#نکته
یکی از انواع احترام، این است که وقتی با کسی، مخصوصاً با بزرگتری، همچون: پدر، مادر و استاد معنوی، تلفنی صحبت میکنیم، پس از خداحافظی، تا او تلفن را قطع را نکرده است، ما قطع نکنیم.
البتّه فقط یک نفر را سراغ دارم که این احترام را رعایت میکند!
بعضی پس از خداحافظی، تلفن را چنان زود قطع میکنند که انگار یوزپلنگی آنان را دنبال کرده است!
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
#احترامگذاشتن، #استاد، #پدر، #مادر
@ghatreghatre
#شعر
جز رنج چه بود سهمت از اینهمه عشق
مظلومترین عاشق دنیا؛ مادر!؟
از: میلاد عرفانپور.
🌷
به نظرم در بعضی از خانوادهها، پدر نسبت به فرزند، عشق بیشتری دارد و در عین حال، تنهاسهم او از آن، رنج است و رنج و رنج.
#پدر، #مادر
@ghatreghatre
🌷
#داستان
در کانالی نوشته شده است:
آیتالله شبیری زنجانی: «آیتالله وحید خراسانی از آقای شیخ هاشم قزوینی نقل میکرد: "یک بار شیخ هاشم وارد قبرستان پیغمبریّۀ قزوین میشود، میبیند که صاحب یکی از قبرها، به صورت سگی درآمده و روی قبر خود نشسته است.
آن سگ به شیخ هاشم التماس میکند: ‹چون مادرم از من ناراضی است، به این صورت درآمدهام. برو ایشان را راضی کن تا من نجات پیدا کنم.›"» (جرعهای از دریا، ج ۲، ص ۵۶۷).
#برزخ، #مادر، #علم_غیب
@ghatreghatre
🌷
#داستان
در کانالی نوشته شده است:
شیخ حسین زاهد (ره) و مادرش
یکی از آشنایان ایشان میگوید: «شیخ حسین مادر پیرى داشتند كه شیخ مراقبت ایشان را بر عهده داشت.
مادر به حدّى پیر بود كه نمىتوانست براى قضاى حاجت به دستشویى برود؛ لذا آقا هنگام قضاى حاجت براى مادر، لگنى قرار مىداد. وقتى مادر، چند ضربه به لگن مىزد، یعنى وقت برداشتن لگن است.
روزى به درِ منزل آقا رفتم. آقا در را باز نكرد. خیلی طول كشید تا آقا بیاید.
وقتى آقا در را باز كرد، دیدم لباسشان خیس است. از آقا سؤال كردم: چرا لباستان خیس است؟ فرمود: "موقعى كه مادرم ضربه به لگن زده بود، من متوجّه نشدم و كمى دیر رفتم. همینكه نزد مادر رفتم، از عصبانیّت، لگدى به لگن زد و لباس من نجس شد!"
گفتم: مادرتان چیزى نگفت؟ آقا فرمود: "چرا؛ وقتى مادرم دید كه لباس مرا نجس كرده است، گفت: ‹نهنه؛ حسین! نجست كردم.› جواب دادم: مادر! چیزى نگفتید. حالا هم چیزى نشده. اینهمه، من شما را در كودكى نجس كردم؛ شما چیزى نگفتید. حالا هم چیزى نشده و عیبى ندارد!"»
🌷
اگر مادرتان به شما تندی کند، آن هم نَه در این حد، چگونه با او برخورد میکنید؟
#مادر
🔗 عضویّت کانال
🌷
#شعر
خطاب به مادران واقعی:
دوباره قسمتت باید فقط یک لقمهنان باشد
که سهم همسر و فرزندهایت بیش از آن باشد
پر از شوری همیشه، بیشتر امّا زمانی که
صدای پای بابایم بیاید یا اذان باشد
به من آموختی حتّی مسیر آشپزخانه
برایم می تواند نردبان آسمان باشد
خودت دست نوازش میشوی بر اشکهای من
نمیخواهی که چشم من به دست دیگران باشد
من از این مهرْبانیهای بسیار تو فهمیدم
خدا باید چهاندازه صبور و مهربان باشد
بیا و شام را پیشم بمان، بد بگذران یک شب
که دریا میتواند پیش رودی میهمان باشد
از: عاطفه جوشقانیان.
#خانهداری، #خانوادهداری، #شوهرداری، ، #فرزندداری، #قناعت، #مادر، #مهربانی، #مهربانی_خدا
@ghatreghatre
🌷
#شعر
از زبان مادر:
هر صبح بازی میکنم با کودکانم
من هم، شبیه کودکانم، شادمانم
دنبال آنها میدویم و میگریزیم
پروانهها را هم به بازی میکَشانم
موسیقیِ آرامبخش خانۀ ما است
هر جیکجیک خندهای در آشیانم
من چای میخواهم، نَه نسکافه، نَه قهوه
رفتار من شرقی است، مثل استکانم
در خانه، من هستم که مُد میآفرینم
با من مطابق میشود رنگ جهانم
از گرمی این خانه میگوید برایم
هر گاه گرم صحبتم با شمعدانم
حتماً خدا لبخند دارد بر لبانش
وقتی که بازی میکنم با کودکانم
از: عاطفه جوشقانیان.
#فرزندداری، #مادر
@ghatreghatre
🌷
#شعر
مثل آن نیلوفری که برگش از شبنم، تر است
مادری دارم، دلش از برگ گلْ نازکتر است
داستانها گفتهاند از عشق با صدها زبان
آری، امّا عشق مادر، داستانی دیگر است
نقشِ قالی میکَشند اینگونه تا با دیدنش
یادمان باشد بهشتی زیر پای مادر است
در وفا و در گذشت و در مَحبّت، اوّل است
در عِوض، وقت غِذاخوردن، همیشه آخر است
گاه بر دستان دلسوزش النگو هم نماند
عاشق چینهای آن دستم که بیانگشتر است
کودکم، گریان میافتم بر ضریح دامنش
میزنم بوسه بر آن پایی که از دنیا سر است
(سر: بالاتر.)
شعر در توصیف او؟ بگذار ساکت باشم و
سیر بنشینم تماشایش کنم، این بهتر است
از: قاسم صرّافان.
#مادر
@ghatreghatre
🌷