eitaa logo
قصه های مذهبی
9.6هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
829 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
قاسم مطالب و کاربرگ 👌
انار میوه خوشمزه منم یه تاج دارم روی سرم مثل صدف توی دلم هزار تا مروارید دارم با مزه‌ای ترش و شیرین نمونه هستم رو زمین منم میوه سرما قرمز و سرخ و زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی حضرت زهرا(س) در بستر بیماری بود، امام علی(ع) به بالین ایشان آمد و فرمود: چه چیزی میل دارید تا فراهم نمایم؟ زهرا(س) گفت: اگر اناری برایم فراهم کنی، خوب است. علی(ع) مقداری مکث نمود؛ زیرا چیزی برای خرید انار نداشت. سپس برخاست و برای فراهم نمودن انار به سمت بازار رفت و مقداری پول قرض کرد و با آن اناری خرید و به سمت منزل حرکت کرد، اما در راه برگشت صدای شخص بیماری را شنید. حضرت به او گفت چه چیزی نیاز داری؟ آن مرد گفت که چند روز است در این‌جا هستم و مردم از کنارم عبور می‌کنند، اما کسی به من توجهی نمی‌کند. دلم انار می‌خواهد! امام(ع) لحظه‌‌ای فکر کرد و در دل خود گفت من یک انار دارم که برای فاطمه(س) می‌برم و اگر انار را به این سائل بدهم، فاطمه(س) را محروم می‌کنم و اگر انار را به فقیر ندهم، با آیه «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»[1] و حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «فقیر را رد نکنید، حتی اگر بر روی اسب باشید» مخالفت کردم؛ لذا انار را به دو قسمت تقسیم نمود و به فقیر داد. آن مرد بیمار و حضرت فاطمه(س) در همان لحظه شفا یافتند، اما امام(ع) در حالی‌که از زهرا(س) شرمنده بود به در خانه رسید. زمانی‌که فاطمه(س) امام(ع) را دید، بلند شد و به سمت ایشان رفت و گفت شما را نگران می‌بینم. به خدا قسم وقتی شما انار را به آن پیرمرد دادید، اشتهای به انار از دل من بیرون رفت! امام(ع) از شنیدن این سخن خوشحال شد و در همین هنگام بود که سلمان با سبدی که 9 انار در آن بود به کنار درب منزل آمده و آن‌را به امام(ع) داد. امام(ع) پرسید: این انارها از کجا آمده است؟ سلمان گفت: هدیه خدا برای پیامبر(ص) بود که ایشان برای شما فرستاده است. در این لحظه امام(ع) فرمود: اگر این انارها از جانب خدا است، طبق آیه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»؛[2] باید 10 عدد باشد. سلمان فارسی خندید و اناری را از کیسه درآورد و بر روی طبق گذاشت و گفت من قصد داشتم شما را مورد آزمایش قرار دهم! [3] ماجرای انار بهشتی اناربهشتی @ghesehmazhbi
داستان تسبیحات حضرت زهرا حضرت فاطمه (س) دختر گرامی پیامبر و همسر حضرت علی (ع) زمان زیادی را صرف کارهای منزل می کردند. آن حضرت کارهای منزل مانند پختن غذا، جمع آوری هیزم، نظافت منزل، آسیاب کردن گندم برای پختن نان و دیگر کارهای خانه را به تنهایی انجام می دادند. در آن زمان برای تهیه آب آشامیدنی باید مسافت زیادی را راه می رفتند تا آب را از چشمه بیاورند. برای پختن نان باید ابتدا گندم را با آسیاب دستی آسیاب می کردند و بعد نان را می پختند و برای پختن غذا باید هیزم روشن می کردند و ….و به همین شکل همه کارهای خانه برای حضرت فاطمه (س) سخت بود. در قدیم معمولا برای انجام کارهای خانه شخصی به عنوان کنیز و خدمتکار در خانه ها وجود داشته اما حضرت فاطمه کارهای خانه را به تنهایی انجام می دادند و از کسی کمک نمی گرفتند. روزی انجام کارهای خانه برای آن حضرت به قدری سخت شد که به همسر خود امام علی (ع) گفتند که انجام این همه کار برای من سخت است و از بس کار کرده ام دست هایم تاول زده است. حضرت علی به حضرت فاطمه گفتند که برای حل این مشکل از پدر خود حضرت محمد (ص) کمک بگیر و از ایشان درخواست کن تا کنیزی به تو بدهند تا در کارها به تو کمک کند. حضرت فاطمه (س) پیش پدرشان رفتند ولی چون دیدند که پیامبر تنها نیستند رویشان نشد که حرف خود را به پدر بگویند و بازگشتند. پیامبر که این صحنه را دیدند فردای آن روز به خانه دخترشان فاطمه رفتند و از او پرسیدند که دیروز با من چه کاری داشتی که نگفتی و برگشتی؟حضرت فاطمه داستان را برای پدرشان گفتند و از او تقاضای کمک نمودند. پیامبر (ص) به دخترشان گفتند آیا می خواهی راه حلی برای مشکلت پیدا کنم که بدون داشتن کنیز و خدمتکار بتوانی از عهده انجام کارهای خانه بربیایی؟ حضرت فاطمه کنجکاو شدند که پدرشان چه می خواهد بگوید. گفتند بله پدر. پیامبر گفتند دخترم بعد از هر نمازی که می خوانی و قبل از خواب این ذکرها را بگو: 34 مرتبه الله اکبر 33 مرتبه الحمدلله 33 مرتبه سبحان الله پیامبر به دخترشان گفتند هر زمانی که احساس کردی کارها برایت سخت شده اند و از عهده آن ها برنمیایی این ذکرها را بگو تا خداوند به تو کمک کند و فرشتگان را به کمک تو بفرستد. میبینی که انجام کارها برای تو آسان شده و تحمل سختی ها برایت امکان پذیر می شود.از آنجایی که این تسبیحات را پیامبر به دخترشان حضرت زهرا هدیه کردند به آن تسبیحات حضرت زهرا یا تسبیحات حضرت فاطمه می گویند. حضرت فاطمه از پیشنهاد پدر بسیار خوشحال شدند و با پارچه پشمی یک نخ تسبیه درست کردند و دانه های تسبیح را در آن انداختند و تا زمانی که زنده بودند تسبیحات حضرت زهرا را فراموش نکردند و همیشه بعد از همه نمازهای خود و همچنین قبل از خواب این ذکرها را می گفتند. @ghesehmazhbi