eitaa logo
قصه های ساده
28 دنبال‌کننده
55 عکس
63 ویدیو
8 فایل
از ماجراهای اطرافم قصه های ساده می‌نویسم که درس های بزرگی ازشون میگیرم
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز زیباترین و پاکترین وصال عالم را خدمت شما تبریک عرض میکنیم @hamsedayeasman
(من و کرونا یهویی) خاطره دوم کرونا در ظاهر ویروس ولی در واقع بلا و تهدید بود. از سردار دلها یاد گرفته ایم؛ فرصتی که در دل تهدید هاست، در خود فرصت ها نیست. وما باید این فرصتها را پیدا میکردیم. اخبار کمبود ماسک در کشورهای مختلف مدام پخش می شد. و غرب وحشی عیان تر شده بود. و مشغول کار همیشگی اش، یعنی دزدی بود. این بار دزدی ماسک از یکدیگر. و اما در ایران کمک ها و همدلی مؤمنانه صورت می‌گرفت و هرکس هرکاری برای کمک رسانی انجام میداد. از طلابی خبرداشتم که به مسجد محل یا پایگاه های بسیج می رفتند برای دوختن ماسک و یا تهیه مایحتاج هموطنان آسیب دیده و یا ضد عفونی کردن معابر. و من غصه دار بودم. چرا که بنابر شرایطم نمی‌توانستم بیرون از منزل کمکی انجام دهم. به طور اتفاقی، در فضای مجازی با گروه بسیج دانشجویی آشنا شدم. آنها کش و پارچه تهیه می کردند برش می زدند و به درب منازل می بردند و دوروز بعد، ماسکهای دوخته شده را از درب منازل تحویل گرفته،  استریل کرده و در مراکز بهداشتی یا بین مردم تقسیم می کردند. چه خوبند بعضی ها، فرشته اند نگار، هم کار خیر می کنند و هم اسباب کار خیر برای دیگران مهیا می‌کنند. چه خوبند که بهشت را فقط برای خودشان نمی‌خواهند. میدانند که بهشت خدا بزرگ است و جا برای همه دارد. آنها تلاش می‌کنند برای اینکه خوبی کنند، خوب تر باشند، خوبی بیافرینند. در همه حال و در همه ابتلائات خیر می بینند. فرزندان حاج قاسم! یقینا کله خیر @hamsedayeasman
من و کرونا یهویی قسمت سوم: جنگ @hamsedayeasman
(من و کرونا یهویی) قسمت سوم جنگ روزگار ما شبیه روزگار دفاع مقدس شده بود. نیروهای مردمی، بسیج شده بودند و به بیمارستان‌ها که خط مقدم محسوب میشدند کمک می‌کردند. بین آنها بسیاری از طلاب بودند که برای خدمت به بیماران کرونایی و کمک به مدافعان سلامت بیمارستان ها می رفتند. همه کار انجام می دادند. از غذا دادن به بیماران گرفته تا تی کشیدن بخش و اتاق بیماران. دعا خواندن برای روحیه دادن به آنها و همراه شدن با آنها و شب بیداری کنارشان را به عهده گرفته بودند. روزهای سختی بود. کرونا همان قدر که ناشناخته بود، رعب انگیزه هم بود. گروهی از طلاب داوطلب غسل و کفن کردن اموات کرونایی شدند. کاری تحسین‌برانگیز. دعاگویشان بودم و غبطه میخوردم که خوش به سعادتشان، ای کاش برای من هم فرصت بود. تا اینکه از مرکز خواستند اگر طلبه ای داوطلب تغسیل کرونایی ها هست، بسم الله .... حالا من بودم و گوی و میدان. من بودم و ترس از کرونا. من بودم و بهانه‌هایی که در صدد تراشیدنشان بودم. با خودم می گفتم که یادت هست دیروز می‌گفتی، اللهم ارزقنا توفیق جهاد فی سبیلک؟ خوب! بسم الله.... باور کردنی نبود چقدر قوی بودم در توجیه! و چقدر خوب جواب بهانه هایم را می دادم. جنگی بود درونم. جنگ انتخاب بین سلامتی، بیماری، مرگ، زندگی، شهادت، جهاد، بهشت، و ترس از کرونا. چه بر سر آمده بود، نمیدانم.فقط میدانم که بالاخره پیروز شدم. به همسرم گفتم که می‌خواهم بروم برای کمک به بیماران کرونایی و همسرم در جواب گفت...... چقدر خوب است که: الرجال قوامون علی النسا است. دوست دارم خداوند حکیم را.
قصه های ساده
(من و کرونا یهویی) قسمت اول: ساعت سال قبل عصر دوم اسفند بود کمی برای رای دادن دیر شده بود. با عجله
فعلا این خاطره از بقیه جلوتره هنوز فرصت برای فرستادن خاطراتتان دارید منتظر خاطرات کرونایی شما هستیم
(من و کرونا یهویی) قسمت چهارم:مسابقه کرونا فقط یک ویروس یا یک بیماری نبود. اساسی منحوس بود، آسیب زد به همه چیز و همگان. آمار مرگ و میر فقط یک عدد نبود، نمودار فاجعه و مصیبت بود، برای خانواده هایی که علاوه بر داغ عزیز آشفته غربت و تنهایی در عزاداری بودند. رسم زیبای مسلمانان در مراسم عزاداری در واقع فرصتی است برای عزادار، برای گریستن، برای حرف زدن، برای خالی شدن از غم، برای خسته شدن از گریه کردن، برای تن دادن به تقدیر و برای آرام شدن. کرونا و پروتکل های بهداشتی همه این فرصت ها را از خانواده های معزا گرفت. به غیر از کارمندان تقریباً بقیه مشاغل دچار آسیب جدی اقتصادی شدند. ویروسی به غیر از کرونا، که هیچ وقت دیده نشد و کسی نامی برای آن انتخاب نکرد، ساعت به ساعت قیمت ها را بالا می برد، و مردم کماکان تحمل میکردند. در این هیاهو مجاهدت اقشار مختلف مردم و کمک رسانی به هم وطنان یادآور آیه فستبق الخیرات بود. در این میدان سبقت ما نیز خواستیم کاری انجام دهیم. پس طرح پیش خرید را اجرا کردیم. پیش خرید کردیم از رستورانی که همیشه میرفتیم. پیش خرید کردیم از عزیزی که همیشه مایحتاجمان را از ایشان تهیه میکردیم. چقدر حس خوبی داشت دستگیری به وقت پریشانی. ای که دستت میرسد کاری بکن. @hamsedayeasman
من و کرونا یهویی روی دیوار نانوایی محلمان با گچ کلمات و نقاشیهای زشتی کشیده بودند. خیلی ها به خاطر شرایط کرونایی به سرعت نان می گرفتند و می‌رفتند. اما آقایی از پشت ماشینش آب و دستمال برداشت و آن تصاویر را پاک کرد. از او پرسیدم: در شرایطی که همه از کرونا می‌ترسند، و حتی بسته بندی خوراکی ها را هم می شویند، شما دیوار خیابان را تمیز می کنید؟ گفت: عکس شهید را نمی بینید؟ اطراف عکس شهید هم باید پاک باشد. احسنت به چنین مردمان قدر شناس! برسد به دست حناچی @hamsedayeasman
✨✨✨برنده مسابقه خاطرات کرونایی✨✨✨
قصه های ساده
(من و کرونا یهویی) قسمت سوم جنگ روزگار ما شبیه روزگار دفاع مقدس شده بود. نیروهای مردمی، بسیج شده
در رقابتی تنگاتنگ و نفس گیر خاطره سوم برگزیده شد باعرض تبریک 🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨
📣📣📣📣📣📣📣 فوری پویش همدلی با مردم لبنان برای شرکت در این پویش : جمله ای که در انتهای متن هست را باحس همدردی، بیان کنید و از آن فیلم بگیرید و برای ما بفرستید جمله👈 اسمی...من ایران، من قلبی سلامٌ لبیروت بجای نقطه چین نام خودتان را بگویید در هر رده سنی میتوانید در این پویش شرکت کنید ویدئوهای مناسب در صدا سیما پخش خواهد شد دوربین را افقی بگیرید مهلت ارسال آثار تا صبح جمعه 17مرداد است ارسال آثار به این ایدی👈 @itisme @hamsedayeasman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویش ویدئوهای خودتون رو به این ایدی بفرستی👈 @itisme فیلمهای منتخب به صداسیما راه پیدا خواهند کرد. همه رده سنی میتوانید در این پویش شرکت کنید @hamsedayeasm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز خانواده بر تمام خانواده های نورانی سرزمینم مبارک❤️ @hamsedayeasman
قصه های ساده
#من_قلبی_سلامٌ_لبیروت همدلی بسیار زیبا با ملت لبنان @hamsedayeasman
بعد از انتشار این کلیپ دوستان در لبنان خوشحال شدند و برای تشکر از ایران کلیپی تهیه کردند که لینک اینیستا رو براتون ارسال میکنم. از طریق اینیستا ببینید انشاءالله
لطفا با لینک بالا وارد پیج بشید و از کار زیبای همدلی دو ملت لذت ببرید
30.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هایَ مهدی آه ای مهدی با نوای باسم کربلایی @hamsedayeasman