eitaa logo
قصه ها و سرگرمیهای کودکان
43.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🧩چند اختلاف در دو تصویر وجود دارد؟ 🧸@gheseh_gheseh
. کوچولو بچرخ می چرخم دور علی می چرخم 💕 قبله ی من همینه امام اولینه💕 کوچولو بشین می شینم عشق علیه دینم 💕 دشمنی با دشمنات حک شده رویه سینم 💕 کوچولو پاشو پامی شم فدای مولا می شم💕 نوکر فرزندای حضرت زهرا می شم💕 کوچولو بایست می ایستم بدون که تنها نیستم 💕 دست علی یارمه خودش نگه دارمه💖💕 🧸@gheseh_gheseh
✅ایده با مواد بازیافتی ♻️🦚 🧸@gheseh_gheseh
🔶کورالاین🤍 °•°•°📘°•°•° ✍ نویسنده:نیل گیمن مترجم:فرزاد فربد 🖨انتشارات:نردبان @ آدرس‌سایت: https://entesharat.com/ 🧸@gheseh_gheseh
سنجاب کجا قایم بشه؟!.mp3
3.36M
یه قصه شیرین😍 برای کودک دلبند شما🥰 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕💕 داستان عروس نرگس ✅هدف از قصه امشب مراقبت بچه ها وسایلشون هست. نرگس کوچولو در مراسم جشن تولدش یک عروسک خوشگل از مادر بزرگش هدیه گرفته بود که خیلی شبیه به یک بچه بود. تپل مپل و فسقلی با لباسهای صورتی رنگ که نرگس اسمش رو تپلو گذاشته بود. نرگس از این هدیه زیبا خیلی خوشحال شد و عروسک رو بیشتر از بقیه اسباب بازیهاش دوست داشت و مدام باهاش بازی میکرد. براش قصه میگفت و کلی با عروسک حرف میزد و بعضی وقتها هم مثل نینی کوچولوها اون رو روی پاهاش میذاشت و تکون میداد تا بخوابه و لالایی هم میخوند لالایی قشنگم ، عروسک زرنگم. مامان نرگس همیشه بهش میگفت که موقعه بازی کردن با اسباب بازی هاش حواسش باشه که اسباب بازی ها سالم بمونن و زود خراب نشن تا با اونا بیشتر بازی کنه. اما یک روز موقع بازی همین طور که نرگس ، تپلو رو بالا و پایین مینداخت اتفاق بدی افتاد و پای تپلو کنده شد. نرگس با ناراحتی عروسکش رو بغل کرد و نگاهی بهش انداخت و گریه اش گرفت و همین طور که اشک میریخت بلند بلند میگفت: وای خدا حالا چیکار کنم؟ چرا این طوری شد؟ مامان که صدای نرگس رو شنید نگران شد و زودی اومد پیش نرگس و کنارش نشست و گفت: چی شده دخترم چرا گریه میکنی؟ نرگس عروسکش رو نشون داد و گفت: مامان ببین چی شده ، پای تپلو خراب شده پاشو نگاه کن. مامان ، نرگس رو بغل گرفت و نازش کرد و گفت: اگه گریه نکنی بهت قول میدم که پای تپلو رو درست کنم ، باشه. نرگس اشکهاش رو پاک کرد و گفت: باشه گریه نمیکنم ولی شما چطوری میخوای درستش کنی؟ مامانش گفت: خیلی راحت ، پای اونو با چسب مایع میچسبونيم. نرگس که یه کم خوشحال شده بود گفت: میشه مامان؟ مامانش گفت: آره چرا نمیشه. فقط یادت باشه که با گریه هیچ وقت کاری درست نمیشه و بهتره آدم وقتی مشکلی براش پیش میاد به فکر حل اون باشه یا از بزرگترش کمک بگیره و بعدشم باید بیشتر مواظب وسایلت باشی. نرگس که حالا گریه اش بند اومده بود گفت: باشه مامان جون حالا تپلو رو درستش میکنی. مامانش گفت: بله که درست میکنم بیا با هم این کارو بکنیم. نرگس خوشحال و خندان به همراه مامان رفتن تا پای تپلو را درست کنن البته نرگس کوچولو با خودش فکر کرد که اگر بیشتر مواظب بود این طوری نمیشد برای همین به مادرش قول داد که همیشه به حرف مامان و باباش گوش بده و از اسباب بازیهاش بهتر مراقبت کنه. 🧸@gheseh_gheseh