#شعر
سرودهای زیبا و معنوی که اکنون خواندم و از آن خوشم آمد:
غبار کَثرت عالَم ز چشم بُرده اَحَد را
که از سراب صنم بردهام ز یادْ صَمَد را
چراغ عقل ز فرط هوای نفس، خَموش است
به دست خویش چرا کشتهایم راهبلد را؟!
زیاننَمودهتر از ما نبوده کس به دو عالَم
برای یک نفسْ اینجا، فروختیم ابد را
به روی بالش غَفلت چگونه سر بگذاری؟
ز یاد بردهای ای دل! مگر که سنگ لَحَد را؟
تهی است دست تو چون سرو، قامتت به چه قیمت؟
ثمر نداشته باشی، دگر چه فایدهْ قد را؟
مبند دل، که در آخِر به زور تیغ اَجَل هم
فَلَک ز آدمیان پس بگیرد آنچه دهد را
خرابهای شده این دل، مگر که عشق بیاید
که غیر او نبوَد چارهای ریا و حسد را
از: حاجآقا علی مقدّم (عاصی خراسانی).
#حسادت، #دل، #دنیاطلبی، #ذکر، #ریا، #عشق، #عقل، #عمل، #غفلت، #نفس_اماره، #یاد_مرگ
@ghatreghatre
🌷
#داستان
حضرت آیتالله سیّد موسی شبیری زنجانی ـ دامت برکاته. ـ :
برای [آیتالله] سیّد مرتضی کشمیری ـ قدّس سرّه. ـ مهمان میآید و لازم بود که داخل حجره شود؛ ولی درِ حجره، قفل بود و کلید نیز همراه نداشت. ایشان میگوید: «معروف است که اگر کسی نام مادر حضرت موسی ـ علیه السّلام. ـ را ببرد، قفل باز میشود. مادر من که از مادر حضرت موسی، کمتر نیست.»؛ سپس ایشان «یا فاطمه» میگوید و در باز میشود. ...
من هم ماجَرای سیّد مرتضی را برای چند نفر نقل کردم و مشابه آن برای آنها و خود من نیز اتّفاق افتاد:
۱. من یک بار پشت در قرار گرفتم. خانوادهام منزل نبود. آن موقع قرار بود مهمان بیاید و اسباب شرمندگی میشد. من «یا فاطمه» گفتم؛ در باز شد. ...
۲. قرار بود که برای ما مهمان بیاید. همسرم بیرون منزل و کلید خانه پیش من بود. قرار بود که من زودتر از ایشان بیایم؛ امّا فراموش کردم و ایشان پشت در مانده بود. چون بهزودی مهمان میرسید، به یاد جریان سیّد مرتضی کشمیری ـ قدّس سرّه. ـ میافتد و «یا فاطمه» میگوید و در را فشار میدهد. گویی کسی پشت در باشد و در را باز کند؛ در باز میشود.
۳. برادر بزرگم، حاج ابراهیمآقا، ـ قدّس سرّه. ـ میگفت: «کلیدِ درِ خانه شکسته بود و در باز نمیشد. یک ربع ساعت، هرچه تلاش کردم، در باز نشد. به یاد جریان سیّد مرتضی کشمیری ـ قدّس سرّه. ـ افتادم و گفتم: یا فاطمه و در را هل دادم؛ در باز شد.»
۴. [آیتالله] مرحوم حاج سیّد مهدی روحانی ـ رحمه الله. ـ به منزل [آیتالله] آقای احمدی میانجی ـ رحمه الله. ـ رفته بود. کلید کمدی که در آن، وسایل پذیرایی قرار داشت، گم شده بود. آقای روحانی ـ رحمه الله. ـ گفت: «یا فاطمه» و در را فشار داد؛ در باز شد.
📖 جرعهای از دریا، ج ۱، ص ۵۱۶ و ۵۱۷.
#حضرت_زهرا (علیها السّلام): #توسل به ایشان
@ghatreghatre
🌷
بهشت ارغوان.pdf
1.28M
#دانلود_کتاب
کتابی خواندنی و رمانگونه دربارۀ #حضرت_زهرا ـ سلام الله تعالی علیها. ـ که بنده آن را دوست دارم:
📚 نام کتاب: بهشت ارغوان (قصّۀ ناتمام فاطمه).
✏️ نویسنده: کمالالسّیّد.
📖 مترجم: ابوالقاسم حسینی (ژرفا).
📄 تعداد صفحات: ۷۵.
@ghatreghatre
🌷
#شعر
همه بردند آرزو در خاک
خاک، دیگر چه آرزو دارد؟!
از: واقف لاهوری.
بسیاری از آرزوها با صاحبانشان به خاک رفتهاند؛ پس، هم زیاد آرزو نکنیم و هم آرزوی دراز نداشته باشیم.
@ghatreghatre
🌷
#حدیث
☀️ حضرت اميرالمؤمنين، امام علی، ـ سلام الله تعالی علیه. ـ :
🔹«مَجلِسُ العِلمِ رَوضَةُ الجَنَّةِ؛
🔸مجلس علم، باغ بهشت است.»
📖 الدرّة الباهرة، ح ۳۵؛ برگرفته از: یک کانال.
#علم، #مجلس_علم
پس خوشا به حال کسانی که در مجالس علم و سخنرانیهای قرآنی ـ حدیثی شرکت میکنند و با این کار در باغهای بهشتی میگردند!
@ghatreghatre
🌷
#شعر
گریهای کردم و از گریه، دلم تسکین یافت
آه! اگر گریه نمیبود، چه میکردم؟، آه!
از: هلالی جُغَتایی.
#آرامش، #گریه
@ghatreghatre
🌷
#شعر
افتادگی به شرط ادب، اوج عزّت است
جایی که نقش سَجده شَوی، نقش پا مباش
از: شوکت بخاری.
#ادب، #تواضع، #عزت
@ghatreghatre
🌷
#نکته
آقای عمادالدّین طباطبایی (نتیجۀ امام) نقل میکنند:
«حضرت امام ـ رحمة اللّه علیه. ـ در مورد اسرافنکردن، خیلی تأکید میکردند؛ مثلاً: میگفتند: "یک دانه دستمال کاغذی را اگر میشود عِلاوه بر یک بار، دوباره مصرف کرد، دور نیندازید." همینطور میگفتند: "لیوان آب را تا حدّی پر کنید که میتوانید بخورید."»
📖 آیینۀ حُسن، ص ۱۲۴؛ برگرفته از: یک کانال.
#اسراف
@ghatreghatre
🌷
#نکته
حضرت آیتالله محمّدتقی بهجت ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
ائمّۀ ما ـ علیهم السّلام. ـ به علما و فقها و راویان احادیث احترام میگذاشتند؛ ولی ما بیحرمتی میکنیم، بدگویی میکنیم و…؛ غافل از این که کمترین سزای بیاحترامی به آنها، بلاهایی است که در این دنیا بر انسان وارد میشود؛ از قبیل کوتاهی عمر، سوءعاقبت و... .
زمانی شخصی با صاحب «جواهر» [= عالمی که نویسندۀ کتاب «جواهرالکلام» بود] به مجادله پرداخت؛ صاحب «جواهر» به او نفرین کرد و خطاب به امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام. ـ عرض کرد و فرمود: «اگر غرض این شخص از این مجادله، مطلب دیگری است، از نجف بیرونش کن.» و آن آقا مجبور شد ۱۵ سال در جای دیگر با دربهدری اقامت کند.
... خطر خردهگرفتن بر اهل علم، بیشتر از ایراد و اعتراض به دیگران است؛ لذا انسان، حتّی در موارد تشخیص عدم اهلیّت علما باید احتیاط کند؛ زیرا تنقیص علما خیلی مشکل است.»
📖 در محضر بهجت، ج ۳، ص ۲۶۳؛ برگرفته از: یک کانال.
#عاقبت_به_شری، #عمر: #جوانمرگی، #علما: #احترامگذاشتن به آنان، #مجادله، #نفرین
@ghatreghatre
🌷