا از تن دست عباسم یا ابوفاضل یا ابوفاضل ۲ رفتی و بی تو شد نصیب من گریه زینب خنده دشمن یا ابوفاضل یا ابوفاضل ۲ جام خالی در دست طفلان است چشمشان برتو سوی میدان است یا ابوفاضل یا ابوفاضل ۲ تا به خون افتاد در دل صحرا زائرت گردید مادرم زهرا یا ابوفاضل یا ابوفاضل ۲ با کدامین دل ای علمدارم بی تو رو سوی خیمه ها آرم یا ابوفاضل یا ابوفاضل۲ با کدامین دسته ای سراپا خون آورم تیر از دیده ات بیرون یا ابوفاضل یا ابوفاضل۲ https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
فما رماه اذ رماه حرمله و انما رماه من مهد له سهم أتی من جانب السقیفه و قوسه علی ید الخلیفه و ما اصلی سهمه نحر الصبی بل کبد الدین و مهجة النبی آیت الله غروی اصفهانی https://eitaa.com/joinchat/1862074522C94e86b5727
دلم از کرده های خویش نادم می شود بیش تر از پیش چشمم گریه‌ لازم می شود ” اشک ” ، بال پر زدن در وادی معراج هاست گریه‌ کن در روضه جبریلِ عوالم می شود شمع باشی یا که پروانه .. ، چه فرقی می کند سوخت هر کس که درونش ” عشق ” حاکم می شود هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد حتم دارم شیشه هم باشد ، مقاوم می شود گرچه هِی در می زنم .. ، کشکول من را پر نکن دست سائل تا که خالی شد .. ، مزاحم می شود این خرابت را بیا و لطف کن .. ، بیرون نکن قول خواهد داد که یک روز سالم می شود تا گناهی می کنم ، زهرا وساطت می کند پشت مادر ، طفل بازیگوش قایم می شود آه ای ماه هزار و چند ساله .. ، تو بگو سهم ما تا کِی سیاهیّ مداوم می شود هر زمان ” ناحیّه ” می خوانم تصور می کنم روح من تا کربلایش با تو عازم می شود گریه .. ، تنها در میان روضه ی جدّت ” حسین” … اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود لااقل ” این‌ جسمِ عریان‌ مانده ” را .. ، دفنش کنید نامروّت ها کسی این‌ قدر ظالم می شود آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود … کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟ بردیا محمدی