eitaa logo
قصه های مذهبی
9.2هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
812 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽تا حالا نذریِ این‌جوری خوردی؟😔 خاطره تکان‌دهنده مجید شهریاری از دیدار اسرارآمیز با پیرمردی با محاسن سفید https://eitaa.com/ghesehmazhbi
جهان پهلوان تختی و پسرک بدون کفش «جهان پهلوان تختی» هر روز توی محله پسرکی رو با پای برهنه میدید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کرد. روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت : بیا این کفشا رو بپوش پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به تختی کرد و گفت: شما خدایید ؟! «جهان پهلوان» لبش را گزید و گفت : نه پسرجان پسرک گفت: پس دوست خدایی ، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم...! امروز ۵ شهریور زادروز جهان پهلوان تختی /۱۳۰۹ تهران https://eitaa.com/ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ قصه 💠 سفرهای پرماجرای محسن کوچولو و خانواده، قسمت چهارم 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: آشنایی کودکان با چرایی پیاده‌روی اربعین. 📎 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محتوای شهادت امام حسن ع شهادت امام رضا ع رحلت پیامبر ص کاربرگ ،داستان 👇👇 https://eitaa.com/ghesehmazhbi/2248
1_6454243489.pdf
1.11M
: 🟠🟢 👆👆 📚 کتابچه انواع بازی های جذاب @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: 🌷🇮🇷 🌹🕊 💠زندگینامه شهید رجایی از زبان خودش 🇮🇷 💐یار امام زمان(عج) باید مثل محمدعلی رجایی باشه😊 🌸 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر و روز مبارزه با ترورسیم 🌹🕊 🕊 @ghesehmazhbi
Untitled4.pdf
436.9K
🦋معصوم شناسی 🦋 🔰 معصوم چهارم 🌸 زندگی امام حسن علیه السلام ✍نویسنده:عموخیری 🔸مربیان،کودکان و نوجوانان @ghesehmazhbi
حضرت محمد.pdf
1.4M
زندگی حضرت محمد (ص) زندگی پیامبر حضرت محمد صلی الله ص @ghesehmazhbi
🔸شعر ﴿ مشهدُالرضا 🌸امامِ هشتمِ ما 🌱علیِ موسی‌الرضا 🌸رئوف و مهربونن 🌱دردامون و می­دونن 🌸داریم یه رسم و عادت 🌱هرسال میریم زیارت 🌸یعنی میریم به پابوس 🌱به شهرِ مشهد و توس 🌸صحن و سراش چه ماهه 🌱خوشکل و باصفاهه 🌸پُر شده از فرشته 🌱یه تیکه از بهشته 🌸فرشتگانِ زیبا 🌱از اون جهانِ بالا 🌸به نیتِ زیارت 🌱با عشقِ بی نهایت 🌸کنارِ ضامنْ آهو 🌸میشن‌خوش‌عطروخوشبو 🌸بعد از زیارت آنها 🌱میرن به آسمانها 🌸ما جمعِ نوجوانان 🌱بر درگهت رضاجان 🌸همراهِ اشک وآهیم 🌱پشیمون از گناهیم 🌸ایستاده‌ایم به درگاه 🌱اجازه خواهیم ای شاه 🌸یه عده نوجوونیم 🌱اِذنِ دخول‌میخونیم 🌸رسمِ ادب چنینه 🌱یه دست به رویِ سینه 🌸باهر دو چشمِ گریان 🌱میگیم سلام رضاجان 🌸امام رضا یا سلطان 🌱شما بخواه برامان 🌸قبولیِ دعامان 🌱آرامشِ دل و جان 🌸ظهورِ مهدی مولا 🌱بهبودیِ مریضا 🌸شما بکن شفاعت 🌱با لطف و با عنایت 🌸تا از دعایت آقا 🌱حاجت روا بشیم ما 🌸یا رب به حق مولا 🌱نصیبِ ما بفرما 🌸نجف وَ کربلا را 🌱هم مشهدُالرضا را 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر : سلمان آتشی https://eitaa.com/ghesehmazhbi
15 namaaze-kaamel_81187.mp3
2.77M
✍قرائت کامل نماز 🔴آموزش قرائت نماز؛ قرائت کامل نماز @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسن (علیه السلام) تنها هفت سال داشتند. مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسلام) او را به مسجد می­ فرستادند. امام حسن (علیه السلام) آنچه را از پیامبر می­ شنیدند به خاطر می ­سپردند و وقتی به خانه باز می ­گشتند شنیده ­های خود را برای مادر بازگو می­ کردند. در آن روزها هر وقت حضرت علی (علیه السلام) به خانه باز می ­گشتند، می­ دیدند حضرت زهرا (علیهاالسلام) آیاتی از قرآن را که تازه بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نازل شده بود از حفظ می ­خواندند. از او می ­پرسیدند این آیات و علوم را از کجا آموختی؟حضرت زهرا (علیهاالسلام) پاسخ می­ دادند از پسرم حسن (علیه السلام) آموختم. یک روز امام علی (علیه السلام) در خانه مخفی شدند تا ببیند پسرشان حسن (علیه السلام) چگونه سخنان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را برای حضرت زهرا (علیهاالسلام) بازگو می­ کند. امام حسن (علیه السلام) طبق معمول وارد خانه شدند تا آنچه از پیامبر شنیده بودند برای مادر تعریف کنند. ولی این بار هنگام سخن گقتن زبانشان گیر می ­کرد. حضرت فاطمه تعجب کردند ولی امام حسن (علیه السلام) پرده از راز برداشتند و به مادر گفتند: تعجب نکن! شخص بزرگی سخنم را می ­شنود از این­ رو زبانم گیر می ­کند. در همین لحظه حضرت علی (علیه السلام) از مخفیگاه خارج شدند و حسن (علیه السلام) را در آغوش گرفته و بوسیدند. منبع:بحار ج 43 ص 285 ع @ghesehmazhbi
دعوت كودكان روزي گروهي از كودكان مشغول بازي بودند. تا چشم آنان به امامحسن مجتبي (علیه السلام) افتاد، آن حضرت را به مهماني خود دعوت نمودند. امام حسن(علیه السلام) نيز به جمع كودكان پيوست و با آنان غذا خورد. بعد هم آن بچه ها را به خانه خود دعوت كرد و به آنان غذا و لباس نو هديه داد.با اين همه محبت، امام (علیه السلام) فرمود:بخشش اين بچه­ ها بيشتر از من بود.آنان هرچه داشتند به من دادند، درحالي كه من بخشي از آنچه را داشتم، به آنان دادم. ع @ghesehmazhbi
دعوت كودكان روزي گروهي از كودكان مشغول بازي بودند. تا چشم آنان به امامحسن مجتبي (علیه السلام) افتاد، آن حضرت را به مهماني خود دعوت نمودند. امام حسن(علیه السلام) نيز به جمع كودكان پيوست و با آنان غذا خورد. بعد هم آن بچه ها را به خانه خود دعوت كرد و به آنان غذا و لباس نو هديه داد.با اين همه محبت، امام (علیه السلام) فرمود:بخشش اين بچه­ ها بيشتر از من بود.آنان هرچه داشتند به من دادند، درحالي كه من بخشي از آنچه را داشتم، به آنان دادم. منبع:مجموعه داستان دوستان(مهدي وحيدي صدر) ع @ghesehmazhbi
یکی از شب­ های جمعه امام حسن (علیه السلام) بیدار شد و مادرش حضرت زهرا (علیهاالسلام) را دید که در حال نماز است و برای همه همسایه­ ها با ذکر نام دعا می­ کند. امام حسن (علیه السلام) از مادرش پرسید: مادرجان چرا برای خود دعا نمی­ کنید؟ حضرت زهرا (علیهاالسلام) فرمودند: اول همسایه بعد اهل خانه.(الجارثم الدار) ع س @ghesehmazhbi
امام حسن مجتبی (علیه السلام) در مکانی نشسته بود و غذا می­ خورد. در این موقع، سگی جلو آمد و پیش روی حضرت ایستاد. در این هنگام امام حسن (علیه السلام) یک لقمه غذا می­ خورد و یک لقمه هم به سگ می­ داد. یکی از دوستان حضرت گفت: اجازه بدهید این سگ را از اینجا دور کنم. امام (علیه السلام) به او فرمود: نه! هرگز این کار را نکن! چون دوست ندارم در حالی که غذا می­ خورم جانداری به من نگاه کند و چیزی به او ندهم. بگذار باشد، وقتی که سیر شد خودش می­ رود. ع @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه های مذهبی
🔰🔰🔰🔰 محتوای مربوط دهه ی آخر صفر ص ع 👆👆👆