ادامه قصه غدیر
وقتی که خبر جانشینی علی مولا بین مردم پیچید حارث، خیلی عصبانی شد و پیش پیامبر رفت و گفت:
ای رسول خدا! تا به امروز هر دستوری که به ما دادی و گفتی این دستور از طرف خداست، ما قبول کردیم و انجام دادیم
اما حالا تو میخوای به ما بگی که پسرعموی تو، علی از ما بهتره و باید جانشین تو بشه؟؟
این هم دستور خداست یا حرف خودت؟؟
کسی که تا اون روز همه فکر می کردن مسلمونه، چقدر با بی احترامی با پیامبر صحبت کرد...
اما با تمام بی ادبی های حارث، پیامبر مثل همیشه آروم جواب دادن و گفتن : این دقیقا دستور خداست که من برای شما گفتم!
حارث از عصبانیت دلش می خواست بلند بلند داد بزنه و به پیامبر و مسلمونا بگه که من حرف های علی رو نمیخوام قبول کنم، ولی جرئت نمیکرد این کارو بکنه.
بخاطر همین با عصبانیت و با اخم، دندوناش رو به هم فشار داد و باخودش گفت: خدایا اگر حرفی که محمد میزنه درسته و علی قراره جانشین بعدش بشه، همین الان از آسمون برای من یه سنگ بزرگ بفرست تا عذاب من باشه.
وااااای خدای من!
این چه حرفی بود که حارث زد؟!
اون نمی دونست که خدایی که همیشه همراه پیامبر بوده و کمکش کرده، اینجا هم حواسش به پیامبر هست
اصلا حارث وقتی این حرف رو زد، فکر نمی کرد واقعا این اتفاق بیفته.
ولی ... یه دفعه یه اتفاق عجیبی افتاد؛ یه سنگی از آسمون با سرعت اومد پایین، اومد پایین، بازم اومد پایین تر، پایین تر.
حارث که هنوز مطمئن نبود چه اتفاقی داره میفته، قبل از این که به اسبش برسه،
اون سنگی که خدای بزرگ از آسمون فرستاده بود خیلی محکم افتاد رو سرش و کله اش رو داغون کرد و (حتی فرصت فرار کردن هم پیدا نکرد)
از آسمون ناگهان
یه سنگی محکم افتاد
خورد تو سرش یه دفعه
حارث افتاد و جون داد
حارث همون جا روی زمین افتاد و مرد.
مردم همه این صحنه رو دیدن و وقتی دلیلش رو فهمیدن، خیلی تعجب کردن.
این اتفاق برای خیلی ها درس عبرتی شد.
همه فهمیدن وقتی دشمنای پیامبر لجبازی میکنن و هرچقدر پیامبر بهشون راه درست رو نشون میده، باز هم بی عقلی میکنن و حرف خدا رو قبول نمی کنن، خدا قدرت اینو داره که هروقت صلاح بدونه، برای این دشمنا عذاب بفرسته و اونا رو از بین ببره.
این اتفاق گذشت، ولی بعد از این، همه روز اتفاق غدیر خم رو جشن می گرفتن.
💛💛💛💛💛💛💛💛
بچه های عزیزم...
همه ما هم روز عید غدیر رو جشن می گیریم.
تا به همه نشون بدیم که از اینکه بهترین آدم روی زمین، یعنی علی مولا، امام و رهبر ما شدن، خیلی خوشحالیم.
امام یعنی کسی که به ما کمک میکنه تا راه درست رو انتخاب کنیم، حرفای خوب بزنیم، و تو زندگی مون اشتباه تصمیم نگیریم.
برای همین، لباس های تمیزمون رو می پوشیم، به همدیگه هدیه می دیم.
باهم جشن میگیریم و شادی می کنیم.
و این خبر بزرگ رو به گوش همه مردم دنیا می رسونیم... ❤️❤️❤️
@gheseshakhsiatemehvari
شعر، قصه، معرفی کتاب
قصه غدیر نویسنده:زهرا محقق شاعر:سمیه نصیری کاری از گروه شعروقصه درمسیرمادری منبع:جامع الاخبار، ص۱۱.
🤩📣قصه ی غدیر👆کاری از گروه شعروقصه درمسیرمادری ❤️
شعر کودکانه غدیری 😍
🎉🎉🎉🎉
لی لی لی لی حوضک، برکه ای کوچک
یه دسته گنجشک اومدن آب بخورن، با هم و تک تک
اولی گفت: جیک و جیک و جیک اسم اینجا غدیره
دومی گفت: چقدر آدم امروز اینجا رسیده!
سومی گفت: پیامبر عزیزم اون بالا داره چی میگه؟
چهارمی گفت: به من بگه هرکسی که صداشونو شنیده
پنجمی گفت: من شنیدم، می فرماید مولا علی امام مومنینه
🌿🌿🌿🌿
شاعر:سپیده امیری
کاری از گروه شعروقصه درمسیرمادری
#شعر
#غدیر
به کانال شعر، قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇
@gheseshakhsiatemehvari
هدایت شده از لالایی خدا
dastane moaheleh.mp3
16.41M
هدایت شده از لالایی خدا
dastane sureh Ensan.mp3
9.99M
قصه بخشش انگشتر
کاری از گروه شعر وقصه درمسیرمادری
منبع: بحرانی، البرهان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۲۶-۳۲۷؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۲۵۹-۲۶۰.
🌿🌿🌿🌿
بسم الله الرحمن الرحيم
🔔 آی قصه قصه قصه 🔔
سلام بچه ها 😍
امروز یکی از دوستان خوب پیامبر عزیزمون میخوان داستان یه اتفاق مهم رو برامون تعریف کنن
جناب آقای ابوذر غفاری😊
مردی که پیامبر عزیزمون خیلی دوستش داشتن و مرد بسیار راستگویی بودن
حواسامونو جمع کنیم و
خوب گوش بدیم...
یکی از روزها، در مسجد پیامبر بودم
نماز ظهر و با پیامبر عزیزمون خوندم
بعد از نماز جماعت ظهر،یه دفعه
مرد فقیر و نیازمندی از جاش بلند شد و از مردمی که تو مسجد بودن کمک خواست.
اما...
کسی به او کمک نکرد
مرد با ناراحتی،😔 دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: خدایا ، من در مسجد پیامبر تو، از مردم کمک خواستم ولی کسی به من چیزی نداد. 😔
علی مولا 😍داشتن نماز میخوندن
و در حال رکوع بودن،
یه دفعه دیدم که
علی مولا😍 به اون مرد اشاره کردن که انگشترشون رو بگیره
مرد نیازمند خیلی خوشحال شد😍😁
نشست و انگشتر رو از انگشت علی مولا بیرون آورد.
انگشتر با ارزشی بود
میتونست با فروختنش کلی از مشکلاتش رو حل کنه😄
وقتی این خبر به پیامبر مهربونمون رسید خیلی خوشحال شدن❤️
به سمت آسمون نگاه کردن و برای علی مولا😍 دعا کردن
چند لحظه بعد...
پیامبر خبر مهمی رو به ما گفتن
ایشون گفتن که همین الان
فرشته ی خدا، حضرت جبرئیل اومد و این آیه رو برام خوند
⚜ انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه ویؤتون الزکوه و هم راکعون
سوره مائده، آیه ۵۵
یعنی ولی و سرپرست شما مسلمونا فقط خدای عزیز و پیامبر مهربونش و اون کسانی هستن که نماز میخونن و در حالی که در رکوع نماز هستن صدقه میدن 😊
بله بچه ها
این آیه معروف شد به آیه ی ولایت
که نشون میده جانشین پیامبر عزیزمون
علی مولاست❤️
#قصه_بخشش_انگشتر
#خاتم_بخشی
#قصه
#فضایل
#امیرالمومنین
@gheseshakhsiatemehvari
شعر، قصه، معرفی کتاب
#لالایی_خدا #قصه مباهله @lalaiekhoda
📣🎉ایام ۲۴و ۲۵ ذی حجه و سه تا قصه🤩
تقدیم به شما مادران عزیز
#قصه_مباهله
#قصه_نزول_هل_اتی
#قصه_بخشش_انگشتر
همون طور که بارها عرض کردیم☺️
حتما اول خودتون بخونید یا بشنوید و با توجه به شناختی که از فرزندتون دارید و سن و پیش زمینه های ذهنی دلبندتون
با استفاده از فنون قصه گویی که استاد عباسی ولدی
گفتن تعریف کنید❤️
#مادر_بهترین_قصه_گو
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
محرم متفاوتی داشته باشیم .mp3
4.64M
♨️#پیشنهاد_ویژه
🍃اهل عالم دارد از ره ماه ماتم می رسد
هیئتی ها! یا علی دارد محرم می رسد
⁉️چه طوری امسال ماه محرم پربار تری داشته باشیم؟
🔴 توصیه های ویژه استاد #محسن_عباسی_ولدی به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم
🔴دو توصیۀ خیلی خیلی مهم دربارۀ کودکان و هیئت
📣📣 📣حتماً بشنوید و برا پدر و مادرا و مسئولین هیئت ها ارسال کنید.
🌐 آرشیو برنامه های محرم سایت کتاب فطرت🔻
•┈┈••✾•🏴•✾••┈┈┈•
https://ketabefetrat.com/ویژه-برنامه-های-محرم
•┈┈••✾•🏴•✾••┈┈┈•
🌐http://ketabefetrat.com
📲 @foroosh_fetrat
#محرم #قطعه_صوتی
@abbasivaladi
شعر کودکانه درباره ی شهادت حضرت مسلم و ورود کاروان به کربلا
🌿🌿🌿
(مناسب سن بالای شش سال که بر اساس بحث شخصیت محوری قبلا با شخصیت نورانی و فضایل اهل بیت علیهم السلام و مفاهیمی مثل شهادت
آشنا شدن)
برای آشنایی با مبحث شخصیت محوری استاد عباسی ولدی درکانال زیر وارد شوید👇
@shakhsiatemehvari
🏴🏴🏴🏴
خداروشکر دوباره شد محرم
هیئت میگیریم همه زیر پرچم
لباس مشکی می پوشیم که آقا
دست بکشه دوباره رو سر ما
خونه حسینیه میشه از امشب
ذکر حسین حسین داریم روی لب
امشب، شب دومِ ماهه غمه
هر چی براش گریه کنیم باز کمه
اماممون همراه خانوادهش
با کاروان پاک و صاف و ساده ش
میان به خاک کربلا، میرسن
با خوبیاشون به خدا میرسن
یه کوچولوی شیش ماهه تو آغوش
رقیهی سه ساله رفته پهلوش
علیِ اکبر هواشونو داره
عموشونم شبا تا صب بیداره
یه عالمه خانم با عمه زینب
قرآن میخونن توی خیمه، هرشب
شبا که ساکت میشه کلِ صحرا
امام حسین حرف میزنه با خدا
چی میگه؟ میگه ای خدای دانا
راهو نشون بده به ما آدما
امام حسین خودش چراغ راهه
ماه تموم تو شبهای سیاهه
مردم کوفه نامهها نوشتن
تو نامه از ظلم بدا نوشتن
آقا، پسرعموشو راهی کرده
تا ببینه تو سختیا کی مَرده؟
مسلمِ اسم پِیکِ خوبِ آقا
که داشته دو تا پسر باخدا
تنها گذاشتن کوفیا، مسلمو
شهید کردن آدم بدا، مسلمو
تشنه تو غربت به شهادت رسید
بدقولیا کارو به اینجا کشید
مردم کوفه قولا رو شکستن
دل به طلا و پول و دنیا بستن
شهید شدن مسلم و طفلان اون
به بچههاش حتی ندادن امون
الهی که ما هم مثِ دوطفلان
شهید بشیم برا امام زمان
کاشکی برا اماممون شهید شیم
ایشاالله پیش زهرا رو سفید شیم
حضرت زهرا! تو که بهترینی!
با خدای مهربون همنشینی!
سینهزنی مو به تو هدیه میدم
به مهربونیِ توئه امیدم
پرچم زدم برا حسین، تو خونم
دعا بکن که هیئتی بمونم
🏴🏴🏴🏴
شاعر: فهیمه انوری
کاری از گروه شعروقصه درمسیرمادری
#شعر
#امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_کودکانه
#شهادت
#کربلا
#عاشورا
@gheseshakhsiatemehvari
شعر کودکانه روز دوم محرم، ورود کاروان امام حسین به کربلا
(مناسب سن بالای شش سال که بر اساس بحث شخصیت محوری قبلا با شخصیت نورانی و فضایل اهل بیت علیهم السلام و مفاهیمی مثل شهادت
آشنا شدن)
برای آشنایی با مبحث شخصیت محوری استاد عباسی ولدی درکانال زیر وارد شوید👇
@shakhsiatemehvari
🏴🏴🏴🏴
باد اومد و تو گوش صحرا پیچید
صحرا با چشم خیس و اشکی، خندید
باد یه خبر آورده بود بچهها
با چشم تر آورده بود بچهها
یه کاروان غرق نور و رحمت
با آدمای خیلی بامحبت
دارن میان امشب به سمت صحرا
این سرزمین اسمش چیه؟ کربلا
چشمای خشکیدهی صحرا خیسه
اشک برا امام حسین، نفیسه
از یه طرف صحرا دلش شده شاد
امام حسین داره به سمتش میاد
بوی بهشت میپیچه تو وجودش
میشه برا آقا، مُهر سجودش
ولی ته دلش، پر از ماتمه
رو قلب داغ و بیقرارش، غمه
کربلا میدونه که این کاروان
شهید میشن، اگه به اینجا بیان
ولی چرا میان؟ برای خدا
برای خوب کردن آدم بدا
یه عالمه بچه باهاشون میاد
که دوست دارن آقا رو خیلی زیاد
میان خدا و دینو یاری کنن
برا امام حسین یه کاری کنن
یکی تو گهواره براش میخنده
یکی میاد و اسبشو میبنده
یه دختر کوچولو با روسری
از باباجونش میکنه دلبری
اربابمون میاد با خانواده
خدا بهش دل بزرگی داده
آورده توی صحرا بچههاشو
باید بدونه دنیا خوبیاشو
صحرا داره براش دعا میکنه
تیغ داره خدا خدا میکنه
کاشکی بشن آدم بدا هدایت
نور بهشون بتابه، بی نهایت
ما هم شبیه صحرا غرق شوریم
اگرچه دوریم از امام، صبوریم
امام مهربون ما این شبا
میاد و سر میزنه به هیئتا
امام زمان! تو که نور زمینی!
میشه ما رو جزو یارات ببینی؟
سینه زنیمو به تو هدیه میدم
به مهربونی توئه امیدم
پرچم زدم برا حسین تو خونم
دعا بکن که هیئتی بمونم
🏴🏴🏴🏴
شاعر: فهیمه انوری
کاری از گروه شعروقصه درمسیرمادری
#شعر_کودکانه
#شعر
#شهادت
#کربلا
#عاشورا
🌿🌿🌿🌿
@gheseshakhsiatemehvari
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓آیا میشه با روضه هایی که باهاشون انس گرفتیم و اشک ریختیم، زندگی هم کرد؟
❓یعنی روضه رو گوش بدیم و اشک بریزیم و با اون روضه نقشۀ زندگیمون رو ترسیم کنیم؟
✅ کتاب «در میانِ روضه هایت زندگی کردن خوش است» این ویژگی رو داره.
📚 این کتاب، کتاب اول از مجموعه #حسینیه_واژه_ها ست.
🖋 به قلم: استاد #محسن_عباسی_ولدی
✳️برای آشنایی بیشتر با این مجموعه ارزنده یه سر به این جا بزنید.
🌐 آرشیو برنامه های محرم سایت کتاب فطرت🔻
•┈┈••✾•🏴•✾••┈┈┈•
https://ketabefetrat.com/ویژه-برنامه-های-محرم
•┈┈••✾•🏴•✾••┈┈┈•
📚لینک تهیه کتاب با ۱۱ درصد تخفیف 🔻
🌐http://ketabefetrat.com
📲 @foroosh_fetrat
#محرم #معرفی_کتاب
#در_میان_روضه_هایت
@abbasivaladi