eitaa logo
قصه های مذهبی
8.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
790 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️شعر بهترین زنان 🌸پیغمبر ص گفت به زهرا س 🌱عزیز دل بابا 🌸تویی میوه‌ی قلبم 🌱تو نور چشم بابا 🌸مثل تو هیج دختری 🌱نبوده توی دنیا 🌸تو بهترین زنان 🌱توی همه عالمی 🌸بزرگتر از ساره‌ای 🌱بزرگتر از مریمی 🌸دوست تو رو خداوند 🌱دوست خودش می‌دونه 🌸دشمنت رو خداوند 🌱از درگهش می‌رونه خانم نوری @ghesehmazhbi
-1776673024_-211029.pdf
347.5K
توجه کنید بچه ها از ما یاد میگیرن 🖤 این ریسه را پرینت بگیرید و پانچ کنید و روبان از داخلش رد کنید و مانند عکس بالا👆 درست کنید و اتاق بچه ها به مناسبت سیاهپوش کنید 🏴 از بچه ها حتما کمک بگیرید✅ (س)، بصورت فایل پی دی اف 🖤   ❁๑🍂๑🌼๑🍂๑❁ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @ghesehmazhbi
روزی حضرت زهرا(س) در بستر بیماری بود، امام علی(ع) به بالین ایشان آمد و فرمود: چه چیزی میل دارید تا فراهم نمایم؟ زهرا(س) گفت: اگر اناری برایم فراهم کنی، خوب است. علی(ع) مقداری مکث نمود؛ زیرا چیزی برای خرید انار نداشت. سپس برخاست و برای فراهم نمودن انار به سمت بازار رفت و مقداری پول قرض کرد و با آن اناری خرید و به سمت منزل حرکت کرد، اما در راه برگشت صدای شخص بیماری را شنید. حضرت به او گفت چه چیزی نیاز داری؟ آن مرد گفت که چند روز است در این‌جا هستم و مردم از کنارم عبور می‌کنند، اما کسی به من توجهی نمی‌کند. دلم انار می‌خواهد! امام(ع) لحظه‌‌ای فکر کرد و در دل خود گفت من یک انار دارم که برای فاطمه(س) می‌برم و اگر انار را به این سائل بدهم، فاطمه(س) را محروم می‌کنم و اگر انار را به فقیر ندهم، با آیه «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»[1] و حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «فقیر را رد نکنید، حتی اگر بر روی اسب باشید» مخالفت کردم؛ لذا انار را به دو قسمت تقسیم نمود و به فقیر داد. آن مرد بیمار و حضرت فاطمه(س) در همان لحظه شفا یافتند، اما امام(ع) در حالی‌که از زهرا(س) شرمنده بود به در خانه رسید. زمانی‌که فاطمه(س) امام(ع) را دید، بلند شد و به سمت ایشان رفت و گفت شما را نگران می‌بینم. به خدا قسم وقتی شما انار را به آن پیرمرد دادید، اشتهای به انار از دل من بیرون رفت! امام(ع) از شنیدن این سخن خوشحال شد و در همین هنگام بود که سلمان با سبدی که 9 انار در آن بود به کنار درب منزل آمده و آن‌را به امام(ع) داد. امام(ع) پرسید: این انارها از کجا آمده است؟ سلمان گفت: هدیه خدا برای پیامبر(ص) بود که ایشان برای شما فرستاده است. در این لحظه امام(ع) فرمود: اگر این انارها از جانب خدا است، طبق آیه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»؛[2] باید 10 عدد باشد. سلمان فارسی خندید و اناری را از کیسه درآورد و بر روی طبق گذاشت و گفت من قصد داشتم شما را مورد آزمایش قرار دهم! [3] ماجرای انار بهشتی اناربهشتی @ghesehmazhbi
داستان تسبیحات حضرت زهرا حضرت فاطمه (س) دختر گرامی پیامبر و همسر حضرت علی (ع) زمان زیادی را صرف کارهای منزل می کردند. آن حضرت کارهای منزل مانند پختن غذا، جمع آوری هیزم، نظافت منزل، آسیاب کردن گندم برای پختن نان و دیگر کارهای خانه را به تنهایی انجام می دادند. در آن زمان برای تهیه آب آشامیدنی باید مسافت زیادی را راه می رفتند تا آب را از چشمه بیاورند. برای پختن نان باید ابتدا گندم را با آسیاب دستی آسیاب می کردند و بعد نان را می پختند و برای پختن غذا باید هیزم روشن می کردند و ….و به همین شکل همه کارهای خانه برای حضرت فاطمه (س) سخت بود. در قدیم معمولا برای انجام کارهای خانه شخصی به عنوان کنیز و خدمتکار در خانه ها وجود داشته اما حضرت فاطمه کارهای خانه را به تنهایی انجام می دادند و از کسی کمک نمی گرفتند. روزی انجام کارهای خانه برای آن حضرت به قدری سخت شد که به همسر خود امام علی (ع) گفتند که انجام این همه کار برای من سخت است و از بس کار کرده ام دست هایم تاول زده است. حضرت علی به حضرت فاطمه گفتند که برای حل این مشکل از پدر خود حضرت محمد (ص) کمک بگیر و از ایشان درخواست کن تا کنیزی به تو بدهند تا در کارها به تو کمک کند. حضرت فاطمه (س) پیش پدرشان رفتند ولی چون دیدند که پیامبر تنها نیستند رویشان نشد که حرف خود را به پدر بگویند و بازگشتند. پیامبر که این صحنه را دیدند فردای آن روز به خانه دخترشان فاطمه رفتند و از او پرسیدند که دیروز با من چه کاری داشتی که نگفتی و برگشتی؟حضرت فاطمه داستان را برای پدرشان گفتند و از او تقاضای کمک نمودند. پیامبر (ص) به دخترشان گفتند آیا می خواهی راه حلی برای مشکلت پیدا کنم که بدون داشتن کنیز و خدمتکار بتوانی از عهده انجام کارهای خانه بربیایی؟ حضرت فاطمه کنجکاو شدند که پدرشان چه می خواهد بگوید. گفتند بله پدر. پیامبر گفتند دخترم بعد از هر نمازی که می خوانی و قبل از خواب این ذکرها را بگو: 34 مرتبه الله اکبر 33 مرتبه الحمدلله 33 مرتبه سبحان الله پیامبر به دخترشان گفتند هر زمانی که احساس کردی کارها برایت سخت شده اند و از عهده آن ها برنمیایی این ذکرها را بگو تا خداوند به تو کمک کند و فرشتگان را به کمک تو بفرستد. میبینی که انجام کارها برای تو آسان شده و تحمل سختی ها برایت امکان پذیر می شود.از آنجایی که این تسبیحات را پیامبر به دخترشان حضرت زهرا هدیه کردند به آن تسبیحات حضرت زهرا یا تسبیحات حضرت فاطمه می گویند. حضرت فاطمه از پیشنهاد پدر بسیار خوشحال شدند و با پارچه پشمی یک نخ تسبیه درست کردند و دانه های تسبیح را در آن انداختند و تا زمانی که زنده بودند تسبیحات حضرت زهرا را فراموش نکردند و همیشه بعد از همه نمازهای خود و همچنین قبل از خواب این ذکرها را می گفتند. @ghesehmazhbi
امام حسن و امام حسین (ع) در کودکی بیمار شدند و رسول خدا (ص) همراه دو نفر از اصحاب از آن‌ها عیادت کرد. یکی از اصحاب به امام علی علیه السلام عرض کرد: چه خوب بود برای شفای دو فرزندت نذری برای خدا می‌کردی. حضرت علی علیه السلام فرمود: نذر می‌کنم اگر خوب شدند سه روز را روزه بگیرم، فاطمه نیز چنین گفت. حسن و حسین (ع) هم گفتند: ما نیز سه روز روزه می‌گیریم. فضه، کنیز آنان، نیز همین نذر را کرد. چندی نگذشت که امام حسن و امام حسین (ع) شفا یافتند، همه به نذر خود وفا کردند و روزه گرفتند، اما برای افطار چیزی در خانه نبود.  امام علی علیه السلام نزد یکی از همسایگان یهودی اش که پشم‌باف بود و شمعون نام داشت رفت و فرمود: «آیا حاضری دختر محمد مقداری پشم برای تو بریسد و تو در برابرش کمی جو بدهی؟» شمعون گفت: بله؛ و به او کمی پشم داد. حضرت فاطمه (ع) یک‌سوم آن پشم را ریسید و یک صاع جو از شمعون گرفت. آن را آرد کرد و با آن پنج قرص نان پخت؛ برای هر نفر یک قرص نان. امام علی علیه السلام نماز مغرب را با پیامبر خدا گزارد و به منزل آمد. سفره را گستردند و هر پنج نفر سر سفره نشستند. هنگامی که امیرالمومنین اولین تکه را کند، ناگاه مسکینی در خانه را زد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد. من مسلمان مسکینی هستم. از آنچه می‌خورید به من بخورانید. خداوند از نعمت‌های بهشت به شما بدهد!» همه اهل خانه هر پنج قرص نان را به مسکین دادند، شب را گرسنه خوابیدند و چیزی جز آب نخوردند. فردای آن روز را نیز روزه گرفتند. فاطمه (س) یک سوم دیگر از پشم را ریسید و یک صاع دیگر از جو را آرد کرد و پنج قرص نان پخت. بعد از نماز مغرب، همین که سر سفره نشستند، یتیمی به در خانه آمد و گفت: السلام علیکم اهل بیت محمد. من یتیمی مسلمان هستم. از آنچه می‌خورید به من نیز بدهید. خداوند شما را از نعمت‌های بهشتی اطعام کند. همه اهل خانه، آن شب را نیز گرسنه سپری کردند و چیزی جز آب نخوردند.  فردا نیز همین اتفاق تکرار شد و این بار اسیری از مشرکین به در خانه آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد ما را اسیر می‌کنید و به بند می‌کشید، اما به ما غذا نمی‌دهید؟ آن شب نیز همه نان‌های خود را به اسیر دادند و با آب افطار کردند و گرسنه خوابیدند. فردای آن روز علی، حسن و حسین را نزد رسول خدا برد. آن‌ها از فرط گرسنگی مانند جوجه به خود می‌لرزیدند. پیامبر با دیدن آنان فرمود: «ای اباالحسن، حالت شما مرا سخت ناراحت می‌کند. نزد دخترم فاطمه برویم.» نزد فاطمه رفتند و دیدند او در محراب خود، از گرسنگی دچار ضعف شدیدی شده و چشمانش گود افتاده است. پیامبر او را به سینه چسباند و گفت: «به خدا پناه می‌برم. شما سه روز است که گرسنه‌اید!» جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمد، آنچه را خداوند برای تو در باره اهل بیت مهیا ساخته است، بگیر.» پیامبر فرمود: چیست؟ جبرئیل آیات آغازین سوره‌ی «هل اتی» را قرائت کرد تا رسید به آیه «إِنَّ هَٰذَا کَانَ لَکُمْ جَزَاءً وَکَانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُورًا» این بهشت به حقیقت پاداش (اعمال) شماست و سعی و اشتیاقتان (در راه طاعت حق) مشکور و مقبول است @ghesehmazhbi
روزي پيامبر (ص) در مسجد نشسته بودند. عرب باديه نشيني وارد شد و گفت: « اي رسول خدا (ص)! من گرسنه ام، لباس مناسبي ندارم، پولي هم ندارم و مقروض نيز هستم، کمکم کنيد. » پيامبر (ص) فرموند:« اکنون چيزي ندارم. » سپس به بلال فرمودند:« اين مرد را به خانه دخترم، فاطمه (س) ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است.» بلال آمد و داستان را خدمت حضرت زهرا (س) عرضه داشت. حضرت نيز در خانه چيزي نداشتند ولي، گردنبند خود را که هدية دختر حمزة بن عبدالمطّلب بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند:« اين گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند.» بلال بازگشت و امانتي را تحويل پيامبر (ص) داد. رسول خدا (ص) فرمودند:« هر کس اين گردنبند را بخرد، بهشت را براي او تضمين مي کنم.» عمار ياسر آن را خريد و سائل را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو برابر ميزان قرض به او پول داد. سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت:« اين گردنبند را به خانه رسول خدا (ص) مي بري و مي گويي که هديه است. تو را نيز به آن حضرت بخشيدم.» غلام نزد پيامبر (ص) رفت. گردنبند را به ايشان داد و جريان را برايشان شرح داد. پيامبر (ص) نيز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه (س) بخشيدند. غلام نزد حضرت زهرا (س) رفت. گردنبند را به حضرت داد و جريان را براي ايشان بيان فرمود. حضرت فرموند:« من نيز تو را در راه رضاي خدا آزاد کردم.» غلام خنديد. حضرت راز خنده غلام را سوال کردند. و غلام پاسخ داد: « اي دختر پيامبر (ص) برکت اين گردن بند مرا به شادي آورد، چون گرسنه‌اي را سير کرد، برهنه‌اي را پوشاند، فقيري را غني نمود، پياده‌اي را سوار نمود، بنده‌اي را آزاد کرد و عاقبت هم به سوي صاحب خود بازگشت.» @ghesehmazhbi
👇👇👇👇 مادر هنوز بیدار بود و داشت بر روی سجاده اش دعا می خواند. حسن در رختخواب خود از این پهلو به آن پهلو غلتید، اما خوابش نبرد. ماه از پشت پنجره کوچک اتاق، صورتش را نوازش کرد. خیره شد. او صدای آرام و دوست داشتنی مادر را به خوبی می شنید. اما با هر بار شنیدن، تعجبش بیشتر می شد. یک دعا بیشتر از دعاهای دیگر بر زبان مادر می آمد. او دائم برای همسایه ها و مردم دعا می کرد. گاهی اسم تک تک آن ها را می برد و برایشان آرزوی سلامتی می کرد. گاهی هم از خداوند برای آن ها چیزهایی می خواست. حسن آن قدر بیدار ماند تا این که نزدیکی های اذان صبح شد. دوباره پلک باز کرد و از زیر روانداز به مادر چشم دوخت. مادر هنوز بر روی سجاده اش بود. حسن با خودش فکر کرد: مادر یک بار هم نشد که برای خودش دعا کند یا از خداوند چیزی بخواهد، بلکه همه دعاهایش برای همسایه ها و دیگران بود! حسن کودک بود، به خواندن نماز علاقه زیادی داشت. او همراه مادر نماز خواند. بعد از مادر پرسید: مادر جان، چرا وقتی که داشتی دیشب دعا می خواندی، حتی یک بار هم از خدا برای خودت چیزی نخواستی، بلکه برای دیگران دعا کردی! نگاه مهربان حضرت زهرا سلام الله علیها به گل روی حسن افتاد. مادر گفت: «حسن جان، مگر نشنیده ای که اول همسایه سپس خانه، پس باید اول به فکر دیگران بود و برایشان دعا کرد، بعد به فکر خود!». باز هم حسن از حرف های زیبای مادر، درس تازه ای یاد گرفته بود.  @ghesehmazhbi
1970806528_-212915.pdf
1.82M
ریـــــسه ی زیبا ویژه میلاد حضرت زهرا سلام الله 🍃🌸 این👆 ریسه های قشنگ رو🤩 هم میتونید رنگی چاپش کنید هم سیاه سفید و بعد بدید بچه ها خودشون رنگ کنن تا خوشگل بشه😍 میلاد   آمیزی @ghesehmazhbi
🔸شعر        🔶فاطمه‌ کوثرِ قرآن 🌼 قرآن رو که باز کنی 💚 تو صفحه‌‌یِ آخرش 🌼 گفته خدایِ عالَم 💚 خطاب به پیغمبرش 🌸 ما به تو دختر دادیم 🍃 حضرتِ کوثر دادیم 🌸 مادرِ یازده امام 🍃 طاهِر و اَطهَر دادیم 🌼 میگه خدا به رسول 💚 دخترِ تو کوثره 🌼 فرزنداتون زیادن 💚 دشمنِتون اَبتره 🌸 نمازِ شکری بخون 🍃 چون به تو زهرا دادیم 🌸 قربونی کن‌ که برتو 🍃 اُمِ اَبیها دادیم 🌸 هر کی داره فاطمه 🍃 نداره او واهمه 🌸 چونکه قیامت میاد 🍃 می‌بخشه ما رو همه 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر سلمان آتشی درانتشاراین‌شعر باهم سهیم باشیم @ghesehmazhbi
🔸شعر        🔶فاطمه‌ کوثرِ قرآن 🌼 میگه خدایِ عالَم 💚 توو سوره‌یِ کوثرش 🌼 خیلی قشنگ‌و زیبا 💚 خطاب‌به‌پیغمبرش 🌸 ما به تو دختر دادیم 🍃 حضرتِ کوثر دادیم 🌸 مادرِ یازده امام 🍃 طاهِر و اَطهَر دادیم 🌼 میگه خدا به رسول 💚 دخترِ تو کوثره 🌼 نسلِ تو گردد زیاد 💚 دشمنِ‌ تو اَبتره 🌸 نمازِ شکری بخوان 🍃 ما به تو زهرا دادیم 🌸 اُشتُری قربانی کن‌ 🍃 اُمِ اَبیها دادیم 🌸 هر کی داره فاطمه 🍃 نداره هیچ واهمه 🌸 روزِ قیامت میاد 🍃 می‌بخشه‌ما‌ رو‌ همه 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر سلمان آتشی https://eitaa.com/ghesehmazhbi درانتشاراین‌شعر باهم سهیم باشیم
مادر مهربانی.pdf
5.42M
🥀 درسنامه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 📎 📎 📎 📎 📎 📎 کودک شاد https://eitaa.com/ghesehmazhbi
طرح درس فاطمیه.pdf
309.3K
🥀 درسنامه شناخت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 📎 📎 📎 📎 📎 📎 کودک شاد https://eitaa.com/ghesehmazhbi
۵.mp3
10.38M
🔰 های_ویژه_کودکان 👌۵ تا ۱۲ سال 👤 🔸قسمت: دهم 🔹موضوع: عشق به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 📓منبع: کتاب سلام بر ابراهیم 📚تهیه کننده: قصه قهرمان ها 🚨ادامه دارد ... https://eitaa.com/ghesehmazhbi
سلام مادر جان.mp3
7.52M
🎧 سرود و نماهنگ به سبک سرود سلام فرمانده (س) 🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴 https://eitaa.com/ghesehmazhbi
38.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌱نماهنگ زیبای معنی حدیث کسا 🌼 کانال گل نرگس🌼 https://eitaa.com/ghesehmazhbi